حاکمیت اسلامی کیش و مات شده است
شورش کریمی
جنگی که بین اسرائیل و ایران آغاز شده است دیگر آن بازی قدیمی ” نه صلح و نه جنگ” خامنهای نیست.
دیگر خبری از اقدام و واکنش متقابل نیست. گارد حکومت اسلامی باز است و سردرگم خود را به دست تقدیر سپرده است. نقشه اسرائیل و آمریکا تسلیم رژیم و یا تغییر آنست. اینبار یک “فشار روانی و نظامی حداکثری” تمام عیار است که با برنامه ریزی توسط اسرائیل، آمریکا و کشورهای غربی به پیش میرود. ترامپ در این بازی جدید نقش بازجو مهربان را بازی میکند. نتانیاهو نقش بازجو خشن و بیرحم را بر عهده دارد. حکومت جنایتکار اسلامی گرچه خود یدِ طولانی در شکنجه زندانیان دارد، در برابر اسرائیل و آمریکا در نقش متهمی است که سرش را در زیر آب نگه داشتهاند.
این نمایش قدرت به این شکل پیش میرود:
۱. آمریکا پیشنهاد تسلیم میدهد (“آماده مذاکرهاید؟”)
۲. در صورت امتناع، افزایش فشار و حملات بیشتر و سختر از سوی اسرائیل
۳. تکرار این چرخه تا تسلیم حکومت اسلامی و یا فروپاشی
دیگر با جنگ متعارف روبرو نیستیم، این یک محاصره روانی حساب شده است. دستگاه اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا به شکلی روی این نقشه کار کردهاند که حتی آدرس دقیقا همه سوراخ سنبههای مسئولان ارشد حکومتی را دارند. در کمتر از یکساعت اکثر سران نظامی رژیم را ترور کردند، پدافند هوایی را نابود کردند، پایگاه های موشکی رژیم را تا حدود زیادی ویران کردند و مراکز نظامی را ساقط کردند. مشابه سناریوی که بر سر حزب الله لبنان آوردند. این فشارها به صورت مداوم، موجوار و دقیق از سوی اسرائیل و متحدانش اعمال میشوند. پاسخ رژیم در برابر این خرابکاری های عمده و برنامه ریزی شده، پرتاب تعدادی موشک بود که بدون هیچ هدفی تعدادی منزل مسکونی را خراب کرد. هدف نهایی آمریکا و اسرائیل وادار کردن رژیم اسلامی به تسلیم شدن یا سقوط کامل است. هدف کوتاه آنها نگه داشتن حاکمیت ایران در آستانه فروپاشی است.
حاکمیت اسلامی که اسرائیل و آمریکا در توان نظامی آن اغراق می کردند، ذخایر موشکی محدودی دارد. بر اساس معتبرترین برآوردها، ایران بین ۲,۰۰۰ تا ۴,۰۰۰ موشک بالستیک با قابلیت اصابت به اسرائیل در اختیار دارد. صدها فروند از این موشکها در حملات اسرائیل نابود شدهاند. بیش از ۵۰۰ موشک تنها در پنج موج حملات شب گذشته شلیک شده است. رژیم اسلامی ایران حداکثر برای یک هفته میتواند این حجم از حملات را ادامه دهد. با اتمام ذخایر موشکی، قدرت بازدارندگی ایران (اگر بتوان آن را بازدارندگی نامید) به پایان میرسد. در این مرحله، ایران به یک هدف بیدفاع تبدیل خواهد شد.
کل استراتژی نظامی ایران در برابر اسرائیل در هم شکسته است. حزب الله لبنان که بخش عمده ای از این استراتژی بر آن بنا شده بود، از کار افتاده است. اسد در سوریه که نقش سیستم بازدارنده را داشت ، از بین رفته است. حشد الشعبی عملا دیگر تمایلی به سرمایهگذاری بر روی اسب مرده رژیم اسلامی را ندارد. این مانند از دست دادن مهره وزیر در شطرنج است و نیروی نظامی خود رژیم هم برای جنگ با یکی از کشورهای عربی طراحی شده بود و در مقابل اسرائیل که پیشرفتهترین فناوریهای کشتار جمعی را در اختیار دارد، بی فایده است. حکومت اسلامی و شخص علی خامنه ای به سادگی در گوشه گیر افتاده اند و کیش و مات شده اند.
عملا اکثریت جامعه ایران از حاکمیت اسلامی به دلایل دیکتاتوری، سرکوب، فقر، فساد و تبعیض عبور کردهاند و نه تنها حاضر نیستند که برای آن خود را فدا کنند، بلکه آرزوی سرنگونی آن را دارند. اما در جمع اقلیت هواداران این رژیم نیز خامنهای نمیتواند به سادگی بگوید: ما ۴۶ سال را تلف کردیم، اقتصاد را نابود کردیم، کشور را به فقر کشاندیم – و حالا باید برای یک معامله با آمریکا التماس کنیم. به خصوص که اکنون فقط برنامه هستهای مطرح نیست. آمریکا و اسرائیل کلا برنامه کشیدن دندانهای رژیم اسلامی را دارند و موضوع نیروهای نیابتی، برنامه موشکی و پهبادی نیز مطرح است. معامله اکنون بسیار بدتر از چیزی است که چند هفته پیش میتوانست باشد. خامنهای هنوز نفهمیده است که کیش و مات شده است. حاکمیت در تنگنا قرار دارد. اگر بجنگد، در نهایت بازنده خواهد بود و مردم قیام خواهند کرد. اگر فوراً کوتاه بیاید و تسلیم شود، نه تنها رژیم ضعیف تر میشود و مردم قیام خواهند کرد، طرفداران خود رژیم نیز دیگر برای رهبری خامنهای ارزشی قائل نخواهند شد.
به همین دلیل مهم است که نیروهای رادیکال، چپ، پیشرو و دمکراتیک خود را برای برای سناریوهای مختلف آماده کنند. اجازه ندهند که حاکمیت اسلامی، جامعه ایران را به سوی خود انتحاری و جنگی که در آن همه چیز از بیمارستان، مدرسه، دانشگاه، آب، برق و زیرساخت ها ویران می شود و کودکان، زنان، سالمندان، انسان های کم توان، کارگران و زحمتکشان اولین قربانیان مستقیم آن خواهند بود، ببرد.
خود را برای سرنگونی انقلابی این حاکمیت ارتجاعی و فاسد سازماندهی کنند. نهادهای مردمی را در کوچه، خیابان، بازار، محل کار، مدرسه، دانشگاه، شهر و روستا به وجود بیاورند. این نهادها سلاح های مردمی برای رسیدن به جامعه ای آزاد و برابر است. این کم هزینه ترین و تنها راه است برای جریان های که نه می خواهند خود بر مسند دیکتاتوری بنشینند و نه از بالای سر مردم سیستم پوسیده قبلی را فقط با تعویض چهره ها بازسازی کنند. بعد از چندین انقلاب شکست خورده در ایران اینبار یک فرصت دیگر در حال به وجود آمدن است که نباید اجازه داد آن را از ما بگیرند. در عین حال اسرائیل و آمریکا نه برای آزادی و دمکراسی و حقوق بشر، بلکه برای حفظ و گسترش سلطه خود در این منطقه می جنگند و خود از قضا در کشتار و سرکوب آزادیخواهان و مردم بیگناه از همه جنایتکاران جهان حرفه ای ترند و بنیامین نتانیاهو به جرم جنایت علیه بشریت تحت تعقیب دادگاه بین المللی لاهه است. با بهره گیری از تجربیات کشورهای افغانستان، عراق، لیبی و سوریه نباید نظاره گر منفعل سناریوهای پیشرو بود که از سوی کشورهای خارجی اجرایی می شوند.