کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

بیش از ۲۰ ملیون بیکار و دارای اشتغال ناقص در ایران

57373565

 حجت‌الله عبدالملکی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی روز سه‌شنبه ۱۱ آبان  در یک گفت‌وگوی خبری گفته است: “براساس آمارهای رسمی حدود ۲.۴ میلیون نفر بیکار و ۲.۲ میلیون نفر دارای اشتغال ناقص یا ناپایدار و حدود ۲ میلیون نفر ناامید از یافتن کار،  ۹.۷ میلیون نفر با اشتغال کم‌درآمد و ۴.۵ میلیون دارای اشتغال غیررسمی بدون بیمه در کشور داریم که جزو جمعیت فعال نیستند. یعنی وزیر کار  حکومت اسلامی رسما از وجود بیست ملیون بیکار سخن می‌گوید. روشن است که مانند همیشه این ارقام با همه تکاندهنده بودنشان تنها بخشی از واقعیت هستند و نرخ بیکاری واقعی هرگز در آمارهای رسمی دولتی بازتاب نمی‌یابد.

این در حالی است که بیش از ۸۰ درصد از کارگران شاغل در ایران دارای قراردادهای موقت کار، سفید امضاء و یا از طریق شرکت های خدمات نیروی انسانی و پیمانکاری وارد بازار کار می شوند. این بدان معناست که این بخش وسیع از کارگران حتی مشمول دریافت مقرری ناچیزی برای مدت محدود از دوره بیکاری هم نیستند. اما حتی داشتن کار هم به معنی تامین حداقل معیشت نیست. دستمزد اندک که آنهم به موقع پرداخت نمی شود، تورم و گرانی مدام رو به افزایش، سقوط هر روزه ارزش ریال، موجب شده اند که کارگران شاغل نیز در مرز فقر مطلق قرار بگیرند.

اگر فرد بیکار سرپرستی یک خانواده 3 یا چهار نفره را برعهده داشته باشد، روشن است که زندگی اکثریت قاطع مردم ایران تحت تاثیر بیکاری و عوارض و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن قرار می گیرد. بدین گونه است که گرانی روزافزون، هزینه بالای مسکن، دارو و درمان، مواد غذایی و بسیاری از کالاهای ضروری از قبیل برق، گاز، آب، تلفن و اینترنت در متن بیکاری طولانی مدت و فقدان هرگونه بیمه بیکاری کافی، عرصه را بر بیش از 70 درصد مردم ایران روز به روز تنگ تر می کند.

بیکاری برای کارگرانی که از بیمه بیکاری و بیمه های درمانی و اجتماعی محروم هستند، به معنای سوق دادن خانواده هایشان به زندگی کردن در زیر خط فقر مطلق و تحمیل مرگ تدریجی است. معضلی که اختلالات روانی، افسردگی، عدم اعتماد بنفس، احساس بی هویتی و از خود بیگانگی، از دیگر پیامدهای آن است. این تراژدیِ غم انگیز به اینجا تمام نمی شود، متلاشی شدن خانواده های کارگری، خارج شدن فرزندان از چرخه تحصیل و افزایش هر روزه تعداد کودکان کار و خیابان و کارتون خواب، روآوری به اعتیاد  و تن فروشی از سرناچاری و دیگر آسیب های اجتماعی، ادامه طبیعی این روند است و قربانیانش را از میان زنان و مردان، جوانان و نوجوانان و کودکان جامعه می گیرد. روی آوری هزاران زن و مرد به کولبری در کردستان و سوخت بری در سیستان و بلوچستان در متن یک تلاش مرگ و زندگی برای تامین یک زندگی بخور و نمیر، بازتاب گوشه ای از  فقر و فلاکت گسترده در سراسر ایران است.

کار و امینت شغلی، یا بیمه بیکاری مکفی خواست و حق بی چون چرای تمام کارگران شاغل و بیکار و جوانان متقاضی کار است. این حق اما با یک مبارزه متشکل و سازمانیافته و با برپائی جنبشی علیه بیکاری متحقق خواهد شد. اما پیشبرد این مبارزات و ارتقاء آنها تا سطح یک جنبش توده ای، نیاز به همبستگی فعالین و محافل آگاه موجود در جنبش کارگری ایران دارد. خیل عظیم بیکاران و آگاهی بر خطرات آسیب های دردناک اجتماعی که در کمین بیکاران و خانواده هایشان نشسته است، پتانسیل و ظرفیت های بالای اعتراضی، بخصوص در میان بخش تحصیل کرده بیکاران، که همه آرزوهای خود را بر باد رفته می بینند، به وجود آورده است.

زندگی و  سلامتی روحی و جسمی مردم برای حاکمان فاسد و جنایتکار اسلامی که ثروت و سامان مردم ایران را خرج سرکوب در داخل و میلیتاریسم و تروریسم در خارج می کند ارزشی ندارد. تا روزی که رژیم اسلامی سرکار است سهم مردم تهیدست و زحمتکش چیزی جز فقر ، سرکوب و بیکاری نخواهد بود.ماندگاری بیشتر حکومت اسلامی به معنای  ماندگاری بیکاری، گرانی و فقر و فلاکت گسترده در ایران است.تنها نیروی آگاهی، اتحاد و تشکل کارگران است که می تواند حقوق کارگران را از حلقوم سرمایه داران و دولتشان بیرون بکشد و سرانجام آنها را به زانو در بیاورد.