کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

خیز انقلابی کارگران، به گور می سپارد تاریک اندیشان

کانی کرم پور

“از دورانی که “مارکس” اندیشمند و جامعه شناس انقلابی، پدیدۀ تکامل تقابل طبقات اجتماعی را در نظام سرمایه داری مطرح کرد، زمان زیادی می گذرد و جامعه تغییر و تحول بسیاری را پشت سر گذاشته است”.

امروزه حتی در دورافتاده ترین نقاط دنیا هم، سیستم سرمایه داری حاکم بوده و هیچ بقایا و اثری از نظام ها و یا شیوه های غیرتولیدی و غیرسرمایه داری وجود ندارد. نظام اقتصادی مسلط در دنیا و ساختار اجتماعی نیز چهره جدیدی به خودگرفته با قوانین ضدکارگری که با ظاهری فریبنده، حاکم گشته اند. بدنبال این تغییرات نیروی کار نیز دگرگون شده و امروزه در ادبیات همه دنیا کارگر مفهوم تازه ای پیدا کرده است.

ایران کشوری سرمایه داریست و در یک کشور سرمایه داری به ابعاد ایران و بخصوص با مناسبات حاکم بر آن یعنی پول و کالایی شدن پول، کارگران و نیروی کار به شیوه های مختلف مورد استثمار قرار می گیرند، برای سود و سوداندوزی بیشتر سرمایه دارها که سیری ناپذیرند.

پس از قتل حکومتی مهسا(ژینا) امینی در 25 شهریورماه، مردم به ستوه آمده ایران و کردستان که در طول 43 سال حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی اکنون دیگر کارد به استخوانشان رسیده بود، در ابعاد صدها هزارنفری به خیابان ها آمدند. از همان آغاز بدونه هیچ درنگی خواهان سرنگونی کلیت رژیم و بنیان نهادن نظمی نوین بودند. تداوم این خیزش انقلابی و اوج‌ گیری روحیات انقلابی جامعه را وارد یک فاز و موقعیت جدید و بی سابقه ای کرده است. یک انقلاب با ارکان نو و برابری طلبانه. در این انقلاب حضور زنان در صف اول مبارزه و همچنین مردان آزادی خواه  در اعتراض های خیابانی، در دانشگاه ها و مدارس و دیگر عرصه ها، در میدان رویارئی و تهاجم با نیروهای هار و سرکوبگر و با شعارهای رادیکال و برابری خواهانه خواست و لزوم براندازی حکومت اسلامی را به روشنی نشان داده اند. تنوع سنی، ملی، قومی و جنسیتی چه از حیث جغرافیایی و چه از حیث جمعیت شناسی اجتماعی به شکل‌های گوناگون و به صورت فعالانه و متحد و یکپارچه، درگیر اعتراضات، اعتصابات و در کل این انقلاب هستند. انقلابی که تا به امروز با سرکوب خونین و با تمام جانفشانی ها ادامه داشته و دارد.

واقعیت انکار ناپذیر این است که با حضور میلیونی دانشجویان، توده های معترض در خیابان ها و کل اقشار جامعه این دیکتاتوری، این سیستم سرمایه داری هار و مذهبی ارتجاعی سقوط نخواهد کرد. بلکه با سرکوب عریان تر، اعدام های فله ای و حکم های طولانی مدت می تواند باز هم به عمر ننگین خود ادامه دهد. اما آنچه روشن است، آنچه که می تواند ورق را برگرداند و معادله را به کلی عوض کند، تنها به میدان آمدن طبقه کارگر به عنوان طبقه اجتماعی ست. آنچه در این مرحله از انقلاب حائز اهمیت است و باید مد نظر باشد، این است که بدانیم کارگران و همین طور مردم زحمتکش همانند سایر خیزش های پیش از این، به صورت فردی وسیعا در این  انقلاب حضور داشته و دارند. اما باید بدانیم که اگر قرار باشد تحول اجتماعی بزرگی صورت بگیرد و این انقلاب به جا به جایی قدرت بین این جناح و آن جناح ختم نشود، باید اکثریت قاتع مردم ایران که همانا کارگران و مزدبگیران ثابت هستند به عنوان یک طبقه، “طبقه کارگر” دخالت کنند و وارد صحنه سیاست شوند. از همان روزهای اول در بیانیه های مختلف ما شاهد حمایت شورای سازماندهی کارگران پروژه ای نفت و شورای هماهنگی و همچنین گستره‌ی متنوعی از اتحادیه‌ها و انجمن‌ها بودیم. از جنبش زن زندگی آزادی حمایت کردند و سرکوب و کشتار معترضان را محکوم و خواهان پایان دادن به این همه خشونت افسار گسیخته شدند. همچنین فراخوان به اعتصاب های مختلفی دادند. بیانیه‌ها حکایت از آمادگی بیشترکارگران در برافروختن اعتصابات سراسری و مشارکت و حمایت فعال از خیزش خیابان دارند. همه این ها نشان می دهد که اعتراضات مداوم مردمی در 10 هفته گذشته تا چه اندازه بخش های مختلف و در راس آنها کارگران را حول هم متحد کرده است. اکنون و در یک هفته گذشته ما شاهد بودیم که طبقه کارگر آرام آرام اما با گام های استوار و محکم وارد میدان شده و به اعتصابات سراسری پیوست. برای نمونه می توان اعتصاب بیش از ۴۰۰۰ نفر از کارگران ذوب‌آهن اصفهان در قسمت‌های مختلف این شرکت اشاره کرد. آن هم در شرایطی که سپاه مستقیما به کمک نیروهای خود و یا از طریق حراست طی دهه های گذشته فضای امنیتی سنگینی را بر 16 هزار کارگر ذوب آهن تحمیل کرده  است. در کل در هفته گذشته ما شاهد 24 اعتراض و اعتصاب در شرکت های مختلف کارگری بودیم.

کارگران پیشرو و انقلابی باید بدانند در این بزنگاه تاریخی، سرنوشت این انقلاب بسته به توان آنها در رهبری و سازمان دادن هم سرنوشتان و هم طبقه ای هایشان دارد. همچنین دعوت از آنان به اعلام همبستگی با این انقلاب. تداوم این انقلاب کارگران را در موقعیت کسب هژمونی برای رهبری آن قرار می دهد. 

قدرت طبقه کارگر تنها اعتصابات و تحصن ها در کارخانه و شرکت های تولیدی نیست. تنها دست از کار کشیدن نیست. تنها در همکاری و همیاری در سرنگونی دیکتاتورها نیست، بلکه ظاهر شدن به عنوان یک طبقه، با شعار خود “نان کار آزادی” و پرچم سرخ شان در این انقلاب است. وظیفه ای تاریخی که تنها طبقه کارگر است که می تواند سیستم سرمایه داری و تاریک اندیشان را به گور بسپارد. همانطور که “کارل مارکس” آموزگار بزرگ طبقه کارگر استدلال می کرد که طبقه کارگر، انقلابی سازماندهی شده جهت براندازی سرمایه داری و برپایی آزادی اجتماعی و سیاسی را به سرانجام می رساند.

ما طنین صدای مارش کارگران را می شنویم که ندای آزادی، برابری و انقلاب کارگری را سر می دهد. برای نه تنها ایرانی آزاد بلکه آباد.