کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

نه جنگ، نه “صلح”، نه مذاکره

149

چهارشنبه – ۱۲ تیر – ۱۳۹۸ , 03 – 07 – 2019

149

 

 

روز دوشنبه ۱۰ تیر برابر با ۱ ژوئیه جواد ظریف وزیر امور خارجه رژیم جمهوری اسلامی، در پاسخ به پرسش خبرنگاران تائید کرد که تولید اورانیوم ۳.۶۷ درصد غنی شده از مرز ۳۰۰ کیلوگرم عبور کرده است. به دنبال آن آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز بر اساس بررسی‌ها ی مستقل خود این خبر را تائید کرد. علاوه بر آن، جمهوری اسلامی اعلام کرده است که از روز هفتم ژوئیه الزام محدود کردن میزان تغلیظ اورانیوم را نیز رعایت نخواهد کرد. خبر عبور رژیم جمهوری اسلامی از مرز تولید ۳۰۰ کیلو گرم اورانیوم در حالی است که بر اساس توافق اتمی سال ۲۰۱۵، رژیم جمهوری اسلامی تنها مجاز به تولید کمتر از ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده، بود. اعلام این خبر نه تنها دولت آمریکا و دولت های اروپائی طرف توافق هسته ای، بلکه دولت های روسیه و چین را هم نسبت به پیامدهای آن نگران کرده است. دونالد ترامپ در واکنش به این خبر گفت: “آن‌ها به‌‌ خوبی معنای این کار خود را می ‌دانند و به باور من، آن‌ها با آتش بازی می‌کنند”.مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا نیز گفت: “ایران همچنان از برنامه هسته‌ ایش برای باج‌ گیری از جامعه بین‌المللی و تهدید امنیت منطقه استفاده می‌کند”.

بعد از حمله به نفتکش ها در آبهای خلیج و سرنگونی پهباد نظامی آمریکا توسط سپاه پاسداران، اعلام خبر افزایش غنی سازی اورانیوم نشانگر آن است که تشدید تنش در مناسبات جمهوری اسلامی و دولت آمریکا هنوز نشانی از فروکش ندارد. ادامه این تنش ها در حالی است که دولت آمریکا حلقه تحریم های اقتصادی خود علیه ایران را تنگ تر کرده، حضور نظامی خود در منطقه را تقویت نموده و به تلاشهایش برای به انزوا کشاندن بیشتر جمهوری اسلامی ادامه می دهد. در برابر این فشارها و بویژه در واکنش به تشدید تحریم های اقتصادی که اقتصاد ایران را با خطر فروپاشی مواجه کرده است رژیم جمهوری اسلامی به ماجراجوئی نظامی جهت ناأمن کردن مسیر رفت و آمد نفتکش ها در تنگه هرمز، پایان دادن به تعهدات خود در توافق هسته ای و افزایش غنی سازی اورانیوم پناه برده است. هدف کوتاه مدت دولت آمریکا از افزایش این فشارها و بویژه قرار دادن سپاه پاسدان در فهرست نیروی های تروریست، تحریم فرماندهان سپاه و دفتر خامنه ای کشاندن رژیم جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره است. رژیم جمهوری اسلامی در شرایطی کنونی که حلقه تحریم ها تنگ تر شده است و تهدیدات آمریکا ادامه دارد و نشانه ای از رفع حدالقل بخشی از تحریم ها وجود ندارد هرگونه رفتن به پای میز مذاکره را برای خود خفت بار می داند. هدف تاکتیکی جمهوری اسلامی از اقدام به ماجراجویی های نظامی در منطقه و افزایش غنی سازی اورانیوم بیش از مرز تعیین شده، تخفیف تحریم های اقتصادی و آماده کردن زمینه برای مذاکره بااصطلاح آبرومندانه است. در چنین شرایطی گفت و گوهای احتمالی پشت پرده با کمک به رفع پاره ای از تحریم ها از جانب آمریکا و قطع ماجراجویی نظامی جمهوری اسلامی و بازگشت آن به رعایت تعهدات اتمی، می تواند زمینه ساز آغاز مذاکرات رسمی بین دو طرف این منازعه باشد. تا زمانی که چنین امری به وقوع نپیوسته و شرایط مذاکره مهیا نشده است تنش ها و حالت نه جنگ، نه “صلح” و نه مذاکره ادامه خواهد داشت.

هدف راهبردی جمهوری اسلامی از ادامه کشمکش با آمریکا تضمین بقای حاکمیت خودش است. می خواهد این تضمین را از دولت آمریکا و قدرتهای غربی بگیرد که آنها برنامه ای برای سرنگونی رژیم ندارند. اهداف استراتژیک آمریکا هم نه سرنگونی رژیم اسلامی بلکه تغییر رفتار آن است. دولت آمریکا نمی خواهد آینده ایران را که آبستن انقلاب است به سرنوشتی نامعلوم واگذار کند. دولت آمریکا می خواهد جمهوری اسلامی را چنان رام کند که هیچ خطری برای منافع آمریکا و متحدین آن در منطقه ایجاد نکند. بنابراین هر دو طرف منازعه بر سر بقای رژیم جمهوری اسلامی توافق نظر دارند. آنچه مورد اختلاف است بهایی است که جمهوری اسلامی برای گرفتن تضمین بقایش باید بپردازد. بهای آن قرار است بر متن ادامه این جدال و کشمکش ها تعیین گردد.

از اینرو نه دولت آمریکا و نه جمهوری اسلامی نقشه وارد شدن به یک جنگ تمام عیار را در سر ندارند با اینحال ادامه حالت نه جنگ، نه مذاکره هم می تواند شکننده باشد. چون در جریان این تنش ها سنجش میزان تحمل هر یک طرفین این منازعه از جانب طرف دیکر کار ساده ای نیست. درماندگی اقتصادی جمهوری اسلامی زمینه ساز ماجراجویی های نظامی است. بنابراین خواه در نتیجه این ماجراجویی ها یا تشدید فشارهای آمریکا باشد و خواه در نتیجه تحریکات قدرتهای منطقه ای و یا در نتیجه محاسبات اشتباه، یک عملیات و درگیری نظامی خارج از برنامه هم می تواند عواقب فاجعه باری داشته باشد.

تردیدی نیست که رویاروئی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا و متحدین آن تماما به زیان منافع طبقه کارگر و توده های مردم ایران و منطقه است. همانطور که تنگ تر شدن حلقه تحریم های اقتصادی شرایط کار و زندگی را برای کارگران و اکثریت مردم ایران سخت تر کرده است، تداوم فضای جنگی نیز در خدمت امنیتی کردن فضای جامعه و تشدید سرکوب است و آهنگ تداوم و رشد اعتراضات کارگری و توده ای را کند نموده است. در چنین شرایطی نباید گذاشت هیچ بخشی از جامعه از فرط ضد آمریکایی گری در دام تبلیغات ارتجاعی و ناسیونالیستی دفاع از میهن جمهوری اسلامی گرفتار آید، نباید اجازه داد هیچ بخشی از مردم از فرط ضدیت با جمهوری اسلامی یا سرخوردگی از روند پیشروی مبارزه برای سرنگونی این رژیم به مداخله امپریالیستی آمریکا و یا اپوزیسیون هواخواه آن امید ببندند. طبقه کارگر و مردم ستمدیده ایران باید بدانند که برای پایان دادن به عوارض ویرانگر این کشمکش ها راهی جز گسترش مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و افشای ماهیت واقعی سیاست های امپریالیستی دولت آمریکا و آن بخش از نیروهای اپوزیسیون بورژوایی که به مداخله آمریکا امید بسته اند وجود ندارد.