برگرفته از خبرنامه کومه له.
شمس الدین امانتی. ۲۱ / ۱۲ / ۲۰۲۳
حاکمان به سان همند و مظلومان یکسان!
۴۴ سال قبل رژیم فاشیسم تازه به قدرت رسیده اسلامی در ایران که هنوز یک سال از عمر جنایتکارش نگذشته بود، در شهر کُردنشین سردشت جنایتی را مرتکب شد که مشابه جنایت امروز رژیم نژاد پرست و بنیادگرای سهیونیست اسرائیل به رهبری بنیامین ناتانیاهو علیه مردم محروم و ستمدیده فلسطین به بهانه کُشتار و جنایت حماس در روز ۷ اکتبر است.
در آبان ماه سال ۵۸ در شهر سردشت، تظاهرات عظیم و باشکوهی با شرکت ۱۲ هزار نفر به مناسبت عید قربان و بیاد شهیدان كُردستان برگزار شد.
نیروهای ارتش مستقر در بلندیهای «گرده سور» دچار كمبود مواد غذایی شده بودند، فرمانده فاشیست پادگان بی شرمانه تقاضای رعایت آتش بس نمود! و ی حیله گرانه ادعا میکرد كه ارتش دخالت نمی کند و این پاسداران انقلاب! اسلامی هستند كه مردم را قتل عام می نمایند. در حالی که همه می دانستند هیچکس غیر از ارتشیان چنین دقیق و وحشیانه خانه ها، کوچه ها و خیابانها را نشانه گیری نمیکنند.
این ادعای فرمانده تنها بدین خاطر بود كه بتواند مواد غذایی لازم را به نیروهای خود رسانده و آنها را برای کُشتار مردم بی دفاع آماده نماید! حزب دموکرات سومین اشتباه خود را مرتکب شد و به بهانه آتش بس و فرستادن مواد غذایی برای ارتش مستقر در«گرده سور» موافقت نمود.
مردم با تمام وجود مخالف این كار بودند و استدلال می کردند که نبایستی به دشمن رحم کنیم كه اینچنین وحشیانه حتی به پیرمردان، زنان و کودکان نیز رحم نمی کنند این مخالفت بالا می گرفت و در حال تبدیل شدن به یک اعتراض عمومی بود، ولی مسئولین حزب دموکرات به مردم قبولاندن كه این دستور حزب است و آتش بس باید رعایت شود.
کومه له نیز با این كار مخالفت کرد اما مانند دفعهٔ قبل به خاطر جلوگیری از برخورد در مخالفت پافشاری ننمودیم. در نتیجه چند ماشین مواد غذایی راه افتاد و در اختیار دشمن قرار گرفت.
شب ۱۲ / ۸ / ۵۸، پادگان از آرامش برای تقویت خود استفاده نمود و همان شب تصمیم گرفتیم به خاطر غلط بودن شیوهٔ جنگ از یک طرف و اصرار حزب دموکرات در آتش بس از طرف دیگر، تعداد کمی از نیروهای خود را در شهر نگه داشته و نیروهای ذخیره و کمکی را در خارج شهر به حال آماده باش در آوریم.
نگه داشتن عده ای از نیروهایمان بدین خاطر بود كه مردم نمی خواستند پیشمرگ های کومه له و مسئولین آنها از شهر خارج شوند و وجود نیرویی برای جلوگیری از هجوم ارتشیان و پاسداران به مردم بی دفاع لازم بود. ضمنا به مسئولین حزب دموکرات توصیه کردیم كه فریب آتش بس را نخورند، ولی آنها به توصیهٔ ما توجه ننمودند.
صبح ۱۳ / ۸ / ۵۸، افراد مستقر در پادگان شروع به کوبیدن شهر نموده و تا ظهر به وسیله توپ و خمپاره و انواع سلاح های سنگین دهها نفر از زنان، مردان و کودکان شیرخوار سردشت را کُشتند و حتی سگها و گربه ها را نیز به هلاکت رسانده و روی هیتلر و محمد رضا شاه را سفید کردند و ثابت نمودند كه شاگردان خلف این جلادان هستند.
ساعت یک بعد از ظهر در بلندگوها اعلام کردند كه «مردم، به پادگان و مسجد بروید می خواهیم شهر را از زمین و هوا به آتش بکشیم.» هر چند عده ای از جاشها حرف آنها را گوش کردند اما اکثریت مردم مبارز سردشت از شهر بیرون رفته و عده ای به زیرزمین ها پناه بردند. ساعت ۳ بعد از ظهر چهار هلیکوپتر و دو هواپیمای جنگی فانتوم هماهنگ با پادگان تا غروب آفتاب شهر را بمباران و به آتش کشیدند.
شهر به ویرانه ای تبدیل شد، مدارس را بمباران کردند، خانه ها را به توپ بستند و مردم را زیر رگبار مسلسل گرفتند. صدای شیون و زاری کودکان، یتیمان و مادران داغدیده بر جسدهای قطعه قطعه شده و له گشتهٔ پدران، برادران و فرزندانشان در فضایی پُر از آتش، دود و وحشت خوشه های خشم و نفرت از این دژخیمان خون آشام را به آتشی تبدیل می کرد كه کاخ ظلم و خون خواری حکام ضد خلقی را در آینده ای نه چندان دور بسوزاند و برای همیشه نابود کند.
عده ای از پیشمرگان حزب دموکرات به دستور فرمانده هایشان از شهر بیرون رفتند، البته تا آن وقت چند نفر از آنها شهید شده بودند.
پیشمرگان کومه له بعد از آنکه دیدند شهر تقریبا از سکنه خالی است تصمیم گرفتند با تمام نیرویی كه در شهر داشتند ضربهٔ خود را به پادگان وارد کرده و سپس به خاطر جلوگیری از قتل عام بیشتر مردم و حمله مجدد دشمن اشغالگر، شهر را ترک کرده و عقب نشینی کنند.
در این حال دسته ای از پیشمرگان حزب دموکرات نیز با ما همکاری کردند و پادگان را با آر – پی – جی و بازوکا زیر آتش گرفته تلفات و خسارات سنگینی به دشمن وارد کردیم و بدون هیچ تلفاتی شهر را به آرامی زیر رگبار و بمباران پادگان و فانتوم ها ترک نمودیم.
این بود شرح مختصری از واقعه خونین شهر سردشت كه نیروهای ددمنش رژیم حدود ۴۰ نفر را کشته و دهها نفر را زخمی کردند و شهری ویران و مردمی آواره از یورش فاشیستی خود بجای گذاشتند.
این است ارتش برادر! ارتشی كه دارد سیاست سرزمین سوخته را در مورد كُردستان به اجرا می گذارد و می خواهد با بمباران و تیراندازی شبانه روزی به شهرها و روستا ها، مردم انقلابی را به زانو درآورد.
حتی وقتی که مردم آوارهٔ سردشت، از شهر خارج می شدند و به روستاهای اطراف شهر و باغ و بیشه ها پناه می بردند علاوه بر اينكه آن روز با فانتوم و هلیکوپتر مردم را بمباران می کردند، شب همان روز تا صبح با فانتوم و توپ روستاهای اطراف را نیز می کوبید.
هنگامی که تعداد کمی از نیروهای اشغالگر بدست پیشمرگان کشته می شدند، رژيم ضد خلقی با بوق و کرنا از حمله «ناجوانمردانهٔ» پیشمرگان کومه له دم میزد. اما هنگامی که خود با استفاده از تمام سلاح های آمریکایی و با تمام قوا به کشتار پیرمردان، زنان و کودکان شیرخوار دست میزند و همه جا را بمباران کرده و هر رهگذری را به آتش هلیکوپتر می بندد سکوت کرده و خبری از این جنایات بی شمار خود را به اطلاع مردم نمی رساند.
هنگام بمباران و هدیه آتش و خون به مردم، همزمان که داریوش فروهر در پادگان سردشت بود مبلغین رژیم بی شرمانه از رادیوی دولتی خبر ميدهند كه «داریوش فروهر با نمایندگان مردم سردشت (لابد با جاشها!)در محیط دوستانه ای سرگرم مذاکره است.» در حالی که خود آنان می دانند، کسی در شهر نمانده بود تا با ایشان به ضیافت شام مشغول شود.
درود بر مردم قهرمان و انقلابی سردشت، مرگ و ننگ بر تجاوزگران فاشیست و جنایتکار.
پیروز باد مبارزه برحق مردم انقلابی کُردستان.