حسن رحمان پناە
آقای رضا مقدم “لیدر” جریان منشعب از کمونیسم کارگری در سال ١٩٩٩ کە بە “اتحاد سوسیالیست کارگری” معروف است، هراز چندگاهی در مورد مسائلی بە اظهار نظر می پردازد کە بە دلیل وارونەنگری حقایق و اهداف ناسالم سیاسی ، با واکنش های مختلف روبرو می گردد. ایشان در یک نکتە با دوستان دیروز و مخالفان امروزش متحد است ، آنهم ضدیت با کومەلە و حزب کمونیست ایران است کە خود دورانی در رهبری حزب کمونیست ایران بود . این ضدیت توضیح سیاسی ندارد فقط با حقد ، حرص و جوش یک بازنده قابل توضیح است. حسرت اینکه چرا آنها به حاشیه رفتند و کومه له کمونیست در متن ماند.
رضا مقدم در مصاحبەای کە با تلویزیون محفلش بە اسم “بە پیش ” داشتە است ، مسائلی را با اطمینان مطرح کرد کە نە ناشی از بی طلاعی ایشان ، بلکە اگاهانە و بە منظور فضا سازی در جریان جدایی اخیر در حزب کمونیست صورت گرفتە است . اتهامات نامبردە نە تنها حقیقت ندارند ، بلکە کاملآ جعل و وارونە هستند. بە اختصار بە نکاتی در مورد این جعلیات آشکار می پردازم .
١_ رضا مقدم در ابتدای سخنانش میگوید ” ما آنها را چپ و راست نامیدیم چون آنها خودشان از این القاب استفادە کردند” . این تفسیر و دادن کد از زبان” آنها ” غیرواقعی و جعل است . ما نە تنها از این تقسیم بندی دلبخواە جناح مقابل استفادە نکردیم ، بلکە آنرا بە چالش کشیدیم، رد کردیم و آنرا غیرواقعی و من درآوری بر شمردیم . اما آقای مقدم ، بدون در نظر گرفتن کمترین پرنسیب سیاسی در جدال حزبی از زبان “سوسیالیسم ایران”، تبین “چپ و راست” را در جدایی حزب کمونیست فرض میگیرد ! همین نقل قول در آغاز سخنانش نشان می دهد کە ایشان و همفکرانش کجا ایستادەاند و چقدر سخنانش میتواند قابل اعتماد باشد؟
٢_ رضا مقدم مدعی است کە: ” ٧ نفر از رهبری حزب و کومەلە بە اردوگاە می روند و آنها را راە نمی دهند” . این داستان سرتاپا جعلی است . اگر آنها را راە نمی دادند چگونە وارد شدند ، از لحظە ورود تا کنون کجا هستند و در کجا اسکان یافتند؟ امنیت و زیست آنها را چە کسانی تآمین میکنند ؟ جهت اطلاع آقای مقدم و مخاطبین احتمالی گفتەهایش ، هیچکدام از این ٧ نفر، حداقل از کنگرە ١٧ کومەلە کە درسال ٢٠١٧ برگزار شد در رهبری این سازمان نبودە اند. بە جز یک نفر از آنها در طول ٧ سال گذشتە ، هیجکدام از آنها در رهبری حزب کمونیست ایران نیز نبودەاند. این اطلاعات غیرواقعی را آقای مقدم در شرایطی بە خورد مخاطبینش می دهد کە این هفت نفر بدون هیچگونە اطلاع و هماهنگی با رهبری کومەلە با زیر پا گذاشتن موازین شناختە شدە، مخفیانە و بقول خودشان با استفادە از اصل “غافلگیری” بە کردستان عراق و سپس به مقر مرکزی کومەلە آمدەاند. اگر رهبری کومەلە میخواست ، بە راحتی میتوانست اجازە ورود آنان بە اردوگاە تحت کنترل و مسئولیت خود را ندهد، اما این کار را نکرد. چون این رفقا هنوز جدایی خود را رسما اعلام نکردە بودند . اطلاعات غلط دادن از طرف جناح مقابل در مورد آمدن هدفمند و البتە کاملا غیر متعارف گروە ٧ نفرە ،اساسآ برای اعلام جدایی از کومەلە در آستانە برگزاری کنگرە ١٨ کومەلە بود. حضور گروە٧ نفرە،میبایست با سر و صدا راە انداختن همراە میبود تا خود را بە عنوان “بخش مهمی”! از کومەلە، معرفی کنند. در این رابطە، جدا از آنچە کە خود کردند، بویژە جریان حزب حکمتیست و امثال آقای مقدم نیز دست بە کار شدند تا این پروژە بە هدف مورد نظر دست یابد. بعد از اعلام رسمی انشعاب آنان ، این ٧ نفر و چند نفر دیگر از آنان بعنوان مهمان در مقرات مرکزی کومەلە حضور دارند . آنان کە توافق با ما را با اصرار با استقرار در اردوگاە مرکزی بە بن بست رساندند، خود با حکومت اقلیم کردستان تماس برقراری نمودە و تا نوشتن این سطور منتظر پاسخ مقامات محلی حکومت اقلیم کردستان هستند.
٣_ سخنان رضا مقدم بیشتر بە کارگردانی برای فیلم های هالیودی با چاشنی سیاسی از زاویە ” سوسیالیسم ایران” شبیە است. فیلم هرچە جلوتر می رود کارگرادان سعی میکند هیجانش را برای بینندگانش بیشتر کند .”قهرمان فیلم” کە مقدم باشد ، برای جلب توجە بینندە احساساتی تر می شود. “تکان دهندە ترین ” بخش ایفای نقش قهرمان فیلم کە لازم است نقش خود را برخ بکشد نامە دبیرخانە کومەلە است. مقدم یا همان قهرمان فیلم می فرماید ” این اطلاعیە یکی از تکان دهندە ترین کاری بود کە در این اختلافات آنجام شدە است ” . همچنین اضافە میکند “این اطلاعیە در تاریخ چپ ایران می ماند” ، آنچە کە از زبان صلاح مازوجی نیز بە تبعیت از ایشان تکرار میگردد. باید از این قهرمان داستان داغ کردن حضور ٧ نفر در راستای پروژە معین، با این سن و سال و بیش از ٤٠ سال فعالیت سیاسی حزبی و ضدحزبی پرسید آیا تفاوت یک اطلاعیە رسمی و علنی با یک نامە داخلی کە مسئول یک ارگان تشکیلاتی برای رفقای خودش نوشتە است را نمی داند؟ یا عامدانە و اگاهانە برای تکمیل پروژە حضور در اردوگاە کومەلە و اعلام انشعاب با نقاب “کومەلە” ایفای نقش میکند؟ نقشی کاملا بی مایە. نامە دبیرخانە کومەلە بە اعضای تشکیلات کە مورد استناد مقدم قرار میگیرد ،علیرغم اشکالاتی کە در تنظیم آن وجود داشت، تنها توسط یک رفیق خطاب بە اعضا تشکیلات و در جواب بە سوالات و نگرانی آنها نوشتە شدە بود . نگرانی از توطئه عوامل نفوذی احتمالی جمهوری اسلامی. رفیق مسئول دبیرخانە کومەلە با حضور در چند برنامە تلویزیونی صریح و روشن جزئیات آنرا توضیح داد.اما رضا مقدم گوشش به این حرفها بدهکار نیست زیرا باید نقش خود را مطابق سناریوی تصمیم گرفتە شدە بە پیش برد تا پروژە از قبل تعیین شدەبە هدف خود دست یابد .اما سابقه خود رضا مقدم که امروز برای جریان انشعابی دایه مهربانتر از مادر شده است، زمانی که کاری از دستش بر می آمد، چندان درخشان نیست. جنبش سوسیالیسم انقلابی ایران از آقای مقدم می پرسد ، در جریان جدایی ١٩٩١ میلادی کە جنابعالی جزو “کانون کمونیسم کارگری” بودید و نامە “فتح قلعە از درون ” کە فرمان جنگ توسط یارغار آنزمانت در “کانون ٤نفرە” بود را فراموش کردەاید؟فعلا از اسکاندال سیاسی و اخلاقی (به نظر من) پلنوم 16 می گذریم ، تاریخ به استناد اسناد و شواهد باید در مورد آن قضاوت کند.آیا بازداشت و زندانی کردن عضو حزب توسط جناح تحت مسئولیت جنابعالی در کردستان را از یاد بردەاید؟ آیا فضای هیستریکی کە بە همت “گرایش” تحت رهبری شما ایجاد شدە بود و پیشمرگ زحمتکشی را در “بۆتێ” بە خودکشی وادار کرد از یاد بردەاید ؟ وقتی از عواقب کار خود نگران شدید، نامه هشدار باشتان را به هواداران افراطی تان از یاد برده اید؟ آیا اخراج ٩ نفر از قدیمی ترین کادرهای کومەلە و حزب در خارج کشور را کە در برابر کانون تسلیم نشدند و بە دستور مستقیم و تحت هدایت و رهنمود “کانون ٤نفرە” صادر و اجرا شد ، فراموش کردەاید ؟آیا داستان “کلیدهای اصلی” تشکیلات باید در اختیار صاحبان تشکیلات قرار گیرد از یاد برده اید؟ در نتیجە این سیاست بغایت غیر انسانی، جمع زیادی از کادرهای کومەلە و حزب از جملە تعدادی از همین رفقای منشعب کنونی ، تنبیە و اخراج شدند را از یاد بردەاید؟ آقای مقدم ، می دانم مصلحت اقتضا میکند دچار فراموشکاری شوید ، یا بهتر است خود را بە فراموشکاری آن تاریخ بزنید ، اما آنچە بیان شد، تنها بخش کوچکی از کارنامە زندگی سیاسی شما و جمعی است کە در رهبری بلامنازع پیشبرد آن بودید، این حقایق انکار ناشدنی است و در تاریخ جنبش چپ و کمونیستی ایران چون یک لکە تیرە حک شدە است . جنبش سوسیالیستی ایران زمانی بە این تاریخ و رویدادهای بعدی انشعاب شما در سال ١٩٩٩ نگاە میکند و آنچە بعدآ بر سرشما و همفکرانت در جریان “اتحاد سوسیالیست کارگری” آوردند کە در بخش پایانی یک ساعت اول سخنانت آن را بر شماردید، حق دارد کە به آنچە کە امروز میگوئید و مینویسید با دیدە شک و تردید نگاە کند.بنا بر این ،اینبار نیز از آب گل الود ماهی نگیرید ، زیرا سنگ صید خواهید کرد.
٤_ مضحک ترین بخش فیلم بە “قهرمانی” مقدم قسمتی است کە بە پیشمرگ کومەلە می پردازد و آنرا با نیروهای بسیج و سرکوبگر مقایسە میکند.البتە رندانە توجیە میکند کە “منظورش کل پیشمرگ کومەلە نیست ، بلکە پیشمرگ کومەلە تحت مسئولیت دبیرخانە کومەلە است ؟!نامبردە در کمال پررویی میگوید : ” وقتی نیروی پیشمرگ از رهبری خود روی بر می گرداند آنرا آمادە میکنند بە کارگران حملە کنند”. در ادامە میفرماید ” پیشمرگی کە ٢٦سال است تیراندازی نکردە ، رودرروی رهبری خودشان قرار می دهند . ببینید اینها دارند چکار میکنند ؟ با کارگران ، با شوراها چکار خواهند کرد؟ اینها دارند نیروی پ م را برای شرایط دیگر آمادە میکنند؟ ، مثل اتحادیە میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق است ؟” رضا مقدم چنان بە هذیان گویی افتادە کە داستان کشتن “احمد خمینی” را بە میان کشیدە کە توسط جانیان اسلامی بە قتل رسیدە است و آنرا با اختلافات سیاسی درون حزب کمونیست ایران مقایسە میکند ؟! انسان وقتی این گفتەهای رضامقدم “رهبر” خودخواندە “سوسیالیسم ایران ” را می شنود،انگشت بە دهان می ماند کە سقوط برای این فرد گویا حدو مرزی نمیشناسد ؟ بە مصداق گفتە یکی از فعالین سیاسی کە در یک جدال انلاین برای ایشان نوشت “سقوط آزاد رضا مقدم ” . اما امروز با ایفای نقش بسیار زنندە در جدایی اتفاق افتادە در حزب کمونیست ایران ، بە نظر میرسد باید نوشت کە “این سقوط آزاد” تا رسیدن بە قعر سیاست همچنان ادامە دارد ؟ کسی کە بە خود اجازە می دهد نیروی کە جان ایشان و صدها مخالف رژیم قاتل و جنایتکار اسلامی را از مرگ حتمی نجات دهد ، نیروی کە برای تحقق سوسیالیسم و انقلاب کارگری صدها رزمندە کمونیست در صفوفش جانباختەاند و هر روزە با فریاد زندە باد سوسیالیسم در سخت ترین شرایط در راستای تحقق این هدف تلاش میکنند ، نیروی کە در خاورمیانە ملتهب بە خون و جنون ، با حضور القاعدە و داعش و دهها گروە تکفیری ، بنیادگرا ، نژاد پرست ، پرچم سرخ کمونیسم را در جغرافیایی چند کیلومتری بە اهتزاز درآوردە و نقطە امید هزاران جوان تشنە آزادی و میلیونها مردم تحت ستم کردستان است ، مبارزە علیە مالکیت خصوصی و نظام طبقاتی سرمایەداری از اهداف اولیە و مدونش است ، از آزادی و برابری زن و مرد و حرمت و کرامت کارگر و زحمتکش دفاع میکند ، آیا شرم آور نیست اینچنین مورد یورش و ناسپاسی قرار گیرد؟ بدون شک رضا مقدم نمی تواند با سیاەنمایی در مورد دیگران ، چهرە شناختە شدە خود را بە دروغ سرخ نشان دهد. رضا مقدم یک بازنده است و تمام خصوصیات یک بازنده سیاسی در وجودش پیداست.
٥_ بخش دیگری از سخنان رضا مقدم بە جریان جدایی در “اتحادیە میهنی کردستان ” در سالهای دهە هشتاد میلادی و دستگیر “ملابختیار” از رهبران این حزب و مقایسە آن با اختلافات این دورەدر صفوف حزب کمونیست ایران مربوط است . انسان در تعجب است ، کسی با این همە ادعا و ” مفسر بودن” تا چە حد میتواند لاقید و نامسئول در بازگویی رویدادهای تاریخی و حقایق باشد؟ نامبردە میگوید:
” یک واقعە را برایتان تعریف کنم کە سایە روشن ابعادش چە جوریە. اتحادیە میهنی ملا بختیار را بە دلیل مخالفت دستگیر و زندانی کردند. این سنت احزاب اینجوری است . ملابختیار از زندان اتحادیە میهنی فرار کرد و پناهندە شد بە اردوگاە کومەلە. اردوگاە کومەلە تهدید شد از طرف اتحادیە میهنی ، تهدید نظامی شد کە ملابختیار تحویل بدە ، و کومەلە تحویلش نداد، این مقایسە کنید با ٧ نفر از کمیتە مرکزی خودشان ، رفتن تو اردوگاە خودشان ، پناهندە هم نشدەاند،ادرس هتل بیشان دادەاند بروید هتل ، همە میدانند اگر سیطرە سپاە قدس از سلیمانیە از تهران بیشتر نباشد ، کمتر نیست . اما چە جایگاهی دارە ، ببینید اون پیشمرگی اتحادیە میهنی کە بە او میگویند برو ملا بختیار دستگیر کن و ببرش زندان ، چون مخالف جلال طالبانی بودە ، بە همون پیشمرگ میشە گفت برو بە کارگر اعتصابی هم حملە کن و بکشش، کمااینکە پیشمرگان اتحادیە میهنی سوسیالیست ها را درسلیمانیە کشتند….. ” . ( رضا مقدم)
قبل از هرچیز داستان پناهندە شدن ملابختیار بە اردوگاە کومەلە ، محاصرە نظامی اردوگاە توسط اتحادیە میهنی و درخواست استرداد آن و مقاومت کومەلە از تحویل دادن ایشان کلآ جعلی و ساختە و پرداختە ذهن آشفتە رضامقدم است. در رویداد مورد اشارە رضامقدم نە ملابختیار بە اردوگاە کومەلە پناە آورد ، نە کومەلە ایشان را پناە داد، نە اتحادیە میهنی اردوگاە کومەلە را محاصرە و نە بە ما التیماتوم داد و نە هیچ اتفاقی حول و حوش فرار ملابختیار و دستگیریش در مقرات کومەلە اتفاق افتاد. تمام داستان سرایی و جعلیات رضامقدم بە منظور نشان دادن چهرە سرکوبگر از نیروی رزمندەای است کە بە قول ایشان در آیندە بە “کارگران و شوراها تیراندازی خواهد کرد”. انسان می ماند کە این فرد در ضدیت با کومەلە چقدر سقوط کردە و چرا بە هر ابزار و وسیلەای جهت بدنام کردن آن متوصل می شود؟ پیشمرگ سوسیالیست کومەلە نە تنها بر روی رفقای خود و کارگران و شوراها اسلحە نخواهد کشید ، بلکە تاریخآ در خدمت آنها و در ایندە هم در همان جایگاە مقتدرانە خواهد ایستاد و خواب و خیال جمهوری اسلامی و کسانیکە در صدد مخدوش کردن چهرە انقلابی آن باشند را خنثی خواهد کرد.
٦_ مجری بی سروزبان تلویزیون “بەپیش” در بارە جدایهای صورت گرفتە تا کنونی و ارجاع آنها بە انشعاب سال ١٩٩١میلادی و علل بازگشت بحث ها بە آن جدایی از رضا مقدم سوال میکند ؟ نامبردە در جواب، بە تاریخجە اختلافات می پردازد و میگوید: “حزب کمونیست ایران مهمترین حزب چپ رادیکال صد سال اخیر ایران بود” .اما بە خود زحمت نمی دهد علل انشعاب یا بە قول خودش “جدایی” و ضربە زدن بە “بزرگترین نیروی چپ صدسال ایران” را توضیح دهد، زیرامسئولیت خودش و “کانون کمونیسم کارگری ” همفکرش در آن دوران بە میان خواهد آمد و اپورتونیسم ذاتیش بویژە در ضدیت با کومەلە و حزب کمونیست ایران اجازە موضعگیری شفاف و صادقانە در برابر “کانون” را کماکان بە وی نمی دهد.(البتە اگر بە یاد داشتە باشد در نشست دو هیئت از حزب کمونیست ایران و اتحاد سوسیالیست کارگری در شهر استهکلم سوئد کە هم من و هم ایشان حضور داشتیم و حدودآ یک سال بعد از جدایی آنها از حزب کمونیست کارگری ایران ، کە بە جز رفیق جانباختە فرهاد شعبانی دیگر اعضا هئیت ها خوشبختانە در قید حیات هستند، هم ایشان و هم ایرج آذرین نظرشان را در مورد جدایی کمونیسم کارگری بیان کردند ، اما تا جائیکە من اطلاع داشتە باشم از ترس گردانندگان “سایت هوی” آنرا مکتوب نکردەاند و من در اینجا از بازگو کردن آن میگذرم.) ایشان در ادامە میفرمایند “برای اولین بار است کە اختلافی در حزب کمونیست ایران روی می دهد کە بدنە اصلی سوسیالیسم ایران در کنار ابراهیم علیزادە نیست ، این نکتە کلیدی این دورە است “. بعد از ٤٥ دقیقە فرمایشات و بە رخ کشیدن “سوسیالیسم ایران”، بالاخرە معلوم شد کە “سوسیالیسم ایران” همان حزب کمونیست کارگری سابق ساختە ایشان و شاخە و شعب منشعب از آن با نام فرقەها و سکت های “حکمتیست” با خط و بدون خط است. نامبردە در آخر سخنانش و طبق معمول رفتار همیشگی خود دچار فراموشکاری شدە و بە ” سوسیالیسم ایران” مورد نظربە دلیل بد وبیراە گفتن بە شخص خودش در جریان جدایی آنها در سال ١٩٩٩ با “زبان شیرین” و بویژە در “سایت هوی” کە بە گفتە خودش :”توسط محمد فتاحی از فحاش ترین افراد حکمتیست ادارە می شد”، چگونە از ایشان و همفکرانش بدرقە کردند ، نە تنها جای خوشحالی است کە طی این مدت از ما دفاع نکردند، بلکە جای امید است کە عوارض منفی آنان برای همیشە از صفوف کومەلە و حزب کمونیست ایران و سوسیالیسم انقلابی ایران پاک گردد.
رضا مقدم چندین بار بر کلمە “دروغ” با تاکید ومکث میکند و با عصبانیت و در حالت هیستریک اکثریت قاطع رهبری و بدنە حزب کمونیست ایران و کومەلە را “درغگو” می نامد. از کسیکە در طول این نوشتە سعی نمودم،مستند دروغ هایش را نشان دهم ، انتظاری جز توصیف حال و روزگار خود بە جای مخالفینش را نباید داشت. ایشان میگوید “این چە سیاست ، چە خط مشی است کە احتیاج بە این دروغ ها دارد . هیچ خط مشی سالمی ، هیچ خط مشی کە منفعت کارگر و زحمتکش کردستان و سراسر ایران را مدنظر داشتە باشد احتیاج بە دروغ ندارد “؟ من از مقدم سوال میکنم اگر بە سخنان و شعارهای دهن پرکن خود باور دارید چرا دروغ میگوئید ؟ چرا حقایق را کتمان و زیرخاک میکند ؟ چرا از زبان “سوسیالیسم ایران” کە معلوم شد چە کسانی هستند، سیاست شکست خوردە “فتح قلعە” را بعد از ٣٠ سال دوبارە زندە کردەاید ؟ مطمئن باشید این بار شدیدتر و سخت تر از گذشتە شکست خواهید خورد.
ایشان در ادامە میگویند: “شما توجە کنید اسناد جدایی ١٣٧٠ چاپ شدە و در یک جا جمع شدە و بحث های دو طرفە هست ، ….. بطور سادە اختلاف بر سر دفاع از حملە آمریکا تو چهارچوب نظم نوین جهانی بود کە از قبل آن مردم کردستان رها می شدند، آینها از آن دفاع میکردند، منظورم از رها شدن افتادن تو دست حاکمیت اقلیم کردستان است …….. .تا آنجا بە کومەلە ،بە هر دو جناح راست و چپ مربوط است، اگر حمایت از حملە آمریکا منظور بوش پدر است درست بود چون کردستان رها شد ، چرا اینها از حملە دوم آمریکا، بوش پسر بە کل عراق و سرنگونی صدام حسین دفاع نکردند.بە این سوال نمی توانند جواب بدهند. علت این فحش ها اینە ” ؟
واقعآ بە این درجە از پر رویی و دروغگویی باید چە گفت بە غیر از اظهار تآسف ؟ آقای مقدم بە هیچ اصول و پرنسیپ انسانی در تفاوت فکری با مخالفینش پایبند نیست و البتە اول بارش هم نیست . کسان دیگر از جملە هم حزبی های سابق در این مورد کم ننوشتەاند . شاید دلیل اصلی گستاخی و تحریف حقایق از جانب ایشان ، نمایندگی از “سوسیالیسم ایران ” باشد کە قبلآ ویژەگی آنرا بر شمردیم . آیا رضا مقدم میتواند یک سطر نوشتە رسمی از جریان ما نشان دهد کە در جنگ اول خلیج فارس یا بە قول ایشان “حملە بوش پدر بە عراق” جریان ما “راست و چپ”( القاب کذایی محصول فکر مریض ایشان) از آن حملە دفاع کردیم ؟ آیا ما “در کنار آمریکا و نظم نوین مورد نظر آن قرار گرفتیم” ؟ خیر اشتباه می فرمائید، اختلاف جای دیگری بود.ما از قیام حق طلبانە مردم کردستان و جنوب عراق علیە رژیم فاشیستی حاکم بر عراق دفاع می کردیم و شما با آن ضدیت می فرمودید، آنرا محکوم می کردید و این محکومیت را موضعی “انترناسیونالیستی” جار می زدید؟ موضعگیری کە کمترین قرابتی با نگرش انقلابی و طبقاتی نداشت . برعکس تحریفات رضا مقدم کومەلە و حزب کمونیست ایران در جنگ اول خلیج ، هم مانند یورش دوم بە عراق در مقابل سیاست امپریالیستی آمریکا ایستاد. اما در یورش اول در کنار قیام برحق مردم کردستان کە اتفاقآ احزاب اصلی طرفدار آمریکا تا سقوط برخی از شهرهای کردستان در آن دخیل نبودند ، قرار گرفت ، اما جریان مقدم در مقابل آن و در کنار صدام حسین قرار گرفت. از همین زاویە هم ، مقدم و جریانش گزارش حضور پیشمرگان کومەلە در مشارکت برای سقوط شهر کرکوک را بە گوش رژیم بعث عراق رساندید. نوشته شما در این زمینه از اذهان پاک نشدە است. آیا رضا مقدم امروز هم از این موضع غیرکمونیستی دفاع میکند ؟ این مواضع را با موضع ما در قبال جنگ ایران و عراق مقایسە کنید تا متوجە ضدیت این نگرش با مواضع انقلابی و رادیکال کومەلە گردید ،کە هنوز حزب کمونیست ایران هم تشکیل نشدە بود. متهم کردن ما “بە دفاع از آمریکا در جنگ اول خلیچ ” بە شدت دروغ و جعل است .
آقای مقدم ، اکنون و بعد از ٣٠ سال چرا دروغ میگوئید و از انبان کپ زدە بە ظاهر “ضد امپریالیستی” ، با دفاع مشروع کومەلە و حزب کمونیست ایران از تودەهای بە پا خواستە کردستان، در شرایط ضعف حکومت مرکزی،آنرا بە حساب احزاب ناسیونالیست می نویسید؟ این حنا و تحریفات دیگر رنگ ندارد . آنچە اکنون شما و امثال شماها را در دفاع از جناح منشعب کمیتە اجرایی سابق حزب کمونیست ایران ، علیە اکثریت تشکیلات ما و بویژە کومەلە – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ، بسیج و متحد کردە است ، نە از زاویە دوستی واقعی شما با جناح انشعابی ، بلکە بە دلیل ضدیت تاریخی شما با کومەلە در کردستان و جنبش انقلابی و مبارزاتی کارگر و زحمتکش کردستان است کە بە دروغ سنگ دفاع از آنرا بە سینە می زنید. دشمنی شماها با کومەلە از این حقیقت ناشی می شود ” تا کومەلە در کردستان حضور داشتە باشد ، امکانی برای رشد و نمود سوسیالیسم کارگری دروغین شما نخواهد بود ” .
در آخر این نوشتە کە بە ناچار مجبور بە تقریر آن شدم ، توصیە من بە رضا مقدم این است کە نوار سخنانش در مورد اختلافات درونی حزب کمونیست ایران و جدایی صورت گرفتە در آنرا و اگر دوست داشت، این جوابیە من را در اختیار فرزند روانپزشک خود قرار دهد و منصفانە قضاوت را بە ایشان بسپارد و البتە بە راهنمایهایش گوش دهد . شکی نیست برای ایندە سیاسی او مفید خواهد بود.
٧-٢-٢٠٢٢