کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

نکاتی پیرامون فاجعه متروپل در آبادان

متروپل 1

فروریختنِ برج متروپل در آبادان همزمان بود با به خیابان آمدنِ مردم این شهر. متروپل نماد فساد گسترده در دستگاه حکومت بود که فروریخت. در چند ساعت اول بعد از این فاجعه مردم نشان دادند تا چه اندازه منشا مشکلات را می شناسند. آنها از قبل می دانستند یا به تجربه دریافته بودند که حکومت، استاندار، فرماندار، دادستان، رانت خواران، سپاه، شورای شهر فعلی و قبلی، نظام مهندسی، شهردار و سرمایه داران وابسته به حکومت دست شان در یک کاسه است. همه آنها به شکلی در این فاجعه نقش داشته اند.مردم دریافته اند که در این سیستم گندیده و فاسد تنها چیزی که به حساب نمی آید جان آدمی است. مردم به درست مستقیما بر علیه خامنه ای و حکومت اش شعار دادند. مردم آبادان در ابعاد وسیع در محل حادثه به آواربرداری و جستجوی قربانیان مدفون شده پرداختند، چرا که حکومت از ارسال وسائل و تجهیزات آواربرداری نیز عاجز بود. رژیم اسلامی اما نیروهای سرکوبگر فرستاد تا خشم مردم به جان آمده را سرکوب کند. صدا و سیما از خامنه ای دستور گرفت تا خفه شود و به گفته خودشان دیگر “خبر” را پوشش ندهند.مردم خشمگین در خیابان مانده اند و بر علیه رژیم و دم و دستگاه اش شعار می دهند. رزمندگی و شجاعت مردم خوزستان و به خصوص آبادان در مقابل این حکومت فاسد و دیکتاتور قابل ستایش است. اعتراضات در آبادان و رنجی که این شهر متحمل شد، همبستگی سایر شهرهای خوزستان و  ایران را در پی داشت.

مردم آبادان به درست حکومت اسلامی را مسبب چنین فجایعی میدانند و شعار سرنگونی این رزیم را سر داده اند. اما برای عبور از این رژیم به سازمان، تشکیلات و حزب سیاسی نیاز هست. سازمان های که مردم را در ابعاد میلیونی رهبری می کنند و میدانند که چه می خواهند. تشکیلات های که توان این را دارند در یک انقلاب حکومت را سرنگون کرده و جایی آن یک حکومت آزاد و برابر برپا کنند. بدون این پیش نیازها حکومت سرنگون نخواهد شد. چرا که سرنگونی یک حکومت همانند جنگ است. جنگ بین مردم و حکومت. حکومت سازمان، تشکیلات، نیروی نظامی و رهبری دارد. اما در حال حاضر مردم در ایران چنین انسجام، سازمان و رهبری را ندارند. برای عبور از حکومت اسلامی می بایست این ظرفیت ها را به وجود آورد. اکنون سوال این است که چگونه می توان خشم و نفرت مردم را از مسببین این فاجعه به جنبشی مستمر و هدفمند تبدیل کرد. جنبشی که ستون فقرات آن را مردم در خیابان و داغدیده تشکیل می دهند. میادین اصلی شهر آبادان می تواند مکان مناسبی برای این منظور باشد. کسانی که از خانواده قربانیان این فاجعه هستند یا کسانی که در میان مردم نفوذ و اعتباری دارند می توانند در جهت دادخواهی به سراغ خانواده تمام جانباختگان این حادثه بروند. به پشتوانه خانواده قربانیاناعلام موجودیت کنند. از کارشناسان و یا مهندسان مردمی تقاضای پیوستند به این حرکت را بکنند. خواسته های خود را صریح و روشن اعلام کنند و آن را به حرکتی هدفمند و باادامه کاری تبدیل کنند. فعالیت و مبارزه خانواده قربانیان هواپیمای اکراینی که توسط سپاه پاسداران مورد هدف قرار گرفت، نمونه خوبی از این نوع حرکت های مدنی، روشنگرانه و دادخواهانه است. از آنجایی هم که از این نوع سازه ها، برج ها و خانه های مسکونی از نوع ساختمان متروپل آبادان در سراسر ایران کم نیستند، می توان آن را به حرکتی سراسری تبدیل کرد. حرکتی که نه تنها مطالبه محاکمه مسببین این فاجعه را در دستور کار دارد، بلکه مافیای در هم تنیده قدرت، ثروت و رانت را نیز بیش از پیش می تواند به مردم معرفی کند. چنین حرکت های نه تنها دستاوردهای بسیاری را می تواند به همراه داشته باشد، بلکه سیستم سرکوب رژیم را نیز دور میزند. مسائل یا خطوطی که می تواند در خواسته های چنین شکلی از مبارزه مطرح شوند، به نظر من می تواند چنین بندهای را شامل شود:

  1. دستگیری تمام عاملین این فاجعه از فرماندار، شهردار تا نظام مهندسی، شورای شهر و سرمایه دار خصوصی
  • مصادره اموال عاملین این فاجعه و پرداخت خرامت به خانواده های قربانیان
  • آزادی تمامی دستگیرشدگان اعتراضات اخیر در آبادان
  • تشکیل کمیسیونی کارشناسی و مردمی برای بررسی برج های غیر کارشناسی دیگر در سراسر ایران و جلوگیری از فجایعی دیگر از این قبیل

شورش کریمی