کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

متن پیاده شده مصاحبه تلویزیون حزب کمونیست ایران، با رفیق ابراهیم علیزاده در رابطه با تداوم اعتراضات توده‌ای در عراق و تعمیق بحران حکومتی

238315 548

238315 548

توضیح: متنی را که ملاحظه می کنید، گفتگوی رفیق ابراهیم علیزاده در بر نامه چشم انداز از تلویزیون حزب کمونیست ایران است، که تهیه متن نوشتاری آنرا به دلیل اهمیت موضوع ضروری دیدم. متن مصاحبه قدری خلاصه شده است بدون آنکه تغییری درمحتوای آن بوجود آمده باشد.

شمی امانتی   ۵‏/۲‏/۲۰۲۰

س- همانطور که مقدمتآ اشاره شد اعتراضات توده ای در عراق و بغداد علیرغم سرکوب شدید همچنان تداوم پیدا کرده است، تفسیر شما از این اعتراضات در شرایط کنونی چگونه است؟

ج- (مراجعه به تاریخ یک سده عراق) نشان می دهد که پس از گذشت قریب به هفتاد سال این یک بیداری بسیار عظیم اجتماعی است که در کشور عراق اتفاق افتاده است. در دهه های ۵۰ میلادی جریان کمونیستی در عراق دارای نفوذ گسترده ای بود. قادر بود با شور و شوق فراوان میلیونها نفر را به خیابان بیاورد. حزب کمونیست عراق نقش مهمی در شکل دادن به تحولات این جامعه داشت. پس از سپری شدن آن دوران و عقب نشینی های این جریان، خیزش اخیر  یک تحول مثبت و بزرگی است که در عراق در جریان است. این خیزش مردمی عادلانه و قابل پشتیبانی است. این خیزش تا همین جا دست آوردهایی کسب کرده است که غیر قابل باز پس گیری هستند.

این خیزش حتی اگر به نتایج مطلوب خود هم دست پیدا نکند، تاثیرات آن بر جامعه عراق بسیار پایدار و دراز مدت خواهد بود. طی ۴۰ سال اخیر در عراق هر چه بوده سرکوب و کشتار و ارتجاع بوده است. امروز شاهد پدیده کاملا جدیدی هستیم، از صحنه خیابانها شعارهای پیشرو مترقی شنیده می شوند. مطالبات عادلانه و حق طلبانه مربوط به اقشار پایین جامعه، اقشار کارگر و زحمتکش این جامعه مطرح می شود و مردم بر علیه فساد حکومت بپا خواسته اند.

طی سالهای اخیر مردم عراق، در میدان جنگ ایران و عراق، در جریان جنگ کویت، در جریان جنگهای ارتجاعی مذهبی شیعه و سنی، در میدان جنگ با داعش، قربانی می دادند، ولی این بار جانفشانی هایشان برای یک آینده بهتر و افق روشنی است که پیش روی آنها قرار دارد، بنابراین در این رویداد هر چه که می بینیم مثبت و امیدوار کننده است.    

س- اگر ممکن است مقداری در مورد ترکیب این اعتراضات و اقشار و توده هایی که در این اعتراضات شرکت داشتند صحبت کنید، در ضمن مهمترین مطالبات معترضین چیست؟

ج- در ابتدا و در اکتبر سال گذشته که این اعتراضات شروع شد مطالبات معترضین خواسته های مردم فقیر، زحمتکش و پایمال شده این جامعه بود. آب و برق کافی که ابتدایی ترین نیاز این جامعه است نبود، آموزش و پرورش سر جای خود نبود، بهداشت و درمان سر جای خودش نبود، بیکاری به حد بحران رسیده بود فرصت های شغلی حتی برای تحصیل کرده های دانشگاهی وجود نداشت. این وضعیت کشوری بود که روزانه بین ۳ تا ۴ ملیون بشکه نفت در روز صادر می کرد.

دولت عراق به یکی از فاسدترین دولت های دنیا تبدیل شده بود. در همچون وضعیتی بود که مردم ابتدا مطالباتی را مطرح کردند که این خواسته ها حتی در چارچوب همین رژیم قابل تأمین بود. ولی خوب دیدیم به جای اینکه پاسخ مثبت به این خواست های اولیه مردم بدهند از همان روزهای اول سیاست سرکوب را پیش گرفتند، با رهنمودهایی که از جانب جمهوری اسلامی می گرفتند، از همان روزهای اول سیاست سرکوب را در پیش گرفتند، تصور میکردند این جنبش در فاصله کوتاهی فروکش خواهد کرد، اما دیدیم که حساب آنها اشتباه بود و مردم مقاومت کردند.

این پایداری و مقاومت موجب شد که خواست ها و مطالبات مردم ارتقا پیدا کند و مردم متوجه شدند فایده ای ندارد، از این دستگاهی که حتی عادلانه ترین و ابتدایی ترین خواست های مردم را هم با گلوله پاسخ میدهد، نمیشود انتظار هیچگونه اصلاحاتی داشت به همین دلیل بود که دو سه هفته بعد از شروع اعتراضات جهت خیزش مردم متوجه کل رژیم حاکم شد و همه احزاب و گروه هایی که به نوعی از سال ۲۰۰۳ به بعد در حاکمیت عراق را در بر گرفت. بنابر این آن چیزی که امروز هست در واقع مطالباتی است که مردم می خواهند متحقق شود، اما به این نتیجه رسیده اند که این مطالبات را نمی شود از این رژیم در خواست کرد.

این رژیم و این دم و دستگاه شایستگی، توانایی و آمادگی این را ندارند که خواسته های مردم را تأمین کنند. ولی خوب با این وجود در برابر فشارهای مردم دولت عراق عقب نشینی هایی کرده است مثلا نخست وزیر برکنار شد. اگر چه این فرد سنبل همه جرائمی نبود که در عراق جریان داشت ولی به این ترتیب تظاهر کنندگان یک قدم به خواسته های خود نزدیک شده بودند. تغییر قانون انتخابات و یک انتخابات زود رس خواست دیگر تظاهر کنندگان بود که به تحقق نزدیک شده است. سن باز نشستگی را ۳ سال پایین آوردند. همه این کارها را کردند تا بلکه بتوانند مردم معترض را به خانه هایشان بفرستند.

س- لطفا توضیحی در مورد احزاب و گروه های شیعه از جمله طرفداران مقتدا صدر و نیروهای حشد

شعبی که تظاهرات جداگانه ای در رابطه با آمریکا برگزار کردند را توضیح دهید.

ج- صحنه سیاسی عراق صحنه پیچیده ای است. به عنوان مثال به موقعیت همین مقتدا صدر را که شما مطرح کردید، توجه کنید. مقتدا صدر آخوند مرتجع و فرصت طلبی است که طی سالهای اخیر از طرفی سعی کرده بر موج ضد آمریکایی که ناشی از اشغال کشور عراق توسط یک نیروی خارجی بود سوار شود و از این طریق نفوذی پیدا کند. بعد دیدیم که جنگ شیعه و سنی را به راه انداخت و وضعیتی را بوجود آورد که بخشی از مردم شیعه مذهب برای حفظ امنیت خود پشت سر صدر و یا پشت سر لشکر مهدی وی پناه گرفتند. پس از آنهم همواره یک پای او در دولت و پای دیگرش در اپوزیسیون بود، از بسیج هوادارانش در پائین استفاده می کرد تا در بالا از رقبای خود در حکومت امتیاز بگیرد. یک پایش در ایران بود و یک پایش در عراق، تصمیمات کلانش را در ایران و در مشورت با خامنه ای و قاسم سلیمانی میگرفت و اخیرا در جلسه ای در قم شرکت داشته و استراتژی او را در آنجا تعیین کردند. در جزیان خیزش اخیر نیروها و هاودارانش را تشویق کرده بود که به تظاهرکنندگان مخالف حکومت بپیوندند، در خالیکه گروه وی خود بخشی از حکومت بود.

مقتدا صدر و جمهوری اسلامی هدفشان این بود، در عین اینکه برای سرکوب جنبش نقشه می ریزند، در همان حال تلاش می کردند با نفوذ در این جنبش توده ای میتوانند یک جایی سرش را زیر آب کنند. بعد از حوادث روزهای اخیر و کشته شدن قاسم سلیمانی و بعد از تضعیف موقعیت  هم پیمانان  جمهوری اسلامی در عراق و حمله به کنسول گری و مراکز مذهبی جمهوری اسلامی رژیم ایران به این نتیجه رسیده بود که بایستی هرچه زودتر تکلیف این جنبش اعتراضی و توده ای یک سره شود یعنی فکر می کرد که بیشتر از این نمی تواند با دست داشتن درون این خیزش بتواند از آن بهره ای ببرد به این نتیجه رسیدند بایستی هواداران صدر را از صحنه اعتراضات خیابانی بیرون بکشند.

به همین دلیل مقتدا صدر را به ایران بردند و استراتژی جدیدشان را به وی دیکته کردند. از یک طرف سعی کردند با بسیج نمایشهای ضد آمریکائی بدیلی برای جنبش توده ای جاری درست کنند. تظاهراتی را به این منظور سازماندهی کردند. سپس تصمیم گرفتند نیروها و هواداران مقتدی صدر را از تظاهرات مردمی بیرون بکشند. با این طرفند ها تصور می کردند که می توانند اعتراضات را خاموش کنند.

اما دیدیم که همان روز بعد از تظاهرات ضد آمریکائی یک تودهنی مجکمی خوردند و باز صدها هزار نفر در شهرهای عراق بدون آنها و علی رغم مخالفت آنها به خیابانها آمدند. اما فرصت طلبی مقتدا صدر خیلی جالب است، درست دو سه روز بعد وقتی فهمیدند سیاست عقب کشیدن هوادارانشان از این جنبش توده ای کار ساز نبوده و آنها دارند آن راه باریکه ای را هم که به درون این جنبش دارند، از دست می دهند دوباره برگشتند. این مانور ها نشان داد که کارایی آنها خیلی محدود است و خریداری هم ندارد زیرا ریشه های اجتماعی و اقتصادی جنبش توده ای بسیار قوی تر از این است که با این مانورها آسیب ببیند.

بقیه گروه های احزاب شیعه که در قالب حشد شعبی ابراز وجود می کردند مستقیما بر علیه این جنبش وارد میدان می شوند و مستقیما مردم را سرکوب میکنند و صحبت از نفوذ آنها در میان نیست. در واقع نه صحبت از نفوذ رشد اجتماعی و توده ای آنها در میان است و نه صحبت از نفوذ معنوی جمهوری اسلامی در عراق، آنچه که هست رابطه این گروه ها و رژیم ایران با مردم عراق رابطه زور و سرکوب است.

س- همانگونه که خود شما اشاره کردید جمهوری اسلامی توسط سپاه قدس و حشد شعبی مستقیما در سرکوب تظاهرات و به بیراهه کشیدن این خیزش توده ای دست داشته است، ارزیابی شما از موقعیت و نقش کنونی جمهوری اسلامی در عراق به ویژه بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی چگونه است.؟

ج- این دیگر خیلی واضح است که جمهوری اسلامی پایگاه و نفوذ سابق خود را ندارد نه نفوذش را بر مردم شیعه دارد و نه در واقع توانایی متحد نگه داشتن همه هوادارانشان در احزاب و گروه های مختلف را دارد. بنا بر این جمهوری اسلامی در عراق امروز جمهوری اسلامی دیروز نیست اما این به این معنا نیست که جمهوری اسلامی دیگر راه دستی به عراق و بحران در عراق ندارد. جمهوری اسلامی از طریق ابزار هایی که هنوز در اختیار دارد می تواند در تحولات آتی عراق نقش داشته باشد. همه اینها بر میگردد به مسئله دیگری و آنهم رابطه ایران و آمریکا است.

جمهوری اسلامی امروز تحت فشارهای آمریکا قرار گرفته برای اینکه یک درجه از زیاده خواهی هایش در منطقه کوتاه بیاد که این فشارها خیلی خرد کننده هستند و جمهوری اسلامی را به یک سازش و مصالحه نزدیک میکنند. چنین سازشی بدون شک بر صحنه سیاسی عراق هم تاثیر خواهد گداشت. اما حتی اگر آمریکا هم بتواند جمهوری اسلامی را به یک سازش بکشاند و یا اگر بتواند بدیل مطلوب خود را از درون دارودسته های حکومت فعلی حاکم بیرون بیاورد و یا هر بدیل دیگر مورد قبول آمریکا در ایران بر سر کار بیاید،باز آمریکا به جمهوری اسلامی در عراق نیاز خواهد داشت.در سطح کلی تری،هر

حکومتی در این منطقه سعی میکند آنطوری که خودشان تعریف می کنند می کوشد عمق امنیتی خود را بیشتر کنند، به عملکرد دولت هائی مانند قطر و عربستان سعودی و دولت های دیگر نگاه کنید، هرکدام از این دولت ها سیاست منطقه ای خود را دارند، کشور کوچکی مانند قطر در مسئله فلسطین دخالت میکند، در لبنان و عراق نقش دارد. در کشوری با موقعیت استراتژیکی مانند ایران و ظرفیت های اقتصادی و اجتماعی آن، هر دولتی بر سرکار باشد، خواه ناخواه سیاست منطقه ای خواهد داشت. دولت آمریکا که خود را فعال مایشاء منطقه میداند نمی تواند امرخودش را در این منطقه بدون همکاری این دولت ها و در واقع بدون در نظر گرفتن منافع این دولت ها تامین کند. بنا بر این به همکاری جمهوری اسلامی احتیاج خواهند داشت به یک درجه از منافع جمهوری اسلامی در منطقه را برسمیت خواهند شناخت.

به همین دلیل اگر تحولات جاری در عراق به بر سر کار آمدن نیروهای پیشرو و رادیکال منجر نشود و اگر در ایران بدیلی ناشی از سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی بر سر کار نیاید، باز جمهوری اسلامی از دخالتهایش در عراق کوتاه نخواهد آمد. تنها عاملی که میتواند این جریان را متوقف کند انقلاب مردمی و پیشرو در عراق و انقلاب در ایران است.

س- دولت آمریکا و سفارتخانه آنها و نیروهای مسلح آنها در عراق مورد حمله بوده و بخشی از احزاب و نیروهای مذهبی خواهان رفتن آمریکا از عراق هستند، نقش و دورنمای آمریکا چیست؟

ج- نقش آمریکا در چارچوب عراق را بایستی در رابطه با کل نقش آمریکا در منطقه خاورمیانه را دید. آمریکا در کل خاورمیانه تنها در سوریه است که با رقیبی مثل روسیه طرف است. در واقع روسیه از سالها پیش سوریه را منطقه نفوذ خود می دانسته است و همانطوریکه دیدیم در دوره اخیر هم  در بحران سوریه نهایتآ نقش اصلی را روسیه ایفا کرده است نه آمریکا. اما در بقیه مناطق خاورمیانه آمریکا به آسانی حاضر نیست سهم جدی برای ابر قدرت های دیگر جهان در نظر بگیرد. حتی خود روسیه هم در این رابطه حد خودش را می داند. تلاش می کند با دولت چین از طریق اقتصادی جای پا برای خود باز کند. اما حتی در این مورد هم عادل عبدالمهدی با سفر به چین و امضاء قراردادهای کلان تجاری، در واقع خط قرمزی را در رابطه با آمریکا رد کرده بود.

خلاصه اینکه دولت آمریکا به آسانی عراق را رها نخواهد کرد به عنوان یک پایگاه خاورمیانه ای و به علاوه به عنوان کشوری که هزینه بسیاری هم داده از جمله ۴ هزار جنازه و ۵۰ هزار مجروح به آمریکا برده، در عراق ۳ تا ۴ هزار میلیار دلار پول خرج کرده که همه اینها سرمایه ای است که بایستی پس بگیرد.

بنابراین تصور اینکه که با یک مصوبه مجلس آنچنانی و با تظاهرات فرمایشی می توان  آمریکا را از عراق به این آسانی اخراج کرد خیال خام است. امریکا اگر قرار است روزی از عراق پیش قطع شود تنها در نتیجه یک انقلاب بزرگ توده ای و سرتا سری به رهبری نیروهای انقلابی، مبارز و پیشرو است.

بنابراین آمریکا فعلآ آنجا است حتی اگر نیروهایش را تعدیل دهد کماکان تسلط بر آسمان عراق را خواهد داشت، بخصوص تسلط او بر اقتصاد این کشور، ملاحظه کنید پول عراق هم اکنون از محکم ترین ارزهای منطقه است که در طول ۵ تا ۶ سال اخیر نوسانات بسیاری و مختصری در مقایسه با پولهای دور و ور داشته این از کجا تامین شده است، دولتی با این آشفتگی و بی سروسامانی و با این همه فساد در این گیرودار چگونه توانسته پولش را با ثبات نگه دارد، خوب معلوم است که آمریکا این موقعیت را برای پول عراق تامین کرده است. اگر یک روز از پشتیبانی آنها قطع شود فردای آن روز این دولت و یا هر دولت دیگری از این نوع ورشکسته خواهد شد. تمام تلاش آمریکا این است که جمهوری اسلامی از یک رقیب به یک همکار در عراق تبدیل شود.

در جریان جنگ با داعش قاسم سلیمانی بار ها با فرمانده هان آمریکایی ملاقات و هماهنگی میکرد. نیروهای حشد شعبی در همکاری بین ایران و آمریکا برای جنگ با داعش سازمان داده شدند و تجهیز شدند. آمریکایی ها تجهیز نظامی میکردند و جمهوری اسلامی تهییج  ایدئولوژیک می کرد. بدین ترتیب بدون اینکه سربازی آمریکایی در عراق کشته شود شر داعش را برای مدتی از سر راه کم کردند.

س- بحران حکومتی که در پی این تحولات اجتماعی مورد بحث قرار گرفت هنوز حل نشده دورنمای این بحران حکومتی چیست و نقش اعتراضات توده ای در تعمیق این بحران حکومتی چیست؟

ج- بدون شک نقش اساسی را همان اعتراضات کنونی داشته است. احزاب و گروههای مختلف در عراق قدرت را بین خودشان تقسیم کرده بودند و بر اساس این توافق ثروت این مملکت را می بلعیدند. در عراق حتی اعمال دیکتاتوری هم با شیوه های خاصی صورت می گیرد. مثلآ در آنجا زندانی سیاسی وجود ندارد، مطبوعات آزاد هستند، رادیو و تلویزیون آزاد است اما اتفاقی که می افتد این است که فعالین سیاسی را می ربایند، فعالین سیاسی را ترور می کنند، روزنامه نگاران را مرعوب می کنند که خودشان خودشان را سانسور کنند. در واقع دولت منسجم و متحدی هم در این کشور وجود ندارد. برای یک مدتی داعش یک قسمت بزرگی از خاک این کشور را در کنترل داشت و مناطق سنی نشین به یک ویرانه تبدیل شده و هنوز همه آواره ها به مناطق و منازل خودشان برنگشته اند.

حکومت محلی کردستان که تا حدود زیادی حساب خود را از آنها جدا کرده و اکنون یک رابطه فدرالی نیم بندی با دولت مرکزی دارد. علاوه بر این در بقیه نقاط عراق دسته های مسلح که هر کدام حوزه حاکمیت و اقتدار خود را دارند. تنها چیزی که دولت عراق را دولت نشان می دهد پول نفتی است که بدست می آورند و سهم آمریکایی ها و سهم کمپانی های غربی را از آن پرداخت خواهند کرد و بقیه را بین خودشان تقسیم می کنند و داد مردم هم در آمده که بابا چیزی از این درآمد را هم برای این مردم صرف کنید. این حکومت ظاهرا با انتخابات سر کار آمده است ولی در آخرین انتخاباتی که اتفاق افتاد ۲۰ تا ۳۰ در صد از مردم بیشتر مشارکت نکردند. تازه این ۲۰ تا ۳۰ در صد مشارکت هم با انواع تقلب و دوز و کلک همراه بود. به همه اینها نقش جمهوری اسلامی، نقش آمریکا، نقش دولت های منطقه را اضافه کنید، از حاکمیت دولت مرکزی در عراق چه چیزی می ماند؟ یک قسمت از خاک عراق را که هنوز ترکیه در اشغال دارد، هیچ امری در عراق پیش نخواهد رفت بدون اینکه رضایت سفارتخانه ۳ هزار نفری آمریکا تأمین شده باشد، جمهوری اسلامی به میل خود دارد در آنجا ترک تازی می کند. این موقعیت کاملا نا مناست. تلاش مردم بپاخاسته این است که این موقعیت گذار را به یک موقعیت مطلوبی برای آینده عراق تبدیل کنند.

س- به عنوان سوال آخر اگر بخواهیم بحث را با عنوان اعتراضات توده ای تمام کنیم، شما چشم انداز و تأثیرات آنرا در سطح عمومی چگونه ارزیابی می کنید و آینده نیروهای کمونیست و چپ را چگونه می بینید؟

ج- این اعتراضات به هر نتیجه سیاسی منجر شود یک  دستآوردهای پایدار اجتماعی به جا می گذارد و احتمالات زیادی وجود دارد. مشکل بتوان بطور قطع راجع با آینده اظهار نظرکرد. واقعیت این است که خود وحدت عراق به عنوان یک کشور را قبل از آنکه دولت فعلی  تأمین کرده باشد، توازن قوای منطقه ای تأمین کرده است.

آمریکا و حمهوری اسلامی متحد بودند که تا نتایج رفراندم کردستان عراق باطل شود. دولت ترکیه کمین کرده تا اگر دولت فعلی عراق نتواند وظیفه خود را در رابطه با کردستان انجام دهد آنها این وظیفه را برای دولت ترکیه در عراق انجام دهند. هیچ روزنه امیدی جز از طریق پیشروی جنبش توده ای که در عراق امروز جریان دارد برای آینده عراق وجود ندارد. این روزنه امید خوشبختانه قوی است. ولی در عین حال یک علامت سوال بزرگی هست روی این خوش بینی ها و امیدواری و آن هم این است که، هنوز چهره رهبری رادیکال این جنبش نتوانسته اند خود را در سطح جامعه بشناسانند و مقبولیت لازم را بدست بیاورند.

آنچه که اکنون در عراق در جریان است، در واقع  یکی دیگر از آن صحنه های بهار عربی در سال ۲۰۱۱ در خاورمیانه است.  و البته به نظر من منسجم تر و عمیق تر است و باید امیدوار بود به سرنوشت بهار عربی دچار نشود.

راجع به نقش نیروهای چپ و کمونیست، کلآ برای نیروهای چپ و کمونیست هیچ راهی جز شرکت کردن در این پروسه از مبارزه وجود ندارد یک مسیر صاف و همواری که کمونیست ها بتوانند از طریق آن مطابق آرزوها بدون مشکل استراتژی خود را پیش ببرند وجود ندارد، پیشروی جریان چپ و کمونیست  از درون این پیچیدگی ها تأمین خواهد شد. این امر تجربه همه انقلابات دنیا است در هیچ کجای دنیا کمونیست ها با یک مسیر سرراستی برای نزدیک کردن طبقه کارگر به قدرت روبرو نبوده اند.

جریان چپ در عراق در گذشته ضربه های سنگینی در نیجه سیاست های حزب شیوعی عراق خورده است. این حزب که صاحب سنتهای چپ در عراق است چه در دوره رژیم بعث، چه در دوره فعلی با مشارکت ناچیز خود در حکومت بین حزب و مردم شکاف ایجاد کردند.

همه ضرباتی که چپ خورده بایستی ترمیم شوند،در قالب چهره های جدید، در قالب سیاست های واقع بینانه جدید و این امکان پذیر نیست جز اینکه در این پروسه های مبارزاتی جاری فعالانه و فداکارانه شرکت کنند تا از این طریق برای آینده حرکت چپ در صحنه سیاسی عراق سرمایه ای بیندوزند.