راه قدس از کربلا میگذرد
حمید رحمانپور
۲۰.۰۶.۲۰۲۵
کارنامه جمهوری اسلامی از همان بدو به قدرت رسیدن، غیر از جنایت و کشتار مخالفان خود و تهدید و تحریک همسایگان و کشورهای دیگر و ساختن و پرداختن به دشمنهای ساختگی و یا فرضی و غیر فرضی نبوده است. چه در زمان جنگ ایران و عراق و چه اکنون در جنگ با اسرائیل و چه وقتی که ظاهراً جنگی هم در حال وقوع نبوده مردم فلک زده ایران همیشه در یک حالت جنگی و دلهره و اضطراب و فشار های روانی و فیزیکی و زندان و شکنجه و اعدام بودهاند. تلفات جنگهای واقعی به کنار، خود مردم ایران در زمانهایی که صلح بوده با تلفات میلیونی چه بوسیله اعدام و یا زندان و تبعید و آوارگی مواجه بودهاند و نیمی از جامعه یعنی زنان علاوه بر همه اینها از حقوق انسانی و برابر خود محروم بودهاند.
هیچ حکومتی در دنیا و اگر امپریالیست ها را به کنار بگذاریم مردم خودشان را در کمتر از نیم قرن با دو جنگ خانمانسوز و و پر تلفات مواجه نکردهاند. از همان ابتدا که خواستار فتح کربلا و قدس بودند معلوم بود که چه سرنوشتی در انتظار مردمی بود که تازه از وجود دیکتاتوری سلطنتی نجات یافته بودند و متاسفانه از چاهی به چاهی عمیقتر سقوط کردند. پایان جنگ و یا قطع جنگ اخیر در دست ما نیست و با اعتقاد به قدرت مردمی ولی تصمیم در اختیار مردم نیست و چون واقع بین هستم باید بگویم که وظیفه مردم زجر کشیده و مبارز ایران اکنون آن است که از این جنگ ناخواسته که نه در آغاز آن نقشی و نه در پایان آن نقش بسیار ناچیزی خواهند داشت حداکثر استفاده را برای سرنگونی رژیم جنایتکار اسلامی بنمایند. چنین فرصتهایی نادر است و مردم ایران اگر بتوانند در این سرنگونی نقشی چشمگیر و انقلابی داشته باشند میتوانند اطمینان داشته باشند که حکومت آینده در ایران حکومتی مردمی و نه حکومتی سرسپرده و ضد مردمی که از سوی فاتحان و در حالی که مردم کاملا فرسوده شدهاند به آنان تحمیل شود. شاید بسیاری حال آگاهانه و حال از یأس و ناامیدی در حکومت فاشیستی اسرائیل به مانند فرشته نجات خود مینگرند. در اینجا ولی صحبت از فرشته و یا شیطان نیست جنگی واقعی و ناخواسته به مردم ایران تحمیل شده و اکنون باید متحدانه و با قدرت خود رژیم نکبت اسلامی را سرنگون و آنرا به پایان برسانیم. این در عین حال هدیهای به همه مردمان آزاده جهان خواهد بود.
از نظر من بر همه نیروهایی سیاسی اپوزیسیون ایرانی و بخصوص چپ و سوسیالیست هرچند از لحاظ پرنسیپی محکوم کردن چنین جنگی لازم است ولی بزرگترین وظیفه و اولویت آنان باید سازماندهی و کمک به میدان آوردن مبارزانی مردم ایران باشد. مردم ایران در مقابل عمل انجام شده و ناخواسته دچار جنگی شدهاند که جنگ آنها نیست. مهمترین وظیفه اکنون این است از فرصت بدست آمده که رژیم اسلامی در ایران به شدت زیر ضربه خارجی تضعیف شده برای به ثمر رساندن انقلاب تودهها استفاده شود. بسیاری از سرکردگان رژیم کشته و سرنگونی آن از پیامد های این جنگ میتواند باشد. البته امکان تندادن به خواستههای آمریکا و اسرائیل هم هست ولی مردم انقلابی باید با مبارزات خود به چیزی غیر از سرنگونی راضی نباشند. و این وظیفه انقلابیون و سوسیالیستها است که در این مسیر قدم بردارند. در اینجا به خودم اجازه میدهم که این انتقاد را مطرح کنم که بنا به تجربه تاکنونی هیچ زلزله اجتماعی و انقلابی نتوانسته چپ و جریانات سوسیالیستی را تکانی در جهت متحدکردن نیروهایشان به حرکت درآورد. انقلابیون تنها مفسرین وقایع و یا تجزیه و تحلیل جنگ ها نیستند بلکه استفاده از موقعیتهای ایجاد شده و تغییر اوضاع به نفع جبهه انقلاب هستند. هر چند قابل مقایسه نیست ولی بلشویکها تضعیف روسیه تزاری در جنگ اول جهانی را به مانند یک فرصت طلایی برای پیروزی انقلاب اکتبر استفاده نمودند.
ادامه این جنگ میتواند با تلفات سنگینی همراه باشد ولی ما ۵۰ سال است که تلفات میدهیم و بدون وقفه. این جنگ اکنون ولی در عین حال فرصتی کمیاب برای سرنگونی رژیم است. به کدام سو خواهد رفت بسته به این دارد که کدام نیروها دست بالا را پیدا خواهند کرد.
حمید رحمانپور