کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم ! ( درآستانه سالگرد کشتارهای خونین ،تابستان ۶٠ و ۶٧ خورشیدی)

اردشیر نصراله بیگی

 

این عنوان پیمانی ست که همگی انسانهای آزاده و انقلابی وکمونیست زجر دیده این نسل ما که با جدیت و فداکاری رژیم سلطنتی آریامهری را ساقط کرد، تا دنیائی پر از ستم و سرکوب و خفقان را پایان بخشند و بجای آن جایگاه واقعی انسانی باز گردد، اما افسوس و دریغا ….ازاین همه فداکاری وجسارت و خون بها دادن که رژیمی و سیستمی جایگزین گردید و سوار بر این موج شد که ادامه دهنده راه سرکوب و کشتار حکومت سلطنتی پهلوی بود و ازهیچ گونه کشتار و طرفندهای ارتجاعی برای تحمیق مردم دریغ نورزید وبر موج توهم مذهبی مردم ، سیستمی را پایه گذاری نمود که مردم بجان آمده ما را به عهد عتیق بازگرداند وبر این اساس گام به گام برای باز پس گیری دستاوردهای پیشروانه دوران قیام و به خانه پس فرستادن مردم حق طلب و آزاده در میدان به هر حیله و نیرنگ و رعب و وحشتی متوسل گردید، از سرکوب مردم آزاده ترکمن صحرا تا کشتار و مرعوب کردن کارگران ماهیگیر بندر انزلی در شمال، از بستن دانشگاهها در سراسر کشور برای منفعل کردن جوانان دانشجوی مبارز واستادان انقلابی بنام به اصطلاح انقلاب فرهنگی و زنان فعال در تشکلها و شوراهای مستقلشان و نیمی از جامعه و لشکر کشی و توطئه گری بر علیه مردم آزاده و حق طلب کردستان که مصممانه به دفاع از دستاوردهای قیام ادامه میدادند و در ادامه در شیپور دمیدن توطئه جنگ افروزی و فضای جنگی و سامان دادن جنگی خانمانسوز وارتجاعی با عراق بمدت هشت سال که با آن هر صدای آزادیخواهی را خفه و با بهانه جنگ و دفاع از مرزها هر گونه اعتراضی را برای پیشبرد سیاست جنگی اش بدست فراموشی بسپارد. در ادامه این تحرکات ارتجاعی و ویرانگر که ضرر و زیانش متوجه مردم تحت ستم بوده و رژیم خود را هرچه بیشتر تا دندان مسلح تر و آماده تر برای هر تعرضی نمود و بوق و کرنای تبلیغی اش نیز همین جهت را میپیمود و هرچه زمان میگذشت و متوجه نفرت و انزجار مردم نسبت به خودشان و سیستمشان میشدند، بیشتر آگاه میشدند ، برایش تدابیری عوامفریبانه و جنایتکارانه اندیشیده و به کمک مشاورین ریز و درشت خود از حکومتیان تا جریانات دیگری رسوا چون توده ایها و اکثریتیهای خائن و ریاکار تدابیری برای هرچه محکمتر نمودن خود و ادامه ننگین راهشان همه گونه راهنمائی و راهکاری سرکوبگرانه می یافتند.

از کشتارهای سال ۶۰ خورشیدی که با ضربات پیاپی به احزاب وسازمانهای سیاسی و دستگیریهای فراوان و کشتارجمعی مبارزان انقلابی و کمونیست خوشنام و شناخته شده که بر پرونده سیاه و جنایتکارانه رژیم میافزود تا از آن وقیحانه تر فاجعه کشتار دسته جمعی تابستان ۶۷خورشیدی در طول مدت کوتاهی پس از باصطلاح سرکشیدن جام زهر رهبر مرتجع و قرون وسطائی و قبول شکست و پایان جنگ ارتجاعی ایران و عراق و پر بودن زیاده از حد سیاسیون و مبارزان و انقلابیون در زندانهای مخوف رژیم و نگرانی فراوانی که برای سران آفریده بود و نگهداریشان به شیوه ای سخت و آزادیشان هم برایشان گرانتر تمام میشد، آرامش ازآنها ربوده بود و در چاره اندیشی و تصمیمی جنایتکارانه و فرمانی محرمانه و در بیدادگاههائی چند دقیقه ای و فرمالیته ودر پشت درهای بسته ، در نهایت بیحقوقی و قساوت، در حاکمیت رئیس جمهور وقت خامنه ای و نخست وزیرش میرحسین موسوی و رئیس سپاه پاسداران رفسنجانی و فرمان خمینی جلاد، چوبه های دار را برای زندانیان آماده و در گروههای جمعی و پشت سر هم آنانرا به گورهای دسته جمعی از جمله گلزار خاوران و مکانهای دیگرناشناخته و حتی در شهرهای غیر از تهران به خاک سپردند که در تاریخ ثبت و بعنوان وحشیانه ترین نسل کشی درتاریخ جامعه بشری ما ثبت گردیده واز آن یاد میشود. فراموش نمیشود که سکوت و کر و لال بودن جامعه جهانی و میدیای بین المللی در قبال این جنایات جای بحث و تفکر است.

رژیم بوضوح متوجه عوارض فاجعه بار دوران جنگ و همه فشار و بحران ناشی از آن بود و گذراز این شرایط ، ساده وسهل بنظر نمی آمد و چاره جوئی را از تخلیه زندانها و خلاص شدن از معضل را با از میان بردنشان اندیشید و پر پر نمودن این انسانهای فرهیخته ومبارزو انقلابی، که خاری در چشم رژیم بود در دستور کارشان آمد و این جنایت را آفریدند تا بتوانند وقت خریده و مردم بجان آمده از جنگ و ویرانی و آوارگی را نیز مرعوب و ساکت ودر کنار سکوت وچشم بستن مصلحت طلبانه دول غربی بیشتر براین خفقان و سرکوب افزود تا پروژه ای را بپایان برساند که بعد از خاتمه جنگ برای بقایش بدان نیاز داشت واز آن دریغ نکرد.

در سالگرد این فجایع تاریخی رژیم جمهوری سرمایه داری اسلامی و نسل کشی ها، پیمان می بندیم که برای به زانو در آوردن این رژیم جهل وخرافه به نیروی کارگران و زحمتکشان متشکل ومتحد و آگاه در کنار مبارزات توده ای مردم ایران لحظه ای ازپای ننشینیم. درود به روان پاک جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم و خانواده های سربلندشان که همواره غم و اندوه فقدان و نبودعزیزانشان بر جسم و روانشان سنگینی کرده و آنرا به توان وانرژی در راه به زیر کشیدن این جانیان حافظ سرمایه تبدیل کرده اند و در مقابل عزم و اراده شان سر تعظیم فرود میاوریم و راهشان را سربلندانه ادامه می دهیم.

یادشان و فداکاری هایشان و خون سرخشان همواره روشنائی بخش راه مبارزاتی مان خواهد بود.

اردشیر نصراله بیگی