کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

پژاک، سکتاریسم و تلاش برای بازخوانی روایت های دشمنان

FB IMG 1762358907450

شورش کریمی

در روزگاری که حکومت اسلامی ایران سردرگم، مستاصل و ناتوان است و بحث آینده ایران و کردستان بحث مرکزی جمع ها در فضای حقیقی و مجازی است، انتشار آگاهانه و یا ناآگاهانه فایل صوتی از امیر کریمی رئیس مشترک پژاک فضای سیاسی کردستان را به فضای تفرقه، اتهام، رواج دروغ به جای بحث علمی و تاریخی، درگیری لفظی و حتی توهین و بی احترامی تبدیل کرده است. این فایل صوتی در زمانی منتشر می شود که  پس از دهه‌ها درگیری، انشعاب و خون‌ریزی، أحزاب سیاسی کردستان ایران در حال تمرین دیالوگ، ایجاد حداقلی از تفاهم سیاسی و شنیدن نظرات مخالف همدیگر بودند.

سخنان  امیر کریمی، حامل پیامی است که بیش از هر چیز بوی سکتاریسم کهنه  و بازتکرار روایتگری دشمنان از تاریخ  پر از افتخار جنبش انقلابی کردستان و به خصوص کومه له را می‌دهد. چنین روایتگریِ وارونه ای عملاً به جز مسموم کردن فضای سیاسی و اتلاف انرژی نیروهای سیاسی، حاصلی در بر نخواهد داشت.

یکی از محورهای خطرناک سخنان کریمی، تلاش آگاهانه یا ناآگاهانه برای تحریف تاریخ کومه‌له است. روایت‌هایی نظیر «کومه‌له ساخته‌ی ساواک بود» یا نسبت دادن قتل کاک فواد مصطفی سلطانی به رفقای کومه‌له، بازتاب مستقیم روایت‌های امنیتی و تبلیغات ضدچپ حکومت ایران است. تکرار این دروغ‌ها از زبان رهبری که  خود را اپوزیسیون حکومت اسلامی میداند، نه تنها خیانت به حقیقت تاریخی است بلکه بازتولید روایت دشمنان طبقه‌ی کارگر و جنبش انقلابی مردم کردستان محسوب می‌شود.

کاک فواد مصطفی سلطانی یکی از روشن‌ترین نمادهای مبارزه‌ی چپ انقلابی و ضد استبدادی در تاریخ معاصر کردستان و ایران است. او به‌دست همان نظامی جان باخت که امروز پژاک نیز مدعی مبارزه با آن است. نسبت دادن مرگ او به کومه‌له، آن‌هم بدون سند و منبع، تکرار زبان دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی است. امیر کریمی نه تنها در این فایل صوتی حدودا یکساعت و نیمه، یکبار هم از دشمنان جنبش انقلابی مردم کردستان یعنی رژیم اسلامی در کشتار، ترور و شکنجه رهبران سیاسی و از جمله کاک فواد سخن نمی گوید ، بلکه سعی در جا انداختن روایت های آنان نسبت به کومه له را دارد و پا را هم فراتر گذاشته و عملا حاکمیت را تبرئه و کومه له را محکوم می کند.

چنین رفتارهایی، بیش از هر چیز، نشانهٔ بحران هویت و وارونگی ارزش‌ها در درون پژاک است. جریانی که با اقتدارگرایی و مصلحت‌طلبی درمی‌آمیزد، تکرار چهرهٔ قدرت به زبان دیگری است. پژاک، به‌دلیل پیروی از سیاست‌های منطقه‌ای پ.ک.ک و در عین حال گرفتار بودن در نوعی سکتاریسم درونی، دچار نوعی دوگانگی سیاسی شده است. این وضعیت باعث شده تا رفتارهای آن گاه به مصلحت‌طلبی و اقتدارگرایی بینجامد؛ امری که در واقع نشانه‌ای از بحران هویت و وارونگی ارزش‌ها در درون این جریان است. پژاک به‌جای ایجاد بدیلی دموکراتیک و مستقل، در بسیاری از موارد صرفاً بازتولیدکننده‌ی چهره‌ی قدرت به زبانی دیگر است. یعنی با سکتاریسم خشک و اقتدارطلبی شدید و تکرار روایت های دشمنان جنبش انقلابی کردستان، نه یک سیاست رهایی بخش، بلکه یک چهره و زبانِ شبیه به حاکمان را پراکتیزه می کند.

کومه‌له با تمام فراز و فرودهایش، یکی از اصیل‌ترین جنبش های مبارزات رهایی بخش در تاریخ جنبش سوسیالیستیِ کردستان و ایران است. از سازمان‌دهی کارگران، زنان و معلمان تا مقاومت مسلحانه در کردستان انقلابی علیه دیکتاتوری رژیم اسلامی، تا صداقت و پیگری سیاسی و سازش ناپذیری با دشمنان، کومه‌له از دل رنج و آگاهی سیاسی نسل‌هایی از مردم کردستان برخاست.
تحریف این تاریخ، در واقع تلاشی است برای جدا کردن مردم از ریشه‌های واقعی مبارزه‌ ای که تاکنون هزاران نفر از بهترین فرزندان این مردم را تقدیم آن کرده است.

انتشار سخنان امیر کریمی را باید نه به عنوان یک حادثه‌ی فردی، بلکه نشانه‌ای خطرناک از آلوده کردن فضای سیاسی جامعه کردستان دید. فضای که بشدت ملتهب، پیچیده و اکترهای داخلی و خارجی فراوانی در آن در حال نقش بازی کردن هستند. نقد سیاسی و آزادی بیان جامعه را از لحاظ سیاسی و فکری پخته می کند، اما آژیتاسیون، قطبی کردن جامعه، بر اساس سخنان بی اساس، جامعه و نیروهای سیاسی آن را به خود مشغول کرده و تخم نفاق و درگیری های آینده را نیز خواهد کاشت. چنین رفتارهای نامسئولانه ای اگر نقد و مهار نشود، می‌تواند فضای سیاسی منطقه را آلوده سازد و شکاف ها را عمیق تر نماید.

بی جهت نیست که کومه له ( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) در نشست های اخیر احزاب سیاسی در کردستان بیش از هر چیز بر تداوم دیالوگ پافشاری می کند و آنرا بر سرهم بندی کردن توافقهای زود رس، صوری و سطحی ترجیح می دهد. موارد اخیر که در روزهای گذشته شاهد حداقل دو نمونه آن، آنهم در میان نیروهائی که ظاهرا راه دیالوگ متمدنانه را در پیش گرفته اند، نشان داد که نیروهائی هستند که متاسفانه  هنوز از توانائی  تحمل و راه آمدن با دیالوگ سیاسی متمدنانه بسیار فاصله دارند. از اینرو از چند نشست و در فاصله کوتاهی نمی توان انتظار نتایج معجزه آسا را داشت.
در  چنین وضعیتی، پافشاری بر رواج فرهنگ دیالوگ، و نقد صادقانه‌، نه فقط یک انتخاب اخلاقی، بلکه ضرورتی استراتژیک برای آینده‌ی جنبش انقلابی در کردستان است.