مرگ رئیسی، آیت الله قاتل، در میان اکثر شهروندان ایران در داخل و خارج موجبات صدور اظهار نظرات نوشتاری و یا در شبکه های اجتماعی، آتش بازی، رقص و پایکوبی، پخش شیرینی و بوق زدن های ممتد در حضور انبوه مزدوران در خیابان ها را فراهم آورد. اینگونه عکس العمل ها در میان خانواده های دادخواه، ورزشکاران معترض، هنرمندان ناراضی و اقشار مختلف فراوان بود که به برخی از آنها اشاره میشود. شهروندان شهر سقز، زادگاه ژینا امینی عزیز، نخستین کسانی بودند که تهدیدات کاربدستان رژیم را نایده گرفته و با آتش بازی گسترده نسبت به مرگ رئیسی عکس العمل نشان دادند. همزمان واکنش شادی آمیز و اظهارات ضد رژیمی دادخواهان صفحات شبکه های اجتماعی را پوشاند.
گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی در استوری حساب کاربری خود در اینستاگرام شعری از حافظ را آورد مبنی بر اینکه “خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل”مادر (آرش فروزنده جمالی)، ویدیوئی در حساب کاربریش منتشر کرد که داشت شیرینی پخش میکرد. او خطاب به فرزندش جانباخته اش نوشت:
“تولدت مبارک بزرگ مردِ بیادعا. میدونم همه جا کنارمون هستی. میدونم هوای ما رو داری. نفسِ مامان، باور دارم روزهای خوب و نوید آزادی فرامیرسه. نامت تا ابد جاودان فرزند ایران. تولدت مبارک؛ تولدی که با خبری خوب همراه شد”.
اعضای “انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز پیاس۷۵۲ اکراینی طی بیانیه ای نوشتند که خواستار محاکمه و مجازات او در دادگاهی عادلانه بودند، و ادامه دادند:
“ما از مرگ او متاسف نیستیم. ما قاتلین فرزندان ایران را نه فراموش میکنیم و نه میبخشیم.”
منصوره بهکیش یکی از اعضای خانوادههای خاوران که شش عضو خانواده اش را در جریان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ از دست داده و خانواده او یکی از خانوادههایی هستند که در طول چهار دهه گذشته همواره بر دادخواهی و محاکمه ابراهیم رئیسی به عنوان یکی از اعضای هیات مرگ و عامل کشتار زندانیان سیاسی تاکید کردهاند ویدیوئی از رقص و شادمانی خود را منتشر کرد و نوشت:
“با تمام وجود در شادی آزادیخواهان ایران و زنان مبارز و تمام خانوادههای زخم خورده و دادخواه شریکم.”
به دنبال انتشار خبر کشته شدن ابراهیم رئیسی و همراهانش در سقوط بالگرد، ویدیویی از رقص شادمانه «دایه افسانه»، مادر جانباخته ی انقلاب ژینا پژمان فاتحی در رسانههای اجتماعی منتشر شد که دست در دست یک کودک دستمال در هوا میچرخاند و کُردی میرقصید.
همراه با رقص شهروندان، اکثر اعضای اصناف گوناگون همزمان با تجمع های نمایشی عزاداران مصحلتی در مراکز مذهبی با باز نگه داشتن مغازه های خود نسبت به مرگ رئیسی و همراهانش بی اعتنائی کردند. بعضی چهره های سرشناس ورزشی نظیر خادم با توجه به شادی مردم نسبت به مرگ رئیس جمهور منتصب خامنه ای و نفرین کردن او نوشت:
“باید طوری زیست که بعد از مرگ انسان ها از او به نیکی یاد کنند.” محمدرضا فغانی، داور فوتبال، دراینباره نوشت: “چه کردهاید که مرگتان اینقدر شیرین است؟”
رئیسی در میان روسای جمهور رژیم اسلامی بی خاصیت ترین و گوش به فرمان ترین تدارکاتچی بود. به این اعتبار مرگ او هم برای توده های وسیع مردم بی اهمیت تلقی شد و هم در میان رانت خوارانِ فاسد و غارتگر صاحب قدرت در نظام. اما مرگ او معنائی نمادین دارد. او یک کودن سیاسی بود که از ۲۰ سالگی به عنوان یک گوش به فرمان مطلق در خدمت تشدید شکنجه و اعدام های هزار نفره ای قرار گرفت که پایه تداوم و بقای رژیم اسلامی بوده و هست. مرگ این مظهر جنایت بحران موجود در صفوف سپاه پاسداران، بیت خامنه ای و اصول گرایان آشفته را تشدید میکند. این امر فرصت تازه ای در اختیار جنبش های مدنی، صنفی و اجتماعی قرار می دهد تا امر سازمانیابی و متشکل تر شدن را با قدرت بیشتری به پیش برند. شکست های حاکمیت در عرصه های گوناگون هدایت امور کشور، ریزش پایه حمایتی آن، کرنش حاکمیت در برابر قدرت های خارجی، امکانات پیشروی جنبش مردمی را روز به روز تقویت خواهد کرد و جریان شکل گیری آلترناتیو مردمی و از پائین را بیش از پیش تقویت خواهد کرد .
شادی مردم معترض و رزمنده با توجه به واقعیت مذکور معنائی عمیق و سیاسی پیدا میکند. آنها با شادی خود نفرت عمیق خویش از جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای و اراده خود جهت سرنگون کردن این رژیم جهل و جنایت را تکرار کردند. بر این بستر باید بر ضرورت همگرائی های گسترده تر جبنش های آزادیخواهانه ، برابری طلبانه و عدالت جویانه تاکید کرد.