“دردی است غیرِ مُردن کآن را دوا نباشد پس من چهگونه گویم این درد را دوا کن؟”
مولوی. دیوانِ شمس
گروه تروریستی و بنیادگرای حماس، که ساکنانِ غزه را به گروگان گرفته و سدِ انتخاباتِ آزاد در غزه است، جنایت میکند، دولتِ راستگرای اسرائیل، مردمِ غیرنظامی زندانیشده در غزه را بمباران میکند و قدرتهای جهانی و دولتهای منطقه، از جمله جمهوری اسلامی که بر آتش فاجعه میدمد، در بازارِ خون و اشک و دردِ مردمِ فلسطین و اسرائیل سودِ خود میجویند و میبرند.
اغلبِ سازمانهای سکولارِ فلسطینی سالها است که به خاطرهای از گذشتههای دور تبعید و سازمانِ فتح به نهادی دلالصفت و فاسد بدل شدهاست. حزبهای چپ و لیبرالِ اسرائیلی، که پیمانِ صلح بر اساسِ «دو کشور، دو دولت» را امضا کردند، از صحنه سیاسی اسرائیل حذف شده و حزبهای راستِ افراطی و بنیادگرا، بر بسترِ تغییرِ ترکیبِ جمعیتی اسرائیل پس از مهاجرتهای بعد از فروپاشی بلوکِ شرقِ سابق و…، زمامِ سیاست را در اسرائیل در انحصار گرفتهاند. دولتهای منطقه نیز هر یک سودِ خود میجویند و انگار سودِ هیچ یک از اینان در حلِ مساله نیست.
“دو کشور، دو دولت»، که روزگاری راه حلِ «بحرانِ فلسطین» بود و شاید هنوز هست، راه حلی که شاید میتوانست، و شاید بتواند، بحرانی بزرگ با پیشینهای تاریخی و ریشههای عمیق را از پسِ تاریخِی پررنج و خونین، حل کند، حتا بر کاغذ و قطعنامههای سازمانِ ملل و پیمانهای صلح، رنگ باخته و «مرغوای جنگ» چنان بلند است که گوشِ جهان را کر کردهاست. راهی برای شکستنِ این بنبست هست؟
اما ….
تا گرایشِ راستِ و بنیادگرای افراطی، که با صلحِ پایدار و عادلانه و «دو کشور، دو دولت» مخالف است، در اسرائیل در قدرت است، تا سازمانهای تروریستی چون حماس و سازمانهای دلالصفت چون فتح، آزادی و سرنوشتِ مردمِ فلسطین را به گروگان گرفتهاند، تا دولتهای منطقه و قدرتهای جهانی، مستقیم یا با بهرهگیری از بازوهای فلسطینی و اسرائیلی خود، به زیانِ مردمِ فلسطین و اسرائیل و علیه صلحِ عادلانه و پایدار، تنها سودِ خود میجویند، تا مولفههای اصلی موقعیتِ کنونی برجا است و در بر همینِ پاشنه بچرخد که میچرخد، راه حلی در چشمانداز دیده نمیشود. «مساله یا بحرانِ فلسطین» در موقعیتی با این مولفهها به دردی بیدوا میماند و این واقعیتِ تلخِ سیاه فاجعه قربانی شدن انسانها را پررنگتر و دردناکتر کرده و میکند.
بازیگرانِ موثرِ موقعیتِ کنونی قدرتها و دولتهای حاکم و سازمانهای بنیادگرا، راستِ افراطی و جنگطلب و تروریستی هستند نه مردم. مردم در موقعیتِ کنونی قربانی هستند نه برسازنده موقعیت. اگر مردمِ فلسطین و اسرائیل گردنِ خود از طنابِ دارِ تروریستها، راستهای افراطی، بنیادگرایان، جنگطلبان و سودجویان رها کنند، اگر مردمِ منطقه از شرِ دولتهای کنونی خود رها و دولتهایی دموکرات، سکولار و صلحطلب برسازند، به ویژه اگر مردمِ ایران با گذر از جمهوری اسلامی کشوری دموکراتیک، سکولار و صلحطلب برپا کند، مولفههای مهم در موقعیتِ کنونی دگرگون خواهد شد… هر روز آدمهای بیشتری به صفِ قربانیان این موقعیت رانده میشوند و زندگیها و جانهای بیشتری بر باد میرود. زخم تلخ است و عمیق و فاجعه دردناک. بیدوا بودنِ زخم و بیدرمان بودنِ فاجعه در موقعیتِ کنونی، بر تلخی و دردی که بر جانِ ما آوار شده و میشود، میافزاید. دریغا دریغ.