حسین حبیبی، عضو هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور، با خبرنگار ایلنا گفتگوئی داشته که روز هیجدهم تیر تحت عنوان “کارگران از پزشکیان چه میخواهند؟” منتشر شد.
این نماینده خود خوانده کارگران در این گفتوگو تلاش می کند با کلی گوئی و دادن وعده سر خرمن، فعلا و تا اطلاع ثانوی فشار مبارزه کارگران را از سر رئیس جمهور جدید مورد علاقه اش کم کند. در این رابطه حبیبی به عبث می کوشد با جستوجو در میان بندهای قانون اساسی ارتجاعی جمهوری اسلامی راهی برای بهبود شرایط زندگی کارگران پیدا کند. اما مطالبات فوری و عاجل کارگران، مسئله مرگ و زندگی است و مبارزه برای تحقق آنها تاخیر بردار نیست.
طبقه کارگر ایران طی ۴۵ سال گذشته بدون وقفه برای تحقق مطالبات حداقلی خود مبارزه کرده است و هر جا بهبودی ولو نسبی در معیشت، شرایطی کاری مطلوب تر ولو محدود، قانون کاری هر چند نیم بند، بدست آمده است، حاصل همین تلاش و مبارزه این طبقه بوده است. این مبارزه با « پزشکیان و بدون پزشکیان » تعطیل بردار نیست و ادامه خواهد یافت. عمده ترین شعارها و خواسته های کارگران را طی دو سال گذشته را شاید بشود چنین خلاصه کرد:
آزادی فوری و بی قید وشرط فعالان کارگری، معلمان وهمه فعالان سیاسی، مدنی و اجتماعی ،
آزادی ایجاد تشکل های کارگری و حق اعتصاب به مثابه یکی از پایه های اصلی آزادی های بی قید وشرط سیاسی.انحلال «خانه کارگر»، «شوراهای اسلامی کار» و همه تشکل های وابسته به دولت درمحیط کار.
پرداخت حقوق های معوقه، تعیین حداقل دستمزد بر مبنای نرخ تورم و سبد معیشت یک خانوار چهار نفره بالاتر از خط فقر، افزایش حقوق و دستمزدها متناسب با تورم. تعیین حداقل دستمزد با شرکت نمایندگان تشکل های واقعی کارگری.
تبدیل همه قراردادهای پیمانی، سفید امضاء و موقت به قرادادهای کار دائم با پوشش کامل بیمه های اجتماعی، و انحلال همه شرکت های پیمانکاری،اجرای طریح طبقه بندی مشاغل در همه صنایع و بنگاه های خدماتی و تولیدی ،الغای ماده ۱۵ لایحهٔ توسعهٔ هفتم که با برقراری «نظام استاد شاگردی» صاحبان بنگاه های کوچک را مجاز میسازد که با پرداخت دستمزد توافقی به میل کارفرما و بدون الزام به پرداخت حق بیمه بیکاری و بازنشستگی ، هر فرد را حداکثر بهمدت دوسال به استخدام در آورد، پوشش کامل بیمه بیکاری، بازنشستگی، ازکارافتادگی، بیماری، سوانح کار، بهداشت و درمان و تامین اجتماعی فراگیر و همگانی برای همه.
- کالازدائی از بهداشت و درمان، و برقراری نظام فراگیر بهداشت و درمان عمومی، رایگان، با کیفیت و برابر برای همگان به مثابه یک حق شهروندی.
کالازدائی از نظام آموزشی و رایگان بودن تحصیلات در همه سطوح برای برداشتن بار سنگین هزینه های ناشی از نظام آموزشی بر خانواده های کارگر و زحمتکش، تامین مسکن امن و مناسب برای کارگران، تامین ایمنی محل کار برای جلوگیری از سوانح محل کار.
پرداخت دستمزد برابر به زنان با مردان برای کار برابر.
تامین مطالبات بازنشستگان که در اعتراضات پیاپی آن ها مطرح شده است شامل: رساندن حقوق و مستمری ها به بالای خط فقر، اجرای همسان سازی حقوق کلیه بازنشستگان سالهای گذشته، متوقف شدن سیاست خصوصی سازی نظام بازنشستگی.
منع کارکودکان زیر شانزده سال، ممنوعیت بهره کشی و اشکال گوناگون تبعیض و سواستفاده از کودکان درهرسطح، اجرای اکید اصل تحصیلات اجباری برای همه کودکان و نوجوانان تا هجده سال، منع خشونت در خانواده و جامعه علیه آن ها، پایان دادن به پدیده کودکان خیابانی، ایجاد فرصت های برابر برای همه کودکان در همه عرصه هائی که به رشد بدنی، فکری و فرهنگی آن ها مربوط است، تدوین قانون حمایت از کودکان با مشارکت تشکل های مدافع حقوق کودکان.
الغاء هر نوع تبعیض ملی، مذهبی و فرهنگی در استخدام، مزایا و پوشش بیمه های اجتماعی. برابری همه کارگران و مزد و حقوق بگیران متعلق به اقلیت های ملی، مذهبی و فرهنگی ایران بدون هیچ استثناء بر مبنای اصل حقوق برابر برای کار یکسان.
متوقف کردن کشتار کولبران و سوختبران توسط نیروهای حکومت اسلامی، ایجاد شرایط اشتغال برای آنان و تامین اجتماعی و بیمه های بیکاری.
الغاء تبعیض دراستخدام کارگران مهاجر ساکن ایران، اعطای حق اقامت قانونی به آن ها و شمول بی اسثتثناء قانون کار و پوشش تامین اجتماعی برای آن ها،حق تحصیل کودکان و فرزندان آن ها در همه سطوح.
حداکثر هشت ساعت کار در روز، دو روز تعطیل در هفته و سی روز مرخصی سالیانه با پرداخت حقوق برای همه مزد و حقوق بگیران.
عملی ساختن این حداقل تغییرات برای جلوگیری از تباهی روحی و جسمی طبقه کارگر، فوری و حیاتی است. تحقق این مطالبات در عین حال زمینه پیوند پیکار بخش های مختلف طبقه کارگر با همه جنبش های پیشرو و مترقی را فراهم ساخته و با پیوند پیکار برای آزادی و پیکار برای نان، طبقه کارگر را به نیروی متحد کنندۀ اکثریت عظیم مردم مبدل می سازد.
در چنین روندی نیروهای پیشرو جامعه در مبارزه مشترک توان تحقق هدف نهائی یعنی جامعه ای را خواهند یافت: که در ﺁن ﺁزادی و برابری و رﻓﺎﻩ همگانی ﺟﺎی اﺳﺎرت و بیعدالتی و ﻣﺤﺮوﻣﻴﺖ را بگیرد و ﻓﺮﺻﺘﻬﺎی ﻳﻜﺴﺎن ﺑﺮای رﺷﺪ و ﺷﻜﻮﻓﺎﺋﯽ ﺧﻼﻗﻴﺘﻬﺎ و ﺗﻌﺎﻟﯽ اﻧﺴﺎن ﻓﺮاهم گردد؛ ﺟﺎﻣﻌﻪ ای که در ﺁن هر کس ﺑﺎﻧﺪازﻩ ﺗﻮاﻧﺎﺋﻴﺶ کار کند و ﺑﺎﻧﺪازﻩ ﻧﻴﺎزش از ﻣﻮاهب زﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﺧﻮردار گردد، راه دیگری برای خروج از بربریت سرمایه و استبدادهای رنگارنگ حامی آن وجود ندارد.