بی تردید امروز خیزش فراگیر و همه جانبه ایران را دربر گرفتهاست در صف مقدم این خیزش عمومی زنان و دانشجویان پیشتازند. تودههای مردم زحمتکش و آگاه برای حمایت از فرزندان دلیر خود با همهی توش و توان خود، نگرانی در خانه را به فریاد خشم آلود در خیابان بدل کردهاند و افراد وسیعی از طبقات اجتماعی بصورت انفرادی یا گروههای کوچک به این خیزش روبه رشد کنونی می پیوندند اما هنوز تا رسیدن به پایداری این خیزش و ارتقاء آن به قیامی استوار و تعیین کننده فاصله ی معناداری وجود دارد!
سران جمهوری اسلامی و در راس آن خامنهای در لاکی از سکوت و متکی به توطئه و ترفندهای امنیتی سرکوبگرانه و انحراف انگیز بسر میبرند. رئیس مجلس اسلامی ارتجاعی آخرین نطق خود را به ادامهی سرکوب اختصاص داده است و این نشان آنست که مجلس متکی به سرکوب نیز نه تنها درسی از این خیزش عمومی نگرفته است و نقش واقعی یک مجلس متعارف را در اجرای حقوق ملت نمی توانئد و نمی خواهد اجرا کند؛ که در صف و پیشتاز سرسپردگی به استبداد و خودکامگی همچنان قد علم کرده است.
دانشگاه ها و دانشجویان معترض به شدیدترین شکل ممکن مورد حمله نیروهای شبه نظامی و نظامی قرار میگیرند و حرمت دانشگاه زیر پا گذاشته میشود.
در یکشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۱ دانشگاه شریف محل جنایتکارترین نیروهای لباس شخصی و نظامیان قرار گرفته است و دهها دانشجوی سرکوب شده با توسل با باتون و گلوله و امکانات لجستیکی از پیش آماده شدهی انتقالبه بازداشتگاهها هزاران بار بدتر از فاشیست های گشتاپو؛ دانشجویان را سرکوب کردهاند.
اما اعتراض همچنان به صورت حضور خانواده دانشجویان و حمایت مردم با حضور خودروها و بوق زدن های ممتد، امان سرکوب را بریده است. حمایت از دانشجویان دانشگاه شریف تا ساعتها بعد از آغاز سرکوب و تا ساعت ۲ بامداد روز ۱۱ مهر در حوالی دانشگاه شریف ادامه یافته است.
این تنها بیانگر میزان خشونت ناشی از استیصال رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی نیست بل که نشانگر عزم توده های به جان آمده در مقابله ی آشکار با جمهوری جهل و جنایت است. داغ جنایات رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه از دل این مردم به جانآمده با سرکوبهای بیشتر، پاک شدنی نیست!
برای هرچه فراگیرتر شدن این خیزش و نیل به قیامی یایدار و استوار علیه دییکتاتوری و استبداد دینی سرمایهداری ایران هیچراهی جز توانمند سازی خیابان از راه سازماندهی اجتماعی اعتراضات عمومی و تشویق کارگران و زحمتکشان به برپایی کمیته های اعتصاب در همه بنگاه های اقتصادی وجود ندارد! جز سازماندهی اعتصاب در کارگاه ها و کارخانهها و بنگاه های کلیدی اقتصادی مثل شرکت ملی نفت و پتروشیمی ها و کارخانه های ذوب فلز چون ذوب آهن صفهان و صنایع تولید فولاد و ماشین سازی ها و سایر صنایع و بنگاه های کشت و صنعت چون هفت تپه ی مبارز، کشت صنعت کارون و مغان و سایر بنگاه های کشاورزی؛ صنایع حمل و نقل از رانندگان شهری و بین شهری راه آهن سراسری و راه آهن شهری (مترو) و کارکنان و کارگران مخابرات راه اطمینان بخشی برای دفاع از مردم و میهن وجود ندارد.
نفتگران رسمی شرکتِ ملینفت باید بدانند که طبقه کارگر ایران دین بزرگی به گردن آنها دارد آنها طی سالها اگر چه به خاطر تخصص خود و سختیِکار موجود، اما با توجه به نقش کلیدی نفت یعنی این سرمایه ملی توانستهاند زندگی مرفه و آرامی داشتهباشند؛ اگر نفت نبود آنها نیز تواناییها و استعدادهای فنی و تکنولوژیکی درخوری برای یک زندگی متوسط و بالایی در میان طبقه کارگر امروز ایران نمیداشتند. در واقع آنها نه تنها وام دار طبقه کارگر ایران که خود هم به نوعی از اعضای آنند بلکه وامدار همهی مردم ایران در جای جای جغرافیای آن از بلوچستان تا کردستان، از سرخس تا چهاربهار و تمامی نقاط ایران هستند و باید بدانند که این وظیفه تاریخی که تبار و پیشینیان آنان در بزنگاههای حساس کشور به خوبی از عهدهاش برآمدند؛ امروز بر دوش آنهاست و بکوشند تا پیش از آنکه جوانان، دختران و پسران بیشتری بر خاک و خون افتند و پیش از آنکه زندانهای شکنجه بار و حالا دیگر مقرهای نظامیان مملو از مردم ایران شود به مردم بپیوندند و با تجدید تجربه تاریخیِ اعتصابات کارگری نفت در ایران، گلوی اقتصادی جمهوری اسلامی که با این ذخیره ملی از آن نفس میکشد را در دستان توانمندِ خود بفشارند تا جایی که این رژیم دیگر قادر به فشردن گلوی مردم ایران نباشد. تا دیگر قادر به نابودی ایران و مردمان آن از کارگران و زحمتکشان و همه ی انسانهای شریف از نویسندگان و دانشمندان و وکلای اندیشمند و متعهد این مرز و بوم؛ نباشند!
سازمان های کارگری موجود اعم از آنان که با استناد به قانون کار تشکیل شده اند و یا آنان که مستقل و بدون واسطه های محدودیت ساز ایجاد گردیده اند باید بدانند در شرایطی دیگر استناد به مبارزات قانونی در پاسخگویی به خواست کارگرانی که بنا به شرایط خاص آنان را انتخاب کرده اند، ناکافی است. اگر خود پرچمدارِ حقخواهی و هماهنگی با مطالبات حق طلبانه مردم نشوند کارگران در انتظار آنان نمیمانند. تجربه سالهای ۱۳۵۶ -۵۷ نشان داد سندیکاهای فرمایشی که زیر سلطهی ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور ) بودند و نتوانستند حساسیت لحظه را درک کنند چگونه با بوجود آمدن کمیته های اعتصاب کارخانه و یا شوراهای کارگری به حیات آنها خاتمه داده شد و نمایندگان گوش بهفرمان آنها و حتی نمایندگانی که تا حدودی در خدمت کارگران بودند، کنار گذاشته شدند. این تجربه تاریخی طبقه کارگر ایران است که در بخش آگاه خود به نقش تاریخسازش اهمیت میدهد و در کنار سایر مردم به پیش میتازد و دیگر بخشها و لایههای مختلف آن که بنا به شرایط زندگی عسرتبار و غیرقابل تحمل و تبعیضآمیزش ناگزیر و با اراده به قیام برآمده از اراده همگانی؛ پا نهاده و گام های جدیتری برمیدارد.
امروز دیگر هرگونه نشستن و دل به تردید راه دادن جایز نیست! یکبار پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ندایی از سوی پیشروان مبارزه ضد دیکتاتوری آنزمان برخواست که خطاب به روشنفکران هشدار می داد گول آنان که در خانه به درازگویی نشسته اند را نخورید؛ «قیام را باور کنید!» امروز آن ندا این بار از فریاد دانشجویان و زنان و مردان مبارز در خیابان برمی آید که در خانه ننشینید و با دست زدن به اقداماتی شایسته به سازماندهی اجتماعی بپردازید و برای پیشبرد آرمان های شرافتمندانه مردم برای آزادی؛ برای زن_ زندگی _ آزادی و این بار برای رهایی همیشه از چرخه ی استبداد تاریخی شیخ و شاه و هر استبداد دیگری بپا خیزید!
ما در”راهکار سوسیالیستی” از همهِی رسانه هایی که در خدمت کارگران و زحمتکشان هستند رفیقانه درخواست میکنیم این بیانه را انتشار دهند.
۱۱ مهر ۱۴۰۱