کانی کرم پور
نگاهی اجمالی بە وضعیت کنونی ایران چه در سطح بینالمللی، منطقهای و چه داخلی، واقعیتهایی را آشکار میکند که نشان از فساد سیستماتیک و ناکارآمدی مسئولان بی لیاقت آن دارد. بوی تعفن اسلامگرایی و تحجر این رژیم بغایت ارتجاعی، مشام هر انسان آزاده ای را آزرده میکند.
ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه بنا بر آخرین گزارش سازمان شفافیت بینالملل، در میان فاسدترین کشورهای جهان قرار دارد. پدیده فساد از همه زوایا سراسر جامعه ایران را فراگرفته است. اعدام و شکنجه، دزدی و اختلاس، اعتیاد و تن فروشی، بی خانمانی و گور خوابی، سانسور و سرکوب آزادی بیان، نابودی محیط زیست و خشکسالی و نبود آب شرب، حاصل چهاردهه چپاول و غارت این رژیم است. “سیستانوبلوچستان، چه در شهر و چه روستا به خشکی و بیآبی شهره است. کولبری آب در استان های جنوبی، پدیدهایست که به دیدن تصاویرش در شبکه های مجازی عادت کرده ایم. تصویر زنان، کودکان و مردان این استان در کنار تانکرهای آب و پای چشمههای بیشتر گلآلود تا پرآب، سالهاست به شناسنامه تصویرهای خشک ایران بدل شده. گرده این مردم روزی برای نان و روزی برای آب متحمل بار سنگین زندگی میشود، تصاویر و مشکلی که حتی در تصور ما هم نمیگنجد.”
از آغاز این حاکمیت تاکنون، زنان به اشکال مختلف مورد توهین، تحقیر، تبعیض، زندان و شکنجه و اعدام قرار گرفته اند. هر چند پس از حضور فعال زنان در اعتراضهای سراسری سالهای ۸۸، ۹۶ و ۹۸ و حتی در تمام اعتراضات و اعتصابات امسال دیگر نمی توان این نیروی پیشرو را در پس میله های زندان، به قفل و زنجیر کشید. ذهن هایشان و افکارشان را با سنت های مردسالارانه و عقب مانده در قفس قوانین قرون وسطایی حبس کرد و بالهای پروازشان را برای رهایی شکست.
رژیم ولایت فقیه، در بحران عمیق و همه جانبه ایی فرو رفته و در حال دست و پا زدن برای نجات خویش و افزودن چند صباحی بیشتر به عمر ننگینش است.
جنبش های رادیکال اجتماعی با سازماندهی و برگزاری اعتصابات و اعتراضات کارگری در سراسر ایران، یک جنبش مطالباتی قدرتمند را به میدان آورده اند. اعتصاب و اعتراض کارگران نفت، گاز و پتروشیمی ها، بازنشستگان و مستمری بگیران، کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه، کارگران فولاد اهواز، رانندگان اتوبوسرانی تهران و حومه، کارگران شرکت خط و ابنیه فنی راه آهن، پرستاران و کادر درمان، کارگران فضای سبز و شهرداری ها، کارگران تراکتور سازی ها و هزاران اعتصاب و اعتصاب دیگر در ایران نشان از یک واقعیت عینی دارد. مطالبات و خواسته های طبقه کارگر، سازمان یافته و متحد، آشکارا و در میدان عمل نه تنها در پی تحقق مطالبات معیشتی آن طبقه است بلکه بیانگر قدرت آن و قدم نهادن در راه برچیدن نظام ظلم و زور و سرمایه است.
جنبش یکپارچه و سراری معلمان مبارز و برابری طلب، امسال، پرچمدار این مبارزات بوده است. که لرزه بر اندام نحیف و بیمار رژیمی انداخت که خود را هر چه بیشتر در سراشیبی سقوط می بیند. این است که در هفته های اخیر رژیم در حال غرق در منجلاب فساد و سرکوب با بازداشت و پروپاگاندا سعی بر این دارد که نفس های به شمارش افتاده ی خویش را اندکی به درازا کشاند.
بازداشت تعداد زیادی از فعالین و چهره های خوشنام مردمی و جنبش معلمان در کردستان نیز تقلای آخر رژیم برای بقای رو به فنایش است. مردم کردستان با مبارزات و خلق هزاران صحنه شکوهمند هر بار به این رژیم نشان داده اند که هیچ جایگاهی در میان مردم کردستان نداشته و نخواهد داشت. در مقابل، رژیم در 40 سال گذشتهِ با ایجاد فضای نظامی و امنیتی و با پیگرد، احضار، بازداشت و محاکمه ی فعالین مدنی و کارگری قصد دارد مردم کردستان و ایران را مرعوب و ساکت کند. غافل از اینکه با این اقدامات سرکوبگرانه نه مردم مرعوب خواهند شد و نه بر تنگناهای نفس گیر غلبه خواهد کرد. تمام مصائبی که این سیستم ضدانسانی و رژیم حافظ آن به مردم ایران تحیمل کرده، طبقه کارگر و مردم رنج دیده و زحمت کش را به این باور رسانیده که اتحاد و ایجاد تشکل های مستقل کارگری قدم های اول برای این تغییر و سرنگونی رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی است. رژیم این را باید بداند که دستگیری و زندانی کردن فعالین جنبش های رادیکال اجتماعی پایان بحران نیست، تداوم آن خواهد بود.
در این شرایط ما انسان های مبارز، برابری طلب و آزادی خواه، یک صدا، احضار، بازداشت و به بندکشیدن مبارزین راه آزادی و برابری را محکوم و در این راه همگام و همصدا تا رهایی از یوغ ستم و استثمار از پای نخواهیم نشست که هر آنکه خود را به طناب پوسیده ی این رژیم آویزان کرده باشد به عمق دره ی نابودی، سقوط خواهد کرد.