کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

نقش سیاستها وعوامل انسانی در تشدید بحران آب در ایران

Untitled 86

بحران آب در ایران روز به روز حاد تر می شود. ایران در حال حاضر با یکی از جدی‌ترین بحران‌های کمبود آب در تاریخ خود مواجه است. این بحران نه تنها تأمین آب شرب شهروندان را تهدید می‌کند، بلکه بخش کشاورزی، صنعت و محیط زیست را نیز تحت تأثیر قرار داده است.

ایران در کمربند خشک جهان قرار دارد و میانگین بارندگی سالانه آن حدود ۲۵۰ میلی‌متر است که کمتر از یک سوم میانگین جهانی (۸۰۰ میلی‌متر) محسوب می‌شود. این کمبود بارندگی طبیعی، پایه و اساس مشکلات آبی کشور را تشکیل می‌دهد. بعلاوه ایران در سال‌های اخیر دوره‌های طولانی خشکسالی را تجربه کرده که منابع آب زیرزمینی و سطحی را کاهش داده است. این تنها سدها نیستند که از آب خالی شده اند و این تنها استان تهران نیست که با کمبود شدید آب مواجه است،به طور کلی، در بسیاری از مناطق ایران، سطح آبهای زیرزمینی کاهش یافته و دشتهای کشور در معرض فرونشست قرار گرفته اند.

اما این واقعیت که جغرافیای ایران در کمربند خشک جهان قرار دارد، به معنای آن نیست که این جامعه برای حل مشکل آب با بن بست روبرو شود و همواره رو به آسمان داشته باشد.  در دنیای کنونی و با پیشرفت حیرت انگیز علوم و فنون و در کشوری که اگر باران کم دارد، در عوض بر دریائی از ثروتهای زیزمینی نشسته است، مشکل آب را با مدیریت و با سیاست گذاری علمی در زمینه های مختلف به سادگی می توان حل کرد.

روشن است که کم آبی تمام عرصه های زندگی را تحت تاثیر قرار می دهدو زندگی را بر اکثریت مردم ایران، بویژه کارگران و زحمتکشان شهر و روستا سخت تر می کند. سطح نازل به کارگیری تکنولوژی در کشاورزی، اجازه نمیدهد از همین مقدار کم آب موجود استفاده کاراتری به عمل آید. به عنوان مثال در کشوری مانند هلند برای تولید یک کیلو گوجه فرنگی به طور متوسط ۴ لیتر آب مصرف می شود و این رقم در ایران به طور متوسط ۴۰ لیتر است.به دلیل کمبود آب، تولید محصولات کشاورزی کاهش می یابد.با کاهش تولید کشاورزی قیمت محصولات غذائی اولیه مورد نیاز مردم، که هم اکنون نیز گران است، به سرعت افزایش خواهد یافت. کاهش تولید محصولات کشاورزی به معنی کاهش درآمد کشاورزان، گسترش بیکاری در مناطق روستایی است که مهاجرت به شهرها از نخستین عوارض آن خواهد بود. اما شهرها نیز قادر به پذیرای موج مهاجرت نیستند و به ناچارحاشیه نشینی گسترش بیشتری پیدا می کند. بعلاوه بسیاری از صنایع وابسته به مصرف آب هستند، با کاهش منابع آبی، هزینه های تولید افزایش یافته و حتی شماری از واحدهای صنعتی به تعطیلی کشیده می شوند. در نتیجه، برای مهاجرین هم در شهرها کار کمتر پیدا می شود و نرخ بیکاری افزایش خواهد یافت. در کنار همه این عوامل باید به کمبود فرهنگ صرفه‌جویی در مصرف آب هم اشاره کرد.

بحران آب در ایران محصول تلاقی عوامل مختلف طبیعی، انسانی، اقتصادی و اجتماعی است. اما در بین همه این عوامل کارگزاران رژیم برای کمبود آب دو دلیل ذکر می کنند: اول، کاهش میزان بارندگی و دوم، مصرف زیاد آب در کار کشاورزی. البته هر دو مورد واقعی هستند، اما تنها بخشی از واقعیت اند. آنها مهمترین عامل کمبود آب که عبارت باشد از فساد نهادینه  شده در ارگانهای رژیم را به تمامی از قلم انداخته اند. در مورد دلیل نخست باید پرسید که چه کسانی با ندانم کاری و سودجوئی، موجب شده اند که کمبود بارندگی، ایران را این چنین با خطر کم آبی شدید روبرو کند؟ عوامل متعددی در این روند دخیل بوده اند که در همه آنها رد پای عوامل انسانی دیده می شود.

سیاست کلان خودکفائی کشاورزی، بدون درنظر گرفتن عوارض جانبی و عوامل وابسته آن،  به طوریکه ۹۰ درصد در ایران به مصرف کشاورزی می رسد. نتیجه این سیاست تخلیە بی رویە آبهای زیرزمینی است کە حتی با بارندگیها هم برنگشته است. مطابق آمارهای دولتی، رقمی نزدیک به یک میلیون حلقه چاه در ایران وجود دارد که ۷۵۸ هزار حلقه آن در دوره حاکمیت جمهوری اسلامی حفر شده اند. در این میان بیش از ۲۰۰ هزار حلقه چاه حتی بدون مجوز و پروانه اند که بیشتر آنها برای مصرف ویلاها و باغهای تفریحی شخصیِ ثروتمندان و سرمایه داران در گوشه و کنار ایران بوده اند.

هدررفت آب در شبکه‌های انتقال و توزیع به دلیل فرسودگی لوله‌ها و تأسیسات آبی، بنا به اقرار منابع دولتی در بعضی مناطق ۴۰ درصد آب جاری در شبکه های لوله کشی شهری عملاً ازبین می رود و هیچ تلاشی برای مرمت لوله ها انجام نمیگیرد. استفاده محدود از روش‌های نوین آبیاری مانند آبیاری قطره‌ای در کشاورزی. کمبود سرمایه‌گذاری در فناوری‌های بازیافت آب، ندانم کاری و پروژههای کارشناسی نشده، مافیای صنعتی و رانت خواری سپاه پاسداران، فساد نهادینه شده در دستگاههای دولتی، همگی دست به دست هم دادند و لطمات جبران ناپذیری به سرچشمه های طبیعی آب وارد آورده اند. چند نمونه زیر در این مورد گویاهستند:

بزرگترین کارخانه های صنعتی آب بر خاورمیانه را نه در سواحل دریائی جنوب، بلکه در فلات مرکزی و درکویر بنا کردند و با آب انتقالی کارون آنرا توسعه دادند. سد گتوند در جنوب ایران علاوه بر صرف هزینه کلان ساختن آن، میلیونها متر مکعب نمک کوههای منطقه آبگیر سد را در خود حل نمود و هزاران هکتار از حاصلخیز ترین زمینهای کشاورزی پشت سد را به شوره زار تبدیل نمود.

واقعیت این است، تا زمانی که رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بر سر کار است و نان، کار، مسکن و آزادی و محیط زیست مردم را در گروگان خود دارد، دور نمائی برای حل اینگونه مشکلات که دامنگیر اکثریت مردم ایران است، وجود ندارد. دستگاه اداری فاسدی که این رژیم در دامن خود پرورده است، قادر به مقابله با بلایای طبیعی از جمله خشک سالی، حل ریشه ای و ساختاری کمبود آب، نسیت. برای این رژیم اولویت، همواره سرکوب مبارزات عدالتخواهانه و آزادیخواهانه مردم و به بند کشیدن مخالفین بوده است. این رژیم هیچ خواسته ای را بدون این که از جانب مردم احساس خطر جدی بکند، تامین نخواهد کرد. ایران بر دریائی از ثروتهای طبیعی نشسته است. اگر قدرت سیاسی به دست صاحبان بر حق و توانای آن یعنی کارگران و شوراهای برخاسته از اراده آزادانه مردم بیفتد، در چنین کشوری با چنین ثروت های عظیمی و با نیروی کار خلاقهِ پایان ناپذیری که در آن نهفته است، بدون شک مشکلاتی که زندگی امروز اکثریت مردم را این چنین تباه کرده اند، حل خواهند شد.