کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

درس های خیزش انقلابی آبان ۱۳۹۸

ProtestsAban Dossier

ProtestsAban Dossier

صلاح مازوجی

اکنون جای هیچ تردیدی نیست که جمهوری اسلامی پروسه تصمیم گیری و اجرای افزایش قیمت بنزین را به عنوان یک پروژه کاملا امنیتی طراحی کرد، بطوریکه نه تنها مردم، بلکه حتی نمایندگان مجلس و بخش زیادی از نهادهای حکومتی از آن اطلاع نداشتند. حکومت با اعلام و اجرای تقریبا همزمان افزایش قیمت بنزین و غافلگیر کردن همگان و با آرایش جنگی که به نیروهای سرکوب داده بود، عملا تهیدستان شهری را به قیام کشاند تا آنان را در همان لحظات اول به گونه ای خونین سرکوب کند. دشمن می خواست یک روزه به “غائله آشوبگران” پایان دهد.  اما طغیان این تهیدستان به حاشیه رانده شده و سرعت خیره کننده سراسری شدن خیزش آنان بار دیگر نشان داد که چه تحول تاریخی شگرفی در ایران در حال تکوین است. اگر برافروختگی جوانان پرشور و جان برکف با مشت های گره کرده واکنشی بود به این تعرض ناگهانی و غافلگیر کننده، اما گسترش صاعقه آسای این موج خروشان به بیش از یک صد شهر ایران و به جنبش درآمدن همزمان تهیدستان گرفتار در اعماق فقر که راهی برای عقب نشینی نداشتند بازتاب فلاکت اقتصادی و محرومیت های اجتماعی و سیاسی بود که حاکمیت دین و سرمایه طی چهار دهه به آنان تحمیل کرده بود. اگر پیامد ویرانگر سیاست های اقتصادی، رانتخواری، تحمیل هزینه سنگین مداخله گری های سیاسی و نظامی در کانون های بحران منطقه به مردم ایران، اختلاس و دزدی های هزاران میلیارد تومانی و جنایات هولناکی که سران این رژیم در حق مردم ایران انجام داده اند طی چهار دهه گذشته زمینه های عینی خیزش آبان ماه را فراهم آورد، روند رو به گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگران در مراکز بزرگ تولیدی و حمل و نقل، مبارزات سراسری معلمان و بازنشستگان، حضور پرشور زنان در این مبارزات، عروج دوباره جنبش دانشجویی بویژه بعد از خیزش سراسری دی ماه ۹۶ امکان بروز خیزش  سراسری آبان ماه را قطعیت بخشید. خیزش سراسری آبان ماه و روحیه عصاینگر تهیدستان شهری ریشه در همین واقعیات مادی دارد. افزایش سه برابری قیمت بنزین فقط مانند جرقه ای آتش خشم فروخورده تهدیدستان شهری و جوانان عاصی از فقر و بیکاری را شعله ور ساخت تا خیزش سراسری آبان ماه، این موج جوشان مبارزه سیاسی را رقم زند.

جمهوری اسلامی با اعلام و اجرای ناگهانی افزیش سه برابری قیمت بنزین یک عکس العمل آنی و واکنش برنامه ریزی نشده را به مردم تحمیل کرد، با این هدف که بتواند بلافاصله آن را در نطفه سرکوب کند و یک روزه “غائله اغتشاشگران و اشرار” را خاموش نماید. جمهوری اسلامی می دانست که در جامعه ایران طی بیش از یک دهه گذشته و بویژه طی مدت زمان بعد از خیزش دی ماه ۹۶ در جریان اعتصابات و اعتراضات پی در پی کارگران، معلمان و بازنشستگان و تحرک جنبش دانشجویی و دیگر اعتراضات توده ای طیف نسبتا وسیعی از فعالین و رهبران به صحنه آمده اند که نقش غیر قابل انکاری در برانگیختن این مبارزات داشته و از قدرت سازماندهی و برپائی جنبش توده ای در مقابله با این نوع تعرض ها به سطح معیشت مردم برخوردار هستند. جمهوری اسلامی به دلیل هراس و وحشت از احتمال برپائی یک اعتراض توده ای و سراسری، با اعلام و اجرای ناگهانی افزایش سه برابری قیمت بنزین در واقع فعالین و رهبران جنبش های اجتماعی حاضر در صحنه مبارزه را غافلگیر کرد. سران رژیم اعلام از قبل تصمیم به افزایش قیمت بنزین را بازی با آتش تلقی می کردند از اینرو با آگاهی از “خطر” احتمالی برپائی جنبش توده ای که سریعا سازمان یابد و خیابان ها را به اشغال خود در آورد، “راز” افزایش قیمت بنزین را از همه، حتی از حکومتیان پنهان کردند. بی جهت نبود که یکی از مقامات امنیتی رژیم گفت طرح افزایش قیمت بنزین جنبه هایی داشت که لازم نبود نمایندگان مجلس از آن با خبر شوند.

زمانی که جرقه اعتراضات زده شد، سران رژیم اسلامی از هیچ جنایتی برای سرکوب و به خون کشیدن آن فروگذار نکردند. از ولی فقیه تا سران سه قوه، فرماندهان  ریز و درشت سپاه، وزرا، امامان جمعه، استانداران، فرمانداران در هراس از طغیان خشم فرودستان، همصدا با هم، آمادگی خود را برای به خون کشیدن مقاومت معترضان اعلام کردند.  سپاه پاسداران طی بیانیه ای معترضان را “اعتشاشگر” و “کینه توز” نامید و اعلام کرد این “افراد آموزش ‌دیده در داخل و خارج کشور بوده ‌اند و با دریافت مبالغی اقدام به آتش زدن و تخریب مراکز” کرده اند. روحانی این اعتدال گرای جانی نیز کسانی که با خودروهایشان راه بندان ایجاد می‌ کردند را تهدید کرد و گفت که از طریق دوربین‌های زیادی که در شهرها نصب شده‌ خودروها و شماره آنها شناسایی می‌شوند. خامنه ای شهروندان معترض را اشرار خواند و فرمان داد که نیروهای انتظامی و بسیج به وظیفه خود که حفظ امنیت است عمل کنند. اما به رغم تمام تدابیری که فرمانده کل قوا، سران سه قوه  و کادر رهبری سپاه و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی اندیشیدند، نتوانستند اعتراضات خودانگیخته تهیدستان شهری و جوانان بیکار را مطابق برنامه و نقشه ای که داشتند در نطفه خفه کنند و از سراسری شدن موج خروشان این اعتراضات جلوگیری کنند.

نیروهای سرکوبگر رژیم مطابق یک طرح و نقشه از قبل آماده شده راه هر گونه شکل گیری و گسترش اعتراضات مسالمت آمیز را مسدود کرده  و در بسیاری از شهرهایی که کانون این اعتراضات بودند در همان لحظات اول، جنگ و گریز خیابانی را به معترضان تحمیل کردند. نیروهای سرکوبگر معترضان را در موقعیتی قرار دادند که نتوانستند آزادانه تاکتیک و روش های مورد نظر خودشان را برای ابراز اعتراض تعیین کنند. معترضان آزاد نبودند که رفتارشان را خودشان تعیین کنند. اگر در چنین موقعیتی قرار می گرفتند، تجربه و برخورد عقلانی ایجاب می کرد که تاکتیک ها و روش هایی را در پیش گیرند که به تداوم و توده ای شدن اعتراضات و زمینگیر کردن ماشین سرکوب کمک کند. از آنجا که نیروهای سرکوبگر از همان لحظات اول سر و سینه معترضان را نشانه گرفتند و جوی خون راه انداختند، معترضان هم راهی نداشتند جز اینکه با هر وسیله ای که در دست داشتند به مقابله برخیزند. در حالی که معترضان نه تدارکی دیده بودند و نه آمادگی این را داشتند که به نبرد نهایی بیاندیشند، اما نبوغ خود را در اتخاذ تاکتیک های مناسب نشان دادند. جوانان پرشور با تاکتیک بستن اتوبان ها، خیابان ها و چهار راه ها سعی کردند مانع تحرک سریع نیروهای سرکوبگر برای رسیدن به محل تجمع معترضان شوند و از طرف دیگر با اعتراضات موضعی در نقاط مختلف شهر نیروی دشمن را پراکنده کردند. زمانی که معترضان در مقابل دشمنی که نبردی مشابه نبرد نهایی را تحمیل کرده بود خود را بدون سلاح یافتند، با دست خالی اما سرشار از شجاعت و از خود گذشتگی به مراکز مذهبی و بانک ها این  نمادهای حاکمیت دین و سرمایه حمله کردند، این مراکز را به آتش کشیدند و گوشه ای از قدرت قهر انقلابی در مقابله با قهر ضد انقلاب را به دشمن نشان دادند. کارگران مجتمع ها و مراکز بزرگ صنعتی که با مبارزات و اعتراضات پی در پی خود زمینه های ذهنی این خیزش سراسری را فراهم آورده بودند، اینبار نیز فرصت نیافتند که با اعتصابات خود در مراکز تولید به شورش هم طبقه ای های خود و راهبندان خیابانی بپیوندند، اما طبقه کارگر از تجربه خیزش آبان به اندازه سالها آموخت و درسی را که آموخته فراموش نخواهد کرد.

با این وصف جمهوری اسلامی بنا به ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که به آنها متکی است و هر لحظه خشونت را تولید و بازتولید می کنند، رژیمی که کشتار زندانیان سیاسی، کشتار کارگران مس خاتون آباد، قتل های زنجیره ای نویسندگان، شلاق زدن کارگران، کهریزک، قانون قصاص و زن ستیزی و کشتار کولبران را در پرونده دارد، اینبار نیز به بهانه مقابله با خشونت جوی خون براه انداخت. اکنون که خیزش سراسری آبان ماه در شکل خروشنده آن فروکش کرده است هنوز ابعاد دقیق جنایات هولناکی که رژیم در مقابله با معترضان انجام داده روشن نیست. اگر چه سازمان عفو بین‌الملل، شمار جانباختگان اعتراضات اخیر را دست کم ۱۶۱ اعلام کرده، اما یک منبع آگاه که با برخی محافل حکومتی رابطه نزدیکی دارد شمار جانباختگان ثبت شده وقایع اخیر را تاکنون ۳۶۶ نفر اعلام کرده است”. شمار جانباختگان از این هم بیشتر است. بنا به این گزارش ها در جریان اعتراضات این چند روزه بیش از هزار نفر نیز در اثر شلیک مستقیم نیروهای انتظامی و گارد ویژه زخمی شده اند. همچنین بنا به گفته سخنگوی “کمیسیون امنیت ملی مجلس اسلامی” حدود هفت هزار نفر دستگیر شده‌اند.

خیزش انقلابی آبان طی همین هفت روز، پیروزی عظیمی در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی رقم زده است. نیروی محرک و مبارزه جویی توده تهیدستان شهری قدرتمند تر از آن بود که صف آرایی دشمن بتواند یک روزه آن را سرکوب کند. معترضان با مشت های گره کرده و شعار هایی که سردادند به همگان نشان دادند که افزایش قیمت بنزین فقط جرقه ای برای آغاز خیزشی دوباره بود تا کلیت حاکمیت دین و سرمایه را به مصاف طلبند.

*****

خیزش آبان ماه ۹۸ در ادامه خیزش دی ماه ۹۶ یک جنبش عظیم سیاسی بود که تهیدستان شهری و جوانان بیکار و به حاشیه رانده شدگان موتور حرکت آن بودند. این خیزش سراسری مانند هر جنبش نیرومند سیاسی بطور عینی توازن قوا را به نفع جنبش اعتراضی علیه رژیم تغییر داده است و زمینه مناسب تری را برای گسترش مبارزات اقتصادی و سیاسی فراهم می کند. این خیزش سراسری زمین را برای  رشد مبارزات اقتصادی و سیاسی کارگران و جنبش های اعتراضی دوباره شخم زد و تقویت کرد. این خیزش نیز مانند خیزش دی ماه گسترش مبارزات کارگران و حرکت های اعتراضی را به دنبال خواهد داشت و نشان خواهد داد که این برآمدها و موج های جوشان مبارزه سیاسی چگونه به محرک های نیرومندی برای مبارزه اقتصادی و سیاسی تبدیل می شوند و میل درونی کارگران را برای مبارزه شدت می بخشند.

در خیزش آبان ماه رژیم با حربه قطع اینترنت تلاش کرد نه تنها از انتشار اخبار مربوط به ابعاد اعتراضات و جنایاتی که انجام می دهد جلوگیری نماید، بلکه یکی از اهداف اصلی آن قطع ارتباط شبکه های مبارزاتی جوانان در سطح محلات و شهرها بود. اما این تجربه و حضور شورانگیز جوانان و مردم در این اعتراضات و همبستگی تحسین برانگیز آنها در مقابله با نیروهای سرکوبگر زمینه های مناسبی را برای گام نهادن در جهت ایجاد شبکه های ارتباط اجتماعی و مبارزاتی و ایجاد نهادهای توده ای و شوراها به عنوان ارگان مبارزاتی در سطح محلات را فراهم آوره است.

خیزش انقلابی آبان ماه  و سرکوب خونبار معترضان، اشرار و اغتشاشگر نامیدن جوانان این شهروندان بستوه آمده از فقر و بیکاری و به گلوله بستن آنان، بیش از هر زمان دیگر نظام جمهوری اسلامی را با بن بست مشروعیت روبرو کرده است. رژیمی که با جویبار خون خود را از شهروندان جدا می کند، اینبار فقط با تکیه بر سرنیزه و سرکوب عریان می تواند به حاکمیت خود ادامه دهد. بعد از خیزش آبان ماه آرایش سیاسی نیروهای حکومتی چهره نظامی تری بخود خواهد گرفت، فرماندهان سپاه بیشتر به جلو صحنه خواهند آمد. این خیزش اختلافات جناح های حکومتی بر سر سازش با آمریکا به منظور پایان دادن به تحریم های اقتصادی را تشدید خواهد کرد. این خیزش همچنین روند تجزیه اصلاح طلبان حکومتی را سرعت می بخشد.

خیزش آبان در بعد اجتماعی استراتژی گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی را مورد نقدی کوبنده قرار داد. اگر خیزش دی ماه ۹۶ با شعار “اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمامه ماجرا” به دو دهه سلطه گفتمان اصلاح طلبان حکومتی بر فضای سیاسی ایران پایان داد، خیزش آبان ماه نیز به گفتمان گذار مسالمت آمیز و ضدیت با انقلاب تحت عنوان مرزبندی با خشونت ضربه کاری وارد آورد. بکار گرفتن این ابعاد از قهر عریان حاکمان دین و سرمایه در برابر اعتراض برحق تهیدستان و جوانان بیکار و به یاری طلبیدن فقط گوشه ای از قهر انقلاب از جانب معترضان در مقابله با قهر ضدانقلاب حاکم بیش از پیش به ضرورت کسب آمادگی برای گذار انقلابی و استفاده از قهر انقلابی برای به زیر کشیدن دشمن تا چنگ و دندان مسلح مقبولیت اجتماعی می بخشد. دیگر هیچ جمعی از نخبگان اپوزیسیون بورژوایی ایران نمی توانند گذار از جمهوری اسلامی را بطور مسالمت آمیز مدیریت کنند. با آشکار شدن بن بست استراتژی گذار مسالمت آمیز زمینه برای پیشروی استراتژی سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی متکی به جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی به عنوان عملی انقلابی برای سلب قدرت سیاسی و اقتصادی از بورژوازی بیشتر فراهم می شود.

هرچند سیاست افزایش قیمت بنزین نتیجه بحران عمیق و بن بست مالی رژیم جمهوری اسلامی بود، اما از آنجا که تأکید بر اصل ضرورت قطع سوبسیدها و افزایش قیمت حامل های انرژی از جمله بنزین در جوار برنامه های خصوصی ‌سازی، آزادسازی قیمت ها، موقتی ‌سازی قراردادهای کار، سرباز زدن دولت از ارائه‌ی خدمات اجتماعی به خصوص در حوزه‌های بهداشت و آموزش بخشی از برنامه های اقتصادی نئولیبرالی است، خیزش آبان ماه که افزایش قیمت بنزین جرقه آن را زد، در همانحال هشداری اجتماعی بود به بخش های مختلف اپوزیسیون بورژوایی ایران که همان نسخه نئولیبرالیسم اقتصادی را برای ایران بعد از جمهوری اسلامی می پیچند.

خیزش آبان ماه که بر متن تشدید فقر و فلاکت اقتصادی و تعمیق شکاف طبقاتی شکل گرفت، تهیدستان شهری و جوانان بیکار و به حاشیه رانده شده گان را در شهرهای بزرگ و کوچک ایران همزمان به حرکت در آورد. شهرهای کردستان، خوزستان که در خیزش دی ماه ۹۶ تا حدودی از حرکت سراسری جدا افتادند در خیزش آبان ماه از همان ابتدا حضور پر رنگی در اعتراضات داشتند. در کردستان نیز شدت عمل نیروهای سرکوبگر در به خون کشیدن این اعتراضات در شهرهای کرمانشاه، جوانرود، مریوان، بوکان و سنندج و جسارت و از خودگذشتگی معترضان در رویارویی با دشمن، بار دیگرعمق بیگانگی سیاست و استراتژی احزاب ناسیونالیست کردستان با مبارزات حق طلبانه مردم این منطقه را نشان دادند. در حالی که این احزاب وارد فاز مذاکره و معامله و سازش با این رژیم جنایتکار شده اند، مردم زحمتکش کردستان در بعد اجتماعی نشان دادند که برای رهائی از چنگ جمهوری اسلامی راهی جز همبستگی با جنبش انقلابی سراسری برای به زیر کشیدن این رژیم وجود ندارد. در این میان آن بخش از احزاب ناسیونالیست کرد که در فاز معامله با رژیم اسلامی هستند و همزمان در مدیریت گذار مسالمت آمیز هم با زرنگی مقام و منزلتی دست و پا کرده اند، یأس و سرخوردگی بیشتری نصیب خود خواهند کرد.

خیزش انقلابی آبان ماه ۱۳۹۸ نقطه عطفی دیگر در مبارزات پرشور مردم ستمدیده ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی بود و بدون تردید حاکمان دین و سرمایه از پیامدهای آن جان سالم بدر نخواهد برد. زنگ های خطر در آنسوی مرز در لبنان و عراق هم برای جمهوری اسلامی به صدا در آمده اند و شورشیان از هر سو دست همبستگی بسوی هم دراز کرده اند.  ایران به قبل از خیزش آبان باز نخواهد گشت.

۸ آذر ۱۳۹۸