امروز یکشنبه 16تیرماه مهلت دو ماهه جمهوری اسلامی برای لغو محدودیت غنی سازی اورانیوم به پایان می رسد. روحانی گفته است “از ۱۶ تیر اگر طرفهای مقابل به تمامی تعهدات خود طبق زمانبندی عمل نکنند، راکتور اراک به شرایط سابق یعنی شرایطی که آنها ادعا میکردند خطرناک بوده و میتواند پلوتونیوم تولید کند، باز خواهد گشت؛ مگر اینکه آنها به تمامی تعهدات خود عمل کنند.” دولتهای اروپائی این تهدیدات را رد کردند. هم وزیر امور خارجه و هم رئیس جمهور فرانسه چند بار به صراحت گفته اند که “جمهوری اسلامی با نقض برجام هیچ چیز به دست نخواهد آورد. زیر سئوال رفتن برجام تنها موجب افزایش تنش در منطقه خواهد شد”. دیگر مسئولین اروپائی هم اعلام کرده اند که در صورتی که گفتوگوها با جمهوری اسلامی به نتیجه نرسند، کشورهای اروپایی از همین قرارداد برجام برای برگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران استفاده خواهند کرد. بر طبق توافق برجام چنانچه دولتهای اروپائی از جمهوری اسلامی به خاطر نقض برجام به شورای امنیت شکایت کنند، این بار در شورای امنیت بر سر ادامه لغو تحریمها ی جمهوری اسلامی رای گیری خواهد شد. عبارت حقوقی برجام در این مورد به گونه ای آمده است که حتی اگر چین و روسیه بخواهند آنرا وتو کنند، باز با تغییر عبارت ابتکار عمل در دست دولتهای غربی خواهد بود. بنابراین در هر حالت در این بازی دیپلماتیک جمهوری اسلامی بازنده است. در مورد مکانیسم موسوم “اینستکس”، که قرار بود از طریق آن تسهیلاتی بانکی برای پرداخت بخشی از درآمدهای نفتی، به منظور خرید پاره ای اقلام ضروری از جمله دارو و مواد غذائی ایجاد شود، هنوز در مرحله کارشناسی حقوقی است. با این اقدام جمهوری اسلامی در زمینه لغو محدودیت غنی سازی، پیگیری ایجاد این مکانیزم از جانب دولتهای اروپائی نیز متوقف خواهد شد. به این ترتیب فشارهای اقتصادی بر جمهوری اسلامی روز به روز شدید تر می شود و رژیم نیز مانند همیشه عواقب آنرا مستقیما بر آحاد مردم ایران سرشکن می کند. یعنی با این اقدامات، گرانی بیشتر، بیکاری گسترده تر و فقر شدیدتر خواهد شد.
جمهوری اسلامی با انجام اینگونه مانورهای ناشی از درماندگی از یک لحاظ روز بروز خود را در موقعیت دشوارتری قرار می دهد. آنها چاره ایی ندارند جز اینکه این واقعیت ارا بپذیرند که بحران کنونی آنها در رابطه آمریکا و دواتهای غربی جز با تسلیم رسمی و یا تلویحی جمهوری اسلامی، آنگونه که خود می گویند، ” سازش آبرومندانه” حل نخواهد شد. تهدیدات جمهوری اسلامی نه تنها در مورد غنی سازی اورانیوم بلکه در هیچ مورد دیگری دارای آنچنان پشتوانه مادی نیستند که نه آمریکا و نه دولتهای اروپائی آنرا به عنوان خطری جدی تلقی کنند. هر دو طرف دست همدیگر را خوانده اند و جمهوری اسلامی نمی تواند گران فروشی کند. اینگونه مانورهای دیپلماتیک نه تنها رژیم را در موقعیت بهتری قرار نداده اند بلکه تنها خاصیت آنها این بوده است که جبهه دولتهای اروپائی و آمریکا را بر علیه رژیم ایران به هم نزدیکتر کند.
نگرانی مشترک قدرتهای اروپائی و آمریکا نه از غنی سازی اروانیوم و نه از تهدیدات توخالی نظامی، بلکه از به هم خوردن انسجام رژیمی است که علیرغم سرکشی هایش تا کنون چیزی جز منفعت به آنها نرسانده است. آنها تا هنگامی که برای این سئوال که آینده ایران چه خواهد شد، جوابی منطبق بر مصالح خود نیابند، بیگدار به آب نخواهند زد و نقد امروز خود را که همین رژیم باشد، به نسیه فردا نخواهند داد. تنها در شرایطی به کنار زدن جمهوری اسلامی رضایت خواهند داد که خیالشان از بابت بدیلی که به جای آن خواهد نشست آسوده باشد. تا آن موقع با همین رژیم یا در شرایط بحرانی تری با اصلاح طلبان حکومتی همین رژیم، سروکله خواهند زد تا به هدفهای مورد نظر خود دست یابند. شرایط امروز جامعه ایران به گونه ای است که با اینگونه مانورها نمیتوان مردم را از پیگیری خواسته ها و مطالباتشان بازداشت. سطح توقعات مردم آنچنان نزول نکرده است که بتوان کارگران را با وعده های امروز به فردا از پیگیری پرداخت دستمزدهای عقب افتاده شان بازداشت. اکثریت مردم محروم ایران را با یارانه بی مقدار و کمکهای تحقیر آمیز کمیته امداد امام و سهم عدالت و غیره نمی توان راضی نگهداشت. این جامعه آنچنان ساکت و بی تفاوت نیست که در انتظار به ثمر نشستن مانورهای طرفین این دعوا بنشیند و شاهد تداوم فلاکت و بی حقوقی خود باشد. نقشه های دست پخت دولتهای اروپائی و آمریکا، در مقابل موج خروشان انقلاب فردا در ایران، نقش برآب خواهند شد. البته چنانجه بوی انقلاب در ایران به مشام امریکا و دولتهای اروپائی و متحدانشان برسد، آنگاه سراغ بخشهائی از اپوزسیون این رژیم که در انتظار صف کشیده اند، خواهند آمد و تلاش خواهند کرد به کمک آنها جلو گسترش و تعمیق انقلاب را بگیرند و آنرا مهار کنند. طرح مطالبات اقتصادی و سیاسی مشخص در مبارزات روزانه کنونی، ایجاد تشکل و سازمان در دل این مبارزات، داشتن افق و دورنمای روشن از حامعه ای که بر ویرانه های این رژیم خواهیم ساخت، وجود نهاد رهبری آگاه، پیشرو و هشیار و مورد اعتماد اکثریت مردم ، این تلاشها را بی ثمر خواهد ساخت.