اسعد رستمی
اتحاد نیروهای چپ و سوسیالیست در شرایط حساس کنونی ایران با توجه به تحولات اخیر در جنبشهای اجتماعی و مقاومت عمومی در برابر رژیم جمهوری اسلامی و نیز ظهور گرایشهای راستگرایانه و ضدانقلابی و فاشیست، از اهمیت حیاتی برخوردار است. این مقاله به تحلیل دلایل و ضرورتهای این اتحاد میپردازد و پیامدهای مثبت و منفی رویکردهای مختلف نیروهای چپ و سوسیالیست را در عرصه مبارزه سیاسی ایران بررسی میکند.
۱. تحلیل زمینهها و ضرورت اتحاد نیروهای چپ و سوسیالیست
جنبش «زن، زندگی، آزادی» و اعتراضات گسترده اقشار مختلف جامعه ایران، نشانگر تحولی عمیق و گسترشیابنده در آگاهی اجتماعی و سیاسی مردم ایران است. این جنبشها با تأکید بر حقوق اساسی، پایمال شده و مبارزه با تبعیض، خشونت، و نابرابری، به جنبش انقلابی و دموکراتیک تبدیل شدهاند. در چنین بستری، چپ ایران نقشی کلیدی در تقویت و سازماندهی مطالبات مردم دارد، اما پراکندگی و عدم هماهنگی نیروهای چپ و سوسیالیست میتواند آنان را از تبدیل شدن به یک نیروی اجتماعی تاثیرگذار و موثر بازدارد.
از سوی دیگر، حضور جریانهای راستگرا و حامی دخالت نیروهای خارجی و تانکهای رژیم چینج که هدفشان تسلط مجدد ساختارهای اقتصادی و سیاسی سرمایه دارای بر مردم است، تهدیدی برای اهداف انقلابی و دموکراتیک جنبشهای مردمی به شمار میآیند. بنابراین، اتحاد نیروهای چپ و سوسیالیست ایران میتواند بهعنوان پاسخی موثر در برابر این تهدید، به حرکت مردم برای دستیابی به آزادی ، برابری و عدالت جتماعی کمک کند. بیگمان این اتحاد باید بر مبنای اصول برابری، عدالت اجتماعی، و حقوق انسانی باشد و در جهت جلوگیری از تکرار نظامهای سلطه و استثمار و ظالم تلاش کند.
۲. نقش جنبشهای اجتماعی در تقویت اتحاد نیروهای چپ و سوسیالیست
جنبشهای کارگری، دانشجویی، زنان، و سایر اقشار جامعه که در سالهای اخیر علیه نابرابریها و بیعدالتیهای اجتماعی در مقابل سرکوب و خفقان رژیم جمهوری اسلامی ایستادهاند، همگی بستری مناسب برای سازماندهی و همکاری نیروهای چپ ایران هستند. این جنبشها میتوانند پایهای برای ایجاد پیوندهای قویتر بین نیروهای چپ باشند و بستر همبستگی مشترکی را فراهم کنند که متکی بر خواستههای واقعی و ملموس مردم کارگر و انقلابی در ایران است. این اتحاد همچنین میتواند به اپوزسیون چپ در ایران کمک کند تا راهکاری برای مسائل عمیقتر اجتماعی و اقتصادی ارائه دهد و همزمان از قدرتگیری جناحهای راستگرای افراطی و مدافع سرمایهداری جلوگیری کند.
یکی از نکات مهمی که باید به آن توجه داشت، تجربههای تاریخی است. جنبشهای سوسیالیستی و کارگری در دیگر کشورها نیز نشان دادهاند که تفرقه و اختلافهای ایدئولوژیک، عمدتاً فرصت را برای نیروهای راست فراهم کرده و عملاً مانع پیشرفت نیروهای چپ و سوسیالیست شده است. بنابراین، وحدت عمل در بین نیروهای چپ، تنها راه مقابله موثر با تهدیدات راستگرایانه و نیل به اهداف بلندمدت انقلاب اجتماعی یا هر تغیری در ایران است.
۳. چالشهای سکتاریسم و پراکندگی در نیروهای چپ و سوسیالیست
یکی از مشکلات تاریخی چپ ایران، سکتاریسم و گرایش به خودمرکزی بوده که منجر به پراکندگی و اختلافهای درونی شده است. این مسئله نهتنها توانایی چپ برای ایجاد یک جبهه قدرتمند و منسجم را تضعیف میکند، بلکه به مخالفان و جناحهای راست اجازه میدهد تا با استفاده از همین اختلافها، فرصتهای بیشتری برای تسلط بر جنبشهای اعتراضی و اجتماعی به دست آورند.
سکتاریسم بهجای همبستگی بر اختلافات جزئی و کماهمیت تأکید دارد و بهجای همکاری و هم صدایی، به انزوا و محدود شدن احزاب،گروههای و نیروهایچپ میانجامد. این مشکل در شرایط کنونی که رژیم جمهوری اسلامی در ایران با یک بحران عمیق و پیچیده سیاسی و اجتماعی و منطقه ای مواجه است، میتواند بهویژه زیانبار باشد.
بنابراین، نیروهای چپ و سوسیالیست باید با تجدیدنظر در سیاستهای سکتاریستی و کنار گذاشتن همدیگر، تأکید بر نکات مشترک، از اختلافات جزئی بگذرند و به ایجاد یک جبهه متحد و قدرتمند برای مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی و جلوگیری از قدرتگیری راستگرایان بپردازند.
۴. اتحاد حول کدام محور؟
راهکارهایی که میتوان به عنوان پایههای اتحاد نیروهای چپ و سوسیالیت مطرح کرد، شامل برگزاری همایشها، نشستهای مشترک و همچنین تدوین یک منشور مشترک از اصول و اهداف است که همه احزاب ، گروهها و شخصیتها منفرد بتوانند به آن متعهد شوند.
ایجاد یک جبهه متحد میتواند به جنبشهای اجتماعی جاری نیز انگیزه، نیرو و حمایت بیشتری بدهد. اتحادی که متکی بر مطالبات مشترک و در عین حال متعهد به مبارزه با هر گونه سلطهجویی و استثمار باشد، میتواند راهی موثر برای تقویت نیروی اجتماعی چپ و سوسیالیست و تبدیل آنها به یک رهبری موثر برای تغییرات انقلابی در ایران باشد.
اتحاد نیروهای چپ و سوسیالیست در ایران، به ویژه با توجه به شرایط کنونی که هم اعتراضات اجتماعی در جریان است و جناحهای راست دلخوش به جنگ و ویرانی نیز در حال تلاش برای تصاحب این اعتراضات از طریق تبلیغات غول سیاه تبلیغات قدرتهای سرمایه داری هستند، نهتنها ضروری بلکه اجتنابناپذیر است. بدون این اتحاد، نیروهای چپ و سوسیالیست ایران فرصت تبدیل شدن به یک نیروی اجتماعی و رهبری کننده در تغییرات آتی را از دست خواهد داد و میدان برای نیروهای راستگرا و فاشیستی خالی خواهد ماند.باید گفت دیگر وقتی نمانده و باید درنگ نکرد.
ایجاد یک جبهه چپ، متحد و مترقی که از جنبشهای اجتماعی و برحق حمایت کند، میتواند هم در برابر رژیم استبدادی و سرکوبگر جمهوری اسلامی و هم در برابر تهدیدهای راستگرایانه، به عنوان سپری دفاعی عمل کند و شانس مردم ایران برای دستیابی به آزادی، عدالت و برابری واقعی را افزایش دهد. این جبهه نهایتا باید به سوی استقرار حاکمیتی مردمی حرکت کند که معطوف به زندگی و کار مردم کارگر و زحمتکش باشد.
به امید دیدن این واقعیات و برداشت گامهای جدی.