پنجشنبه – ۱۱ بهمن – ۱۳۹۷ , 31 – 01 – 2019
پلنوم ششم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران منتخب کنگره دوازدهم صبح روز شنبه ۲۲ دی ماه ۱۳۹۷ برابر با ۱۲ ژانویه ۲۰۱۹ با سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت به نشانه گرامیداشت یاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم کار خود را آغاز کرد. در این پلنوم اعضای کمیته مرکزی کومه له نیز به عنوان ناظر حضور داشتند. بخش اول مباحث این نشست به گزارش سیاسی کمیته اجرایی و بحث پیرامون آن و سپس گزارش تشکیلاتی کمیته ها و ارگانهای مختلف تشکیلاتی حزب به پلنوم و بررسی این گزارش ها اختصاص یافت. در نشست وسیع کمیته مرکزی حزب، گزارش سیاسی کمیته اجرایی و مباحث پیرامون آن، اساسا به تحلیل و ارزیابی روند تغییر و تحولات اقتصادی و سیاسی در ایران و به ویژه روند تعمیق و تکامل مبارزات کارگری و توده ای اختصاص یافت. نگاهی به مهمترین تحولات جهان و منطقه پایان بخش گزارش سیاسی کمیته اجرایی به پلنوم بود.
در گزارش سیاسی کمیته اجرائی حزب تأکید شد، تشدید بحران ساختاری سرمایه داری ایران که در ناتوانی آن در باز تولید گسترده و حجم بالای فرار سرمایه، بحران تحقق ارزش در نتیجه سقوط فاجعه بار قدرت خرید کارگران و اکثریت مردم ایران، بحران زیست محیطی و رکود سرمایه گذاری در حوزه تولیدات کشاورزی و مواد غذایی و ورشکستگی بانک ها و مؤسسات مالی خود را نشان می دهد، پیامدهای وخامت بار بر زندگی اکثریت ساکنان ایران گذاشته و آن را غیر قابل کنترل ساخته است. این بحران ساختاری بر متن تداوم بحران جهانی سرمایه داری و بحران در مناسبات منطقه ای و بین المللی رژیم جمهوری اسلامی، اقتصاد ایران را بطور جدی در معرض فروپاشی قرار داده است. بنابراین نباید تحت تأثیر عوارض خروج آمریکا از برجام و تحریم های اقتصادی و سقوط ارزش ریال و تأثیرات آن بر گسترش فقر و فلاکت عمومی، تشدید بحران ساختاری سرمایه داری ایران و پیامدهای آن نادیده گرفته شود. در چنین شرایطی برای برون رفت از این بحران حتی از زاویه منافع بورژوازی ایران نیز تغییر ساختار سیاسی حاکم به یک ضرورت تبدیل شده است. جمهوری اسلامی حتی از پاسخگویی به نیاز بورژوازی ایران هم عاجز است. کادر رهبری سپاه پاسداران با آگاهی از این اوضاع در همانحال که خروج آمریکا از برجام و تحریم اقتصادی را عامل اصلی این آشفتگی اقتصادی معرفی می کند، اما با عقب نشینی گام به گام در برابر آمریکا و تشدید سرکوب اعتراضات کارگری و توده ای در پی خریدن زمان و کسب فرصت جهت کنترل این بحران است.
در شرایط کنونی تداوم اعتصابات و اعتراضات کارگری، اعتصابات سراسری معلمان و رانندگان، اعتراضات گسترده بازنشستگان و دانشجویان در واقع واکنش کارگران و اقشار فرودست جامعه به عوارض فلاکتبار این بحران و درماندگی رژیم در کنترل آن است. اگر چه از دی ماه سال گذشته تاکنون ما شاهد خیزش سراسری و هماهنگ در آن ابعاد نبوده ایم، اما جنبش مطالباتی کارگران و اقشار فرودست جامعه رشد و گسترش پیدا کرده است. از آنجا که کارگران و اقشار فرو دست جامعه با عبور از اصلاح طلبان حکومتی هیچ چشم اندازی برای برون رفت از بحران تحت حاکمیت این رژیم ندارند، در مبارزاتشان با خواسته های روشن سیاسی ساختار حکومتی را هر چه بیشتر به چالش می کشند. اگر مبارزات کارگری و توده ای در ایران همواره در برخورد به سد نیروهای سرکوب به رویاروئی با رژیم می انجامید و به این اعتبار ماهیتی سیاسی پیدا می کرد، اما در این دوره کارگران و اقشار محروم از همان ابتدا به شعارها و مطالبات سیاسی پا به میدان مبارزه می گذارند. کارگران هفت تپه و فولاد اهواز علیه خصوصی سازی، علیه استثمار و با شعار نان، کار آزادی، اداره شورایی دست به اعتصاب و راهپیمایی زدند. مردم خوزستان و کشاورزان استان اصفهان وقتی علیه بحران ریزگردها و کمبود آب به اعتراض بر می خیزند رژیم را عامل این فجایع زیست محیطی معرفی می کنند. بازنشستگان با شعار ظلم و ستم کافیه، سفره ما خالیه”، “بازنشسته به پا خیز علیه ظلم و تبعیض”، “تورم، گرانی، جواب بده روحانی”، دستگاه حاکم را به چالش می کشند و در ردیف مطالباتشان بر حق ایجاد تشکل مستقل باز نشستگان و آزادی زندانیان سیاسی تأکید می کنند. جنبش دانشجویی و جنبش معلمان با مطالبه پایان دادن به خصوصی سازی ها و کالائی سازی آموزش تجمع های اعتراضی و اعتصابات سراسری خود را بر پا کرده، بر اتحاد با جنبش کارگری تأکید نموده و خواست آموزش رایگان، آزادی کارگران و زندانیان سیاسی را مطرح می کنند. در واقع در این دوره اعتراضات و اعتصابات کارگران و اقشار فرودست جامعه با مطالبات اقتصادی به موجی از اعتراضات سیاسی تبدیل شده ااست. اعتراضات و اعتصابات در مقایسه با گذشته بیشتر جنبه سراسری پیدا کرده اند. این واقعیت را در اعتصابات سراسری معلمان، رانندگان کامیون و کامیون داران، اعتصاب کارگران راه آهن، اعتراض بازنشستگان به وضوح می توان مشاهده کرد. موج اعلام همبستگی و حمایت هایی که از مبارزات کارگران هفت تپه و فولاد اهواز به عمل آمد و بازتاب اجتماعی این اعتراضات به خوبی این روند پیشروی در جنبش کارگری و دیگر جنبش های اعتراضی را نشان می دهد. همین مؤلفه ها نشانگر آن هستند که جنبش های اجتماعی در مقایسه با گذشته بیشتر به هم مرتبط شده اند. همبستگی جنبش دانشجویی، معلمان و بازنشستگان با جنبش کارگری بیانگر همین روند است. شعار نان، کار، آزادی یکی از آن حلقه هایی است که این جنبش ها را به هم پیوند می زند.
اگر در گذشته نه چندان دور در خلأ ناشی از فقدان نهادها و تشکلهای مستقل و در نتیجه کم بها دادن رهبران و فعالین محلی به نقش و جایگاه واقعی خود، بسیاری از اعتراضات با پخش فراخوان های بی نام و نشان از طریق شبکه های اجتماعی شکل می گرفتند، اکنون کم کم نهادها، تشکل ها و فعالین محلی نقش برجسته تری در صدور این فراخوان ها و سازماندهی اعتراضات بر عهده گرفته اند. کم کم شبکه های اجتماعی آن جایگاه واقعی خود را به عنوان وسیله ای برای انعکاس و منتقل کردن سریع اخبار و رویدادهای سیاسی و اجتماعی و مرتبط کردن فعالین جنبش های اجتماعی و وسیله ای برای ایجاد هماهنگی در بین آنها و … پیدا می کنند.
پر رنگ تر شدن حضور زنان در صف مقدم این اعتصابات و اعتراضات، نیرو و انرژی تازه ای به این جنبش های اعتراضی بخشیده و جنبش رهائی زنان را نیز در موقعیت تازه ای قرار داده است. با به میدان آمدن هر چه گسترده تر زنان کارگر و زحمتکش، جنبش زنان بیش از پیش پتانسیل و ظرفیت های خود را باز می یابد و جایگاه رهائی بخش خود را پیدا می کند. یکی از نقطه قوت های اعتراضات این دوره که بویژه در جریان اعتصابات و اعتراضات خیابانی کارگران هفت تپه و فولاد اهواز به طور برجسته تری خود را نشان داد تأمین رهبری جمعی بود. مشارکت و حضور شمار زیادی از فعالین کارگری در سازماندهی و هدایت این اعتراضات تداعی کننده این واقعیت است که جنبش کارگری و اعتراضی هر چه بیشتر از شکل دادن به رهبری کاریزماتیک فاصله گرفته و به مکانیسم رهبری جمعی روی می آورد. مکانیسم رهبری جمعی سرکوب اعتراضات را برای دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم دشوارتر می کند.