ابعاد اعتیاد به مواد مخدر در ایران مدام گسترش می یابد. جمهوری اسلامی از آنجا که جامعه را دچار مصائب عظیم کرده است اجازه نمی دهد تا آمار واقعی این مصائب منتشر گردد. مطابق آمار انتشار یافته دولتی در دیماه سال ۱۴۰۳ چهار و چهار دهم ملیون معتاد به مواد مخدر در ایران وجود داشته است. مرکز آمار ایران که این رقم را اعلام کرده است پیش بینی کرده بود که این رقم در سال ۱۴۰۴ بیست درصد افزایش خواهد یافت. بدون تردید آمار های واقعی تعداد معتادان را بسیار بیش از این نشان می دهند. اما در همین حد هم اجعه ای در مقیاس اجتماعی است.
از مسایل هشدار دهنده در ایران کاهش سن اعتیاد می باشد. منابع دست اندرکار در داخل کشور می گویند سن اعتیاد در ایران به ۱۳ سال تنزل کرده است و حدود یک میلیون نفر از معتادان به مواد مخدر زیر ۱۹ سال هستند. از مسایل هشدار دهنده دیگر روی آوری انسان های بی امید و بی آینده، بویژه جوانان، به مواد مخدر صنعتی نظیر شیشه است.
شیشه ماده مخدر شیمیایی خطرناکی است که در خود ایران تولید می شود. کارگاههای تولید شیشه، نه تنها این ماده را به طریقی نسبتا ارزان برای مصرف در داخل کشور تولید، بلکه آن را به خارج نیز صادر می کنند. صاحبان این کارگاهها مورد حمایت صاحبان قدرت هستند. آنان با پرداخت رشوه های کلان، تجارت جنایتکارانه خود را بدون هیچ مانعی انجام می دهند. متخصصین در مورد عوارض ماده مخدر شیشه می گویند: پس از چند بار مصرف شیشه فرد مصرف کننده دچار فشارهای شدید روانی لاعلاجی می شود که تنها از طریق مصرف این ماده می تواند این فشارها را قدری تسکین دهد، از این پس دیگر سپری کردن هر ثانیه از زندگی بدون مصرف شیشه برای فرد معتاد کابوسی بزرگ خواهد بود، بدون مصرف حتی نمی خواهد حرف بزند، نمی خواهد راه برود، نمی خواهد بخوابد و حتی شاید نمی خواهد زنده بماند، پس ناچار مصرف می کند و هر چه زمان می گذرد تحمل او در برابر مواد بیشتر می شود و ناچار مجبور به مصرف بیشر می گردد و هر چه مصرف بیشتر می شود زمان نابودی نهایی مصرف کننده را نزدیکتر می سازد.
جمهوری اسلامی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در گسترش اعتیاد نقش فعال دارد. این رژیم به عنوان یک حکومت استبدادی، خدمتگزار نظام سرمایه داری و هم به مثابه بزرگترین کارفرما در ایران، عامل اصلی گسترش بیکاری، فقر، ناامنی اجتماعی، عدم امنیت سیاسی و ناامیدی نسبت به آینده در جامعه است و این مصائب از زمینه های اصلی وسعت گیری اعتیاد در ایران هستند. به علاوه وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران از سالها پیش دست اندرکار تجارت مواد مخدر بوده اند. این دو دستگاه دولتی هم در تسهیل انتقال مواد مخدر از مرزهای شرقی به سوی مرزهای غربی و جنوبی و هم در توزیع آن در داخل کشور نقش دارند. نقش سپاه و وزارت اطلاعات رژیم در توزیع وسیع و ارزان مواد مخدر در کردستان شناخته شده و انکار ناپذیر است.
دولت با محرمانه تلقی کردن آمار معتادین و عدم انتشار آن عملا آسیب شناسی این مصیبت را غیر ممکن کرده و می کند اما در همان حال ناچار است در سطح داخلی نشان دهد که با اعتیاد و توسعه آن مبارزه می کند. رژیم همچنین با جلوگیری از فعالیت تشکل های مدنی مستقل ضد اعتیاد، امر مبارزه با اعتیاد را مشکل تر می کند. جمهوری اسلامی معتاد را نه قربانی شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بلکه یک مجرم تلقی می کند. از آنجا که رژیم ناچار شده است مراکزی برای معالجه معتادان ترتیب دهد، آنها را مثل زندان اداره کرده و باعث فراری شدن معتادانی می شود که خواهان ترک اعتیاد هستند، آن معتادینی هم که شرایط پلیسی مراکز ترک اعتیاد را تحمل می کنند به طور نسبی بعد از سه ماه دوباره به اعتیاد روی می آورند. دلیل این امر هم روشن است. اشخاص معتادی که به دلیل بیکاری، فقر، عدم امنیت اجتماعی و سیاسی به مواد مخدر پناه برده اند پس از روبرو شدن با این مصیبت ها دوباره به دامان اعتیاد پناه می برند.
مبارزه با اعتیاد، به عنوان یک تجارت پر سود برای قاچاقچیان عمده آن و نیز به عنوان یک وسیله سرکوب در دست رژیم، در گرو مبارزه با جمهوری اسلامی و نظامی است که این رژیم مدافع آن است. در این مسیر باید رژیم را ناچار کرد تا به جای به کار گرفتن بودجه مملکت در خدمت سرکوب مادی و معنوی مردم و یا دزدیدن آن، پول ها را صرف بهبود زندگی مردم سازد. مبارزه ضد سرمایه داری، مبارزه ضد رژیم و مبارز برای بهبود شرایط زندگی ، حلقه های زنجیر یک مبارزه واحد هستند. تقویت این مبارزه می تواند در دل امید به تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی، چشم انداز روشنی بر روی مردم و بویژه جوانان بگشاید. آنان بر بستر این چشم انداز امیدبخش این زمینه را خواهند یافت تا به جای تسلیم شدن در مقابل ناملایمات، راه مبارزه و نابودی عوامل اعتیاد و نه پناه بردن به اعتیاد و نابودی خود را انتخاب کنند.