کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

پاسخ کارگران به یاوه گوئی های خامنه ای 6000 اعتصاب و اعتراض در یک سال

 

علی خامنه ای رهبر رژیم اسلامی در روز 11 اردیبهشت به مناسبت روز جهانی کارگر برای جمعی کارگر دست چین شده سخنانی ایراد کرد. او خطاب به حضار گفت که “اسلام برای کار و کارگر ارزش قائل است.” وی ادعا کرد که اسلام مثل سرمایه داری نیست که کارگر را استثمار کند. باید از او پرسید که آن ثروتهای بالای صد میلیارد دلاری که در دم و دستگاه شخص او جمع شده و آن سرمایه های نجومی که در دست معدودی قلدرِ فاسد گرد آمده حاصل نیروی کار نیست، بلکه محصول نداهای غیبی است؟ آیا 40 میلیون کارگر و زحمتکشی که در ایران نشسته بر معادن بسیار غنی، که نفت فقط یکی از آنهاست، توسط چه کسانی به فقری کشنده رانده شده اند و این کشور چرا به لحاظ طبقاتی عنوان نابرابر ترین مملکت ها در آمار های جهانی به خود اختصاص داده است.

علی خامنه ای در سخنان خود مدعی شد که کارگران در همه عرصه های حامی رژیم بوده اند. او برای اثبات حرف خود اعتراف کرد که آنها در جنگ ارتجاعی ایران و عراق 14 هزار کارگر را به کشتن داده اند و تاکید کرد در دوره ای که جنگی نیز در کار نیست باید چون میدان های جهادی فداکارانه و سخت کار کنند.

او در تداوم دروغها و تحریف های خود ادعا کرد که کارگران از همان ابتدای تحمیل رژیم ارتجاعی و اسلامیش به مردم ایران در سال 57 تا هم اکنون حامی رژیم بوده اند. البته او ناچار شد بپذیرد که کارگران به قول خودش “در یک مواردی” اعتراضاتی هم داشته اند که بعضا به حق بوده. وب با خودفریبی تلاش می کند که از این واقعیت بگریزد که کارگران در سال 1400 حدود 6 هزار اعتصاب و اعتراض و مبارزه داشته اند:

آنها که به طور عرفی کارگر شناخته میشوند چهار هزار و یکصد و بیست و یک اعتصاب و گردهمایی اعتراضی علیه کارفرمایان و دولت، داشته اند. معلمین، یک هزار و سیصد و هفتاد و چهار بار به اعتصاب و تجمع دست زده اند. بازنشستگان، که عمدتا متعلق به طبقه کارگرند، نیز چهار صد و سی تجمع اعتراضی را سازمان داده اند. اینها خواهان حداقل دستمزد 16 میلیونی تومانی شدند و خواستند که دست وابستگان رژیم، تحت عنوان پیمانکار از اقتصاد و حراستیان از مقدرات کارگران کوتاه گردند. کارگران اعتصابی مطالبه کردند که مراکز کاری از حالت قتلگاهی کنونی خارج شده و ایمن گردند. آنها در یک کلام خواستند که زنان و مردان کارگر به همراه خانواده هایشان از نعمات آفریده دست و مغزشان چنان منتفع گردند که فقیر نباشند و کرامتشان نیز حفظ گردد. خامنه ای به همه اینها با اشاره به “یک مواردی” یاد کرده و گذشت.

او در مورد کاهش هیولای بیکاری گفت:

“یک مقداری سرمایه‌گذاری لازم است، یک مقداری ورود بخش خصوصی لازم است، دولت هم به معنای یک مدیر کارآمد وارد میدان بشود و همه‌ی موارد را در نظر داشته باشد”. به همین سادگی. پرسیدنی است که چرا در 43 سال گذشته این گامهای ساده را برنداشتند؟ به عنوان مثال چرا در دوره احمدی نژاد، که خامنه ای او را به خود نزدیکتر میخواند و به قول علی شمس ‌اردکانی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران، بیش از 800 میلیارد دلار درآمد نفتی داشت، بیکاری کاهش نیافت هیچ، بلکه دو برابر نیز شد؟

خامنه ای در مورد فاصله طبقاتی ادعا کرد که کارگر و کارفرما دو بال پروازند و هر دو ارزش تولید میکنند و نتیجه گرفت که کارگر باید زندگی شرافتمندانه داشته باشد. البته خامنه ای باید بداند که کارگر چه فقیر باشد چه غنی شرافتمند است. کارگران و سرمایه داران دو بال پرواز نیستند، کارگران طبقه لازم جامعه هستند و سرمایه داران طبقه زائد. فقط کارگران اند که به کمک طبیعت آفریننده تمام نعمات و ثروت ها هستند. غیر شرافتمند ها انگلی های استثمارگر و بیکاره ای مثل همه آخوندها و صاحبان سرمایه هستند، که وجودشان برای بقای حیات ضروری نیست. بحث واقعی بر سر سهم هر یک از دو طبقه اصلی جامعه از کیک ثروت تولید شده در جامعه است. در حالیکه اطرافیان خامنه ای و فرماندهان سپاه و سرمایه داران بخش خصوصی و خصولتی ثروتهای این جامعه و حاصل رنج کارگران را غارت می کنند و خود آقازاده هایشان غرق عیاشی و خوشگذارانی هستند، بنا به اعتراف روزبه کردوانی، رئیس موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی، 25 میلیون نفر از جمعیت ایران دچار فقر مطلقند.

کارگران ایران فقط با ارتقای مبارزات شکوهند تاکنونی خود، با ایجاد تشکل های سراسری طبقاتی و حزبی و شکل دادن به یک رهبری آگاه، پیگیر و فداکار قادر خواهند بود رفرمهایی را در عرصه سیاسی و اقتصادی به دولت و کارفرما ها تحمیل کنند. دستاوردهای آن رفرمها باید هموار کننده راه سرنگونی انقلابی رژیم و صعود طبقه کارگر به عنوان سازمانده شوراهای حکومتگری باشد که جامعه را به سوی بی نیازی از هر طبقه و دولتی هدایت کند.