دانیال نصرتی
هر سال همزمان با آمدن شهریورماه غمی عظیم و سنگین قلب و خانه های مردم زحمتکش کردستان و بسیاری از آزادیخواهان ایران را فرا می گیرد. شهریور تلخی خاص خود را به همراه دارد. مردم زحمتکش و آزادیخواە کردستان،رفقای پیشمرگ کومله و اعضای حزب کمونیست ایران در شهریورماه بار سنگینی از غم و اندوه را بر شانەهای خود حس میکنند. همزمان آرادەای اکندە از اعتقاد به آرمان والای سوسیالیسم و برابری طلبی قلبشان را بە هیجان می آورد.
در روزهای اولیە شهریورماه در ٤/٦/١٣٦٨ رفیق بهمن جوادی معروف به “غلام کشاورز” از چهرەهای برجستە جنبش کمونیستی ایران و ازرهبران حزب کمونیست ایران در شهر “لارناکا” در کشور “قبرس” کە برای دیدار مادر و دیگر اعضای خانوادەاش کە از ایران بە آنجا آمدە بودند و سفر کردە بود ،توسط عوامل تروریست رژیم اسلامی ایران مورد سوء قصد مسلحانە قرار گرفت و در بیمارستان آن کشور جان عزیزش را از دست داد . رفیق غلام کشاورز متولد “گچساران” از شهر های توابع استان خوزستان و از چهره های شناخته شده حزب کمونیست ایران ، از بنیانگذاران این حزب و از مبارزین برجستە جنبش سوسیالیستی و کمونیستی ایران بود.
در ٩/شهریور /١٣٥٨ فاجعه ای عظیم و سهمگین جامعە کردستان و کل جنبش چپ و کمونیستی ایران را داغدار کرد. فاجعه ای که خشم انقلابی و عمومی مردم ستمدیدە کردستان را نمایان کرد و رسوایی رژیم اسلامی را چندین و چند برابر بیشترنمود.در این روز، رفیق رهبر کاک” فواد مصطفی سلطانی” از بنیانگذاران و رهبران اصلی کومەلە ، از سازماندهندگان و رهبران جنبش مقاومت کردستان در برابر ارتجاع مذهبی حاکم بر ایران، از معماران سازماندهی تودەها برای نبرد و رهایی ، همراه با دو همراهش در بین جاده سقز و مریوان در نزدیکی روستای” بسطام “به کمین نیروهای اشغالگر رژیم افتادند و بعد مقاومتی قهرمانە کاک فواد و رفیق “تهمورث” از سازمان چریکهای خلق ایران، جان باختند. کاک فواد در روستای آلمانه از توابع شهر مریوان به دنیا آمد و در دانشگاه “صنعتی شریف” تهران فوق لیسانس برق دریافت کرد. رفیق فواد در محیط دانشگاه با فکریت چپ و کمونیسم آشنا شد و در سال ١٣٤٨ از بنیانگذاران اصلی کومەلە بود. از سخنانی که از کاک فواد به یادگار ماندە و بر وحدت مبارزاتی و تشکیلاتی طبقە کارگر ایران تاکید میکند ، ایجاد “حزب کمونیست ایران ” است کە آنر بە “خورشیدی توصیف میکند کە برف های ستم و استبداد را ذوب می نمایند” و یارانش را بە ” جنباندن خورشید تشویق و رهنمون میگردد”.
بی شک می توان گفت که در تاریخ جنبش انقلابی و کمونیستی کردستان و ایران رهبری کاریزماتیک در نقش و جایگاە کاک فواد تا کنون تکرار نشدە است .کاک فواد تنها کسی است که لقب “چگوارای کردستان” را بر وی نهادەاند و نامش بر تارک تاریخ خواهد درخشید.
در ١٣/٦/١٣٦٨ خورشیدی رویدادی سخت و باورنکردنی دیگر، کردستان و بخش وسیعی از جنبش برابری طلب در ایران را لرزاند. در این روز، رژیم فاشیست اسلامی، بار دیگر صفحەای تازە ، اما خون الود بر کارنامە قطور جرم و جنایاتش افزود. در روز ١٣ شهریور جنایتکاران اسلامی از کانال مزدوری کە در صفوف پیشمرگان کومەلە جا خوش کردە بود ، رفیق صدیق کمانگر را در یکی از مقرات کومەلە ، با استفادە از تاریکی شب در نزدیکی شهر “رانیە” در کردستان عراق ، ترور نمودند . در این رویداد تلخ، رهبر مورد اعتماد تودەهای کارگر و ستمکش ، فرماندە نظامی برجستە و کاردان، آژیتاتوری کم نظیر و شیرین سخن ، از بنیانگذاران کومله و حزب کمونیست ایران، رفیق صدیق کمانگر ، توسط دستی کثیف و مزدوری تروریست ، ترور شد. رفیق صدیق کمانگر از چهره های بسیار محبوب و توانا در جنبش انقلابی کردستان و جنبش کمونیستی ایران بود. ایشان نامی بسیار آشنا برای کارگران و زحمتکشان ایران و کردستان بود و کسی است که تاریخ انسان بزرگواری همچون ایشان را سخت می تواند به خود ببیند.رفیق صدیق کمانگر در روستای “آفریان” از توابع شهر کامیاران به دنیا آمد و در رشتە حقوق در دانشگاە تهران در دهە چهل تحصیلاتش را بە پایان برد . ایشان از وکلای برجستە کردستان و ایران و از اعضای “کانون وکلای ایران” بود. رئیس شورای شهر سنندج و خاری در چشم رهبران ریز و درشت جمهوری اسلامی محسوب می شد . در رویدادهای نوروز خونین سنندج ، از فرمان مقاومت در برابر هجوم بە شهر نمایندە خمینی، تا دستور خلع سلاح و حملە بە پادگان سنندج بە دلیل تیراندازی بە سوی مردم، تا مذاکرە و ایستادگی در برابر هیئت بلندپایە جمهوری اسلامی بە این شهر کە فقط شخص خمینی را کم داشت ، جسور و قاطح درخشید و محبوبیت عمومی یافت .
تا به امروز مردم کردستان و به خصوص شهرهای سنندج ، کامیاران و منطقە جنوب کردستان ، نام او را بە زیبایی و ستایش بر سر زبان دارند ، آرمانش را ارج می نهند و در صفوف رفقا و همرزمانش نیز همیشە زنده و ماندگار است .
در ٢٦/شهریور/١٣٥٩ فرمانده کاردان و کادر برجسته نظامی کومەله، رفیق “محمد مائی” معروف به “کاک شوان” در درگیری با نیروهای رژیم در روستای “افراسیاب” از توابع شهر سنندج، به دلیل اصابت راکد هلیکوپتر بە بازویش و قطع آن ، متآسفانە جانباخت. کاک شوان بی شک یکی از برجسته ترین و معروف ترین فرماندهان کومەله بودە و خواهد ماند. کاک شوان فرماندهی بود که سرباز نداشت ، بلکە قبل از هر کس خود را پیشمرگ و یار و یاور مردم کارگر و زحمتکش و همرزمان پیشمرگش می دانست. در رهبری کاک شوان فاصلە و فرقی میان پیشمرگ و فرماندە (حرف و عمل) وجود نداشت.در نزد شوان ، آنکە وظیفەاش سنگین تر بود ، رسالت و مسئولیتش نیز بیشتر و فداکارتر بود. آرمان ، عقیدە و فداکاری برای تغییر نظام کهنە طبقاتی به نظام نوین سوسیالیستی ،انسان نوین از کاک شوان ساخت و برای جهانی دیگر می رزمید و کومەلە و پێشمرگایەتی کومەلە سنگرش بود. عقب نشینی معروف صدها و شاید هزاران انسان ، بعد از مقاومت ٢٤روزە سنندج در سال ١٣٥٩ از درخشانترین صفحات زندگی کوتاە ، اما تاثیر گذارش در جنبش انقلابی کردستان ، کومەلە و جنوب کردستان است . نامش در تاریخ بە زیبایی خواهد درخشید.
٤شهریور ١٤٠٠ خورشید