دوشنبه – ۱۳ خرداد – ۱۳۹۸ , 03 – 06 – 2019
اگر همه حواشی مربوط به این قتل را کنار بگذاریم، با یک تراژدی عمیق و تلخ روبرو میشویم وآن قتل زنان به دست همسران، برادران وپدران است. ودر این میان جمله ” چهاردیواری اختیاری” جمله به اصطلاح معجزه آسائی است که اجازه همه گونه جنایت را به مردان خانواده میدهد. مگر نه اینکه بخش بزرگی از خشونت بر زنان در همین چهاردیواری اتفاق میافتد.این خشونت خانگی ارتباط ناگسستنی با سنت های دیرپای جامعه مردسالار وکالائی شدن زنان از سوئی و نهادینه شدن این خشونت در بستر قوانین ضد زن جمهوری اسلامی است. تسنیم گزارش میدهد که ” در سال 95 تعداد سیزده هزار و سیصد وهفتاد مورد آزار همسر به اورژانس گزارش شده است” و البته میدانیم که آمار واقعی بسیار بیش از این رقم است. چرا که بسیاری ازسنتها و اجبارهای موجود در جامعه به زنان مورد خشونت قرار گرفته اجازه نمیدهد که به مؤسسات رجوع کنند. شرایط آنچنان وخامتبار است که سخنگوی کمیسیون حقوقی وقضائی مجلس رژیم مجبور به اعتراف میشود که”میزان مرگ ومیر ناشی از خشونت در زنان بین پانزده تا چهل وچهارسال با میزان مرگ از سرطان برابر است”.
باید گفت که جمهوری اسلامی خود سرطانی است که همه سلولهای این جامعه را به نابودی می کشاند. تنها یک مقاومت همه جانبه و یک جنبش رادیکال اجتماعی این توانائی را دارد که پایانی بر این غده سرطانی بگذارد.