کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

نشانه های ادامه ی راست روی در اوضاع جاری

شنبه – ۱۸ خرداد – ۱۳۹۸ , 08 – 06 – 2019

فرشید شکری

 

گستردگی اعتراض ها و نارضایتی های عمومی در این دوره، چپ های بورژوا و خرده بورژوا را، که سوسیالیسم شان در خدمتِ تحقق و برآورده شدنِ آمال و آرزوهای طبقاتِ متوسط و فوقانی قرار دارد، مجدداً به دوندگی جهتِ پیشبردِ سیاست هایشان واداشته است.
چپ های یاد شده در متنِ وضعیتِ خطیرِ کنونی، با برجسته ساختنِ خواستِ “همگانی” رهایی از شرِ استبداد و خفقانِ حاکم، و پنهان کردنِ اختلافاتِ ایدئولوژیک، و مصالحِ طبقاتی مُجزای کارگران با بخش های مُعترض طبقه ی سرمایه دار، بویژه طبقه ی متوسط، می خواهند نبردهای کارگران و محرومان جامعه را به مبارزه ایی همه با هم، و صرفاً “ضدِ رژیمی” فروکاهند.
بی هیچ گمان و انگاره ایی، تلاش به منظورِ مخفی ساختن یا کم رنگ کردن منافعِ متباین و متضادِ طبقاتِ اجتماعی آنهم به خیالِ ایجادِ آشتی میانِ طبقاتِ مُتخاصم تا هنگامه ی به زیر کشیده شدنِ رژیمِ بورژوا – اسلامی، گواهِ بر در پیش گرفته شدنِ خطِ مشی پوپولیستی است. هر گونه کوششی در این زمینه به بهانه ی “فعالیت برای توانمند کردنِ جنبش های مطالباتی”، بطورِ واقع تداومِ پیمودنِ همان کج راهه ایی است که قبل و بعد از انقلابِ هزارِ و سیصد و پنجاه و هفت به امیدِ دگرگونی در ساختارِ روبنایی جامعه و شکلگیری یک حکومتِ ” بورژوا – دموکراتیک ” آغاز گردید.
در هر حال آنچه میباید در این شرایط مدِ نظر باشد، این است که کُنش های آنها، سیمای مطلوبی به بورژوازی و خرده بورژوازی ناخرسند از وضعِ موجود خواهد بخشید، و بدین سان سببِ متوهم شدنِ توده های کارگر و فرودست به این طبقات خواهد شد. تکاپوی ایشان، مرزبندی شفافِ «گرایشِ سوسیالیستی» با گرایشاتِ راست (لیبرالیستی، رفرمیستی، ناسیونالیستی و غیره) را درهم خواهد ریخت که این نیز طبعاً تضعیفِ گرایشِ سوسیالیستی در مقابلِ آن گرایشاتِ حاضر در درونِ کلیه ی جنبش های اجتماعی (کارگری، زنان، جوانان، ملل تحت ستم، محیط زیست، و…) را در پی خواهد داشت.
بدین جهت، جدالِ بی وقفه و خستگی ناپذیرِ کمونیست های انقلابی علیه تحرکاتِ همیشگی “پوپولیست های چپ” و اپورتونیست، خصوصاً در این مقطع از تاریخِ کشور که علائم به چپ چرخیدنِ جامعه کاملاً مشهود، و تحققِ آلترناتیو سوسیالیستی ممکن، بسیار ضرورت دارد تا از پوشیده شدنِ ناهمگونی و تفاوت های غیرِ قابلِ انکارِ مبارزه ی پرولتارها و مطالبات اشان با مخالفت ها و خواسته های سایرِ طبقات جلوگیری بعمل آید و مبارزه ی طبقاتی در مسیر صحیح خود به پیش رود.
و اما این روزها، پا به پای کردارهای سوسیالیست های خَلق گرا (پیروانِ سوسیالیسمِ خلقی) که در ضدیتِ عیان و آشکارشان با مارکسیسمِ انقلابی و کمونیسمِ طبقه ی کارگر، پرچم “آشتی طبقات و مبارزه ی مُشترک” را بلند کرده اند، سخنانِ “بو دارِ” دیگری به مَشام می رسند که حاکی از کنار گذاشته شدنِ «استراتژی کمونیستی و انقلابی» و درپیش گرفته شدنِ “استراتژی رفرمیستی” از جانبِ صاحبانِ این قبیلِ مباحث اند. این راستینه را به سهولت می توان از تحلیل ها و تفسیرهایشان در موردِ اوضاع و احوالِ سیاسی ایران دریافت. تبیینِ اینان از پیکارهای جاری، تنها دستیابی مردمِ مُعترض به “امکانات رفاھی بیشتر و بھتر” است!
اینکه توده های کارگر و ستمدیدگانِ این دیار به هدفِ برخورداری از رفاه و آسایش، و زندگی ایی درخورِ شأنِ انسان _ برغمِ دارا بودنِ کمبودها و کاستی هایی در امرِ مبارزه _ علیه تورم و گرانی، بیکاری، و مصائب و مشکلاتِ عدیده ی دیگر برخاسته اند و به میدان آمده اند، درست است؛ ولیکن درعینِ حال اکثریتِ ایشان این حقیقت را دریافته اند که رژیمِ سرمایه داری جمهوری اسلامی نه کمترین حقی برایشان قائل است، نه وقعی به خواسته هایشان می نهد، و با توسل به قوه ی قهریه هم سرکوبشان می کند. از همین روی، بی آنکه ذره ایی خوش باوری به بهبودِ وضعیت اشان تحتِ حاکمیتِ این رژیمِ بورژوایی و مستبد داشته باشند، به نبردی جانانه بر ضدِ نظامِ سیاسی – اقتصادی حاکم، مُبادرت ورزیده اند. شعارها و مطالباتِ ضدِ سرمایه داری و ریشه ایی این موسم (از دی ماه 1396 خورشیدی به این طرف) مؤیدِ این واقعیتِ کتمان ناپذیر است.
تنزل دادنِ ستیزِ کارگران و بی چیزان به مبارزه ایی صرفاً به قصدِ کسبِ رفاه و امکاناتِ بیشتر، معنایی غیر از به بند کشیدنِ این چالش ها در چهار دیواری “اصلاحات” ندارد. شوربختانه، این قسم تعبیرات توسطِ کسانی ارائه می شوند که سالیانِ سال است خود را متعهد و پایبند به پیکار برای انقلابِ کارگری و ایجاد سوسیالیسم می شناسانند! پُر واضح است که، آنها می خواهند با قدم های آهسته ولی حساب شده ی خود، گفتمانِ رفرمیستی را با توجیه اضافه کردنِ “لقمه ایی نان” به سفره ی طبقه ی کارگر و تهیدستان، به جامعه تحمیل کنند.
واقعیت این است، یکی از دلائل عمده ی ناکامی طبقه ی کارگرِ ایران در نبرد علیه بورژوازی در چهار دهه ی گذشته، منهای فقدانِ تشکل های مستقلِ کارگری (نهادهای طبقاتی و سراسری) و نیز عدمِ تحزبِ کمونیستی کارگران، این بوده که گرایشاتِ غیرِ کمونیستی از جمله رفرمیسم به انحاء گوناگون مانع گردیده اند تا سوسیالیسمِ کارگری به گفتمانِ جامعه تبدیل گردد. البته این مسأله فقط به این کشور محدود نمی شود و تاریخاً رفرمیسم [و سازمان ها و احزابِ چپِ رفرمیست] بلای جانِ جنبش های کارگری – کمونیستی در جهان بوده اند. در استراتژی حزبِ کمونیستِ ایران مصوبِ کنگره ی یازدهم در این باره می خوانیم : « بعد از مرگِ مارکس و سپس انگلس، بحث های مربوط به استراتژی احزابِ چپ و کمونیست در سال های نخستِ قرنِ بیستم، اساساً تحتِ تأثیرِ مباحثِ حزبِ “سوسیال دموکراتِ آلمان” و نظریه پردازان آن حزب، “کائوتسکی” و “برنشتاین” قرار گرفت. آنها دیدگاه های مارکس را در موردِ “استراتژی انقلابی” طبقه ی کارگر کنار گذاشتند و به سردمدارانِ “استراتژی رفرمیستی” در جنبشِ جهانی چپ و کمونیستی تبدیل شدند. “بلشویک ها” و در رأسِ آنها لنین وارد این مباحثات شدند و در مقابل “استراتژی رفرمیستی” سوسیالِ دموکرات های آلمان ایستادند… » (خطوط تأکید از من است)
اینان همچنین، بر پایه ی همان “تحلیل و تفسیر” سطحی اشان که در سطورِ پیشین آمد، کمونیست ها را از تبلیغِ «بدیلِ سوسیالیستی» برحذر می دارند. آنها معتقدند، در شرایطِ فعلی صحبت کردن از بدیلِ سوسیالیستی نزدِ پیشروان مانعی ندارد، معهذا نباید در بینِ “توده های عامی” نامی از این بدیل برد زیرا یادِ روسیه، چین، کوبا و…، و سیستم های حکومتی آن کشورها میافتند و بدین سان از سوسیالیسم دوری خواهند گزید! بزعمِ آنها، تا وارد شدن به دوره ی انقلابی، شایسته است آن شعارهایی را سر داد، و یا آن خواست هایی را طرح نمود که به قولِ خودشان، برای “توده های عادی” قابلِ فهم و ملموس باشند!
این نوع فرمولبندی های ناشفاف در موردِ آلترناتیوِ سوسیالیستی، و سفارش های پس از آن مبنی بر اعلامِ شعارها و مطالباتِ باصطلاح قابلِ درک برای “توده های مردم” ، جهت گیری ایی به غایت راست روانه است. این نوع توصیه ها، مثلِ زور زدنِ چپ های پوپولیست، جد و جهدی به نیتِ همراه و همگام شدنِ فعالینِ کمونیستِ جنبش های اجتماعی با حاملانِ و طرفدارانِ گرایشاتِ راست در این جنبش ها، و در یک کلام فراهم نمودنِ بسترِ مناسبِ مماشات و سازشِ و نهایتاً همسویی با خرده بورژوازی و بورژوازی لیبرال و مُعترض در مبارزه با رژیم است. این نسخه پیچی ها، اهتمامی برای از دستور خارج شدنِ آن کُنش هایی است که در راستای تقویت و پیشروی «پیکارهای ضدِ سرمایه داری» بخش هایی از طبقه ی کارگر و توده های تحتِ ستم در ایندوره، از سوی نیروهای کمونیست با جدیتِ تمام مشاهده شده اند.
اینک که مبارزه ی طبقاتی در ایران واردِ فازِ جدیدی شده، و کشمکشِ سرنوشت سازی در بینِ آلترناتیوها جریان دارد، نیروهای کمونیست _ تا زمانِ دخولِ جامعه به یک دوره ی انقلابی _ هرگز از تبلیغِ بدیلِ سوسیالیستی و فعالیت به منظورِ گسترشِ و پیشی گرفتنِ آن از آلترناتیوهای بورژوایی که، استثمار و بردگی، فقر و فلاکت، بیکاری و گرسنگی، و… را برای دوره ی نامعلومِ دیگری به ارمغان می آورند، چشم پوشی نکرده و نمی کنند. قدرِ مُسلم، نیروهای کمونیست که شق و آلترناتیو سوسیالیستی را ضروری و ممکن می دانند، توأم با حفظ و تحکیمِ همگرایی و همکاری های فی مابین، نقشِ اصلی اشان را در این رابطه به خوبی ایفاء خواهند کرد.
06/01/2019