بیش از یک هفته است که فعالین کارگری، محمود صالحی و عثمان اسماعیلی علیرغم شرایط جسمیِ بسیار نگران کننده، همچنان در بازداشت به سر میبرند. اتهام آنها دفاع از حقوق کارگران و برگزاری مراسم روز جهانی کارگر است. آنها حاضر نشده اند آنچه را که جمهوری اسلامی از آن به عنوان “جرم” نام می برد، بپذیرند و در نتیجه برای آزادی خود وثیقه ای تامین نمایند. نرگس محمدی با پرونده سازی جدیدی به زندان و شلاق محکوم شده است و بسیاری نمونه های دیگر. اما مگر فعالینی که این چنین با تنِ رنجور به حبس کشیده شده اند، چه میخواهند؟
آنها به زندگیِ چهار برابر زیر خط فقر کارگران معترض هستند. آنها از دستمزدهای پرداخت نشده کارگران شاکی هستند، آنها می گویند که چرا کارگران باید از حق ایجاد تشکل برای دفاع از حقوق خود محروم باشند؟ آنها می گویند: طی مدتی کمتر از دوماه افزایش ناچیزِ حداقلِ دستمزد برای سال ١٤٠٠، با تشدید گرانی و تورم دود شد و به هوا رفت.
جالب آن است کە امروز صدای اینکە “این باصطلاح افزایش حداقل دستمزد تأثیری بر زندگی کارگران نداشتە است”، اینجا و آنجا البتە در راستای اهداف معینی عمدتاً برای فرونشاندن خشم کارگران و مردم زحمتکش از سوی مقامات ریز و درشت آنان هم شنیدە میشود. از جملە در گزارش خبرگزاری تسنیم وابستە بە سپاە پاسداران آمدە است کە “افزایش لجام گسیختهِ قیمت ها و کاهش قدرت خرید مردم باعث شده است که زندگی کارگران با مشکلات زیادی همراه باشد” و از تداوم سریال گرانی کالا های مورد نیاز مردم سخن می گوید. در کنار گرانیِ روز افزون باید از بیکاری وسیع در میان کارگران و جوانان جویای کار گفت، باید از این گفت کە اگر در چنین شرایطی کاری هم پیدا شود، موقتی و هیچگونە امنیتی برای حفظ آن نیست، کارگران در چنین شرایطی با داشتن کار موقت، بیمە نخواهند داشت ، حقوقشان ماەها بە تعویق خواهد افتاد و از هیچ جا حمایتی ندارند. رژیم اسلامی اتفاقاً آگاهانە برای تحمیل شرایط خود، کارگران را در شرایطی قرار میدهد تا قدرت چانە زنی نداشتە باشند و ناچار بە پذیرش شرایط دولت و کارفرما گردند. افزایش نرخ کالاهای مختلف را مفسران رسانه های جمعی در ایران امری منطقی در شرایط بحرانی قلمداد میکنند و بە ما میگویند باید صبر کرد چون با تخیفِ بحران، نرخ تورم مهار خواهد شد و قدرت خرید افزایش خواهد یافت . اما بە ما نمی گویند کە این بحران را چە کسی و در راستای کدام منافع بر این کشور و اکثریت مردم آن تحمیل کرده و نمی گویند در همین دورانِ بحرانی چرا سفرە کارگران بی رونقتر از همیشە شد و عدەای در حاکمیت و اطرافیان آن ثروت های افسانەای بهم زدند؟ آنها بما نمی گویند چرا عوارض بحران بین همە، از مقامات حکومتی ، نمایندگان مجالس و فرماندهان ارشد و مقامات مذهبی و وزیران و مدیران دوایر دولتی تا کارگران و مردم زحمتکش بە یک میزان سرشکن نشد و بالاخرە بە ما نمی گویند کارگر و بازنشسته ای که در ایده آل ترین شرایط ٣میلیون و ٦٠٠هزار تومان در ماه حقوق می گیرد چگونه می تواند با این قیمت ها تاب تحمل گرانی ها در همە نیازمندی های زندگی را بیاورد؟
در چنین شرایطی است که امروز دستە ها و باندهای حکومتی را بیشتر در آستانە برگزاری نمایش انتصاب ریاست جمهوری هر کدام در تلاش هستند طرف مقابل خود را بانی و مسبب چنین وضعیتی معرفی کنند، تا اولا، خشم مردم را از کل حاکمیت فرو کاهند و ثانیا،کلیت نظام و حاکمیت اسلامی را از انفجار نارضایتی مردم مصون دارند و ثالثاً، بدین وسیلە، ریاکارانە بە نام دفاع از کار و معیشت مردم، آنها را بە پای صندوق های رای بکشانند. اما رژیم که برای مشکلاتِ کار و معیشتِ کارگران و توده های محروم در ایران راه حلی ندارد، با سراسیمگی آشکار، چاره کار را در تشدید فشار بر فعالین کارگری و مدافعان حقوق بشر، یافته است.
اگر مقامات ریز و درشتشان، مفسران و رسانه هایشان از شرایط سخت زندگی کارگران بگویند اشکالی ندارد زیرا جدا از بازار گرمی برای نمایش انتخاباتی پیش رو، همە این اظهار نظرها کنترل شدە هستند و باید مخاطب را بفریبد و خطر را از حاکمیت نظام اسلامی دور کند، اما اگر کارگری چنین گفت ، چون نمیتواند خود و مردم را بفریبد، چون باید همە حقایق را بیان کند ، چون باید بە ریشە مصائب و مشقاتی کە در زندگی با آن دست و پنجە نرم میکند پی ببرد، آنرا بر ملا کند و نیروی کارگران را برای بیان حقایق و برای برخورداری از یک زندگی در شأن انسان بە اتحاد و همبستگی فراخوان دهد، چنین کارگری از نظر این حاکمیت مجرم شناختە میشود ، زیرا سربلند کردن و تن ندادن بە سرنوشتی کە حاکمان اسلامی برای کارگران و مردم زحمتکش تدارک دیدەاند ، جرم بە حساب میاید، اما مردم معترض بە وضعیت موجود، هر روز قدمی بیشتر در مسیر متحد ساختن صفوف خود برای تحمیل خواست و مطالباتشان بە پیش میبرند و با پشتیبانی بی دریغ از فعالین کارگری، تلاش رژیم را برای دست یابی بە اهداف حقیری کە در پی آن است ناکام خواهند گذاشت. دستگیری فعالین کارگری حکایتی بە درازای ٤٢ سال از تقابل این رژیم با خواست و مطالبات کارگران را در خود دارد و رژیم نمیتواند از این طریق صدای کارگر آگاه و معترض را خاموش سازد.