کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

ضرورت مقابله عمومی با سیاست اعدام و زندان

Tajamo Khanevadeh zandanian.jpg

موج دستگیری ها و اعدام ها با اتهام جاسوسی، در طول جنگ دوازده روزه  و روزهای بعد از آن همچنان ادامه دارد. در همان حال شمار زیادی از فعالان مدنی و صنفی بازداشت شده اند و جابه جائی های گسترده ای در زندانها صورت گرفته است.  گزارشها حاکی است که بیش از یک هزار نفر با پرونده سازی و اتهامات واهی در همین مدت زمان کوتاه دستگیر شده اند.

ا زندانی کردن، پاپوش دوختن برای زندانیان سیاسی توسط بازجویان از درون و بیرون زندان در مقیاس وسیعی در جریان است. از سوی دیگر خبر می رسد که  زندانیان زن و مرد سیاسی، مقاوم و شجاع در زندان ها، بازجوها ها را به چالش میکشند و به خواست های آنها تن نمیدهند که هیچ، بلکه فضای مقاومت در داخل زندان را تقویت کرده و از طریق تماس با رسانه ها و ارسال گزارشاتی که در شبکه های اجتماعی منتشر میشود به جنگ سیاست جنایتکارانه سران حکومت اسلامی در استفاده از ابزارِ زندان، شکنجه و اعدام میروند.

در بیرون زندانها روحیه پشتیبانی از زندانیان سیاسی در میان مردم ایران بسیار  عمیق است. بر بستر این همدردیِ عمیق، اقدامات و فعالیت های فراروانی انجام میگیرد که میشود همه را در شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” خلاصه کرد. این آکسیون ها گرچه موثر و ضروری هستند، اما هنوز نمایانگر عمق خواست و ژرفای آرزوهای مردم ایران برای آزادی زندانیان سیاسی نیستند.

گره زدن مبارزات درون و بیرون زندانها به همدیگر، مستمر کردن و توده ای کردن این مبارزات، ایجاد کمیته های دفاع از زندانیان سیاسی ، تشکیل گروههای همبستگی با زندانیان سیاسی در داخل و خارج و دوری گزیدن از هرگونه فرقه گرایی، تشدید فعالیت گروهی و هدفدار، تداوم بخشیدن به افشاگریها و گسترده کردن آنها، تقویت فعالیت های جمع آوری کمک های مالی برای خانواده های زندانیان سیاسی و توزیع دقیق و اولویتدار آنها.  از وظایفی است که بایستی با پیگیری دنبال شوند. لازم است شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” وحدت بخش همه فعالیت ها گردد.

شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” از دیرباز از شعارهای موثر در عرصه مبارزه علیه دیکتاتوری بوده و در انقلاب ۱۳۵۷ نتیجه داد. حکومت های دیکتاتوری در دوره رکود اقتصادی و ضعف سیاسی همیشه متکی به زندان، شکنجه و اعدام بوده اند. این امر برای جمهوری اسلامی که به جز بحران های متعدد سیاسی و ورشکستگی اقتصادی ارمغانی برای این جامعه نداشته است، به درجات بالایی صادق است. زندان، شکنجه های وحشیانه و اعدامهای وسیع و دسته جمعی مخصوصا در دهه شصت ، نقش زیادی در ابقا و تداوم عمر ننگین رژیم داشتند. جمهوری اسلامی همیشه به اهمیت زندان، شکنجه و اعدام واقف بوده و در گذشته از آنها سود بسیار برده است. اما اکنون ترس مردم از زندان و شکنجه به درجات زیادی ریخته است. مبارزات گوناگون کارگری و مدنی، رژیم مشروعیت باخته و در آستانه ورشستگی را دچار وحشت کرده است. جامعه در اوضاع کنونی دارد به طرف ایجاد فضایی انقلابی میرود که در درون آن شکستن درب زندانها و بازگرداندن فرزندان مبارز جامعه به آغوش خانواده ها و مردم آزادیخواه ممکن تر گشته است. چنان روزی عمر رژیم اسلامیِ هار، مستبد و استثمارگر را به شماره خواهد انداخت.

اما با این وجود امروز خطر اعدام بر فراز سر زندانیان سیاسیو می چرخد. فراموش نکرده ایم که چگونه رژیم در سالهای دهه شصت هزاران نفر از کمونیستها، آزادیخواهان و مخالفین خود را به چوبه دار سپرد. حبس های طولانی مدت، شکنجه تا حد نابودی روحی و فیزیکی زندانیان، بخش دیگری از کارنامه خونبار این رژیم است.
همه این جنایات بیان این واقعیت است که رژیم راهی جهت ادامه حیاتش جز با تکیه به سرکوب، اعدام و شکنجه ندارد. واقعیت دیگر این است که این ماشین سرکوب، دیگر کارکرد خود را به درجه بسیار بالائی از دست داده است. جامعه ایران دیگر دهه شصت نیست که در میان بهت و حیرت همگانی، گورهای دسته جمعی بر پا کنند. این جامعه، خیزش دیماه ۹۶مردم به ستوه آمده در بیش از صد و پنجاه شهر را دیده است، این جامعه خیزش آبان ۹۸را دیده است که چگونه مردم به جنگ نیروهای سرکوبگر رژیم رفته و تعرض آنان را با تعرض متقابل پاسخ دادند.این جامعه  خیزش زن زندگی آزادی را دیده است که هنوز در عرصه های متنوع ادامه دارد و عقب نشینی چشمگیری را در زمینه تحمیل حجاب اجباری به رژیم تحکیل کرده است.   در این دوره نیز تنها عاملی که میتواند ماشین اعدام ، زندان و سرکوب رژیم را از کار بیاندازد، مقاومت عمومی جامعه در مقابله با اعدام و زندان است