✍️ کریم امانی
اخیرا خالد عزیزی در یک نشست درون حزبی در مقر حزب دموکرات کوردستان ایران، تحت عنوان “روابط دیپلماتیک، ایران و شرق کردستان در معادلات بینالمللی”، در بخشی از سخنانش که با زبان کوردی ارائه شد، بسیار کینهتوزانه به جریانهای چپ و کمونیست و از جمله کومەله و حزب کمونیست ایران حمله کرده است. خالد عزیزی، سخنگوی حزب دموکرات کوردستان ایران، که در این نشست با کلیگوییهای تکراری، چپ و کمونیستها را به عنوان «عامل عقبماندگی جوامع بشری» معرفی کرده و به ویژه حضور جریانهای چپ در کوردستان مانند کومەله را مورد حمله قرار داده، نه تنها از موضعی غیرتاریخی و غیرعلمی بیان میشود، بلکه نشاندهنده یک فرار آگاهانه از تحلیل ساختارهای استثمارگرانهای است که واقعاً جوامع بشری را به فلاکت کشاندهاند. اتهام «عقبماندگی» به چپ، در حالی مطرح میشود که تاریخ مبارزات ضدسرمایهداری، ضداستبدادی و عدالتخواهانه در جهان و به ویژه در خاورمیانه، بدون حضور جنبشهای چپ قابل تصور نیست. از مبارزات ضداستعماری الجزایر و ویتنام تا مقاومت ضدسرمایهداری در آمریکای لاتین، چپ و کمونیستها همواره در خط مقدم نبرد برای رهایی تودههای زحمتکش بودهاند. در کوردستان نیز کومەله، به عنوان یک جریان چپ و سوسیالیستی، نه تنها «عامل عقبماندگی» نبوده، بلکه تنها نیرویی پیشرو و انقلابی بوده است که همزمان علیه ستم ملی، ستم بر زنان و استثمار طبقاتی و جریانهای مرتجع محلی مبارزه کرده است.
امروز رژیم جمهوری اسلامی در عمیقترین بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود به سر میبرد. این نظام با سرکوب سیستماتیک، فساد گسترده و وابستگی به سرمایهداری جهانی، مردم ایران و کوردستان را به ورطه فقر و نابودی کشانده است. در چنین شرایطی، اگر جریانهای چپ مانند کومەله نبودند، جنبش انقلابی کوردستان به دست امثال خالد عزیزی و جریانهای ناسیونالیست محافظهکار، به کام ناسیونالیسم بیمحتوا و سازش با ساختارهای استثمارگرانه رهنمود میشد. کومەله و دیگر نیروهای چپ در کوردستان، نه تنها علیه جمهوری اسلامی مبارزه کردهاند، بلکه آلترناتیوی در برابر سیاستهای محافظهکارانه و سازشطلبانۀ جریانهایی مانند حزب مطبوع ایشان بودهاند. در حالی که این جریانها گاه در دام ناسیونالیسم ملی بیراهبرد افتادهاند، چپها و از جمله کومەله با تکیه بر مبارزه طبقاتی و عدالت اجتماعی و متکی به نیروی کارگران، زحمتکشان و مردم ستمدیده و آزادیخواه، نشان دادهاند که رهایی واقعی تنها با نابودی نظام سرمایهداری و استبداد دینی ممکن است.
اگر جوامع بشری با معضل توسعهنیافتگی، نابرابری و بحرانهای اقتصادی و زیستمحیطی دست به گریبان هستند، ریشه آن را باید در نظام سرمایهداری جهانی و تقسیم ناعادلانه ثروت جستجو کرد، نه در نقش جنبشهایی که دقیقاً علیه این نظام مبارزه کردهاند. کشورهایی که تحت سلطه امپریالیسم غرب و شرق قرار گرفتهاند (از جمله ایران و کوردستان) نه به خاطر وجود چپها، بلکه به دلیل وابستگی به سرمایهداری جهانی و حاکمیت الیگارشیهای محلی غرق در بحران هستند. خالد عزیزی با حمله به کومەله و دیگر جریانهای چپ، از این واقعیت عمداً چشم میپوشد که این جریانها بودند که در دوران سیاه سرکوب، هم علیه دیکتاتوری پهلوی و هم علیه جمهوری اسلامی مبارزه کردهاند. آیا «عقبماندگی» در کوردستان ناشی از مبارزات چپهاست، یا ناشی از سیاستهای سرکوبگرانه دولت مرکزی و نقش سازشکارانه برخی جریانهای محافظهکار محلی همچون حزب مطبوع ایشان؟
عزیزی و همفکرانش با حمله به چپ، در واقع از پاسخگویی به این پرسش اساسی طفره میروند که آیا ناسیونالیسم صرف، بدون برنامهریزی برای عدالت اقتصادی و اجتماعی، میتواند آیندهای روشن برای مردم کوردستان بسازد؟ تاریخ نشان داده که ناسیونالیسم بورژوایی در بهترین حالت به ایجاد یک طبقه حاکم محلی جدید میانجامد، بدون آنکه ساختارهای بهرهکشی از کارگران، زنان و اقلیتها را دگرگون کند. سخنان عزیزی نه یک نقد سیاسی سازنده، بلکه بازتولید گفتمان راستگرایانه و تسلیمطلبانهای است که میکوشد با انگزنی به جریانات چپ، بار مسئولیت بحرانهای جامعه را از دوش سرمایهداران و دولت حامیشان بردارد. جنبش چپ در کوردستان و جهان، با اتکا به مبارزه طبقاتی و عدالتخواهی، همچنان پرچمدار رهایی واقعی و خاری در چشم جریانهای محافظهکار، سازشکار و تسلیمطلب است. اگر خالد عزیزی و همفکرانش به راستی دغدغه مردم کوردستان را دارند، باید به جای حمله به چپ، بر اشتراکات مبارزاتی علیه استبداد اسلامی، امپریالیسم و نظام نئولیبرالی تأکید کنند. اما روشن است که این مواضع چپستیزانه، بیش از آنکه نگرانیای برای مردم باشد، تلاشی است برای پوشاندن ناتوانی در ارائه آلترناتیوی انقلابی و عدالتخواهانه.