شنبه – ۱۳ بهمن – ۱۳۹۷ , 02 – 02 – 2019
اما به رغم این پیشروی ها و روند تکاملی جنبش کارگری و جنبش های اعتراضی، هنوز با دوره اعتلاى انقلابى فاصله داریم. دوره اعتلای انقلابی به هيچ وجه يک پديده ناگهانى نیست. همان شرايط سخت زندگى کارگران و اقشار فرودست جامعه، فقر و بیکاری و دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر و وضعیتی که تحت فشار سیاست های نئولیبرالی به فرودستان شهری تحمیل شده بود، زمینه ساز خیزش سراسری دی ماه ۹۶ شد. تشدید همین شرایط عینی بویژه در حالی که اعتصابات کارگری و اعتراضات اقشار محروم جامعه در جریان است می تواند در ادامه به یک اعتلای انقلابی منجر گردد. دوره اعتلای انقلابی با فراگیر شدن اعتصابات کارگری و توده ای و اوج گیری روحیات انقلابی تداعی و خصلت نمائی می شود. دوره ای که اعتصابات کارگری و توده ای از کارخانه ای به کارخانه دیگر و از ناحیه ای به ناحیه دیگر از استانی به استان دیگر به سرعت بسط و توسعه پیدا می کنند. دوره ای که اعتصابات سیاسی و اقتصادی با هم توأم می شوند و برگزاری تظاهرات گسترده و تجمع های اعترضی در کلان شهرها به بخشی از واقعیت جامعه تبدیل می گردند. دوره ای که جامعه به جوش می آید و تحت تاثیر اعتصابات گسترده کارگری بخش های مختلف کارگران حتی کارگرانی که در کارگاههای کوچک و در روستا به کار اشتغال دارند به موج حرکت های اعتراضی می پیوندد، دوره ای که حاشیه نشینان که بویژه در ایران جمعیت وسیعی را تشکیل می دهند به حرکت در می آیند، دوره ای که اعتصابات سیاسی عمومی قدرت سیاسی حاکم را فلج می کنند. خیزش دی ماه و اعتصابات و رویداد های بعد از آن بطور واضح نشان می دهد که نسیم انقلاب به وزش درآمده است، روحیات کارگران و مردم تغییر کرده است. این تغییر روحیه در دانشجویان، معلمان، بازنشستگان به وضوح خودش را نشان می دهد. کارگران در جریان مبارزات خود آهسته آهسته به مرحله تعرض قدم گذاشته اند و این پروسه می تواند به اعتلای انقلابی منجر گردد.
در اوضاع کنونی و در برابر روند رو به گسترش و تکاملی اعتراضات کارگری و توده ای، سرکوب اصلی ترین گزینه هر دو جناح حکومتی برای مقابله با این اعتراضات بوده است. هر دو جناح رژیم متفق القولند تا جایی که می توانند هیچ امتیازی به معترضان داده نشود چون نگران آن هستند که در توازن قوای فعلی هر گونه عقب نشینی در برابر خواسته های کارگران جنبش مطالباتی را تشدید و تعرضی تر کند. رژیم در همانحال در برخورد به جنبش کارگری و در برابر مطالبه حق ایجاد تشکل مستقل، با سناریوی سندیکا سازی دولتی و تحمیل شورای اسلامی به مقابله با این مطالبه و برای نابودی تشکل های مستقل کارگری تلاش می نماید.
اصلاح طلبان حکومتی اگر در دو دهه گذشته اساسا با بهره گرفتن از ترس مردم از آن جناح دیگر رژیم و با قرار دادن مردم در برابر انتخاب میان دو گزینه بد و بدتر تلاش کردهاند سهمی از قدرت را حفظ کنند. در یک سال گذشته، نیز عمده ترین تلاش آنها، ایجاد ترس نسبت به آیندهای است که اصلاح طلبان حکومتی در آن سهمی از قدرت نداشته باشند. اتکای یک جانبه بر ترس مردم و بویژه طبقه ی متوسط، و ایفای نقش در جنایات رژیم در مقابله با جنبش اعتراضی بدون داشتن پاسخی برای بحرانهای ساختاری، اصلاح طلبان را در معرض تجزیه قرار داده است. استراتژی سهم بری از قدرت با تکیه بر ترساندن مردم از آن جناح دیگر و با به بیراهه بردن و سهیم شدن در سرکوب جنبش های اعتراضی به پایان خط خود رسیده است.
در همانحال روشن است که سرکوب به عنوان اصلی ترین گزینه رژیم کارائی گذشته خود را از دست داده است. در واقع سرکوب در ظرفیت فعلی اگر چه می تواند سرعت گسترش و سراسری شدن اعتصابات و اعتراضات کارگری و توده ای را کُند کند، اما نمی تواند مردم را مرعوب نماید و جلو تداوم و گسترش این اعتراضات را بگیرد. برای نمونه سیاست سرکوب رژیم در رویاروئی با اعتصاب و اعتراضات کارگران هفت تپه برای رژیم بسیار هزینه بردار بوده است. نامه دادخواهی اسماعیل بخشی، و افشاگری های جسورانه وی و سپیده قلیان در مورد شکنجه گری های دژخیمان دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و انعکاس اجتماعی آن و احساس همدردی و همبستگی گسترده ای که برانگیخت ارکان حکومتی جمهوری اسلامی را با یک چالش سیاسی جدی روبرو کرد، رژیم را در نزد افکار عمومی رسواتر کرد و مبارزه علیه زندان و شکنجه را وارد فاز دیگری کرد. در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی به دلایل ساختاری توان پاسخگویی به مطالبات کارگران، معلمان، بازنشستگان و اقشار محروم جامعه را ندارد، اعتراضات به طور اجتناب ناپذیری گسترش پیدا خواهند کرد و “خطر” خیزش ها و شورش های گسترده کارگران و تهی دستان شهری آن کابوسی است که خواب را از چشم سران رژیم جمهوری اسلامی ربوده است.