انقلاب ایران در چهارمین ماه تداوم خود مردم را بیش از پیش متوجه قدرت اتحاد و مبارزه خود علیه جمهوری اسلامی کرده است . درهم شکستن دیوار وحشت حکومت و به میدان آمدن زنان و جوانان در گوشه و کنار کشور، سرنگونی جمهوری اسلامی را از امری سیاسی و آرزویی انسانی به یک حرکت مبرم و ممکن اجتماعی تبدیل کرد.
مردم از همبستگی و مبارزه خود نیرو و روحیه گرفتند و صفوف حاکمیت را دچار تزلزل، ریزش و ناکارایی کردند. جمهوری اسلامی علیرغم به میدان آوردن همه نیروهای سرکوبگرش توان خاموش ساختن اعتراضات و اعتصابات را از دست داده است. تغییر تناسب قوا بین مردم و حکومت و بویژه محتمل بودن سقوط جمهوری اسلامی، بخشهای متنوعی از لایه های مختلف جامعه را به مخالفت با جمهوری اسلامی کشاند. ورزشکاران، روزنامه نگاران، هنرمندان و چهره های شاخص و بسیاری از چهره های شناخته شده جامعه با پیوستن به صف اعتراض مردم، آنرا نیرومندتر نمودند.
در این میان جریانات راست در اپوزیسیون با سرمایه گذاری وسیعی که در عرصه رسانه های فارسی زبان خارج کشور انجام گرفته است، تلاشهای خود را برای مهندسی کردن افکار عمومی در داخل کشور آغاز کرده اند. سلطنت طلبان بویژه با پیش انداختن چند هنرمند، روزنامه نگار ، ورزشکار و با بکارگیری انحصاری تعدادی از رسانه های فارسی زبان الم شنگه بدون محتوائی براه انداخته اند، شورای گذار خود را درست می کنند، رئیس جمهور خودخوانده و وزیر و وکیل تعیین می کنند و خیال خام احیای سلطنت را که با انقلاب گستردهِ مردم ساقط شد را در سر می پرورانند.
اگر در یک قرن گذشته استبداد دو رژیم پهلوی و اسلامی بزرگترین موانع را در راه ایجاد و فعالیت احزاب و تشکلات سیاسی در ایران بوجود آوردند و سیاست قلع و قمعِ این احزاب را به اجرا در آوردند، اکنون اینها حتی پیش از بقدرت رسیدن هم به تبعیت از پیشینیان خود، درصدد تحزب زدایی هستند. آنها به کمک رسانه هائی که در اختیار دارند و با بمباران تبلیغاتی در خارج کشور، تلاش می کنند که پیش از آنکه این انقلاب عمیق تر شود،به خیال خود مسیر آنرا را عوض کنند.
این روزها شاهد هستیم که بخشی از جناح راست که خود فاقد احزاب شناخته شده و موثر در جامعه هستند، با بمباران خبری و با بکارگیری پیچیده ترین شیوه های ارتباطات، نلاش می کنند که مردم را از سویی و قدرتهای غربی را از سویی دیگر قانع کنند که تغییر رژیم، حساب شده و با برنامه پیش خواهد رفت. جمهوری اسلامی به آسانی سقوط خواهد کرد و این حضرات گویا با سلام و صلوات جانشین آن خواهند شد. اما کار آنها به شدت ساده لوحانه، غیر جدی و بدون نتیجه خواهد بود.
با چند تویت در ساعت دوازده شب ناگهان ائتلافی اعلام می شود که از فرط ذوق زدگی فراموش می کنند بعضی از هم پیمانان سینه چاک خود را هم خبر کنند تا ملاحظات خود را در توئیت ائتلافشان وارد کنند. چنین ترکیبی با چنین روشی که در خارج کشور شکل می گیرد، قرار است رهبری انقلاب جاری در ایران را برعهده بگیرد، آیا سناریوئی از این خیالبافانه تر می توان تصور کرد؟
مردم ایران از انقلاب مشروطیت تا امروز برای آزادیهای سیاسی، برای کسب حق تشکیل احزاب و نهادهای سیاسی و اجتماعی مبارزه می کنند و آنوقت این ائتلاف کذایی در بعد از بیش از صد سال و انهم در اروپا، ایفای نقش احزاب سیاسی در تعیین سرنوشت آینده مردم ایران را نفی می کنند.
بدون شک این گونه خیمه شب باریهای های سیاسی چیزی جز شکست، نتیجه ای ببار نخواهد آورد. زنان و مردان مبارز در کردستان و بلوچستان، در مراکز کارگری و در دانشگاهها، در کوچه ها و خیابانها که شکوهمندترین مبارزه یک قرن گذشته خود را تحت شعار زن، زندگی، آزادی شکل داده و رهبری کرده اند، به دلالان سیاسی راست اپوزسیون رژیم امکان نخواهند داد، سوار بر موج انقلاب، مسیر آزادیخواهانه و رهائی بخش آنرا عوض کنند. مردم اجازه نخواهند داد بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی سیاستها و فجایع دو نظام سلطنتی و اسلامی تکرار شوند.