بهرام رحمانی
متاسفانه حوالی ظهر امروز سهشنبه 16 فروردین 1401، رضا خندان مهابادی نویسنده محبوب و مردمی و عضو کانون نویسندگان ایران با بدرقه تنی چند از اعضای کانون بهزندان اوین بازگردانده شد در حالی که وی وضع جسمی مناسبی ندارد.
طبق خبر وبلاگ کانون نویسندگان ایران، ظهر امروز، 16 فروردین 1401، رضا خندان(مهابادی)، نویسنده، پژوهشگر و عضو کانون نویسندگان ایران، برای گذراندن ادامهی حبس بهزندان اوین بازگردانده شد.
فشار بهوثیقهگذار خندان باعث شد او با وجود مشکلاتی که سلامتش را تهدید میکرد، بهزندان بازگردد. جمعی از دبیران و اعضای کانون نویسندگان ایران، دوستان، خانواده و وکیل رضا خندان، او را تا آستانه زندان اوین بدرقه کردند.
اواخر اسفند 1400، خندان در حالی از سوی دادیار ویژه زندانیان سیاسی بهزندان احضار شد که دوران نقاهت خود را پس از عمل جراحی میگذراند. چندی بعد ابلاغیهای برای وثیقهگذار خندان ارسال و بهاو اعلام شد که در صورت عدم تحویل خندان به زندان وثیقه به نفع دولت ضبط خواهد شد. در نتیجه این آزارها خندان بهناچار به زندان بازگشت.
خندان از ۵ مهر ۱۳۹۹ محکومیت ۵ ساله خود را در زندان اوین میگذراند. او که 30 آذر 1400 در اثر ابتلا بهکرونا و وخامت حالش به بیمارستان طالقانی منتقل شده بود، چندی پس از آن با تلاش وکیل و خانواده توانست مرخصی استعلاجی بگیرد.
بازگرداندن رضا خندان(مهابادی) بهزندان در شرایطی که هنوز با عوارض بیماری و جراحی اخیرش درگیر است، چیزی جز بهخطر انداختن جان این عضو کانون نویسندگان ایران نیست و مسئولیت هر گزندی بهسلامت او متوجه حکومت و قوه قضاییه آن است.
رضا خندان مهابادی، سهشنبه 30 آذر 1400 به دلیل ابتلا بهویروس کرونا در زندان اوین، تحت تدابیر امنیتی بهبیمارستان طالقانی تهران اعزام شده بود و در بخش مراقبتهای ویژه این بیمارستان بستری شد. پس از اینکه وضعیت جسمانی او رو بهوخامت گذاشت، با اعطای مرخصی درمانی و انتقال او بهبیمارستان مجهزتر موافقت شد.
این نویسنده محبوب و مردمی و منتقد ادبی، روز 3 بهمن1400، درباره آخرین وضعیت خود به «خبرنگاری جرم نیست» گفته بود: «هنوز نمیدانم که قرار است مرخصی تمدید شود یا من را بهزندان بازگردانند. دیروز آزمایشها و تستهای پزشکی که سازمان پزشکی قانونی میخواست را برایشان بردیم و آنها هم نظرشان را درباره کیفیت سلامتی من برای دادستانی یا دادیاری زندان اوین فرستادهاند. نمیدانم نظر اداره پزشکی قانونی چه بوده است و آیا مثلا مرخصی طول درمان دادهاند یا خیر. دادستانی باید نامه پزشکی قانونی را بررسی کند و بهما جواب بدهد، اما طبق آخرین سیتیاسکنی که از ریههایم گرفتند، هردو ریه من همچنان با ویروس کرونا درگیر است. علاوه بر این؛ تنگینفس دارم و ضربان قلبم هم بسیار بالا است. پزشکانی که من مرا معاینه کردند گفتند یک مدت دیگر باید تحت مراقبت باشم تا ریههایم به شرایط نرمال بازگردند.»
رضا خندان مهابادی درباره شرایط زندان اوین گفت: «شرایط بهداشتی در زندان اوین، اصولا برای هیچکس قابل تحمل نیست، مخصوصا وقتی کسی بیمار شود زندان برایش تبدیل به قتلگاه میشود که نمونهاش هم متاسفانه بکتاش آبتین است. اصلا این آراء و احکام قضایی را عادلانه نمیدانیم. ما درحالی این حکم غیرعادلانه را میگذرانیم که اپیدمی کرونا یقه جامعه را گرفته است. کوچکترین امکانی برای مداوا و مراقبت پزشکی در زندان اوین وجود ندارد و همه اینها دست به دست هم میدهد تا زندانیان به شیوههای مختلف کشته شوند.»
خندان مهابادی همچنین خبر داده بود که همزمان با او، چندین زندانی دیگر در اتاقها و سالنهای مختلف زندان اوین بهویروس کرونا مبتلا شدهاند.
حکومت تبهکار اسلامی ایران، بکتاش آبتین را عامدانه کشت! بکتاش آبتین؛ انسانی مبارز، شاعر، فیلمساز و عضو فعال و جسور هیات دبیران کانون نویسندگان ایران، در ظهر شنبه 18 دی 1400 در بیمارستان ساسان تهران، در سن 47 سالگی از میان ما رفت.
بکتاش آبتین با اتهاماتی چون عضویت در کانون نویسندگان ایران و حضور بر مزار جانباختگان قتلهای سیاسی زنجیرهای بهشش سال زندان محکوم و از پنجم مهر 1399 برای اجرای حکم خود به زندان اوین منتقل شد و در طی این مدت و در اوج ویروس کرونا در زندان، 2 بار به کرونا مبتلا شد. آبتین در روز 12 آذر با علایم کرونا بهبهداری زندان اوین مراجعه کرد اما توجهی به او نکردند. پس از سه روز با حال وخیم او را شبانه بهبیمارستان طالقانی تهران منتقل کردند و با زنجیر بهتخت بیمارستان بستند. وضعیت وی به وخامت گرایید و با پیگیریهای بسیار خانواده و وکلا بالاخره توانستند برای وی مرخصی استعلاجی بگیرند و جسم نیمهجان او را در 22 آذر به بیمارستانی خصوصی منتقل کردند. به این ترتیب روند درمان با شرایط وخیمی که حکومت برایش ایجاد کرده بود، آغاز شد. با وجود تلاشهای بسیار کادر درمان، وضعیت وی روزبهروز وخیم تر شد و در روز 11 دی ماه پزشکان بهناچار او را به خواب مصنوعی بردند تا شاید بتوانند ریههایش که دچار عفونت شدید شده و سطح اکسیژن خوناش پایین افتاده بود را کنترل کنند و او را از مرگ نجات دهند، ولی متاسفانه نفس تنگ و قلب زخمی وی بیش از این طاقت نیاورد و جان باخت و تمامی دوستداراناش بهویژه اعضای کانون نویسندگان ایران را در شوکی عمیق همراه با خشم فراوان فرو برد.
قاطع و محکم میاوان گفت: بکتاش آبتین از کرونا نمرد، بلکه حکومت با تعلل و تاخیر عمدی در انتقال وی بهبیمارستان و جلوگیری از درمان بهموقع و مناسب با استانداردهای لازم، او را عامدانه کشت.
مردم آزادی خواه ایران اجازه ندهیم این جنایت ها تکرار شود!
بکتاش آبتین نه اولین است و نه آخرین. در همین زمان که بکتاش ما را کشتند همچنان رضا خندان(مهابادی) در بستر بیماری بود و بسیاری از عزیزان دیگر ما در زندانها با شرایطی مشابه زیر شدیدترین فشارها هستند و حکومت تبهکار و جنایتکار اسلامی ایران با هر ترفندی که بتواند آنها را شکنجه و آزار میدهد یا به قتل میرساند.
وضعیت زندان های سراسر ایران و زندانیان سیاسی و عادی بسیار وخیم و دردناک است. شیوع شدید کرونا در ایران نیز وضعیت زندانها و زندانیان را که در شرایطی بهشدت ناعادلانه و غیرانسانی و بهدور از مراقبت و استانداردهای لازم نگهداری میشوند وخیمتر کرده است. جان همه زندانیان در معرض خطر جدی است و سلامتی خانوادههای آنها نیز با خطرات بسیاری روبهرو است چرا که برای پیگیری وضعیت زندانیشان باید مدام در مسیر زندانها و ادارات مختلف این و یا آن شهر سرگردان باشند و هیچ مسئولی نیز پاسخگو نیست. این شکنجهها و اذیت و آزارهای زندانیان سیاسی و خانوادههای آنها عامدانه و طراحیشده است تا از این طریق مردم را از اعتراضهای بیشتر برحذر دارند و رعب و وحشت را در جامعه تشدید چند برابر کنند.
کانون نویسندگان ایران که تجربه تلخ قتلهای سیاسی نویسندگان را در کارنامه خود دارد، در بیانیهها و گزارشهای پیگیر و مداوم خود وضعیت بکتاش آبتین و رضا خندان(مهابادی) و… را اطلاعرسانی کرد و در آخرین بیانیه پیش از مرگ بکتاش، چنین اعلام کرده بود: « بهقتل نویسندگان آزادیخواه پایان دهید»، ولی کو گوش شنوا، باید کاری دیگر و اقدامی عملی کرد…
وضعیت زندانهای سراسر ایران و زندانیان سیاسی و عادی بسیار وخیم است و روزی نیست که خبر اعتصاب غذای زندانیان سیاسی را نشنویم چرا که مسئولان حکومتی عامدانه میخواهند فعالان سیاسی را از عرصه مبارزه و حتی زندگی حذف کنند.
حکومت جنایت کار اسلامی ایران و سران و مقامات سیاسی و نظامی و قضایی آن بهتر از همه از وضعیت بحرانهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود با خبرند و هر لحظه امکان بروز اعتصابها و اعتراضهای گسترده مردم جان بهلب رسیده را انتظار میکشند و بههمین دلیل هر از چند گاهی تعدادی از زندانیان سیاسی را اعدام و یا بهاعدام محکوم میکنند یا به انحا مختلف سر به نیست کرده و میکشند تا بربریت و وحشیگریشان را بهجامعه یادآور شوند و هماکنون تعدادی از معترضان آبان 1398 ماهشهر و یا اعتراض به بیآبی در خوزستان و زندانیان سیاسی در معرض خطر اعدام قرار دارد.
در چنین شرایطی، تمامی مردم آزادیخواه و جنبشهای اجتماعی ایران و حامیان جهانی آنها، وظیفه آگاهانه سیاسی و انسانی دارند که فریاد دادخواهی مردم ستمدیده و رنجکشیده ایران را از این همه ظلم و جنایت و بیعدالتی در ایران و جهان رساتر کنند و اجازه ندهند که جنایتکاران حکومت اسلامی اینچنین زندگی اکثریت مردم ایران و فعالان سیاسی و مدنی را بهسخره بگیرند و این جنایتها را باز هم تکرار کنند
مصائب اهل قلم در ایران تنها سانسور آثار آنها نیست. دستگاههای قضایی و اطلاعاتی با نگاه امنیتی و اتهامات مشابه، برای روزنامهنگاران و شاعران و نویسندگان پرونده میسازند.
به امید این که هرچه زودتر مردم با مبارزه و قدرت طبقاتی و اجتماعی و سیاسی مستقل خود بتوانند در زندانها را باز کنند و همه زندانیان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را آزاد نمایند!
سهشنبه 16 فروردین 1401 – پنجم آوریل 2022