کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

نکاتی پیرامون موضوع همکاری احزاب و جریان‌های چپ و کمونیستی

photo 2023 09 05 11 52 57

کریم امانی

روشن است که اولویت ما سرنگونی جمهوری اسلامی است. اما گاهی میزان جدیت ما در واقع در همین زمینه هم با مسائلی از قبیل جنگ اسرائیل و حماس، حمله اسرائیل به ایران، نقش امپریالیسم آمریکا در ایران، نقش اپوزسیون راست جمهوری اسلامی، محک می خورد. بخصوص در این دوره که مسائل خاورمیانه در هم تنیده شده اند. وجود مواضع دارای ابهام راجع به اینگونه مسائل در عمل پس از مدتی به مانع گسترش همکاری تبدیل می شوند. اینها مسائل نظری نامربوط به عمل ما نیستند که بتوانیم به سادگی از کنار آنها بگذریم. باید توجە داشت که «هر ضربه‌ای به جمهوری‌اسلامی مبارزه مردم برای به‌زیر کشیدن حکومت را تسهیل نخواهد کرد». نمونه های فراوانی در این مورد وجود دارد و نیاز به اثبات ندارد. باید توجه کرد که بحث سرنگونی امر مشترک ما و اپوزسیون راست و آمریکا و اسرائیل نیست.

همچنان که نزدیکی و همکاری احزاب چپ و کمونیست جهت تقویت کردن و شکل دادن یه یک قطب چپ در جامعه و در راستای کمک به اهداف خیزش زن، زندگی، آزادی، ضروری است، در شرایطی که قطب‌بندی‌های سیاسی، جهت‌گیری و ماهیت جریانات مختلف کاملا روشن شده است، درک نقش و وظیفه جریان‌های چپ و کمونیست در قبال خیزش زن، زندگی، آزادی و چگونگی کمک به تقویت و تحقق اهداف آن، موضوع بسیار مهمی است. با توجه به ماهیت این خیزش و اصول جریان‌های چپ و کمونیست و در جهت همکاری نیروهای چپ بر بستر این جنبش، در نظر گرفتن نکات زیر بسیار ضروری و اساسی است:

۱در رابطه با موضوع قیچی کردن موی سر زنان در پارلمان‌های اروپا در حمایت از خیزش زن، زندگی، آزادی، به نظر من این حرکت اگرچه در همراهی با این جنبش بود، اما بخشی از آن نبود، بلکه از آنجایی که بسیاری از طیف لیبرال‌ نئوامپریالیست، اپوزیسیون وابسته به غرب، شبه‌روشنفکران بورژوایی، سلبریتی‌های سیاسی رسانه‌ای و فعالان نمایشی، نهادگرایان هم‌سوی قدرت‌های خارجی و سیاستمداران غربی در پارلمان و نهادهای به ظاهر دموکراتیک اروپا، تصورشان از این خیزش این بود که چه بسا رژیم جمهوری اسلامی به زودی سقوط خواهد کرد و آنها برای اینکه در فردای بعد از جمهوری اسلامی، جای پایی در میان این جنبش و مردم ایران داشته باشند، به ظاهر با آن همراه شدند که من این را یک نوع عوامفریبی تلقی میکنم.

لذا توسل مستقیم و غیرمستقیم به پارلمان‌های اروپایی و دولت‌های به ظاهر دموکراتیک، و نزدیکی به جریان‌های راست و لیبرال در آکسیون‌ها و موضع‌گیری‌ها، یک مسئله اساسی برای احزاب و جریان‌های چپ و سوسیالیست به شمار می‌رود. تکیه بر دولت‌های سرمایه‌داری و نهادهای وابسته به آن‌ها برای کسب حمایت، می‌تواند اصول استقلال طبقاتی و رادیکالیسم سوسیالیستی را زیر سوال ببرد. جریان‌های چپ معمولاً بر نیروی مستقل طبقه کارگر و سایر ستمدیدگان برای ایجاد تغییرات اجتماعی تاکید دارند. توسل به دولت‌های بورژوایی، که منافعشان در نهایت با منافع طبقه کارگر در تضاد است، می‌تواند این استقلال را تضعیف کند. جنبش زن، زندگی، آزادی ریشه در مطالبات مردمی و مبارزات زنان و جوانان در داخل ایران دارد، اتکای بیش از حد به حمایت خارجی و جریان‌های سیاسی غیرهمسو با ریشه‌های این جنبش، می‌تواند اصالت و پویایی آن را تحت تاثیر قرار دهد. و مهمتر از همه از آنجایی که تمام دولتهای به ظاهر مدافع حقوق بشر، ثابت کرده‌اند که منافع اقتصادی و سیاسی خود را بر مقوله حقوق بشر و منافع کارگران و زحمتکشان ترجیح داده و می دهند، احزاب سیاسی چپ نباید این توهم را ایجاد کند که گویا آنان می‌توانند به مبارزات مردم ایران یاری برسانند و یا به خاطر نقض حقوق بشر و غیره، رژیم جمهوری اسلامی را زیر فشار قرار می دهند، مگر اینکه منافع خود را در آن ببینند.

۲منازعه فلسطین و اسرائیل یک مسئله پیچیده با ریشه‌های تاریخی، سیاسی و اجتماعی عمیق است. لذا رویکرد چپ معمولاً باید به دنبال تحلیل ریشه‌های این منازعه و یافتن راه حل‌هایی عادلانه و پایدار برای تمام مردم منطقه باشد، نه صرفاً طرفداری از یک طرف درگیر. حمایت از حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین یک اصل اساسی است، اما این به معنای حمایت بی‌چون و چرا از هر گروه یا سازمانی که نمی توانند هیچ سنخیتی با مبارزه حق طلبانه مردم‌ فلسطین داشته باشند، نیست. رویکرد جریان‌های چپ و کمونیست در قبال این مسائل نباید با ابهامات و تناقضات همراه باشد و برای کسب حمایت بین‌المللی و همسویی با برخی جریان‌های سیاسی، از برخی اصول اساسی چپ و سوسیالیستی فاصله بگیرد.

۳–  همراهی، همکاری و شرکت در آکسیون‌ و اجتماعات جریان‌های راست و سلطنت‌طلب با وجود تلاش آشکار آن‌ها برای مصادره جنبش و تغییر شعار محوری آن، تنها با توجیه نمایش قدرت، می‌تواند پرسش‌های جدی را در مورد رویکرد و اولویت‌های یک جریان چپ و کمونیست به وجود بیاورد. همکاری با چنین جریان‌هایی می‌تواند به مشروعیت بخشیدن به آن‌ها و کمرنگ کردن تضادهای اساسی منجر شود. همانطور که اشاره شد، تلاش برای جایگزینی شعار رادیکالزن، زندگی، آزادیبا شعارمرد، میهن، آبادینشان‌دهنده تلاش این جریان‌ها برای تغییر ماهیت و اهداف جنبش به نفع خود است. شرکت در آکسیون‌های مشترک با این گروه‌ها، ناخواسته می‌تواند به این تلاش کمک کند. در شرایطی که قطب‌بندی‌های سیاسی حول محور مطالبات آزادی‌خواهانه و تغییرات بنیادین در برابر نیروهای اقتدارگرا و راست در حال شکل‌گیری است، همکاری با این نیروها می‌تواند این قطب‌بندی را مخدوش کرده و تشخیص خطوط سیاسی را برای مردم دشوار سازد. شعارزن، زندگی، آزادینه تنها بر مسئله جنسیت، بلکه بر پیوند آن با آزادی‌های اجتماعی و کیفیت زندگی تاکید دارد و به چالش کشیدن ساختارهای قدرت موجود اشاره می‌کند. لذا تلاش برای تقلیل آن به شعارهای ملی‌گرایانه و مردسالارانه، نادیده گرفتن این عمق و رادیکالیسم است. برای جریان‌های چپ و کمونیست، ضمن حمایت قاطعانه از این خیزش در ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، و به رسمیت شناختن آن به عنوان یک جنبش مترقی و رهایی‌بخش، درک دقیق و همه‌جانبه شعار محوریزن، زندگی، آزادیو مطالبات متنوعی که در دل آن نهفته است، نیز برای اتخاذ رویکرد صحیح، ضروری است. این شعار نه تنها برابری جنسیتی، بلکه کیفیت زندگی و آزادی‌های اساسی را نیز در بر می‌گیرد و می‌تواند بستری برای طرح سایر مطالبات طبقاتی و اجتماعی باشد.

 جریان‌های چپ و کمونیست می‌توانند با طرح مطالبات مترقیانه و رادیکال در کنار مطالبات محوری این خیزش، نه تنها به تعمیق و گسترش آن کمک کنند، بلکه نفوذ و جایگاه و اعتبار خود را نیز در جامعه تقویت نمایند. این مطالبات می‌تواند شامل عدالت اقتصادی، رفع تبعیض‌های طبقاتی، حق تشکل و اعتصاب، آزادی بیان و عقیده و تغییرات ساختاری در نظام سیاسی و اجتماعی باشد. این جریان‌ها باید با تمامی اشکال تبعیض و ستم، از جمله تبعیض جنسیتی، طبقاتی، ملی و مذهبی، به طور پیگیرانه مبارزه کنند و نشان دهند که رهایی زنان و تحقق آزادی و زندگی شایسته برای همه، در گرو مبارزه برای یک جامعه عادلانه و برابر است.

۴هم‌پیمانان واقعی خیزش زن، زندگی، آزادی، نیروها و افرادی هستند که به برابری، آزادی و عدالت اجتماعی باور دارند و حاضرند برای تحقق این اهداف مبارزه کنند، از جمله: فعالان حقوق زنان و سازمان‌های فمینیستی به عنوان نیروی پیشرو و محرک اصلی این خیزش، دانشجویان و جوانان به عنوان قشر پیشتاز و خواهان تغییر، کارگران و تشکل‌های کارگری مستقل به دلیل پیوند مطالبات اقتصادی و اجتماعی با مطالبات آزادی و برابری، اقلیت‌های ملی و مذهبی که تجربه تبعیض مضاعف را دارند و برای دستیابی به حقوق خود و رفع ستم مبارزه می‌کنند، فعالان حقوق بشر و مدافعان آزادی بیان که برای حفظ کرامت انسانی و حقوق اساسی تلاش می‌کنند و همچنین بخش‌هایی از طبقه متوسط و سایر اقشار جامعه که از وضعیت موجود ناراضی و خواهان تغییرات مثبت هستند. بسیار مهم است که جریان‌های چپ و کمونیست با رویکردی وحدت‌طلبانه و احترام‌آمیز با تمامی این نیروها تعامل کرده و بر نقاط مشترک برای پیشبرد اهداف این خیزش تمرکز کنند.

و سخن آخر اینکه  برای احزاب و جریان‌های چپ و کمونیست، به جای پوست اندازی، خانه تکانی رنگ عوض کردن به منظور جذاب شدن، پناه بردن به ائتلاف‌های ناهمگون و اولویت تاکتیکهمه با همی برای حضور در خیابان بر استراتژی حفظ هویت مستقل و رادیکال جنبش چپ، تمرکز بر تقویت صفوف خود، ترویج شعارها و مطالبات رادیکال جنبش، و افشای تلاش‌های جریان‌های راست برای مصادره آن و در نهایت حضور مستقل با شعارها و مطالبات مشخص خود در کنار سایر نیروهای دموکراسی‌خواه، بدون از دست دادن استقلال سیاسی و ایدئولوژیک، می‌تواند رویکردی بسیار اصولی‌تر و مؤثرتری باشد. از نظر من توجه به نکات مذکور، می‌تواند بستر مناسبی برای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در راستای نیل به اهداف خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی، فراهم آورد.

کریم امانی                                                   ٢٩ آپریل ۲۰۲۵