۲۵ نوامبر روز مبارزه جهانی علیه خشونتی که میلیونها زن در سراسر جهان روزانه با آن دستوپنجه نرم میکنند، فرا میرسد. این روز که به یاد خواهران میرابل، مبارزان آزادیخواه جمهوری دومینیکن که در راه مبارزه با استبداد جان باختند، نامگذاری شده است، فراخوانی جهانی است برای پایان دادن به خشونت ساختاری، قانونی و فرهنگی علیه زنان.
علیرغم تعهدات بینالمللی و وجود قوانین منع خشونت در بسیاری از کشورها، آمارها همچنان تکاندهندهاند. بخش قابلتوجهی از زنان در سراسر جهان انواع خشونت فیزیکی، روانی، اقتصادی و جنسیتی را تجربه کردهاند. زنان در بسیاری از نقاط جهان همچنان تحت فشار سنتهای مردسالارانه، محدودیتهای قانونی، تبعیضات اقتصادی و محرومیت از حقوق اولیه انسانی زندگی میکنند.
روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، مناسبتی است برای افشا کردن سیستمی از سلطه که از خانه تا خیابان، از قوانین تا سنتها، از محیط کار تا زندان، بدن و زندگی زنان را کنترل و سرکوب میکند. واقعیت این است که خشونت علیه زنان ریشه در مناسبات مالکیت، کار مزدی و خانواده پدرسالار دارد که همه اینها در ساختار دولت، قانون، مذهب و اقتصاد نهادینه شدهاند؛ بدون نقد ریشهای این مناسبات، هیچ اصلاح حقوقی پایداری نمیتواند این خشونت را از بین ببرد. نظام سرمایهداری زنان را بهعنوان کارگران ارزان در کارگاهها، مشاغل غیررسمی، خدمات، پرستاری و… و همزمان بهعنوان انجامدهندگان کار خانگی بدون مزد بهکار میگیرد و از این طریق نیروی کار مردان را نیز بازتولید میکند.
اما زنان جهان تسلیم سرنوشت محتوم خود نشدهاند. در سراسر جهان، از خاورمیانه تا آمریکای لاتین و از آفریقا تا آسیا، زنان در خط مقدم مبارزه برای عدالت اجتماعی ایستادهاند. حضور آنها در خیزشهای مردمی، فراتر از مرزهای ملی، مذهبی و قومی، امیدی تازه برای دگرگونی بنیادین در مناسبات قدرت است. این مبارزات نشان میدهد که رهایی زنان تنها از طریق اصلاحات سطحی میسر نیست. باید ریشههای اقتصادی و اجتماعی خشونت را شناخت و با آن مبارزه کرد. نابرابری اقتصادی، فقر، محرومیت از آموزش و بهداشت، و نظام اجتماعیای که بر اساس سود و استثمار استوار است، همگی در تداوم خشونت علیه زنان نقش دارند.
اما اگر خشونت علیه زنان بخشی جداییناپذیر از نظام سرمایهداری مردسالار است، همین مناسبات در ایران با حاکمیت مذهبی جمهوری اسلامی به اوج خود رسیده است. در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی، اشکال متنوعی از خشونت علیه زنان در هم تنیده و تشدید شدهاند: خشونت فیزیکی و جنسی، خشونت روانی، کلامی و عاطفی، خشونت اقتصادی (وابسته نگهداشتن زن به درآمد مرد، تبعیض در دستمزد و اشتغال)، خشونت حقوقی (قوانین تبعیضآمیز در ارث، طلاق، حضانت، پوشش، حق سفر، حق اشتغال)، خشونت سیاسی (سرکوب زنان معترض، زندانیکردن، شلاق، شکنجه، اعدام).
با این حال، زنان ایران تسلیم این وضعیت نشدهاند. در ۴۷ سال حاکمیت جمهوری اسلامی، زنان در خط مقدم بسیاری از جنبشها بودهاند: از مبارزات علیه حجاب اجباری در سال ۱۳۵۷ تا جنبشهای دانشجویی، جنبش معلمان و پرستاران، شاهد مقاومت زنان در برابر رژیمی که فرودست نگهداشتن زن، مردسالاری و شریعت از پایههای ایدئولوژیک حاکمیتش است. زنان ایران در طول دهههای اخیر با حضور فعال در عرصههای آموزش، کار، هنر و مبارزات اجتماعی، مرزهای تحمیلی را به چالش کشیدهاند. حضور پررنگ زنان در خیزش «زن، زندگی، آزادی» نشاندهنده ارادهای مصمم برای تغییر و رهایی از قید و بندهای موجود است. زنان ایران در این قیام شکوهمند و دلیرانه خود، یکی از ارکان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را فروریختند و حجاب اجباری، این سند بردگی زنان را به زبالهدان تاریخ افکندند. اما با همه اینها باید تأکید کرد که تا زمانی که یک دولت مذهبی سرکوبگر بر سر کار است؛ تا وقتی که قانون از شریعت تغذیه میکند؛ تا وقتی رابطه کار مزدی و استثمار طبقاتی دستنخورده باقی میماند؛ خشونت علیه زنان فقط شکل عوض میکند، اما از بین نمیرود.
نابود باد خشونت علیه زنان
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
اول آذر ماه ۱۴۰۴
۲۲ نوامبر ۲۰۲۵
