ایوب دباغیان
روز جهانی پناهندگان، نه صرفاً یک مناسبت نمادین، بلکه فریادی از دل تاریخ تبعید است. روزی برای بهیادآوردن میلیونها انسانی که قربانی جنگ، دیکتاتوری، فقر و تبعیض شدهاند و ناگزیر، خانه، خاک و خاطرات خود را پشت سر گذاشتهاند.
این روز، آینهی جهانیست که در آن جغرافیا و سیاست میتوانند زندگی انسان را به تبعید و بیخانمانی بدل کنند، بیآنکه هیچ تقصیری بر گردن او باشد.
پناهنده کیست؟
پناهنده، نه یک عدد در آمارهای بینالمللی، بلکه انسانیست در حال فرار از جهنم. او ممکن است از خاکستر جنگ گریخته باشد، یا از سرکوب سیاسی، فقر ساختاری، تبعیض قومی، یا نابودی محیط زیست.
پناهنده، کسیست که جغرافیا علیه او شوریده و ساختارهای قدرت جهانی، او را به حاشیه راندهاند.
در جهانی که سرمایه و سلاح آزادانه از مرزها عبور میکنند، انسانِ رنجدیده باید برای هر گامی که بر زمین میگذارد، مجوز بگیرد؛ این است تناقض جهان مدرن.
پناهندگی؛ محصول سیاستهای سلطه
هیچکس داوطلبانه خانهاش را ترک نمیکند. پشت هر فرار، مجموعهای از سیاستهای ویرانگر ایستادهاند:
- جنگهایی که توسط دولتهای امپریالیستی و قدرتهای منطقهای شعلهور میشوند؛
- حکومتهای سرکوبگر و فاسد که مردم را به گروگان گرفتهاند؛
- نظم اقتصادی ناعادلی که ملتی را به زانو در میآورد و منابعش را تاراج میکند.
از سوریه تا افغانستان، از میانمار تا سودان، از ایران تا فلسطین، پناهندگی نه تصادف، بلکه پیامد مستقیم نظم نابرابر جهانیست.
زنان در تبعید: دوچندان قربانی، دوچندان مقاوم
پناهندگی برای زنان، فقط کوچ از خانه نیست؛ کوچ از امنیت، از حقوق اولیه، از بدن و اختیار خویش است. در مسیرهای پرمخاطرهی فرار، زنان و کودکان در معرض شدیدترین اشکال خشونت قرار دارند:
از تجاوز در مرزها و آزار جنسی در اردوگاهها، تا کودکهمسری در جریان فرار و استثمار جنسی در کشورهای میزبان، از محرومیت از خدمات بهداشتی و آموزشی تا قاچاق انسان، زنان پناهجو با واقعیتی روبهرویند که تبعید را به شکنجهی مضاعف بدل میسازد.
اما زنان پناهنده تنها قربانی نیستند. آنها با همان بدنی که زیر فشار نظامهای مردسالار، تبعیض نژادی و فقر له شده، برخاستهاند و در دل همین تبعید، آموزش دادهاند، سازماندهی کردهاند، و صدای خود و دیگران را بلند کردهاند.
از زنان مهاجر ایرانی در عرصههای سیاسی و اجتماعی در تبعید، تا مادران مهاجر در اردوگاههای یونان و ترکیه که برای آموزش فرزندانشان در نبود امکانات دست به ابتکار زدهاند؛ اینان خط مقدم ایستادگی را تشکیل دادهاند.
زنان پناهنده، حامل تجربهی عمیقترین شکل خشونتاند، اما همین تجربه را به انرژیای برای تغییر بدل کردهاند. در جهان پناهجویی، آنها امید را بازتعریف میکنند:
امیدی نه در کلمات نهادهای بینالمللی، بلکه در عمل روزمرهی مقاومت، سازمانیابی، و نجات خود و دیگران.
اروپا و غرب: دیوارهایی بلندتر، افقی محدودتر
کشورهای اروپایی و غربی، که سالها در سیاستهای جهانی نقشآفرین بودهاند، گاه با مداخلات نظامی و اقتصادی، و گاه با سکوت در برابر بحرانها اکنون با موجی از پناهجویان مواجهاند که بسیاری از آنها، قربانی همان روندها و تصمیماتاند.
با این حال، واکنش غالب بسیاری از این دولتها، نه در جهت مسئولیتپذیری انسانی، بلکه در مسیرهایی چون افزایش دیوارکشی مرزی، ایجاد اردوگاههای بازدارنده، محدودسازی حق پناهندگی، و اجرای بازگرداندنهای اجباری بروز کرده است.
در سالهای اخیر، نژادپرستی نهادمند، نگاه امنیتمحور به پناهجویان، و بیتفاوتی نسبت به مرگ هزاران انسان در آبها، کوهها و بیابانها، بهروشنی تصویر جهانی را نشان میدهد که خود را مدافع «حقوق بشر» مینامد، اما در عمل، با پناهجویان چنان برخورد میشود که گویی مجرماند، نه انسانهایی در جستوجوی پناه و امنیت.
البته نمیتوان همهی دولتها یا جوامع غربی را یکدست دید. در دل همین ساختارها، هزاران شهروند، نهاد مدنی، و فعال اجتماعی، شجاعانه در کنار پناهجویان ایستادهاند و از حق زندگی، اقامت و کرامت آنان دفاع کردهاند.
با اینحال، واقعیت تلخ آن است که سیاستهای غالب در بسیاری از کشورهای ثروتمند، بیش از آنکه بر پایهی همبستگی انسانی و ارزشهای جهانی استوار باشد، بر اساس محاسبههای سیاسی و منافع اقتصادی شکل گرفتهاند. و این، انسانیترین ارزشها را در میان دیوارها، مرزها، و سکوتِ جهانی، در محاق فراموشی فرو برده است.
پناهنده، تنها قربانی نیست
باید این تصور کلیشهای را کنار گذاشت که پناهنده صرفاً نیازمند ترحم یا کمک است. پناهنده، حامل تجربه، آگاهی، توانایی و نیروی مقاومت است. او در بسیاری از جنبشهای اجتماعی—از مبارزات کارگری و اعتراضات ضد نژادپرستی گرفته تا جنبشهای زنان و دفاع از محیط زیست—نقشی اثرگذار و پیشرو داشته است.
پناهنده، فقط بهدنبال پناه نیست؛ او حامل صداییست از جهانی دیگر: جهانی که در آن انسان را نه با گذرنامه و مرز تعریف میکنند، بلکه با کرامت، برابری و حق زیستن.
روز جهانی پناهندگان، صرفاً روز همدردی نیست. این روز، یادآور همسرنوشتیست؛ یادآور آن است که رنج و تبعیدِ میلیونها انسان، بازتابِ بحرانهای بزرگتریست که همهی ما در آن شریکیم.
جهانی که در آن میلیونها نفر برای زنده ماندن ناگزیر به عبور از مرزها میشوند، نیازمند بازنگری عمیق در ارزشها، سیاستها و ساختارهای حاکم است.
باید بهروشنی یادآور شویم:
- هیچ انسانی «غیرقانونی» نیست.
- هیچ مرزی نباید بر جان انسان مقدم باشد.
- و هیچ تبعیدی، نباید تا ابد در تبعید بماند.
جهانی انسانی، جهانیست که در آن هیچکس مجبور به فرار نباشد؛ و اگر گریخت، با آغوشی از همبستگی و احترام روبهرو شود، نه با اردوگاههای شرم.
٢٠ ژوئن ٢٠٢۵