“ما در حال زندگی میکنیم و نه در گذشته”
بعد از خیزش اخیر و با رمز “زن، زندگی، آزادی” بعد از قتل دختری از دیار کردستان به اسم ژینا(مهسا) امینی شاهد تحولی دیگر و رویارویی خیرهکنندهای بین مردم انقلابی و آزادیخواه ایران علیه رژیم آپارتایدی حکومت قاتلان اسلامی در ایران بودیم. انقلابی در شرف وقوع و به کابوسی ناگهانی و خیلی سریع علیه رژیم جنایتکار اسلامی تبدیل شد. خیزشی که کل نظام فاشیست اسلامی را به یکباره در وحشت تا آستانه سرنگونی و فروپاشی کامل به پیش برد. حکومت قاتلی که در منجلاب سرنگونی قرار گرفته بود اما به ناگهان و با دستپاچگی و وحشت از نابودی کاملش اقدام به جنایات بزرگی و سرکوب و کشتارهای گستردهای در داخل زد.
در همان اوایل با تجهیزات کامل جنگی و آدمکشی در میادین شهرها و مخصوصا کردستان که قلب تپنده انقلاب و آغازگر یک جنبش کاملا ضد حکومتی و سرنگونی طلبانه بود، دست به کشتار وحشیانه معترضین کردند. صدها نفر در کردستان و سیستان و بلوچستان و دیگر شهرها که به این خیزش پیوست شده بودند را به قتل رسیدند، عده زیادی از ناحیه چشم و دیگر اعضای بدن نقص عضو شدند و هزاران انسان شریف و آزادیخواه را دستگیر و در شکنجهگاههایشان در حبس و زیر شکنجه نگه داشتهاند. اما این تمام داستان نبود و پروپاگندای رسانهای در داخل و رسانههای دست راستی برای بقای نظام از خطر سرنگونی با حکومت قاتل همراه شدند.
این دست از فاشیستها در کنار تروریستهای اسلامی با ایجاد تفرقه و کینه چندین و چند ساله علیه مردم کردستان و بلوچستان با انگ و اتهام زنی «تجزیهطلبی»، «تمامیت ارضی» یا بعضا «تروریستی» خواندن انقلابیون چراغ سبزی جهت نابودی و سرکوب بیرحمانه انقلاب «زن، زندگی و آزادی» را به رژیم قاتل دادند. در ادامه جنگ و در واقع انقلاب برحق مردم علیه رژیم اسلامی شاهد اوج گیری اعتراضات و اعتصابات بزرگ و ریشهدارتری در اقصی نقاط کشور بودیم.
حمایت و همبستگی و انسجام طیفهای مختلف جامعه از «دادخواهان» گرفته تا «کارگران» ، «خانوادههای جانباختگان»، «پرسنل درمان و کادر پزشکی» ، «رانندگان»، «بازنشستگان»، «دانشجویان و معلمان» و غیره یک رویارویی کامل و همبستگی انسانی و برحقی در راستای سرنگونی جمهوری اسلامی برای پایان دادن به دهههای ستم و تبعیض و فقر و فلاکت علیه رژیم آدمکش اسلامی است. در همین چند ماه اخیر اعتراضات گسترده در اشکال گوناگونی در ایران در جریان است.
جمهوری اسلامی با موجی از انزجار و نفرت و بیزاری از سوی نود و نه درصد مردم ایران روبهرو است. حکومت دزدان و قاتلان و اختلاسگران جنایتکاری که در دزدی و فساد و جنایت در حال سبقت از یکدیگر هستند. جامعه بشدت تشنه سکولاریسم و آزادی در ایران و جوانان و نوجوانانی که از وجود آخوندکهای انگل و مرتجعین فاشیست مذهبی و اسلامی به تنگ آمدهاند، میخواهند سر به تن این رژیم و مزدوران جنایتکارش نباشد.
در جمع و صفوف اعتراضی خود از کوچکترین فرصت جهت تعرض به جانیان حاکم استفاده میکنند و کل ارتجاع مذهبی و حاکمیت منفور اسلامی را به سخره گرفتهاند. وحشت این رژیم بیشتر از نسل جوان و دهه هشتادیها به این سوی است.
«اوباشان حاکم خود اذعان کردهاند که زبان این نسل و گرایشات فکری و آزادیخواهی و آزاداندیشی این نسل را نمیفهمند، البته که نمیفهمند و جوان امروزی شادی و رفاه و آسایش و آزادی تام الاختیار و شایسته انسان امروز و مدل غربیاش را میخواهد و نه بازگشت و یا سیر کردن در احصار قرون وسطایی گذشته و مخصوصا ایدئولوژی مذهبی، ناسیونالیستی و یا ملیگرایانه.»
شاهد روزهایی هستیم که این انقلاب به کابوسی جهت سرنگونی اوباشان اسلامی تبدیل شده است. جانیان و قاتلان حکومت اسلامی به خیال خود فکر کردهاند با دزدی و اختلاس و خارج کردن پولهای دزدی مردم ایران میتوانند در کشورهای اروپایی و غربی آزادانه بچرخند و بعد از سرنگونی با خیال راحت در خارج از ایران به زندگی خفتبار و ننگین خودشان ادامه دهند.
از همین جا اعلام میکنیم نه در داخل و نه در خارج بعد از نابودی این رژیم هیچکدام از قاتلان و جنایتکاران این رژیم از چنگال ما مردم و خانوادههای دادخواهان و انقلابیون در امان نخواهند ماند و به پای میز محاکمه کشیده خواهند شد.
نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم!!
جمهوری اسلامی نابود باید گردد.
ههژار علیپور
۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ۵ دیماه ١٤٠٢