جمهوری اسلامی با بار سنگینِ جنایاتی که بر دوش دارد در مقابل مبارزات خشم آلود کارگران و مبارزین حق طلب به لرزه افتاده است. اکثریت تام مردم ایران دیگر تاب تحمل وضع موجود را ندارند. دولتمردان جمهوری اسلامی، اعم از تندرو و میانه رو هم بویی از این واقعیت برده اند. آنها در خلوت خود راجع به سرنوشت شومی که در انتظارشان است صحبت میکنند و علیه دشمنان خویش، که کارگران، زحمتکشان و مردم آزادیخواه باشند، توطئه می چینند. اما آنجا که آنها علناً و رو به دوربین ها صحبت میکنند فریبکاری کرده و صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند.
روز دهم بهمن خامنه ای در دیداری که با استثمارگران و رانت خواران تحت عنوان “کارآفرینان” داشت کارگران را با رزمندگانِ با اخلاص و با صفای جنگ ارتجاعی ایران و عراق همتراز دانست. او ادعا کرد که این رزمندگانِ تحت امر فرماندهان، که از نگاه او کارآفرینان باشند، اقتصاد را رو به بهبود برده اند. او بر همین اساس رژیمش را مستحکم توصیف کرد. سه روز پس از ایراد آن سخنان و تصویر دروغینی که خامنه ای از رابطه حسنه کارگران با رژیمِ به اصطلاح نیرومندش بدست داد یک سند خیلی محرمانه از یک جلسه «کارگروه پیشگیری از بحرانهای امنیتی معیشتپایهی » قرارگاه ثارالله به رسانه ها درز کرد. محتویات این سند کلیه سخنان فریبکارانه خامنه ای را حبابِ سرِ آب کرد. تمام مسئولین طراز اولِ اطلاعاتی و امنیتی رژیم در جلسه مذکور با ارائه آمار و فاکت های متعدد اعتراف کردند که «جامعه در حالت انفجار زیرپوستی قرار دارد».
سند یاد شده متن کامل صورتجلسه هفت صفحهای ۳۰ آبان ۱۴۰۰ قرارگاه ثارالله است که به ریاست جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه، برگزار شده و در آن نمایندگان دادستانی تهران، سازمان اطلاعات تهران، پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا، اطلاعات اقتصادی بسیج، سپاه حضرت سیدالشهدا، سپاه حضرت رسول، بسیج اصناف کشور و سازمان اطلاعات سپاه حضور داشتهاند.
قرارگاه ثاراللهِ سپاه پاسداران یکی از اصلیترین نهادهای مسئول سرکوب اعتراضات و خیزش ها در کشور است. در جریان اعتراضات خرداد ۱۳۸۸ و خیزش های دیماه 96 و آبان 98 فرمانده قرارگاه ثارالله و عوامل جنایتکارس در به خاک و خون کشیدن معترضان نقش کلیدی داشتند. فرماندهی قرارگاه ثارالله، برعهده فرمانده کل سپاه پاسداران است و هماکنون سرتیپ پاسدار “حسین نجات” بهعنوان جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله فعالیت میکند.
در نشست مذکور “محمدی” از معاونت اجتماعی سازمان اطلاعات سپاه، گفته: «پیمایشی در جامعه صورت گرفته که نشان میدهد وضعیت جامعه در حالت انفجار زیرپوستی قرار دارد”. این مقام سازمان اطلاعات سپاه گفته که «نارضایتیهای اجتماعی در طول یکسال گذشته حدود ۳۰۰ درصد افزایش یافته» و اعتراضات در ایران روی «تورم، معوقات حقوقی، نابسامانیهای اجتماعی و آب متمرکز شده است».
در آن جلسه، «سرهنگ کاویانی از پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا» گزارشی از پیشبینیها درباره اعتراضات چهار ماهه پایانی سال ۱۴۰۰ ارائه کرده و گفته که «تجمعات در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۱۳۹۹، ۴۸ درصد افزایش یافته و تعداد تجمعکنندگان نیز ۹۸ درصد رشد داشته است».
او افزوده: «تجمعاتِ اقتصادپایه، ۵۶ درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. تجمع در محیطهای کارگری ۱۳۶ درصد افزایش داشته. او گزارشی نیز از درصد افزایش قیمت انواع کالاهای اساسی داده و گفته که نرخ واقعی تورمِ اقلام اصلی خوراکی در آبان امسال نسبت به آبان ۹۸ بین ۸۶ تا ۲۶۸ درصد بوده است.
نتیجه نشست خیلی محرمانه قرارگاه ثارالله این نگرانی اساسی کاربدستان رژیم را منعکس کرده که جامعه در حالت انفجار قرار دارد. طبعتاً منظور از انفجار هم خیزش های محتمل و رو به انقلابی است که کارگران، شامل معلمین شیپور آنرا به صدا در آورده اند.
سران جمهوری اسلامی ابزارهایی برای رو به رو شدن با اوضاع پیش بینی شده را در اختیار دارند که مهمترین آنها تسلیم در مذاکرات مربوط به برجام در سطح بین المللی، تداوم تبلیغات فریبکارانه از یکطرف و حمله به گردهمایی های مبارزاتی، دستگیری ها، زندان و پرونده سازیها در سطح داخلی است.
به نظر می رسد که تسلیم در مذاکرات برجام، رفع بخشی از تحریم ها و آزاد کردن قسمتی از پول های بلوکه شده ایران ممکن است گشایش موقتی در اداره امور کشور ایجاد کند. اما همین امر توقع مبارزین حق طلب برای جبران حقوق معیشتی شان را بالا خواهد برد و آنها در تامین حقوق خود مصمم تر خواهد نمود. اما زیان عمده تر این تسلیم برای حاکمیت فاسد در دنیای سیاست روی خواهد داد و آن شکستن بیشتر اقتدارنمایی شکننده خواهد بود.
وسیله دیگر تبلیغات دروغین و فریبکارانه نظیر سخنان و تحلیل های خامنه ای و سران سپاه است. اینگونه تبلیغات فقط لبخند تمسخر آمیز بر لبان معترضین و انقلابیون خواهد آورد. میماند سومین و مهمترین وسیله که همانا سرکوب باشد.
تداوم روزانه مبارزاتِ پیوستهِ کارگران شامل معلمین و بازنشستگان و روحیه ای که از طرف فعالین آنها به بیان در می آید نمایانگر کُند شدن تیغ سرکوب است.
فقر بی امان، استثمار بی کران و استبداد بی پایان، طاقت کارگران و زنان و مردانِ خواهان تغییر را طاق کرده است. اینان بدیلی رهایی بخش، یک حزب با توان رهبری اجتماعی و اراده ایی قدرتمند میخواهند تا عوامل مصیبت هایشان را به گور بسپارند. مبارزات جاری تحقق آن ضروریات را ممکن کرده است.