کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

سرکوب، پاسُخ نظام به کارگرانِ هپکو اراک

شباهنگ راد

بطور یقین تعرض به معیشت کارگرانِ هپکو از جانبِ صاحبان تولیدی و ارگان‏های سرکوب و حافظ بقای امپریالیستی، تک‏نمونه نیست. هزاران مورد را می‏توان در زیر آورد که اتفاقِ چنین واقعۀ تأسف‏باری، حاصل سیاست‏های نظامِ جمهوری اسلامی، نسبت به حق و حقوقِ ابتدائی کارگران و دیگر ستم‏دیدگان است. اگرچه این‏روزها پخشِ اعتراضات کارگری و توده‏ای و بدنبال آن تعرض افسار گسیخته و وحشیانۀ ارگان‏های سرکوب، به سر تیتر بنگاه‏های تبلیغاتی نظام تبدیل شده است؛ امّا روشن است که جامعۀ کارگری بهمراهِ دیگر اعتراضات توده‏ای، با این‏دست حوادث، بسیار آشناست و دهه‏هاست که در تیررس و در معرضِ حملۀ نهادها و دم و دستگاه‏های رژیم قرار دارند.

 

در حقیقت ممیزۀ حکومت‏مداران و دولت‏مردان ایران، در استثمار وحشیانه و در تعدی به خواست‏های اولیۀ کارگران و محرومان است. نظام جمهوری اسلامی بموازاتِ سرکوب عریان و عنان گسیخته، در صدد انحراف و “آرام” کردن جوشش‏های اعتراضیِ کارگری و توده‏ای‏ست. در این اثناء نهادهای متفاوت و بی‏ربط کارگری را در میادین تولیدی به کارگران تحمیل کرده‏اند تا مانع رادیکالیزه شدن آنان گردند؛ کارگر را به شلاق می‏بندند تا از طرح مطالبات‏اش پس زنند؛ حقوق‏اش را بالا می‏کشند تا بر خزانۀ خود بی‏افزایند. این‏ها از جمله ویژگی‏های نظام در قبال خواست‏های سیاسی – صنفی طبقۀ کارگر است و براستی که در این چهار دهه، سران حکومت لحظه‏ای از انجامِ وظایف ضد کارگری‏شان باز نمانده‏اند.

 

البته همانطور که آمد نه تنها جامعۀ کارگری، بساکه تمامی اقشار محروم و ستم‏دیده، در معرض مستقیمِ ارگان‏های سرکوب حافظ بقای امپریالیستی‏اند. متأسفانه هیچ قشر و یا صنفی از آماج حمله، از استثمار و از اجحافِ دم و دستگاه‏های نظام بدُور نیستند. همه بمانند کارگران هپکو، طعم یورشِ ددمنشانۀ ارگان‏های سرکوب و ددمنشی‏های نظام را چشیده‏اند و آشکار شده است که سردمداران رژیم جمهوری اسلامی هیچ حق و حقوقی برای کارگران قائل نیستند. مزدِ کارِ انجام شدۀ کارگران را نمی‏دهند و مدت‏هاست که مبارزه برای حقوق معوقه، به یکی از سر تیتر‏های بازخواهی طبقۀ کارگرِ ایران تبدیل گشته است.

براستی عجب جامعه‏ای را دولت‏مردان و سرمایه‏داران برای میلیون‏ها کارگر ساخته‏اند. استثمارشان می‏کنند و حاضر به پرداخت پول اندک‏شان نیستند؛ سال‏هاست از پرداخت دست‏مزدهای‏شان سر باز می‏زنند تا اقتصاد فرتوت‏شانرا سر و سامان دهند؛ دستگیر و شکنجه‏شان می‏کنند تا او را به تسلیم وادارند. همین چند هفته قبل بُود که سران حکومت، کارگران هفت‏پته و دیگر فعالینِ کارگری را به‏جرم‏های سنگین محکوم کرده‏اند و چند روز بعد و آن‏هم در تداوم سیاست‏های ضد کارگری‏شان، گاردهای ویژۀ خود را به جانِ کارگران هپکو اراک انداخته‏اند. یعنی اینکه استثمارِ وحشیانه و عدم پرداختِ حقوق ناچیز کارگران، و در ادامه دستگیری و سرکوب کارگران، به رویه و به رسم و رسومِ کارخانه‏داران و دولتِ حامی آنان تبدیل شده است. البته قرار بر این نبُوده و نیست تا کارگر از قبلِ کار انجام شده، حقوق مناسب و یا بموقع دریافت کند؛ قرار بر این نبُوده و نیست تا دولت “اعتدال”، از حقوق محرومان و کارگران دفاع کند؛ و بالاخره قرار بر این نبُوده و نیست تا ارگان‏های سرکوب طبقۀ سرمایه‏داری، در برابر اعتراضات بحق کارگران و زحمت‏کشان، از خود نرمش نشان دهند و نسبت به آن‏ها بی‏تفاوت باشند. به این علت که وظیفۀشان برقراری نظم و ترتیب سرمایه‏داران و صیانت از جامعۀ متعلق به خودی‏های‏شان است؛ چرا که در ایرانِ زیر سلطۀ نظام امپریالیستی، هر اعتراضِ بدیهی‏ای هم‏چون مبارزه برای حقوق معوقه، جرم به حساب آمده و عاقبت آن، همانا سرکوبِ از نوعِ کارگران هپکو اراک است. آری دولت “اعتدال” نزدیک به 30 تن از کارگران هپکو را دستگیر و بیش از 20 تن دیگر را زخمی نموده است تا بزعم خویش بر عمقِ خشم و نفرت کارگران نسبت به سرمایه‏داران بکاهد.

 

پُر واضح است که سردمداران نظام با اتخاذ سیاست‏های خشن و عریان در پی تخطئۀ هرگونه مبارزات اعتراضی کارگری‏اند و بر آنند تا با یورش وحشیانه، جامعۀ کارگری را در جهت آمال و آرزوهای‏شان سازمان دهند؛ امّا و در عوض کارگران علی‏رغم تعرضات دائمی و رودرروی ارگان‏های سرکوبِ نظام، از طرح مطالبات‏شان پاپس نکشیده‏اند و پاسُخ روشن خود را به منادیان سرمایه و دولت‏های حامی آنان – و آن‏هم در دُوره‏های متناوب – داده‏اند. طبقۀ کارگر با مخالفت و با اعتراضات ممتدد خود، ماشین استثمار را در میادین تولیدی باز داشته‏ است، جاده‏ها و خیابان‏ها را برای سرمایه‏داران ناامن کرده‏ است، به مقابله با ارگان‏های سرکوب نظام برخاسته است و با تمام وجود خواهان حق و حقوقِ به غارت بُردۀ خویش از جانب استثمارگران و دولت حامی آنان می‏باشد.

مسلماً دلیلِ چنین اوضاعی، ربط مستقیمی به موقعیتِ زندگیِ وخیم و هم‏چنین به خشم و نفرت کارگران، نسبت به سیاست‏های چپاول‏گرانه و استثمارگرانۀ کارفرمایان، صاحبان تولیدی و دولت‏های حامی آنان دارد. کارگر نسبت به بی‏حقوقی‏اش معترض است و در مقابل هیچ مرجع، انجمن و یا نهاد ذیصلاحی، حامی وی نیست. همۀ آن‏ها و من‏حیث‏المجموع، سرشان به کارفرمایان، صاحبان تولیدی و بویژه به دولت وصل است. به عبارت دقیق‏تر طبقۀ کارگر در کشاکش طبقاتی با صاحبان تولیدی، کارفرمایان و دولت‏مداران، فاقد حامی و پشتیبانان عملی‏ست و بی‏دلیل هم نیست که سرمایه‏داران به یاری و با همراهی ارگان‏های سرکوب و آن‏هم در ابعادی گسترده و هولناک دارند بر حملات‏شان می‏افزایند. نظامِ جمهوری اسلامی با تمامی جناح‏ها و بخش‏های متفاوت‏اش هم‏چون “معتدل”، “میانه” و یا “بخش خصوصی” علیۀ طبقۀ کارگر اند و کمترین تفاوت ماهوی‏ای با یک‏دیگر ندارند. همه در استثمار و در بالا کشیدن حق و حقوق کارگران و در سرکوب آنان سهیم‏اند. پس هیچ تفاوتی بین استثمار دولتی و یا استثمار “خصوصی” نیست و ربط این‏دست موارد، یعنی نسبت دادن اوضاعِ وخیم کارگران هپکو به “بخش‏های خصوصی” که بعضاً در حول و حوش اعتراضاتِ کارگران اراک طرح شده است، ناصحیح و مهمتر از آن انحراف از توضیحِ حقیقی قانون‏مندی‏های حاکم بر جامعۀ ایران است. بنابه صدها ادله، مناسبات امپریالیستی و دولتِ سرمایه‏داری وابستۀ ایران، عامل و مولّد هزاران بدبختی و فلاکت طبقۀ کارگر و دیگر توده‏های ستم‏دیده است. معلوم است که جنگ و جدال طبقۀ کارگر با سیستم حاکم بر جامعه و آن‏هم با تمامی مدافعین و دولت‏های رنگ وارنگ آن می‏باشد؛ مضافاً اینکه معلوم است بالائی‏ها و صاحبان تولیدی و استثمارگران و آن‏هم با هر تبیین و تعریفی، از آبشخور نظام وابستۀ جمهوری اسلامی امرارمعاش می‏کنند و بنابراین تا زمانیکه سران حکومت و آن‏هم بعنوان حافظان مناسبات امپریالیستی بر سر قدرت‏اند، نه تنها کمترین تغییری در زندگی میلیون‏ها کارگر و دیگر محرومان بوجود نخواهد آمد بلکه روند مخرب‏تری بخود خواهد گرفت.

 

در هر صورت جامعۀ ایران بمانند دیگر جوامع سرمایه‏داری، نیاز به تغییر اساسی و ریشه‏ای دارد و عللِ اصلی زندگیِ مشقت‏بار کارگران هپکو اراک بمانندِ دیگر کارگران ایران، ربط سرراستی با مکانیزم و با مناسبات حاکم بر جامعه دارد. بدین‏ترتیب باید دانست که تعرض وحشیانۀ کارگران هپکو اراک، از آخرین آن‏ها نخواهد بُود و بدون کمترین شک و شبهه‏ای، جامعۀ کارگری در آینده و آن‏هم در ابعادی دهشتناک‏تر با آن‏ها رودررو خواهد شد. پس یگانه راه خلاصی از چنین حالتی، به همبستگی و به یگانگی تمامی کارگران ایران و بویژه به برخُورد عملی نیروهای مدعی طبقۀ کارگر با ارگان‏های سرکوب‏گر نظام مربوط است. نظام کارگر را به شلاق می‏بندد به این دلیل که جامعه فاقد نیروی بازدارنده به طبقۀ کارگر است؛ ارگان‏های سرکوب‏گر نظام، وحشیانه اعتراضات بحق کارگرانی هم‏چون هپکو اراک را بخاک و خون می‏کشانند، به این علت که سازمانِ متناسب با قانون‏مندی‏های حاکم بر جامعه، از ارائۀ نقش و وظایف کمونیستی‏اش باز مانده است؛ اوضاع و روندی که متأسفانه نزدیک به چهار دهه است بر فضای جامعۀ ایران سیطره انداخته و باعثِ ماندگاری سران حکومت جمهوری اسلامی شده است. روشن است که این جامعۀ دل‏بخواۀ کارگران نیست و پیداست که حکومت‏مداران و دولت‏مردان متفاوت و آن‏هم بهمراه دار و دسته‏های‏شان، بدرد جامعه و کارگران نخواهند خُورد و می‏بایست، بمانند همۀ عناصر و دیگر دولت‏های وابسته، به زیر کشیده شوند تا کارگران ایران و بویژه کارگران هپکو اراک، از دغدغۀ کسب حق و حقوق بدُور شوند و طعم آزادی، دمکراسی و زندگی بهتر را لمس کنند. این خواست و فضایی است که کارگران ایران خواهان آنند.

 

22 سپتامبر 2019

31 شهریور 1398