روز یکشنبه دهم بهمن خامنه ای طی یک سخنرانی، حرفهای بی اساس و دستورات غیرقابل اجرای چند دهه گذشته را تکرار کرد. او که برای جمعی استثمارگر، اختلاس کننده و رانت خوار به نام کارآفرین و فعال اقتصادی سخنرانی کرد، خطاب به آنان گفت:
” آمریکاییها … فکر میکردند در ظرف شش ماه خواهند توانست اقتصاد ایران را از بین ببرند … بجای شش ماه، ده سال گذشته و در این ده سال هم روزبهروز شدّت این جنگ بیشتر شده امّا سنگر تولید و اقتصاد کشور بحمدالله پابرجا است، زنده است. آن لشکری که در مقابل دشمن ایستاد، شماها بودید؛ افسران این دفاع مقدّس، کارآفرینان و مدیران شایستهی اقتصادی بودند؛ رزمندگانش هم کارگران بودند؛ کارگران، رزمندگانِ با اخلاص و باصفای این میدان بودند.”
برعکس سخنان خامنه ای که وضع اقتصادی را در مجموع رو به بهبود توصیف کردبه قول خود کارشناسانِ فعال در ایران وضعیت اجتماعی و اقتصادی روز به روز رو به وخامت بیشتر می رود و تاثیر آن بر شرایط زندگی مردم فوری است. بیکاری رو به رشد است، تورم به بالاترین سطح رسیده و اکثر مردم باید در چند شغل کار کنند چون دستمزدِ حداقل، حتی برای خنثی کردن تورم کافی نیست. شکاف بین درآمد ثروتمندان و تهیدستان در ایران رو به گسترش است. در این پس زمینهِ نگران کننده، کارگران از آزادی سازماندهی برخوردار نیستند. نهادها و مجامعی که ظاهراً باید نماینده کارگران باشند در حقیقت به دست حکومت و برای این برپا شده اند که به عنوان ابزاری در دست آن برای کنترل اجتماعی بر کارگران عمل کنند و این کار را نیز انجام می دهند. بین 85 تا 95 درصد کارگران شاغل، با قراردادهای موقت کار کرده و فاقد امنیت شغلی هستند. اکثریت زنان کارگری که در بازار غیررسمی کار میکنند اصلاً قرارداد ندارند و حداقلِ دستمزد چندین بار زیر فقر را هم نمیگیرند. وضع میلیونها کارگر افغانستانی که هم طبقه ای کارگران ایرانی هستند، از این هم اسفناکتر است.
وضعیتِ فقر زدهِ تحمیل شده به کارگران و اقتصاد رو به ورشکستگی از نظر آخوند مرتجع، خامنه ای، البته از افتخارات خود و جمهوری اسلامیش می باشد. کارگران با چند میلیون بیکار و میلیون ها شاغلِ له شده زیر چرخهای استثمار و استبداد از نظر آخوندِ مذکور البته در تبلیغات همچون شرکت کنندگان در جنگ ارتجاعی ایران و عراق محترم و مفتخر هستند. اما آنها در عالم واقع در فقر، بی حقوقی سیاسی و بی حرمتی به سر میبرند. بگذارید به عنوان نمونه وضعیت کارگران در مناطق ویژه و آزاد اقتصادی را با استفاده از اطلاعات خودِ فعالین کارگریِ مجاز در ایران به اختصار بررسی کنیم:
به گزارش ایلنا، قربان درویشی (دبیر اجرایی خانه کارگر خوزستان) درباره مناطق آزاد اقتصادی از جمله گفت:
“کارگران مناطق آزاد از شمول قانون کار خارج و مشمول مقررات ظالمانه ایی شدهاند.” دبیر اجرایی خانه کارگر خوزستان، با بیان اینکه تعداد مناطق آزاد تجاری، اقتصادی و صنعتی اکنون در ایران به بیش از ۱۳۰ منطقه میرسد، ادامه داد: «حدود یک میلیون کارگر در این مناطق در شرایط ناعادلانه کار میکنند.”
به قول این فعال کارگری اکثریت تام این کارگران و خانواده هایشان به دلیل گرانیِ بیش از حدِ زمین و کرایهِ مسکن به ناچار در حواشی شهرهای فاقد امکانات مراکز کاری خود زندگی میکنند. آنها به طور مطلق از طرح طبقه بندی مشاغل محرومند.
فعال دیگری نوشته که روزهای مرخصیِ استحقاقیِ کارگران مذکور، کمتر از تورم معمول است. کارفرمایانِ غارتگر این مناطق، حتی خود را ملزم به ثبت دقیق سوابق کار و ارسال مرتب لیستهای بیمه نمیدانند؛ آنها فقط کسانی را به طور ناقص و ناتمام بیمه میکنند که به نیروی کار و مهارتشان نیاز داشته باشند.در مناطق آزاد حتی کارگران زیرمجموعهی نهادهای دولتی از جمله کارگران فنی و متخصص نفت و گاز تا قبل از اعتصابات اخیرشان با دست زدن به کوچک ترین تلاش برای احقاق حق، در لیست سیاه و در مسیر اخراج قرار میگرفتند. شکایت های کارگران در اکثر موارد بدون تاثیر است، زیرا مراجع حل اختلاف بندرت به نفع شاکیان رای میدهند. اگر آنها در موارد نادر رای خود را به نفع کارگر صادر کنند بازهم کارفرماها میتوانند با استناد به مقررات منطقه آزاد با شاکی تسویه حساب کرده و او را اخراج کنند. در این مورد نیز کارفرما تصمیمگیرنده نهایی است و هیچ تضمینی هم برای اجرای دستورات مراجع حل اختلاف وجود ندارد.
کارگران شاغلی که در مناطق آزاد و ویژه کار میکنند باید بتوانند از مزایای قانون مشاغل سخت و زیانآور استفاده و به صورت پیش از موعد بازنشسته شوند. این در حالی است که اکثر قریب به اتفاق کارفرمایان فرصت بازنشستگی پیش از موعد کارگرانِ دارای مشاغل سخت و زیانآور را به تاخیر میاندازند.
البته کارگران شاغل در مناطق آزاد و ویژه در آن شرایطِ استبدادزده همیشه ساکت نمانده اند. آنها بارها علیه قوانین و مقررات تصویب شده برای این مناطق و کارفرها و پیمانکارانشان به طور دسته جمعی اعتراض کرده اند. برای نمونه دهها هزار کارگر پیمانی نفت، گاز و پتروشیمی ها، که اعتصاب و اعتراضِ تاریخیشان را در 30 خرداد 1400 شروع کردند، لغو قوانین و مقررات مناطق مذکور را خواستار شدند.
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت در نخستین بیانیه خود در مورد قوانین مذکور در یکی از بندها چنین نوشت:
قوانین برده وار مناطق ویژه اقتصادی که حصاری بین ما و بخش های دیگر کارگری در سطح جامعه است و بر اساس آن کارفرمایان مفتخور دستشان برای هرگونه تعرضی به زندگی و معیشت ما باز گذاشته شده است، باید فورا لغو شوند.
سران جمهوری اسلامی، اعم از معمم و چکمه پوش همیشه با دروغ و تحریف به امید فریب دادن مردم، خود را فریفته اند. کارگرانِ معترض و شجاع ایران دهه هاست که این حکومت مذهبی، فاسد، ستمگر، سرمایه دار و حامی کلیه استثمارگران و دروغگویی های آنها را شناخته اند. آنها بر اساس وضعیت عینی خود و شناخت مذکور، مبارزاتی را ادامه داده اند که می تواند تغییراتی رادیکال در جامعه را موجب شود، تغییراتی که در نخستین گام، جمهوری اسلامی را خواهد روبید!