بهرام رحمانی
bahram.rehmani@gmail.com
حکومت اسلامی ایران، تنها دشمن آزادی بیان و اندیشه، آزادی، عدالت اجتماعی و رفاه عمومی و همچنین دشمن انسانها و جنبشهای اجتماعی برابریطلب و دموکراتیک و سوسیالیسم نیست؛ همزمان دشمن طبیعت و محیط زیست نیز هست.
چهار مولفه شاخصی که نشاندهنده وضعیت محیط زیست ایران است چشمانداز فاجعهباری دارد: «خاک، آب، هوا و تنوع زیستی.»
در هر چهار مولفه جامعه ما شرایط نگرانکننده و شکنندهتری دارد. به گفته کارشناسان، تقریبا بالاترین میزان فرسایش خاک در جهان(به نسبت سهم ایران از خشکیهای کره زمین) را دارد. بر اساس گزارش 2018 سازمان ملل کل فرسایش خاک در جهان 24 میلیارد تن است و یک دوازهم این رقم یعنی 2 میلیارد تن در ایران است؛ در حالی که ایران یک صدم خاک جهان را دارد. بنابراین به نسبت سهم، میزان فرسایش خاک ایران 8 برابر میانگین جهانی است. موضوع وقتی نگران کنندهتر میشود که بدانیم برای اینکه در ایران یک سانتیمتر خاک شکل بگیرد بهطور متوسط به 800 سال زمان نیاز داریم در صورتی که رقم متوسط شکلگیری خاک در کره زمین 400 سال است. بنابر این وخامت اوضاع در ایران 16 برابر متوسط جهانی میشود.
میزان خاکزایی در ایران بین یک ششم تا یک هفتم جابهجایی خاک است و منابع ارزشمند خاک ما که مهمترین ریشهگاه و دلیل امنیت غذایی ما محسوب میشود پیوسته در حال کاهش است.
اگر خاک حاصلخیز نداشته باشیم نمیتوانیم به تولید مواد غذایی مورد نیاز مردم امیدوار باشیم. تقریبا هیچ کشوری در دنیا خاک خودش را صادر نمیکند، چون فرآیند تولید خاک بسیار زمانبر است. در حالی که برخی کشورها آب صادر میکنند، چون به هر حال آب راحتتر به دست میآید. حتی در شرایطی میتوان آب را شیرین کرد و از اقیانوس و دریاها به دست آورد، اما چنین کاری در مورد خاک عملا امکانپذیر نیست.
علاوه بر اینها، اغلب تالابهای ما در فهرست مونترو(در خطر نابودی) قرار دارند یا کاملا خشک شدهاند و خود این تالابها به منبع گرد و خاک تبدیل شده است.
سطح سفرههای زیرزمینی ما بهطور متوسط 2 متر در سال کاهش پیدا میکند. این مسئله موجب شده با پدیده فرونشست زمین مواجه شویم. در این پدیده در قرن 21 دو بار رکورد جهان را جابهجا کردیم. یک بار 2010 در جنوب تهران سازمان زمین شناسی رقم فرونشست را 36 سانتیمتر اعلام کرد که 4 سانتیمتر بیش از مکزیکو سیتی، پایتخت مکزیک بود. 36 سانتیمتر 90 برابر میزانی است که در اتحادیه اروپا حد بحرانی حساب میشود.-4 میلیمتر-.(محمد درویش، فعال محیط زیست و مدیر کل سابق دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در گفتوگو با فرارو، 8 فروردین 1389)
با این مقدمه، در ادامه بحث به موقعیت فاجعهبار دریاچه نمک ارومیه میپردازیم.
سرعت خشکشدن «دریاچه ارومیه» در سال 1401 سبب شده است تا کارزاری مردمی برای مطالبه رسیدگی فوری به وضعیت آن ایجاد شود. این کارزار تاکید دارد که تا نابودی این ثروت زیستمحیطی، چیزی باقی مانده است.
مردم شهرهای ارومیه و نقده و براساس خبرهای منتشرشده، شهرهای تبریز و اردبیل عصر شنبه 25 تیر 1401، در اعتراض به وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه، به خیابانها آمدند و علیه سیاستها و اقدامهای مقامات حکومت اسلامی که به خشکشدن بخش وسیعی از این دریاچه منجر شده است، شعار دادند. در این تجمع شعارهایی به زبان ترکی با مضمون «دریاچه ارومیه جان میدهد، مجلس به قتل آن فرمان میدهد»، «آذربایجان بیدار است، دریاچه ارومیه تشنه است» و… سرداده شد. بر اساس گزارش های منتشر شده، نیروهای انتظامی به جای دفاع از مردم معترض و حیثیت دریاچه ارومیه، در محل حضور پیدا میکنند و به بازداشت چند تن از معترضان میپردازند. البته فرمانده نیروی انتظامی آذربایجان غربی در جریان این تظاهرات، مانند همیشه از شناسایی و دستگیری اشراری خبر داده است که قصد تخریب اموال عمومی و برهم زدن امنیت مردم را داشتهاند.
دریاچه ارومیه، قلب محیط زیست شمال غرب ایران، دستکم از دو دهه پیش دچار بحران شده است. در این مدت مردم با اعتراض و فعالان محیطزیست پیدرپی هشدار دادهاند که تداوم این شرایط و تغییرات اقلیمی دستکم سلامت و زندگی نزدیک به شش میلیون نفر را در مناطق شمالی و مرکزی ایران بهخطر میاندازد.
شاید یکی از عوامل بحران زیستمحیطی خشکسالی باشد اما عامل اصلی خشکشدن دریاچه ارومیه حکومت اسلامی است. دولتهای حکومت اسلامی که با بحران میآیند اما جیبهای خود و اطرافیانشان را پر از میلیاردها دلار میکنند و میروند و با بحران هم میروند، همواره درباره خشکشدن دریاچه ارومیه اشک تمساح ریختهاند.
دریاچه ارومیه بهعنوان بزرگترین دریاچه داخلی ایران و با دارا بودن اکوسیستمی با ارزش در جهان و ایران، همواره برای دانشمندان، محققان، علاقهمندان به محیط زیست و همچنین بسیاری از افراد دیگر ارزشمند و نقطه حساسی بوده است. دریاچه ارومیه از سال 1346 به دلیل موقعیت و ویژگیهای طبیعی و اکولوژیکی که دارد بهعنوان پارک ملی به ثبت رسید. با این وجود، بخش عظیمی از دریاچه ارومیه به دلیل بیتوجهی مقامات و مسئولین حکومت اسلامی خشک شده است.
دریاچه ارومیه به همراه جزایر کبودان و قیون داغی از مناطق حفاظت شده محسوب میشود. همچنین در یونسکو بهعنوان منطقه حفاظت شده زیست کره به ثبت رسیده است.
دریاچه ارومیه در میان استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی قرار گرفته است. ارتفاع دریاچه 1300 متر از سطح دریا است. در گذشته متوسط عمق دریاچه، حدود 6 متر بوده است. طول آن نیز به 120 کیلومتر و پهنایش به 15 تا 50 کیلومتر میرسید که مساحتی حدود 5000 تا 6000 کیلومتر مربع را شامل میشد. مساحتی که هماکنون دیگر وجود خارجی ندارد.
تحقیقات نشان میدهند که در حالت کلی 4 دلیل عمده خشک شدن دریاچه ارومیه عبارتند از :
ایجاد سدها و جمع شدن آب پشت این سدها نیز باعث شده تا آب به اندازه کافی به دریاچه ارومیه نرسد و علاوه بر این، مصارف کشاورزی و حفر چاههای غیر مجاز، گرم شدن هوا و خشکسالی و ایجاد پل میانگذر از وسط دریاچه در خشک شدن دریاچه ارومیه دخیل بوده است.
در مسیر رودخانههایی که در حوضه آبریز دریاچه ارومیه قرار گرفتهاند، سدهای بیشماری ساخته شده است. در آذربایجان غربی و ارومیه حدود 22 سد ساخته شده که 8 عدد از آنها به بهرهبرداری رسیده است. در استان آذربایجان شرقی از بین 36 سد احداث شده حدود 22 سد به بهرهبرداری رسیده و 4 سد نیز در استان کردستان ساخته شده است. یعنی چیزی در حدود 34 سد از آنها به بهرهبرداری رسیده و میزان آب ورودی به دریاچه را کاهش داده است. در مجموع بر اساس برخی از آمارها میتوان گفت که حدود 44 سد در طی 3 دهه گذشته بر روی حوضه آبریز دریاچه ارومیه ساخته شده است.
علاه بر اینها، در اطراف دریاچه ارومیه و حوضه آبریز دریاچه در طی این سالها حدود 48 هزار حلقه چاه غیر مجاز حفر شده است که این موضوع باعث کاهش سطح آبهای زیرزمینی و میزان آبهای زیرزمینی این منطقه شده است. در این منطقه حدود 680 هزار هکتار سطح در زیر کشت قرار گرفته است. برای مقایسه بیشتر میزان بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی در این منطقه را در بین سالهای گذشته مقایسه میکنیم. در سالهای 1351052 این میزان معادل 69707 میلیون متر مکعب بوده در حالی که در سالهای 1392093 مقدار بهرهبرداری به 240106 میلیون متر مکعب یعنی چیزی در حدود 305 برابر سال های قبل رسیده است.
در دو دهه گذشته، دمای هوای کره زمین به میزان 2 درجه سانتی گراد افزایش یافته که باعث کمبود بارشهای فصلی و تشدید بحران افزایش گرمای هوا شده است. با این حال این موضوع را بهعنوان عامل خشک شدن دریاچه ارومیه نمیتوان در نظر گرفت. چرا که آمارهای بارش سالانه در حوضه آبریز دریاچه ارومیه در مدت 50 سال اخیر بیان میکند که در این حوضه ما شاهد کاهش چشمگیر بارندگی نبودهایم. متوسط بارندگی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه نزدیک به 351 میلیمتر است. این میزان تنها در 3 سال متوالی 1377 تا 1379 کاهش پیدا کرد و به زیر خط نرمال بارندگی منطقه رسید. اما در دیگر سالها، میزان بارش در حد نرمال بوده است. پس افزایش دمای هوا و کاهش بارندگی را نمیتوان بهعنوان عامل خشکشدن دریاچه ارومیه دانست.
در سالهای اخیر احداث جادهای غیراصولی و غیرکارشناسی از میان دریاچه ارومیه باعث دو نیم شدن دریاچه ارومیه شده که بعضی از کارشناسان بر این عقیدهاند که این موضوع نیز میتواند عامل خشکشدن دریاچه ارومیه باشد. این کارشناسان گفتهاند که این جاده در روند طبیعی دریاچه اختلال ایجاد کرده و در کنار عوامل دیگر باعث خشکشدن دریاچه ارومیه شده است.
سمیه رفیعی، رییس فراکسیون محیط زیست مجلس، با اشاره به تصویب «طرح تحقیق و تفحص از ستاد احیای دریاچه ارومیه» در مجلس، گفته است: «ستاد احیای دریاچه ارومیه پس از صرف 5700 میلیارد تومان اعتبار، هیچ دستاورد مهمی برای نجات این دریاچه نداشته است.»
با نگاهی به تاریخچه وخامت حال دریاچه ارومیه، آغاز پایین آمدن تراز آبی آن از سال 1374 شکل بحرانی به خود گرفته است و طی دو دهه، تا سال ۱۳۹۴ نزدیک به هشت متر کاهش تراز آبی در آن رخ داده است.
سال 1394، ستاد احیای دریاچه(ارومیه) تشکیل شد و دولت حسن روحانی خود را نجاتدهنده دریاچه ارومیه نامید. اما اینک، در آستانه یکساله شدن دولت ابراهیم رئیسی، بار دیگر وضعیت دریاچه بحرانی شده است.
کارشناسان حوزههای آبی منطقه میگویند که تبخیر آب دریاچه تا پایان مهرماه سرعت بیشتری میگیرد و باید امیدوار باشیم که بارشهای احتمالی در ماههای پربارش سال، از وخامت حال دریاچه بکاهد.
وحید جلالزاده، نماینده ارومیه و رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، نیز ادعا کرده است: «با توجه به وضعیت منطقه، طی نامهای از رییسجمهوری خواستهام اقدام به تشکیل کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه کند.»
به گفته جلالزاده، «سطح عرصه آبی دریاچه ارومیه نسبت به زمان مشابه در سال گذشته، 1294 کیلومترمربع کاهش پیدا کرده است؛ همچنین تراز اکولوژیکی دریاچه ارومیه 1505 میلیارد مترمکعب است که اکنون این تراز به ۲.۴ میلیارد مترمکعب کاهشیافته است.»
بلاتکلیف و ناتمام ماندن طرحهای انتقال آب از حوضههای آبریز و فقدان اقدامهای ضروری برای احیای دریاچه ارومیه به دلیل تامین نشدن منابع مالی پیشبینی شده، روند احیای آن را دچار وقفه کرده است.
اگرچه مسئولان، ادعا دارند که کاهش بارش را دلیل اصلی خشکی دریاچه است، اما کارشناسان محیط زیست معتقدند که در کنار افت میزان بارش، موارد دیگری نیز، از جمله مدیریت غیراصولی در حوزههای آبریز منتهی به دریاچه، افزایش انحراف آب به قصد کشاورزی در ایران، و ساخت سدهای متعدد بر رودخانههای آبریز دریاچه، از قبیل آجیچای، زرینهرود، سیمینهرود، مهابادرود، باراندوزچای، زولاچای، و نازلیچای، و نیز ساخت سدهای بزرگ در کشور ترکیه، از مهمترین عوامل خشک شدن دریاچه به شمار میروند.
طرح احداث پل میانگذر روی دریاچه ارومیه نیز یکی از اقداماتی است که موجب برهمخوردن نظم محیطی دریاچه شد. این پل که بنا بود راه میانبری بین دو استان آذربایجان غربی و شرقی باشد، موجب دوتکه شدن دریاچه و تقسیم حوزههای آبریز آن و افزایش میزان تبخیر آب دریاچه شد: ویرانی مهمترین منطقه زیستمحیطی شمال غربی کشور، برای کاستن از مسافت میان ارومیه و تبریز، تنها بهاندازه 135 کیلومتر!
در سالهای اخیر، مطالبه احیای دریاچه ارومیه به یک خواست اصلی مردم آذربایجان و بسیار جدی بدل شده است و حتی در مواقعی، حکومت با امنیتی دیدن آن، فعالان محیط زیست و معترضان به اوضاع دریاچه را دستگیر کرده است. این مطالبه اینک دولت ابراهیم رئیسی را به تکاپو انداخته است تا با انداختن مسئولیت وضع موجود به گردن دولتهای قبل، یک سال بیتوجهی دولت خود را به شرایط دریاچه ارومیه، لاپوشانی کند.
اردیبهشت ماه امسال، رئیسی در دیدار با مردم ارومیه تاکید کرد: «موضوع دریاچه ارومیه فقط مختص ارومیه نیست، بلکه این دریاچه یک اکوسیستم تاثیرگذار، مهم، و حیاتی برای منطقه و کشور است. برای دریاچه ارومیه گامهایی برداشته شده، اما به سرانجام نرسیده، که تلاش میکنیم این گامها به سرانجام برسد.»
اما وعده آیتالله قاتل، یعنی رییس دولت سیزدهم هیچ نتیجه و سرانجامی نداشت و در چند ماه گذشته، دولت او برنامه روشنی برای پیشگیری و رفع این بحران اجرا نکرده است.
طی 26 سال گذشته به دلیل برداشت آب و سدسازیها و صدور مجوز حفر و بهرهبرداری چاه عمیق در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، عمق آن به بیش از 8 متر کاهش پیدا کرده است. ریيس مرکز آينده پژوهي درياچه اروميه در یک گفتوگوی رسانهای نسبت به وضعيت کنوني درياچه اروميه، نگرانی خود را ابراز داشته و میگوید: «طی هفتههای آينده، جزاير درياچه اروميه به سواحل خواهند چسبيد.» و اين به معنای مرگ درياچه است.» حجت جباري در توضیح ادعای خود مبنی بر خشکی دریاچه می افزاید: «ميزان تبخير سالانه حدودا 70 سانتيمتر است، و با اين روند، اگر سطح تراز درياچه اروميه تا پايان مهرماه، 50 سانتیمتر کاهش داشته باشد، سطح تراز درياچه به رقم 1270 خواهد رسيد که با اين وضعيت، آينده خوبی برای درياچه اروميه متصور نيستم.»
البته منظور این مقام پژوهشی دریاچه ارومیه، خشکی کامل دریاچه با ورود به فصل پاییز است که او به دلیل معذورات و محذوراتی که داشته است این مسئله را بیان نکرده و سعی نموده موضوع محو دریاچه ارومیه از روی نقشه جغرافیایی را در لفافه بیان نماید. همزمان با اظهارات ریيس مرکز آينده پژوهی دریاچه ارومیه و انتقادات وی به عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه، استاندار آذربايجان غربی هم اعلام کرده که ستاد درياچه اروميه بهکار خود پايان داده است و ماموريتي برای خود مبنی بر بازگرداندن دریاچه متصور نیست.
همزمان با این اظهارات، رسانهها در ایران برای کندوکاو چرایی خشکی دریاچه ارومیه در پس تشکیل ستاد احیای این دریاچه و صرف منابع مالی هزاران میلیارد تومان برای نجات دریاچه، به سراغ چندین تن از مدیران ستاد احیای دریاچه ارومیه رفتهاند تا نسبت به گمانهزنیها در خصوص تعطیلی و توقف فعالیت این ستاد اطمینان حاصل کنند. سرانجام مدير دفتر برنامهريزی و تلفيق ستاد احيای درياچه اروميه، حاضر به مصاحبه میشود و مسعود تجریشی در یک گفتوگوی رسانهای در واکنش به برخی اخبار منتشرشده در خصوص تعطیلی ستاد احیای دریاچه ارومیه و شکست برنامه های این نهاد دولتی در احیای مهمترین دریاچه آب شور ایران واکنش نشان داده و بیان داشته که هرچند مسئولان استان آذربایجان غربی جواب نامههای محمد مخبر، معاون اول رییس جمهور را هم نمیدهند، ستاد احيای درياچه اروميه تعطيل نشده و کماکان به فعالیت خود تداوم می بخشد. تجريشي با رد خبر عدم فعالیت ستاد تحت مدیریتش، توپ را در زمين مسئولان استاني پرتاب ميکند و معتقد است مسئولان استانی به دليل کم اهميت دانستن وضعيت درياچه اروميه، مشکلات را جای ديگری میبیند. او همچنین نسبت به ادامه فعاليت اين ستاد در دولت سيزدهم، ابراز امیدواری کرده و گفته که «معاون رئيس جمهور، دستوراتی برای اتمام پروژههايی در رابطه با بهبود وضعيت درياچه اروميه داده است ولي دستگاههای اجرايی درکي از موضوع ندارند.»
اظهارات این مقام احیای دریاچه ارومیه در حالی عنوان میشود که ستاد احیای دریاچه ارومیه از ابتدای تشکیلش یک نهاد دولتی بوده است و عذر این ستاد در خصوص کارشکنی برخی سازمانهای دولتی در تهران و همچنین استان ذینفع، یعنی آذربایجان غربی پذیرفتنی است. اما ستاد احیای دریاچه ارومیه پس از گذشت 7 سال و خرج 15 هزار میلیارد تومان برای اجرای پروژههای احیای آن، وضعیت دریاچه را به نقطه اول بازگردانده که نزدیک است این دریاچه، بهطور کامل از روی نقشه جغرافیایی ایران محو شود. هر روز حجم و وسعت دریاچه ارومیه کم و کمتر میشود و روشن نیست مبالغ اختصاص داده شده به این احیای این دریاچه کجا صرف شده که هر سال بر وعدههای مقامات ستاد احیای دریاچه ارومیه و وقت خریدن بر سر موعد احیای دریاچه افزوده میشود.
مشخص نیست که چرا باید یک ستاد تخصصی بحران آب که برای احیای دریاچه ارومیه تشکیل گردیده معطل تغییر دولت و جابهجایی مدیران و مسئولان رده پایینی باشد و فعالیت آن در شرایطی که دستکم 14 میلیون نفر در کشور در معرض طوفانهای نمکی آن هستند راکد بماند؟ مدیر دفتر ستاد احیای دریاچه ارومیه، ادعا کرده است که «با ریيس جمهور و همچنين معاون اول ریيس جمهوری جلساتی را در رابطه با وضعيت درياچه اروميه و چند درياچه و تالاب ديگر برگزار کردهايم و نتايج خوبی بههمراه داشت.»
در دولت حسن روحانی، ستاد احیای دریاچه ارومیه به بهانه رهاسازی آب به دریاچه، سالانه 8 درصد حقابه بخش کشاورزی آذربایجان غربی را کم کرد، در حالی که مقرر بود میزان آب بخش کشاورزی، متناسب با اجرای طرح های آبیاری تحت فشار، کاهش یابد، و با اینکه چنین تناسب همخوانی نداشت، در عین حال به بهانههای واهی، همین حق آبه دریاچه برای شرب و صنعت، راهی آذربایجان شرقی میشود. در آن دوره، همین ستاد، نگران خشکشدن آب دریاچه و تهدید زندگی 15 هزار نفر در تبریز بود! در حال حاضر 600 میلیون متر مکعب آب دو رودخانه زرینه رود و ارس در استان آذربایجان غربی برای مصارف کشاورزی و صنعت به بهانه آب شرب به آذربایجان شرقی انتقال داده می شود. حقابه طبیعت و دریاچه ارومیه در حالی به کشاورزی و صنعت و به نفع رشد جمعیت و احداث شهرک های مسکونی، تنزل داده شده است که استاندار آذربایجان غربی و نماینده مهاباد و ارومیه در مجلس شورای اسلامی تاکنون بارها از تخصیص حقابه دریاچه ارومیه از رودخانه ارس به سایر مصارف انتقاد کرده و خواستار توجه ستاد احیای دریاچه ارومیه و وزارت نیرو به این امر شدند، اما حقابه دریاچه ارومیه از ارس همچنان مخفی و نهان است. دولت فعلی در تلاش است تا نشان دهد دغدغه زيادی برای احیای دریاچه ارومیه دارد در لایحه بودجه 1401 بر پروژههای انتقال آب بین حوضهای و برداشتهای جدید آب در حوضه آبریز ارومیه و آذربایجان تاکید شده است. در حالی که تاکنون هیچ اقدامی در این مورد صورت نگرفته است.
مجلس شورای اسلامی با طرح تحقیق و تفحص از عملکرد ستاد دریاچه ارومیه موافقت کرده اشاره شده به چگونگی هزینه کرد اعتبارات ستاد احیای دریاچه ارومیه از اول تا به حال و همچنین دریافتیهای مدیران آن طرح. رییس فراکسیون محیط زیست مجلس که مسئول این تحقیق و تفحص است در عین حال خواستار نتیجه صرف 5700 میلیارد تومان برای دریاچه ارومیه شده است. این در حالیست که که 15 هزار میلیارد تومان خرج شده، ژاپن هم 10 میلیون دلار کمک کرده، اما دریاچه ارومیه نه تنها بهبود نیافت بلکه 15 درصد آن خشکشده است.
دریاچه ارومیه از اواسط دهه 1380 شروع به خشک شدن کرد و بنا بر آمار بینالمللی تا سال 2015 میلادی حدود 80 درصد از مساحت آن خشک شده بود. برنامه عمران سازمان ملل در سال 1384، طرح حفاظت از تالابهای ایران را تصویب کرد. این طرح بینالمللی هفت ساله با مشارکت سازمان محیط زیست و همراهی وزارتخانههای جهاد کشاورزی، نیرو و کشور، بودجهای معادل 1207 میلیون دلار داشت و دریاچه ارومیه بخشی از آن بود. براساس برنامه عمران سازمان ملل متحد، به مقامات جمهوری اسلامی هیچگاه اجازه داده نشد تا دست رد به سینه کارشناسان و متخصصین مستقل و غیر دولتی در حوزههای محیط زیست و منابع آب و توسعه پایدار و اکولوژی بزنند و نیروهای خودی و دولتی و کارشناسان سازگار با طرح ها و پروژههای فاقد مجوز زیست محیطی به کار گرفته شوند.
از جمله تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه عوامل زیر هستند:
– توفان گردوغبار نمکی–سیلیسی
– از بین رفتن گیاهان در اثر گیاهپوشانی نمک
– حرکت ماسهزارها و بیابانزایی
– جابجایی مردم و تخلیه روستاها
– تشدید توسعهنایافتگی
– افزایش دما و تابستانهای گرمتر و زمستانهای سردتر
– کاهش توان جذب انرژی و تعدیل محیطی
– انقراض گونههای جانوری
– شیوع بیماریهای صعبالعلاج تنفسی
باید توجه کرد که این بحران، محدود به آذربایجان نبوده و بخشی از آن چون گردوغبار نمکی به شهرهای غرب و شمال غرب کشور و حتی تهران تسری خواهد یافت.
عوامل خشک شدن دریاچه ارومیه را در بالا ذکر شد. هماکنون این سئوال مطرح است که آیا میتوان این وضع و بحران دریاچه ارومیه را از بین برد و وضعیت عادی روزگاران گذشته را به آن برگرداند. برای این منظور کارشناسان متعددی اظهارنظر کرده و راهکارهایی نیز پیشنهاد دادهاند. در این میان یکی از این راهکارهابه گفته مهندس مرتضی حقوقی، عضو هیات رییسه جامعه مهندسی مشاور و رییس کمیته محیط زیست این مجمع، برای نجات این دریاچه باید سدهایی که بر روی رودخانههای آبریز دریاچه ساخته شده باز شوند و آب آنها به درون دریاچه جاری شود. همچنین صرفهجویی در مصرف آب در زمینه کشاورزی منطقه هم میتواند از مهمترین عوامل نجات دریاچه ارومیه دانست. بهعلاوه باید از حفر چاههای غیرمجاز جلوگیری کرد. چاههای احداث شده نیز باید شناسایی و از برداشت بیرویه آبها توسط این چاهها جلوگیری شود.
البته درباره عوارض و آسیب2های اجتماعی خشکشدن دریاچه ارومیه نظریات مختلفی وجود دارد. برای مثال:
همزمان با کاهش تراز سطح آب دریاچه، بخشهایی از قسمتهای جنوبی دریاچه خشکید، غلظت نمک در آب دریاچه بالا رفت و رنگ مناطقی از سطح آب دریاچه به قهوهای گرایید که به گفته کارشناسان احتمالا ناشی از تغییر متابولیسم دنالیلا سالینا(Donaliella salina) تحت تاثیر افزایش غلظت املاح به ارقامی فراتر از 300 گرم در لیتر است. شوری شدید سبب کاهش تنوعزیستی و نیز جرم توده زیستی دریاچه شد. گونه آبزی بومی دریاچه آرتمیا اورمیانا بهجز در دهانه رودخانهها از تفریخ باز ایستاد و به تبع آن جمعیت گونههای پرندگانی که از آن تغذیه میکردند بهشکل چشمگیری کاهش یافت. فلامینگوهای بزرگ (Phoenicopterus ruber roseus) که در جمعیتهای گاه بیش از 20000 جفت در دریاچه حضور داشتند و دیگر گونههای پرندگان مهاجر شامل پلیکان سفید، کنار آبچرها، کاکاییها و پرستوها و مرغابیها که در جزایر دریاچه زادآوری میکردند، ناپدید شدند. گوزن زرد ایرانی و قوچ ارمنی که در جزایر درون دریاچه تکثیر شده بودند نیز از شرایط خشکسالی آسیب دیدند و با خشک شدن اراضی پیرامون جزایر، حفاظت و پشتیبانی از آ نها نامقدور شد.
تنوعزیستی در تالابهای اقماری دریاچه کمتر تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفت زیرا جریانهای برگشتی آبیاری(در واقع زهآبها) توانست آنها را تغذیه کند. این تالابها تا حدود زیادی توانستند نقش پناهگاه را برای پرندگان مهاجر ایفا کنند. آن عده از تالابها که از چنین فرصتی محروم بودند مانند قره قشالق، یا خشک شدند و یا با محدودیتهای شدید روبهرو گردیدند. کاهش آب دریاچه ارومیه و خشکی آن باعث ایجاد آسیبهای جدی در زمینههای طبیعی و انسانی خواهد شد. از جمله میتوان به شوری زمینهای کشاورزی، از بین رفتن باغات، کاهش تنوعزیستی، مهاجرت جمعیت شهرها، خالی شدن روستاها، تنشهای قومی ناشی از کاهش منابع آبی و خاک مرغوب کشاورزی، از بین رفتن گونههای جانوری و پرندگان. خشکشدن دریاچه ارومیه به سلامتی انسانی، تغذیه، حیات جانوری و گیاهی آسیب جدی وارد کرده است و منطقه، با آسیبپذیری بالا و تهدیدات زیستمحیطی جدی روبهرو خواهد شد.
رییس دانشگاه علوم پزشکی تبریز، در کنفرانس خبری اثرات خشکشدن دریاچه ارومیه بر سلامتی گفت: در جریان اقداماتی که برای احیا دریاچه ارومیه انجام میگرفت بهعنوان یک عضو در اواسط سال 1393، احساس کردیم که در رابطه با اقداماتی که در حوزه سلام بهصورت متمرکز از طریق حوزه سلامت و متولیان است پیگیری نمیشود.
محمد حسین صومی در ادامه افزود: در جلسات شورای فرهنگی اجتماعی حضور دانشگاه بهعنوان متولی سلامت به شدت کمرنگ شده بود که در رابطه با نتیجه چنین پدیدهای بر روی سلامتی مردم، افرادی اظهار نظر میکردند که صلاحیت لازم را نداشتند. و پای ثابت بحثهای مربوط به دریاچه، تاثیرات خشک شدن دریاچه ارومیه بود.
وی بیان کرد: با چهار دانشگاه در رابطه با ارزیابی اثرات خشکشدن دریاچه ارومیه بر سلامتی انسان، توافق نامهای منعقد گردید که در 7 موضوع تحقیقات انجام شده است.
صومی افزود: مطالعات انجام گرفته در رابطه با ارائه اثرات آشکار و پنهان اثرات خشک شدن دریاچه ارومیه، اثرات التهابی ذرات گرد و غبار بر سیستم تنفسی، اثرات خشکی دریاچه بر دام بوده است.
دهقانزاده افزود: منطقه آذربایجان یک منطقه گرم و خشک است، با اندازه گیری در سالهای گذشته توسط محیط زیست و بهداشت محیط، نتایج نشان میدهد در شهر تبریز میزان ذرات معلق در خیلی از موارد بیشتر از استانداردهای جهانی است که دارای فلزات سنگین، سموم بودند که مطالعات انجام یافته حاکی از این است که فلزات سنگین منشا مصنوعی و بسیار بالا بوده است که افزایش ابتلاء به سرطان را در پی دارد.
وی ادامه داد: برای اندازهگیری ذرات معلق از سامانههای زمینی سنجش استفاده میشود.
وی با اشاره بر تعداد ایستگاههای زمینی که بیشتر آن در کلانشهر تبریز متمرکز شده است که سه ایستگاه در دریاچه ارومیه اضافه شده است.
وی با اشاره بر پراکنش جغرافیایی تعداد مرگ به ازای هر 1000 نفر در روستاهای مورد مطالعه افزود: میزان شیوع پرفشاری خون در کشور در مردان حدود 252 و در زنان 297 در هزار نفر گزارش شده است که تغییرات در بیماریهای قلبی و عروقی نیز همراه بوده است اما نمیتوان تمامی اینها را به دریاچه ارومیه نسبت داد.
اپیدمیولوژیست و رییس پژوهشکده مدیریت سلامت و ارتقای ایمنی دانشگاه علوم پزشکی تبریز نیز گفت: ابتلاء به بیماریهای تنفسی، افزایش انواع سرطان و فشار خون، بیماریهای چشمی، افزایش بیماریها و مشکلات پوستی، مخاطرات روانشناختی و سقط جنین تنها بخش کوچکی از مخاطرات خشک شدن دریاچه ارومیه بر روی سلامت مردم منطقه و سایر مناطق کشور مطرح میشود.
همایون صادقی در رابطه با اهداف تحقیقات انجام شده افزود: تبیین دیدگاهها و نظارت پزشکان خانواده، بهورزان و مردم در مورد تاثیرات بحران خشک شدن دریاچه ارومیه بر سلامتی به روش کیفی، طراحی سیستم معتبر جهت طبقهبندی مناطق اطراف دریاچه ارومیه بر اساس ریسک پذیری سلامت از ریزگرد، مقایسه توزیع بیماریها و شاخصهای سلامت به تفکیک اطلاعات سیستم بهداشتی(مرکز بهداشت استان) و بیمارستانی و در نهایت انجام ارزیابیهای میدانی برای سنجش پیامدهای احتمالی اثرات خشک شدن دریاچه ارومیه میباشد.
وی با روبهرو شدن بیماریهای چشمی و مخاطی افزود: بیش از 2700 نفر و به تعداد بسیار بیشتر از تعهد مطالعه به فراخور گروه انتخابی در محیطهای مورد پرسشگری قرار گرفتند.
وی گفت: از این تعداد 1330 نفر تخت معاینه پزشکی قرار گرفتند که از 667 نفر جهت انجام آزمایشات بعدی خونگیری به عمل آمد.
صادقی اضافه کرد: از کل افراد معاینه شده 125 نفر دارای یکی از بیماریهای لثه، مانند خونریزی، تورم، پیوره، پریدگی رنگ و لثه اسکوربوتیک بودند که شیوع آن در گروههای ریسک اول و دوم به ویژه دوم بالاتر بوده است.
وی در پایان افزود: در صورت شروع رخدادهای گرد و غبار از بستر خشکشدن دریاچه ارومیه، تأثیر ذرات و غلظت آنها بر عملکرد بدن به خصوص ریه و خون کاملا مشهود است.
مهران نظری، مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی نیز خطر خشکشدن دریاچه ارومیه را یکی از مهمترین مشکلات ایران خوانده و گفت این اتفاق خسارت زیادی به منطقه وارد خواهد کرد.
وی افزود: در صورت خشکشدن دریاچه، 6 میلیون نفر به طور مستقیم و 15 میلیون نفر نیز بهطور غیرمستقیم آسیب میبینند، طوفانهای نمکی بر طبیعت، کشاورزی و حیات وحش کل منطقه تاثیر میگذارد.
نظری هشدار داد: در صورت خشک شدن دریاچه، طوفانهای نمکی به کشورهای همسایه نیز میرسند. طوفانهای گرد و غبار از کشورهایی مانند عراق و سوریه نیز تاثیرات جدی برای ما در پی خواهند داشت.
حجت جباری، معاون فنی حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی نیز ضمن اشاره به وجود 102 جزیره در دریاچه ارومیه، گفت: خطر خشک شدن حیات وحش را نیز تهدید میکند.
وی متذکر شد: گوزن زرد وحشی ایران در جزایر دریاچه زندگی میکنند، یکی از مهمترین مشکلات ما در موضوع خشک شدن دریاچه این است که شغال، پلنگ و روباه به جزایر آمده و گوزن زرد وحشی ایران که خطر انقراض آنها را تهدید میکند، را شکار میکنند.
قايم مقام دانشگاه علوم پزشكي دانشگاه تبريز نيز با بيان اينكه درجه شوری درياچه اروميه نسبت به سایر درياچههای مشابه بالا است،گفت: با خشك شدن درياچه نمكهای زيادی در پيرامون آن انباشته مي شود.
دكتر علي طاهر اقدم با بيان اينكه عقل سليم حكم ميكند كه به مخاطرات پس از اتفاق بيانديشيم، خاطرنشان كرد: بايد خودمان را آماده كنيم كه اگر درياچه خشك چه اقداماتی انجام دهيم.
وی با بيان اينكه حدود 14 ميليون نفر در شهرهای پيرامون درياچه درگير مشكلات میشوند، افزود: بايد با تحقيق و پژوهش خودمان را برای مشكلات احتمالی خشكي درياچه و كم آبیهای تابستان آماده كنيم.
طاهراقدم با تاكيد بر ضرورت آگاهسازی مردم اضافه كرد: مخاطرات درياچه اروميه را نبايد سياسي كرد و بايد همه درگير حل موضوع شوند چون هر زمان مردم درگير مسايل بشوند، مشكلات بهتر حل ميشود.
مديرگروه آموزشي مهندسي بهداشت محيط دانشگاه علوم پزشكی تبريز نيز يكي از بزرگترين مشكلات جهانی در حال حاضر را مربوط به تغييرات آب و هوايی دانست و گفت: تغييرات آب و هوايي منجر به تغيير در نوع بيماریها، امنيت غذايی، تامين آب سالم، افزايش فشارها و استرس در افراد و جامعه میشود كه بايد فكر اساسی در اين زمينه بكنيم.
دكتر رضادهقانزاده خاطرنشان كرد: از سال 2016 سازمان بهداشت جهانی آلودگی آب و هوايی را در دسته عوامل ايجاد سرطان قرار داده كه ميليونها نفر در دنيا در معرض خطرات آب و هوايی هستند.
دهقانزاده، طوفانهای گرد و غبار را يكي از عوارض اين تغييرات آب و هوايی ذكر كرد و گفت: گرد و غبار تا 20 هزار كيلومتر میتواند طي مسير و گستره جغرافيايی وسيعی را درگير كند.
وی با بيان اينكه ستاد احيای درياچه اروميه از چند سال پيش تشكيل يافته و به فكر احيای درياچه درياچه است، افزود: اگر روند احيا طول بكشد مسايل زيست محيطي و سلامت انسانها نگرانكننده است.
دهقانزاده بيماریهای آسم، ريوی، تنفسی و سرطانهای پوستی را از جمله عوارض خشكي درياچه اروميه و ريزگردهاي ناشی از آن اعلام كرد.
وي راهكار برون رفت از بحران را سرمايه گذاري براي جلوگيري از تغييرات آب و هوايي دانست و گفت: ضمن اينكه در سيستم مصرف آب بايد تجديد نظر بكنيم، بايد سيستم هاي مراقبت بهداشتی را نيز تقويت كنيم.
نهایتا دریاچه ارومیه، مانند بسیاری از رودخانهها و حوزههای آبی ایران، در کنار عوامل محیطی، مانند خشکسالی، از مدیریت غیراصولی منابع آبی نیز، از جمله ساخت سد و تامین بیش از اندازه آب زمینهای کشاورزی از طریق حفر چاههای غیرمجاز در منطقه، آسیب جدی دیده است.
وضعیت دریاچههای هامون، کافتر، بختگان، مهارلو، و طشک، در کنار تالابهایی همچون انزلی و هورالعظیم، نمونههایی از محیط زیست نابودشده ایران است که دریاچه ارومیه هم به نظر میآید با سرنوشتی مشابه آنها درگیر است.
فعالان کارزار نجات دریاچه ارومیه خواستار حمایت و توجه مدیران دولتیاند، اما با تجربه تاریخی نحوه مدیریت حکومت در مباحث زیستمحیطی، بهتر از هرکسی میدانند که تنها امیدشان باید فراوانی بارشها و پیگیری مداوم مطالبه احیای فوری دریاچه ارومیه باشد.
در شرایطی که حکومت توجهی به خشکشدن این دریاچه و زندگی میلیونها انسان منطقه نمیدهد تنها یک راه در مقابل مردم باقی میماند و آنهم متحدانه و هدفمند علیه حکومت اسلامی به پا خیزند و مطالبات ضروری برای نجات دریاچه ارومیه را بر این حکومت تحمیل کنند. البته ناگفته نماند که در این راه، نه تنها مردم آذربایجان، بلکه مردم سراسر ایران وظیفه داوطلبانه و آگاهانه دارند تا در کمپین حفاظت از محیط زیست سراسر ایران، علیه حکومت اسلامی شرکت کنند. تنها از طریق مبارزه متحدانه و هدفمند میتوان توجه جدی به نجات دریاچه ارومیه و سایر مناطق بحرانی زیست محیطی ایران بر حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی تحمیل کرد.
جمعه سیویکم تیر 1401 – بیست و دوم یولی 2022