کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

فاجعه زلزله در افغانستان و دلایل عمق و وسعت آن

به گزارش رویترز روز چهارشنبه، حدود ساعت ۱ بامداد اول تیر 1401 زلزله ای با قدرت 6.1 ریشتر بخش‌هایی از استان‌های خوست و پکتیکا در جنوب‌شرقی افغانستان و قسمت‌هایی از هند و پاکستان را لرزاند. سه روز پس از این زلزله، حدود ساعت ۱۰ صبحِ جمعه، زلزله دومی نیز در پکتیکا رخ داد. بر اساس گزارش همین خبرگزاری تا روز 25 ژوئن، برابر با پنجم تیر بیش از هزار نفر جانباخته، 2000 نفر مصدوم گردیده، ده هزار خانه ویران شده و شمار زیادی از ساکنان منطقه بی خانمان شده اند که طی چند روز در هوای نزدیک به صفر درجه و محروم از آب و غذا بسر برده اند.

زلزله یک سانحه طبیعی است، اما میزان تلفات و لطمات آن طبیعی نیست. در 15 مهر 1400 زلزله ای شش و یک دهم ریشتری شهر 14 میلیونی توکیو را به شدت لرزاند و تنها پنج نفر زخمی شدند. پس بجاست بپرسیم چه عواملی سبب شده تا آمار تلفات زلزله در افغانستان به طرز فاجعه آمیزی بالا باشد؟

خبرگزاری ها از پکتیا به عنوان منطقه ای کوهستانی و دورافتاده یاد کرده اند که از داشتن جاده های مناسب محروم است. آنها در همان روزهای نخست تصاویری از مردمی را نشان دادند که با ابزار اولیه و یا دست خالی جنازه ها و مصدومین را از زیر آوار خانه های خشتی در می آوردند. حکومت پوشالی طالبان پس از 24 ساعت، باران شدید را بهانه کرده و رسماً جستجو برای یافتن قربانیان را مختومه اعلام کرد. اما مردم نجات یافته از زلزله با همان ابزار اولیه و دست خالی به جستجو ادامه دادند.

حکومت افغانستان، که در قانون اساسیش برابری زن و مرد را پذیرفته بود، در دهه هفتاد میلادی برنامه اصلاحات ارضی در جهت کوتاه کردن دست صاحبان زمین و حامیان آنها نظیر آخوند ها از حاکمیت بر مردم را اعلام کرد. این استثمارگرانِ دهقانان به کمک دولت های ارتجاعی پاکستان و عربستان در مقابل حکومت مرکزی به طرزی مسلحانه و با سازمان دادن مجاهدین اسلامی از شیوه تولید عقب افتاده تولیدی و حاکمیت دیکتاتور مابانه خود به دفاع پرداختند. حکومت مرکزی افغانستان از دولت شوروی وقت کمک خواست. سران شوروی، که امیدوار بودند از راه تسلط بر افغانستان به دریای عمان و آب های گرم راه یابند، در 1979 نیروهای نظامیشان را وارد افغانستان کردند. امپریالیسم آمریکا که در سال 1975 در جنگ با ویت کنگ ها در ویتنام، که مورد پشتیبانی شوروی پیشین بودند شکست خورده و به شدت تحقیر شده بود، موقعیت را برای گرفتن انتقام مناسب دید. در ضمن کابینه جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا، مخالف هرگونه تغییر مناسبات ارتجاعی در افغانستان بودند. بنابراین آنها با ارسال سلاح، اطلاعات و رهنمود و با استفاده از دلارهای باد آورده نفتیِ شیوخ عرب به کمک مجاهدین اسلامی شتافتند. این سرآغاز مصائب و فقری شد که دامنگیر مردم افغانستان گردیده است.

بر اساس گزارش بانک جهانی، افغانستان ششمین کشور فقیر دنیاست؛ این در حالی است که این کشور دارای منابع غنی معدنی نظیر نفت و گاز و سایر مواد کانی است. کارشناسان ارزش ذخایر این کشور را حدود ده هزار میلیارد یا ده تریلیون دلار تخمین زده اند. اگر دول مرتجع مذکور موجبات بقای مناسبات ماقبل سرمایه داری با تقویت اسلام سیاسی و سنت های پوسیده عشایری را فراهم نمی کردند الان افغانستان هم به طور طبیعی تحولات لازم تاریخی را گذرانده و به جای اینکه نخستین کشور تولید کننده خشخاش و مواد مخدر باشد لااقل یک کشور عادی می بود. دولت آمریکا طی دهه های  اخیر، بویژه در بیست سال گذشته که افغانستان را رسماً تحت اشغال داشت، فقط استفاده از آن موادِ معدنی در افغانستان را ممکن کرد که در سلاح و حتی سلاح هسته ای کارآئی دارند. در مجموع باید گفت اگر امروز اکثریت جمعیت افغانستان در خانه های گلی و در مناطق به شدت عقب نگه داشته شده زندگی می کنند نتیجه دهها سال تسلط امپریالیسم آمریکا، دولت های مرتجع پاکستان و عربستان، جنگ سالاران اسلامی و سرمایه داران قاچاقچی بر مقدرات مردم این کشور می باشد.

تاکنون دول سرمایه داری در منطقه و یا جهان کمک قابل توجهی برای مردم زلزله زده در پکتیا و خوست نفرستاده اند. کمک های بشردوستانه سازمان های مردمی هم که رسیده باشد باید از کانال طالبان و کلان قاچاقچیان تبه کاری بگذرد که بر منطقه زلزله زده تسلط دارند و به سهم خود از عوامل عقب افتادگی مردم و سطح زندگی و امکاناتشان می باشند. حالا چقدر از این کمک ها بدست قربانیان خواهد رسید معلوم نیست.

جمهوری اسلامی همیشه با تقویت جنگ سالاران مرتجع هزاره، که شیعه اند، در جنگ افغانستان شرکت داشته و در سال 2001 به حمله دولت آمریکا و دول عضو ناتو به این کشور کمک کرده است. اما نکته دردناکتر اتخاذ سیاستها، اقدامات و رفتاری است که فرماندهان و ماموران تابع آنها، کارفرمایان طماع و مردم از خود بیگانه ناسیونالیست علیه مردان، زنان و کودکان مهاجر در ایران انجام داده اند. آنچه بر این مردم، که اکثرا کارگرند، رفته موی بر تن هر انسان با وجدانی سیخ می کند.

یاد قربانیان زلزله پکتیا و خوست را گرامی می داریم، با خانواده های آنها و بازمانده از زلزله همدردی می کنیم. لازم است کمک های مالی جمع شده توسط سازمان های مردم افزایش یافته و مستقیماً به دست خود زلزله زدگان رسانده شود.