کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

یک بام و دو هوا”ی “بگیر و به بند” و آزادی زندانیان سیاسی!

7 prisoners fa 768x471 1

7 prisoners fa 768x471 1

هلمت احمدیان

در روزهای اخیر تعدادی از زندانیان سیاسی بازداشت شده در رابطه با پرونده هفت تپه و روز جهانی کارگر به نام های سپیده قلیان، عاطفه رنگریز، مرضیه امیری، ساناز الهیاری، امیرحسین محمدی فرد، امیر امیرقلی، اسماعیل بخشی، عسل محمدی، نازیلا نوری و… با وثیقه های سنگین و به طور موقت آزاد شدند. آزادی این فعالین در شرایطی که چند هفته از دادن حکم های سنگین به آنها نمی گذشت، این سئوال را پیش آورده که چه علل و شرایطی این عقب نشینی را به رژیم تحمیل کرده است؟ آیا سیاست های رژیم در این رابطه تغییر کرده است و یا این یک عقب نشینی تاکتیکی است؟ و در هر حال چه باید کرد؟

درک ها از بکار گیری ابزار زور و سرکوب در طول عمر رژیم در میان جناح ها و گرایشات درونی رژیم هیچگاه یکسان نبوده است. در کلی ترین سطح، دو نگرش در بکار گیری دو حربه “سرکوب لجام گسیخته” و یا “سرکوب توام با فریب و تعمیق” در میان جناح های رژیم وجود داشته است. دسته ای زیاده روی در سرکوب را تنها راه بقا رژیم دیده و می بینند و بخشی سیاست سرکوبگری همراه با فریب را موثرتر دیده اند.

این “سخت گیری” و “نرمش” بدنبال آن در ظاهر شاید مصداق “به مرگت می گیرند تا به تب راضی شو” باشد، اما داستان فراتر از این نوع مانورها برای رژیم است. صدور حکم های سنگین زندان به فعالین جنبش های اجتماعی در دور اخیر آشکارا  از موضع ضعف رژیم بود و بیش از اینکه “قدرقدرتی” دستگاه های سرکوب و قضایی را نشان دهد، درماندگی آنها را به نمایش گذاشت، و کسی را نه تنها مرعوب نکرد، بلکه موجی از اعتراض و مبارزه را دامن زد و در میان خود رژیم هم به دودستگی دامن زد، به گونه ای که چهره منفوری مانند رئیسی که سابقه درندگی و جلادیش بر کسی پوشیده نیست را  به آن واداشت تا در نقش جلاد «مهربان» ظاهر شود.

آنچه که روی داده است اگر چه در ظاهر نشان دهنده “یک بام و دو هوای” دستگاه های سرکوب رژیم است، اما در عالم واقع “یک بام و یک هوا” بیشتر نیست و آنهم هوای ضغف و دستپاچگی رژیم در مواجه با بحران همه جانبه ای که با آن دست به گریبان است  و از این روی به مانور فریب روی آورده است.

این تاکتیک با هر انگیزه ای از طرف رژیم صورت گرفته باشد، نه از سر تغییر ماهیت و تغییر سیاست های رژیم، نه از سر تفاوت روش ها و دیدگاههای جناح های درونی رژیم، بلکه از عقب نشینی ای است که به رژیم در سطوح مختلف تحمیل شده است و دلایل روشن خود را دارد.

آنچه که برای ما در این رابطه اهمیت دارد، این است که فاکتورهای  این عقب نشینی موقتی را مورد توجه قرار دهیم و این روند را تثبیت و غیر قابل برگشت سازیم و دایره آزادی ها را به دیگر زندانیان سیاسی هنوز در بند و از آن فراتر به روند سرنگونی انقلابی رژیم گسترش دهیم.

دلایل عقب نشینی رژیم

1.بعد از مبارزات سراسری دیماه 68 هر چند جنبش های اعتراضی و اجتماعی در ایران، اگر چه در همان سطح “ده روز دیماه که پایه های حاکمیت رژیم را لزراند” در صحنه نبود، اما اعتصابات وسیع و دراز مدت و مبارزات کارگری، مبارزات بازنشستگان، معلمان، دانشجویان، زنان و فعالین مدنی همواره در جریان بوده است. جنبش های اجتماعی مستمرا و به گونه ای تعمیق یافته از هر فرصتی حتی در درون زندانهای رژیم  رژیم را تحت فشار گذاشته است و مبارزه و ایستادگی زندانیان علیرغم فشار و راه انداختن نمایش های تلویزیونی به منظور تضعبف روحیه فعالین جنبش های اجتماعی، یکی از دلایل اصلی عقب نشینی رژیم بوده است.

در بعد اجتماعی گرانی، بیکاری و فقر و فلاکت روزافزون بر زندگی و معیشت توده های تنگدست مردم، جامعه را به حالتی انفجاری سوق داده است. ترس و احتیاط، نه فقط در سطح رهبرانی که حذف و حبس آنها برای رژیم پرهزینه تر از همیشه شده است، بلکه حتی در میان مردم عادی هم، جایش را به گویشی اعتراضی و انتقادی و مبارزاتی داده است. از راننده تاکسی که مشتری اش را نمی شناسد، تا مغازه دار و بقال سرکوچه و هر شهروند عادی همه و همه از وضعیت غیر قابل دوام جامعه آشکارا سخن می گویند و از هر فرصتی برای بیان اعتراض و نارضایتی حود بهره می گیرند. سرکوب کارآیی خود را از دست داده است. امتیازات کوچکی که رژیم مجبور به دادن آنها شده، نه تنها مرهمی بر زخم های عمیق در ژرفای این جامعه بوجود نیاورده، بلکه باعث بالارفتن خواست های توقعات مردم شده است و جامعه را به موقعیتی انفجاری سوق داده است.

  1. سیاست های رژیم در رابطه با دخالت ها و نقش بحرانزایش در کانون های بحران در سطح منطقه با شکست روبرو شده است و هر روز بیشتر دامنه دخالتگری و سئواستفاده رژیم اسلامی ایران در کشورهای دیگر منطقه ای ضعبف تر می شود. خیزش های توده ای در عراق، لبنان و …. آشکارا منافع رژیم ایران را که با دخالت های جنگی و تروریستی اش می خواست به ظرفیت های معامله گیری و باج گیری ادامه دهد با محضوریت تنگناهای جدی روبرو کرده است و میزان این ظرفیت رژیم بیش از هر زمانی رو به کاهش رفته است. آتش زدن و به زیر کشیدن نمادهای جمهوری اسلامی از طرف توده های بپاخواسته در عراق در روزهای اخیر نشان دهنده تنفر نه تنها مردم ایران، بلکه توده های بپاخواسته کشورهای دیگر هم، از رژیم اسلامی ایران است که با حمایت و همسویی با حکومت های خودکامه مذهبی و سرمایه داری در این کشورها زندگی و گذران این مردمان را بیشتر به فلاکت و نابودی کشانده است.
  2. رژیم جمهوری اسلامی نه فقط از طرف توده های به ستوه آمده کارگر و زحمتکش و تهیدست جامعه، نه فقط از سوی توده های بپاخواسته و مبارز کشورهای منطقه، بلکه از طرف قدرت های امپریالیستی نیز بیش از گذشته تحت فشار در راستای “رام ” کردن قرار گرفته است. فشار های بین المللی به جمهوری اسلامی ایران هر روز بیشتر افرایش می یاید و انزوای بین المللی رژیم روز بروز بیشتر شده است و این اوضاع  همه از داخل و هم از خارج موجب رشد تضادهای درونی رژیم برای برون رفت از این بحران همه جانبه گشته است.

و….

این نکات و مجموعه دلایل ریز و درشت دیگر نشان می دهد که دست این رژیم از زیاده خواهی ها و زورگویی ها از گذشته کوتاهتر گردیده و  بیشتر از گذشته به  چاره جویی افتاده که ضمن اینکه عقب نشینی هایش را “پیروزی” جلو دهد به  فکر  “نوشیدن جام زهری” دیگر باشد که از این رهگذر حداقل بتواند جلو خیزش های سرنگون طلبانه  از پایین را بگیرد. این روند نه ادعای نیروهای سرنگون طلب، بلکه اقراری است که در ماه های اخیر بارها از زبان بعضی از چهره ها و سخنگویان خود رژیم شنیده شده است. حال این بماند که نیروهایی بمانند همیشه از موضع “اپوزیسیون” کماکان و در این شرایط هم، مایلند “عصای دست” این رژیم منفور و رفتنی بشوند.

راه های پیشروی جنبش سرنگونی

بدون شک پیروزی های روزهای اخیر و آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی و کارگری سرشناس، نشانه یک پیروزی برای جنبش کارگری و آزادیخواهانه در ایران است. اما  این قدم به شرطی غیرقابل برگشت خواهد بود که عزمی سازمان یافته و متحدانه و سکویی برای پیشروی های آِینده گردد. از این روی خواست  “آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و فعالین کارگری” که هنوز در بند هستند باید پیگیرانه ادامه یابد. آزادی تعدادی از این عزیزان (هر چند با وثیقه های سنگین)، نشان دهنده تغییر توزان قوایی است که بر بستر آن می شود، قدم های بعدی را برداشت. این پیروزی را زمانی می توان به تمامی جشن گرفت که ما شاهد این باشیم که هیچ فعالی بخاطر مطالبه حقوق حقه اش در بند نیست.

این مهم تنها امر خود زندانیان و  خانواده هایشان نیست، بلکه به یک کمپین وسیع و همه جانبه هم در داخل کشور و هم در سطح جهانی که در آن رژیم جمهوری اسلامی نخ نما و مورد حمله قرار گیرد نیاز هست. این امر همه انسانهای آرادیخواه و مبارز زندان بزرگ ایران، همه تبعیدیان میلیونی در اقصا نقاط جهان است که پژواک صداهای حق طلبانه این مبارزان هنوز در بند باشند و رژیم را بر بستر توازن قوا و شرایط مساعدتری که بوجود آمده، بیش از بیش به عقب نشینی وادار کنند. باید به هر دری زد. باید طوفانی از طومارهای سندیکاه ها و اتحادیه های کارگری و انساندوست را بر سر این رژیم ضد کارگر، ضد زن و ضد انسان سرازیر کرد. باید در هر کوی و برزنی این صدا را رساتر ساخت.

“آزادی بدون قید و شرط همه زندنیان سیاسی” قدمی مهم در رشد و اعتلای جنبش  های سیاسی و جنبش های مطالباتی در ایران است. در پرتو شرکت فعال در جنبش های مطالباتی برای نان، برای کار، برای آزادی و جامعه ای برابر و بدون هر نوع تبعیضی می توان به سرنگونی انقلابی رژیمی رسید که بیش از چهار دهه است نان مردم را به گروگان گرفته و خون آنها را در شیشه کرده است. تنها با گذر از این رژیم ضد مردمی و مبارزه برای گزینه سوسیالیستی است که می توان به زخم هایی که هر روزه انسانها در این جامعه با عنواین مختلف بر تن و جسم و زندگی و معیشت آنان لمس کرده و می کنند التیام بخشد. یک زندگی بهتر در زیر سایه شوم جمهوری اسلامی مقدور نیست و همه نیروهایی که حافظ نظم وارونه سرمایه داری در این جامعه به شکلی از اشکال مماشات و راه آمدن با این رژیم را در برنامه کار خود دارند، باید رسوا و افشا شوند. جامعه ای نوین و برابر را باید بر ویرانه های این رژیم ساخت و این گزینه مقدور و ممکن است به  آن شرط که به نیروی سازمانیافته و متحد  و تاریخ ساز  طبقه کارگر آگاه و انقلابی متکی شد.