حکم اعدام شریفه محمدی، فعال کارگری و مادری که تنها “جرمش” دفاع از حقوق طبقه کارگر بوده، صرفاً یک تصمیم قضایی نیست؛ بلکه بخشی از پروژهی سیستماتیک جمهوری اسلامی برای شکستن مقاومت سازمانیافته کارگران و خاموش کردن صدای عدالتخواهی است. اعدام نه یک امر حقوقی خنثی بلکه سلاح سیاسی بورژوازی حاکم، برای حفظ انضباط کار و سرکوب مبارزات طبقاتی است. “شریفه محمدی” بهعنوان یک زن کارگر و فعال صنفی، نماد پیوند میان ستم جنسیتی و استثمار طبقاتی است؛ رژیم با اعدام او میخواهد پیام روشنی به کارگران بفرستد: هر تلاشی برای سازماندهی و مقاومت، با مرگ پاسخ داده خواهد شد. این همان منطق “ترور دولتی” است که در سرمایهداری پیرامونی ایران، بهویژه در دوران بحران اقتصادی و افزایش نارضایتیهای کارگری، شدت میگیرد. این حکم بخشی از استراتژی بورژوازی حاکم در ایران است که با بحران اقتصادی، ورشکستگی اجتماعی و گسترش اعتراضات روبهروست و راهی جز تشدید سرکوب در برابر طبقه کارگر نمیبیند. قانون و قضا در جوامع طبقاتی، بیطرف نیستند؛ آنها ابزار سلطهاند، دیوان عالی کشور با وجود اذعان به وجود ایرادات جدی و آشکار در پرونده، حکم اعدام شریفه محمدی را تأیید کرده است. این رفتار نشان میدهد که دستگاه قضایی ایران نه نهادی مستقل و بیطرف برای تضمین عدالت، بلکه بازوی مستقیم دولت سرمایهدار-مذهبی است که با هدف مهار جنبشهای کارگری و اجتماعی عمل میکند. تأیید دوبارهی این حکم، نمونهای روشن از کارکرد واقعی قانون در جمهوری اسلامی است: قانونی که نه برای حمایت از حقوق مردم، بلکه برای تضمین تداوم سلطه طبقاتی، سرکوب نیروهای مترقی و مشروعیتبخشی به سرکوب اجتماعی طراحی شده است. این روند همچنین نشان میدهد که هرگونه اعتراض یا مطالبهگری، به ویژه از سوی زنان، کارگران و فعالان عدالتخواه، با مجازاتهای شدید مواجه میشود و ساختار قضایی به جای رفع ظلم، خود بخشی از دستگاه استثمار و سرکوب محسوب میشود. اعدام شریفه محمدی تنها سرکوب یک فعال صنفی نیست، بلکه نمادی از هراس نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی از شکلگیری رهبرانی است که در تقاطع ستمهای طبقاتی و جنسیتی قرار دارند. او یک زن است که در جامعهای مردسالار علیه تبعیضهای ساختاری ایستاده، یک کارگر است که در برابر سلطه سرمایه و استثمار سیستماتیک مقاومت کرده، و مادری است که مبارزهاش حامل بار اخلاقی و اجتماعی مضاعفی است و نشان میدهد عدالتخواهی با زندگی روزمره مردم گره خورده است. این سهگانه، ترکیبی از قدرت و تهدید است؛ قدرتی که از سوی مردم الهام میگیرد و تهدیدی برای ساختار استبدادی که تلاش دارد کارگران، زنان و خانوادهها را از تحقق حقوق و آزادیهای خود محروم کند. سرکوب شریفه محمدی، بیش از آنکه صرفاً مجازات یک فرد باشد، پیامی روشن به همه زنان، کارگران و فعالان عدالتخواه است: نظام حاکم نمیتواند، رهبرانِ متعهد به برابری، آزادی و عدالت اجتماعی را تحمل کند، زیرا چنین رهبری، پایههای استبداد و سرمایهسالاری را به چالش میکشد. ضرورت دخالت فوری نهادهای بینالمللی و اتحادیههای کارگری جهانی نه صرفاً یک خواست حقوق بشری، بلکه بخشی از استراتژی بینالمللی طبقه کارگر است. سرمایه مرز نمیشناسد و سرکوب هم جهانی است؛ بنابراین تنها با همبستگی جهانی کارگران و جنبشهای مترقی میتوان جلوی این جنایتها را گرفت. دفاع از شریفه محمدی تنها دفاع از جان یک رفیق نیست، بلکه دفاع از موجودیت و آیندهی جنبش کارگری است. این حکم، لکهای ننگین بر پیشانی دستگاه قضایی و نشانه عریانی از بحران مشروعیت جمهوری اسلامی است. لغو فوری این حکم نه تنها مطالبهای انسانی، بلکه بخشی از مبارزهی طبقاتی و ضرورت تداوم مقاومت در برابر استبداد سرمایهداری است.
لقمان مهری