حسن رحمان پناە
اخبار و رویدادهای افغانستان بسان سکانس های سریع از فیلمی فاجعەبار از تلویزیونهای جهان و از جلو چشمان حیرت زدە ما شهروندان دهکدە جهانی در حال نمایش است. جدا از اکثریت مردم زجرکشیدە و سوگوار افغانستان ،هر فردی کە ذرەای احساس عاطفی در وجودش باشد، نگران و پریشان حال است . سرعت عقب نشینی آمریکا ، فروپاشی دولت “اشرف غنی” و پیشروی برق آسای مردان دستار برسر،ریش بلند، کثیف ، خشن و اسلحە بدست و جنگ طلب “طالبان” در مدت ١١ روز کە کل افغانستان را بدون هیچ مقاومتی تسخیر کردند، بسیاری را شوکە کرد. سرنوشت و ایندە ٣٨ میلیون افغان ، بویژە زنان ، سکولارها و اقلیت های اتنیکی و مخالف طالبان در هالەای از ابهام ، ناروشنی و موقعیت فاجعەبار قرار گرفتە است. سوالات زیادی در مورد شرایط پیش آمدە ، وقایع پشت پردە ، زدوبندهای صورت گرفتە و ایندە تاریک افغانستان در حکومت متحجرین مذهبی طالبان و حامیان منطقەای و جهانی آنان وجود دارد کە گذشت زمان میتواند آنها را روشن کند.
تشکیل دولت افغانستان ، حضور شوروی تا شکل گیری و حاکمیت طالبان!
کشور کنونی افغانستان بعد از استقلال از انگلستان در سال ١٩١٩ تشکیل شد.این کشور تازە تآسیس از سوی حکومت نوپای بلشویکی حاکم در “اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ” بە رسمیت شناختە شد. همکاری این دو کشور در طول جنگ جهانی دوم تا سال ١٩٥٦ آدامە یافت. همکاری نظامی شوروی و افغانستان از ١٩٥٦ و بویژە بعد از تسلیح پاکستان توسط ایالات متحدە آمریکا بە شکل گستردە تری توسعە یافت.در سال ١٩٧٠ با امضای قراردادی، مستشاران شوروی جهت کمک و آموزش ارتش افغانستان راهی این کشور شدند.
دولتافغانستاندردسامبر۱۹۷۸بابستنمعاهدهای جهت پشتیبانی نظامی ،فنی، تجاری و غیره با اتحاد شوروی مجوز حضور آن ابرقدرت همسایە در این کشور را صادر کرد و عملآ در کنار آن در متن “جنگ سرد” قرار گرفت. بعد از ایجاد “جمهوری دموکراتیک افغانستان” در سال ١٣٥٧ شمسی و بە قدرت رسیدن “داود خان” در افغانستان ، سردی در روابط “داود خان“ با “برژنف” در شوروی ایجاد شد . سردی روابط دو کشور بعد از گذشت چند ماە و با بستن یک معاهدە دوستی دو جانبە از سر گرفتە شد. در بهمن سال ١٣٥٧ رژیم سلطنتی در ایران کە دوست استراتژیک آمریکا در منطقە و همراە با ترکیە و اسرائیل ، سومین ستون حفظ برتری آمریکا در متن جنگ سرد بود، بر اثر قیام مردم ایران سرنگون شد. این رویداد مهم و تاریخی ، خلاء قدرت در منطقە بە زیان آمریکا و غرب در تقابل با بلوک رقیب “شرق” را ایجاد کرد. با بە قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در ایران ، با کمک و همکاری چهار قدرت اصلی غرب (آمریکا، انگلستان، فرانسە و المان” در کنفرانس “گوادلوپ” (فرانسە)، کە “جیمی کارتر” از حزب دمکرات رئیس جمهور آن کشور بود، نگرانی از گسترش قدرت شوروی در منطقە و گسترش نفوذ آن کشور بە آب های گرم خلیج فارس، آمریکا را وادار بە چارە اندیشی کرد. در ژوئیه ۱۹۷۹“جیمی کارتر” رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا اولین فرمان مبنی بر کمک به جنگجویان مذهبی افغان کە آنها را ” مجاهدین افغان “می نامیدند و علیە نیروهای شوروی در افغانستان جنگ را شروع کردە بودند، امضا کرد. هدف ایالات متحده از اجرای این طرح که بر اساس ایدە ” زبیگنیو برژینسکی” مشاور امنیت ملی آمریکا صورت میگرفت، افتادن اتحاد شوروی در “تله افغانستان“بود. برژینسکی در نامەای بە کارتر نوشت ” هم اکنون زمان آن است که یک جنگ ویتنام را به شوروی تقدیم کنیم” . ایالات متحدەآمریکا با همکاری متحدین خود در اروپای غربی ،پاکستان ، عربستان سعودی، ممالک حاشیە حوزە خلیج فارس و با کمک مالی ، تسلیحاتی، لجستیکی ، آموزش و همکاری اطلاعاتی “مجاهدین افغان” ،اقدام نمودند.
در دیماە ١٣٥٨ خورشیدی و بنا بە درخواست دولت وقت افغانستان ،لشکر ٤٠ام از ارتش سرخ وارد این کشور شد. بدینوسیلە پای دولت شوروی بە جنگ افغانستان باز شد و رسمآ اشغال این کشور توسط شوروی کلید خورد. در دوران حضور ارتش شوروی در افغانستان ٨٠درصد از شهرها و جادەهای مواصلاتی در اختیار آنان و ارتش افغانستان بود. اما “مجاهدین افغان” با حمایت های همە جانبە پاکستان، ایالات متحدە آمریکا ، دولارهای نفتی عربستان سعودی در حال تقابل و تعرض با نیروهای دولتی و حامیان آنان بودند و ضربات سنگینی بە نیروهای افغان و حامی آن ارتش سرخ وارد میکردند. هزینەهای این جنگ برای اقتصاد بحرانی شوروی کە “جنگ ستارەگان” با آمریکا را در دستور داشت، بسیار سرسام آور و مهلک بود. برژنف رهبر اتحاد جماهیر شوروی در نوامبر ٨٢ درگذشت. کسی کە زمینە خروج نیروهای شوروی از خاک افغانستان را فراهم نمود ” میخائیل گورباچف” آخرین رئیس جمهور اتحاد شوروی بود. نامبردە از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱، دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی بود و از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۱ رئیس دولت شد. اصلاحات اقتصادی او (پرسترویکا) و اصلاحات سیاسی وی “گلاسنوست” معروفیت جهانی یافت و در همسویی با بازار آزاد ، از دلایل از هم پاشیدن اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر ١٩٩١ محسوب می گردد. از فوریه ۱۹۸۸ گورباچف آغاز به بیرون کشیدن نیروهای شوروی از افغانستان کرد و در سال ١٩٨٩ کل نیروهای شوروی از.فغانستان عقب نشینی کردند. بعد از خروج نیروهای شوروی، نیروهای دولتی افغانستان به تنهایی به نبرد با جهادیون مذهبی کە از جانب کشورهای همسایە و آمریکا و متحدینش حمایت می شدند، ادامه دادند. در بهار ١٩٨٩ نیروهای دولتی شکست سختی را به نیروهای “مجاهدین” در جلالآباد وارد کردند که در شکست و عقب نشینی نیروهای مخالف تآثیر زیادی گذاشت . با خروج ارتش سرخ از افغانستان ،عملآ جنگ داخلی در این کشور شروع شد.
ظهورطالبان در افغانستان و نقش پاکستان و دولت های غربی !
در جریان جنگ داخلی در افغانستان، “سازمان اطلاعات نظامی پاکستان” مشهور بە “انٹر سروسز انٹیلیجنس“( آیاسآی، ISI) کە از سازمانهای قدرتمند اطلاعاتی منطقە است ، حمایت گستردە مالی ، تسلیحاتی ،لجستیکی ، آموزشی و انسانی در همکاری و مساعدت بی دریغ آمریکا و عربستان سعودی در اختیار “مجاهدین افغان” کە درگیر نبرد با نیروهای شوروی و ارتش افغانستان بودند ، قرار می داد. در جنگ ارتش افغانستان با بنیادگرایان مذهبی ،دولت پاکستان پل ارتباطی برای اعزام جوانان مذهبی از سراسر جهان بە این جنگ بود. (آی اس آی) ارتباط نزدیکی با گروهای اسلامی بنیادگرا از جملە سازمان تروریستی القاعدە ، شبکە حقانی ، حمایت از جدایی خواهان کشمیر و دستداشتن در شبکه بینالمللی قاچاق عُمده مواد مخدرداشت. طبق اطلاعات معتبر پخش شدە ، حدود ٩٠،٠٠٠ افغان، از جمله ” محمد عمر” (ملاعمر) رهبر سابق طالبان کە آنرا “امیرالمۆمنین” می نامیدند و یازدەهمین رئیس جمهور افغانستان در دوران حاکمیت گروە طالبان براین کشور بود و در سال ٢٠١٥ درگذشت، در طول دهه ۱۹۸۰ تحت آموزش (آی اس آی) پاکستان قرار گرفتند . آیاسآی، از اوایل دهە ٩٠میلادی قرن گذشتە گروهی از پناهجویان افغان از قوم پشتون را کە ٣٨درصد جمعیت افغانستان را تشکیل می دهند و سنی حنفی مذهب هستند ، در “پیشاور” پاکستان و در مدرسەهای دینی درس خواندە بودند را آموزش نظامی داد. در اوج جنگهای داخلی افغانستان و در اکتبر سال ۱۹۹۴ میلادی گروهی از این آموزش دیدە ها از خاک پاکستان وارد منطقه “سپین بولدک ” در ولایت قندهار در جنوب افغانستان شدند. این گروە نام خود را “تحریک اسلامی طلبای کرام“ نهادند. آنها با تبلیغ شعارهای دینی اسلام از جملە “جهاد با شرک و کفر ” و ” هر کس کە کشته شود به بهشت خواهد رفت“، طرفداران زیادی از افغانستان و پاکستان پیدا کردند.
این گروە کە بە “طالبان” معروف شدند و در سال ١٩٩٤ اعلام موجودیت کردە بودند، به سرعت مناطقی را در جنوب افغانستان که در تسلط دولت “مجاهدین افغان” به رهبری “برهانالدین ربانی” بود، بە کنترل خود درآوردند. در فاصلە کوتاهی ولایت قندهار، چهارمین ولایت مهم افغانستان را نیز تصرف کردند. طالبان به پیشرویهای خود ادامه دادند و ولایتهایی” میدان وردک، لوگر، خوست، هرات، جلالآباد “وسرآنجام کابل پایتخت افغانستان را در سپتامبر ۱۹۹۶ به تصرف خود درآوردند. با تصرف کابل طالبان حکومت وحشت خود بر افغانستان را با نام “امارت اسلامی افغانستان” اعلام نمودند. از مجموع کشورهای جهان ، تنها ٣ کشور متحد طالبان از جملە پاکستان، امارات متحده عربی و عربستان سعودی این گروە جنایتکار و ارتجاعی را به رسمیت شناختند. حکومت ارتجاعی _مذهبی “امارت اسلامی افغانستان” تا یورش تروریستی “القاعدە” بە خاک آمریکا در ١١سپتامبر ٢٠٢١ آدامە یافت. بعد از قبول مسئولیت “القاعدە” در حملە تروریستی بە خاک آمریکا کە بە قیمت از دست رفتن جان ٣هزار انسان بیدفاع منجر شد، دولت “جورج دبلیو بوش” از طریق هم پیمانان خود از جملە عربستان سعودی و پاکستان خواستاراسترداد رهبران القاعدە و مسئولین حملە ١١ سپتامبر بە این کشور شد، کە با جواب رد دولت طالبان و شخص “ملاعمر” روبرو گردید. حدودآ یک ماه بعد، در ٧ اکتبر ٢٠٢١ آمریکا و بریتانیا بە طالبان و القاعدە حملە کردند. در این ماە نیروهای ائتلاف ضد طالبان موسوم به” ائتلاف شمال” نیز با حمایت گستردە هوایی آمریکا و بریتانیا کنترل کابل را در دست گرفتند و دولت اسلامی طالبان سقوط کرد. با سقوط دولت طالبان نیروهای القاعده هم همراە با رهبران آن بە رشتە کوەهای “تورابورا” و خاک پاکستان گریختند. “اسامەبن لادن” و همفکرانش از دهە ٨٠ میلادی در حمایت و همکاری با “مجاهدین افغان” در حال جنگ با اتحاد جماهیر شوروی و ارتش افغانستان بودند. بن لادن و جریانش کە بعد از واقعە ١١ سپتامبر ٢٠٠١ معروفیت جهانی یافت و بعنوان مخوف ترین گروە تروریستی شناختە شد، از دهە ٨٠ میلادی از هیچگونە کمک مالی ، اعزام جوانان رادیکال مذهبی برای جنگ و آموزش در افغانستان ، دریغ نکرد. جریان اسلامی بن لادن در فوریە سال سال ۱۹۹۸ با گروه “تنظیمالجهاد” ایمن الظواهری که یکی از گروههای انشعابی از “اخوانالمسلمین” مصر بود، ائتلاف کرد. بنلادن و ظواهری سازمانی را تشکیل دادند که “قاعدهالجهاد” نام داشت و بە یکی از بی رحم ترین سازمانهای تروریست جهانی تبدیل شد کە هدف اساسی آن جنگ با غرب و آمریکا بود. با سقوط دولت طالبان در اکتبر٢٠٠١ و ترور “بن لادن” در ٢ مەی ٢٠١١ بە فرمان مستقیم “اوباما” رئیس جمهور وقت آمریکا ،ورق بە ضرر این جنایتکاران تاریخ برگشت و سیر نزول آنان آغاز شد. اما اکنون و بعد از ٢٠ سال تاریخ در شکل دیگر و بقول “کارل مارکس” تاریخ دو بار تکرار می شود ، “بار اول بە شکل تراژدی و بار دوم بە شکل کمدی “. طالبان در مدت ١١ روز تقریبآ بر کل خاک افغانستان و جملە کابل پایتخت تسلط پیدا کردە است . این جانیان اکنون از دفتر رئیس جمهور فراری و مزدور افغانستان کە بیست سال قابل نیز آنرا در اختیار داشتند، خطاب بە جهان مصاحبە مطبوعاتی آنجام می دهند.
قدرت گیری مجدد طالبان ، شکست آمریکا ، پیروزی پاکستان
در سطور قبل بە نقش “آی اس آی” (سازمان اطلاعات و جاسوسی پاکستان) در حمایت و همکاری همە جانبە با جریانات اسلامی در جنگ افغانستان و بویژە ایجاد و سازماندهی “طالبان” اشارە شد. بعد از سقوط دولت طالبان در سال ٢٠٠١ ، دولت پاکستان بیکار ننشست و در همکاری با متحدین منطقەایش از جملە پاکستان و قطر در کنار طالبان ایستاد و آنها را برای تغییر شرایط نامطلوب بە شرایط مطلوب، تشویق ، ترغیب و حمایت نمود. پاکستان در مجادلات منطقەای و در تقابل با رقبا و همسایگان از جملە هندوستان ، روسیە ، چین و ایران ، افغانستان را عمق استراتژی خود می بیند و طالبان ابزار تحقق چنین استراتژی است. پاکستان اگرچە متحد استراتژیک آمریکا در منطقە است ، اما در امورات افغانستان با سیاست آمریکا همسو نبود و آشکار و نهان با آن درافتاد و نهایتآ پیروز شد. بە قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان شکست سیاست ٢٠ سالە آمریکا در ادارە افغانستان با ٢٥٠٠ کشتە و دو هزار میلیارد دلار هزینە مالی ، همراە با ٧٠ هزار کشتە از مردم زجرکشیدە و مصیبت زدە افغانستان بود. شکست آمریکا در افغانستان، با شکست شوروی در این کشور در ١٩٨٩و شکست آمریکا در ویتنام ارزیابی می شود. آمریکا در یکی از کانون های اصلی سرمایەگذاری مالی و انسانی در منطقە پر آشوب و در نزدیکی دو رقیب بالفعل و بالقوە جهانی خود روسیە و چین و بویژە چین، شکست خورد. این شکست، باردیگر دولت سازی بە شکل آمریکا و با صدور فرمان از بالاسر مردم و چیدن تعدادی مهرە مزدور و بیگانە با مردم و واقعیات جامعە افغانستان از نوع “اشرف غنی” و ” حامد کرزای” را ناکام گذاشت. خروج با عجلە و بدون برنامە دقیق و غافلگیر کردن مردم و متحدین آمریکا در افغانستان و جهان کە هرج و مرج و سراسیمگی گستردەای بە همراە داشت و پیشروی سریع طالبان تا تصرف کابل در مدت ١١ روز، بدون هیچ مقاومتی را بە آرمغان آورد، از سوی ناشی از شکست استراتژی آمریکا در افغانستان است کە علائم آن شکست از زمان رئیس جمهوری “اوباما و ترامپ” آشکار شدە بود و از سوی دیگر حکایت از تسلیم بی قید و شرط و بدون مقاومت دولت افغانستان بە گروە جنایتکار طالبان بود.
دست اندرکاران فاجعە افغانستان و تسلیم کردن آن بە طالبان هر کدام بە نوعی همدیگر را متهم میکنند. جوبایدن رئیس جمهور کنونی آمریکا، این شکست را محصول آدامە سیاست “ترامپ ” در مذاکرە با طالبان و وعدە خروج آمریکا از افغانستان معرفی میکند و “ترامپ” آنر حاصل “خیانت بایدن” بە مردم افغانستان و آمریکا می داند . فارغ از تبلیغات جناحی این دو شخص ، تسلیم افغانستان بە طالبان توسط آمریکا و دست نشاندگانش در حکومت آن کشور ، محصول عوامل مختلف از جملە فساد گستردە حکومتی و اداری، وجود ارتش و نیروی مسلح ٣٠٠هزار نفری آموزش دیدە توسط آمریکا کە تنها یک ششم آن واقعی و بقیە وهمی و بە منظور دزدی از هزینەهای کلان مالی سرهم بندی و بە جهان معرفی می شدند و سرآنجام ١٧ ماە مذاکرە بدون نتیجە نمایندگان آمریکا در “قطر” با ساپورت گستردە تبلیغاتی در معرفی چهرە دیگر از طالبان در افکار عمومی جهانی توسط آمریکا و نمایندگان آن در آن نشست ها بود. آمریکا در شرایطی بە مذاکرات “قطر” با طالبان روی آورد کە هژمونی سیاسی و عملی این جنایتکاران بر افغانستان در طول ٢٠سال گذشتە نە تنها کاستە نشد ، بلکە گسترش هم یافت . طالبان صدها مدرسە و نهاد مدنی در افغانستان را بە آتش کشید و دهها فعال مبارزە اجتماعی ، بویژە زنان سکولار و آزادیخواە را ترور کردند. در همسویی با این جنایات، صدها مسجد و مرکز آموزش دینی در مناطق تحت کنترل دولت وابستە بە آمریکا و طالبان ساختە شد ، اما تنها چند دانشگاە ایجاد گردید.
واقعیت این است کە مردم زجرکشیدە افغانستان قربانی سیاست کثیف معاملەگری آمریکا با گروە طالبان و مافیای فاسد و سودجوی حاکم در این کشور شدند. بعد از پیروزی سریع طالبان در افغانستان تبلیغ می شود کە “طالبان تغییر کردە است ، طالبان امروز طالبان ٢٠ سال قبل نیست “؟! این تبلیغات آدامە سیاست ١٧ ماە مذاکرە نمایندە ویژە “ترامپ” و سپس “بایدن” ، آقای “زلمای خلیل زاد” افغانی الاصل و تحصیل کردە و شهروند آمریکا و از چهرهای بە شدت راست در حزب جمهوریخواە و دوست نزدیک طالبان است کە قصد دارند چهرە دیگر و “امروزی” از طالبان آرائە دهند. طالبان تغییر نکردە و طرفدار “امارت اسلامی افغانستان ” بە سبک ٢٠ سال قبل است. آنچە تغییر کردە، فضای سیاسی و مبارزاتی جامعە جوان افغانستان و بویژە کنشگران عرصەهای مختلف فعالیت سیاسی ، اجتماعی ، سکولار و غیرمذهبی است. رفتار درندانە طالبان با زنان ، مخصوصآ دختران نوجوان و جوان ، ربودن آنان از خانوادەهایشان و نکاح اجباری آنان با مردان مسن و جنگجویی طالب ، یادآور اعمال برادران مسلمان آنان در “دولت اسلامی عراق و شام” ( داعش) است کە هزاران زن و دختر جوان ، بویژە در میان اقلیت ستمدید “ایزدیها” را کنیز و در بازار بردەفروشی خود در آن دو کشور فروختند.
آنچە امروز در جلو چشمان نظارەگرجهانی میگذرد، فاجعەای بە وسعت افغانستان و زخمی بە عمق جهان بر همە وجدانهای بیدار و انساندوست است. تردیدی نیست کە مردم افغانستان کە تاوان اعمال و مزدوری دو جبهە مرتجعین مذهبی و سیاستمدارن فاسد و دزد این کشور در همراهی با سیاست ابرقدرتها و حاکمان جنایتکار منطقە در طول دهها سال گذشتە را می دهند، از زیر بارسنگین این آوار کمر راست خواهند کرد.
تاریخ نشان دادە است کە شکوفەهای امید برای آزادی و رهایی، از برخواستن ، تسلیم نشدن ، نبرد فداکارانە و اتحاد و همبستگی انقلابی خواهند روئید . در کنار مردم افغانستان ، اما با درس گرفتن از شکست و ناکامیهای تحمیلی بر آنان ، بویژە از سوی قدرتهای امپریالیستی و منطقەای و وابستگانان آنان و در تقابل با بنیادگرایی و ارتجاع باشیم.
نیمە دوم اگوست ٢٠٢١