مفهوم جنگ یک مفهوم همه شناختی و قابل درک است که تعریف آن قطعا سادهتر از انجام آن است. تعاریفی که همواره در چهارچوب تعاریف زمامداران و قدرتهای خالق آن، توجیهپذیر و مشروع برای انجام است. اما در دنیای رئال، برای کودکان و همه انسانهای ساکن در جامعه، یک فاجعه پر از کشتار، تخریب، آوارگی، گرسنگی و مریضی است.
شاید به این دلیل باشد که تعریف لغوی جنگ که آن را یک درگیری شدید مسلحانه میان دولتها، حکومتها، جوامع یا گروههای شبهنظامی مانند مزدورها، شورشگران میداند اما برای کودکانی که جنگ را اکنون زندگی میکنند سادهانگارانه و ناکافی است.
اگر وقوع جنگ را به مثابهییک پدیده ارزیابی کنیم، تبعات وقوع آن را نیز باید از زیر ذرهبین، واکاوی کرد. در نگاه اول قربانیان جنگ را سربازان دو طرف و قهرمانان آن را فرمانده هان و مجریان جنگ خواهیم دید، غافل از آنکه در هر دو طرف جنگ، کسانی قربانی میشوند که نه جنگجویند، نه باعث جنگ و نه دفاعی از خود در مقابل وقوع آن دارند. کسانی که نامشان با از دست رفتن جانشان، از یادها نیز خواهد رفت و گذر زمان تنها یک مفهوم را تا ریشهکن شدن جنگطلبان و اربابان جنگ و سرمایه حفظ خواهد کرد و آن “جنگ” است.
شاید تنها جواب به این سوال که مفهوم جنگ یک مفهوم خوب یا بد است این باشد که جنگ یک پدیدهی ناگزیر است!جنگ برای دفاع، جنگ برای آزادی و جنگ برای پیروزی دقیقا همان مفاهیم به ظاهر مثبتی است که ما ناگزیر به انجام آن هستیم. ناگزیرهایی که ما را در بزنگاههاییاز گذر عمرمان با خود همراه میکند. شاید این همان سرنوشت جوامع تحت ستم و سلطه است؛ جنگ!
غزه
نزدیک به ٧٦ سال است که این نزاع ادامه دارد، جنگی که برای حق مشروع تعیین سرنوشت ملتی تحت ستم همچنان قربانی میگیرد.گروهی آن را جنگ برای حفظ خاک و کیان کشور فلسطین میدانند، گروهی حفظ دین و ارزشهای اسلامی، گروه دیگری جنگ را جهادی استشهادی برای ترویج اسلام و جنگ با کفار میداند و گروهی جنگ را تنها برای آزادی و به دست آوردن حداقلهای انسانی، مشروع میداند. اما جنگ هدفش هرچه باشد جنگ است. جنگ نمیداند که برای چه هدفی انجام خواهد شد، برایش مهم نیست که ناگزیر است یا تحمیلی! او میکشد، میسوزاند و ویران میکند.
زخم ٧٦ ساله مردم تحت ستم فلسطین، غدههای سرطانی همچون جهاد اسلامی و حماس را به وجود آوردهاند. گروههایی که وجود، اقدامات و تحرکاتشان کافی است تا رژیم تا دندان مسلح و شونیسم اسرائیل به بهانهی وجود آنها کشتار کند.اقدام اخیر این گروهها و حمله به اسرائیل هرچه داشت، قطعا برای مردم فلسطین و غزه چیزی جز نشان دادن چهره کریه و ضد بشری سیستم سرمایه دای نداشت!
در۹ اکتبر، وزیر دفاع اسرائیل با لحن تندی، دستور محاصره کامل نوار غزه را اعلام کرد و تأکید کرد، برق، غذا، سوخت و آب «قطع» خواهد شد. دو روز بعد، اسرائیل از ورود سوخت، غذا، آب و دارو به غزه «جلوگیری» کرد. در واکنش به این اقدامات، دیدهبان حقوق بشر اقدامات اسرائیل را به منزله مجازات دسته جمعی دانست که مصداق جنایت جنگی است. دبیرکل سازمان عفو بینالملل، اگنس کالامار گفت «مقامات اسرائیلی» برق غزه را فوراً بازگردانند و به محاصره ۱۶ ساله و غیرقانونی غزه پایان دهند.درمان مجروحان و غیر نظامیان فلسطینی که در جریان حملات هوایی اسرائیل زخمی شدند.
دیدهبان حقوق بشر استفاده از مهمات فسفر سفید توسط اسرائیل را تأیید کرد و گفت که چنین استفادهای «نقض حقوق بشر» و به خطر انداختن جان غیر نظامیان است. در جریان این درگیریها بیش از ۴۴۷ کودک رویای کودکانه برای آیندهشان در کسری از ثانیه پرپر شد و کشته شدند.در۱۳ اکتبر، شورای پناهندگان اعلام کرد که درخواست اسرائیل مبنی بر نقل مکان اجباری شهروندان غزه جنایت جنگی است. اسرائیل طی ضرب الاجلی۲۴ ساعته به اهالی بخش شمالی خواستار انتقال آنان به جنوب شد.
اسرائیل
باید مردم اسرائیل را فارغ از رژیم و ایدئولوژی حاکم بر جامعهی اسرائیل از طرف رژیم آن دانست. آنان نیز قربانی سیاستهای جنگافروزانه، نژادپرستانه و ایدئولوژیک رژیم اسرائیل هستند.کشتار بیرحمانه جشنواره موسیقی رعیم که بالغ بر ٢٦٠ کشته داشت، کشتار عین هشلوشا و حملات موشکی به مناطق مسکونی و کشتار غیرنظامیان روی دوم سکه است.سکهای که در واقع یک سکه با ارزشِ ثابت است و دو روی آن نیز جدا از سکه نیست.
کشتار غیرنظامیان، در هر دو طرف یک مجموعه از اقدامات تلافیجویانه و در عین حال جنایتکارانه دو طرف درگیر است که گذشته از نتیجه جنگ، برای آنها در هر دو سوی مرز باخت است.سربازان کشته شده، خانوادههای چشم انتظار، خانههای ویران،نبود کمترین امکانات بهداشتی و در نهایت مرگ، قطعا آن چیزی نیست که برایش ناگزیریم بجنگیم! و این مفهوم تلخ جنگ است، تا زمانی که دنیای آدمی بر پایه سرمایه و سود باشد، انسان و رنجهای انسان، حقوق انسان و جانهای انسان یا در سایهی جنگها از بین خواهند رفت و یا با تعاریفی پوپولیستی از آن سلب خواهند شد و برابری انسان که آن نوید مقدسی است، مرزها را در هم میشکند تنها جنگ واقعی است که انسان از خودبیگانهی امروزی، با اتحاد طبقه خود باید انجام دهد.جنگی که باید پایانبخش منشا تمام جنگهای دیگر باشد، پایانبخش قدرت سرمایه بر انسان!