کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

طبقە کارگر و اول ماە، جنبش کارگری ایران (بخش دوم)

FB IMG 1619339733470

 

حسن رحمان پناە 

از ویژەگی های اول ماە مە برای طبقە کارگر ، بویژە فعالین و پیشروان آن، چە در ابعاد جهانی و چە در سطح کشوری ، ارزیابی و نگاهی انتقادی بە سال گذشتە ، بیان ضعف و کمبودها در جریان مبارزە و رویاروی با طبقە سرمایەدار و دولت حامی آن جهت برطرف نمودن کاستی ها و تاکید بر نقاط قوت و طرح خواست و مطالبات طبقاتی خود و بویژە مطالبات فوری و جاری جهت مبارزە متحدانە و پیگیری آنان در سال جاری است. از این زاویە بیان برخی از ویژگی های شرایط کنونی جامعە ایران و موقعیت طبقە کارگر برای نبرد با دولت اسلامی و سرمایەداران از اهمیت خاصی برخوردار است .

١_ جامعە ایران وارد دوران بسیار حساس و سرنوشت ساز نسبت بە جمهوری اسلامی از جملە  بقا یا پایان عمر حکومت در طول حیات خود شدە است. خیزشهای دیماە ١٣٩٦ و آبان ماە ١٣٩٨ تناسب قوا میان جبهە انقلاب و ضدانقلاب را متحول نمود. دو حرکت تودەای و گستردە اجتماعی بە فاصلە کمتر از ٢سال ، پایەهای استبداد سیاسی و مذهبی را از هر زمان دیگری بیشتر بە لرزە انداخت و توازن مبارزاتی را به نفع جبهە مردم ناراضی ، از جملە جنبش کارگری تغییر داد. فضای مبارزاتی جامعە بر بستر مناسبتر روبەپیش گام برداشت کە در متن آن مبارزات طبقە کارگر ایران نیز در طول ٤سال گذشتە بە لحاظ کیفیت نبرد طبقاتی سیر صعودی  طی کرد . آمار اعتراضات و اعتصابات کارگری کە مطبوعات و نهادهای حکومتی ناچار بە بیان بخش های از آن هستند ، تا انعکاس مبارزە و اعتراضات توسط نهاد و سازمانهای مستقل کارگری ، درجە سازمانیابی و ارتقاء خوداگاهی کارگران و بویژە فعالین آن، تغییر در کیفیت جنبش کارگری را روشنی نشان می دهد. اما کماکان باید اذعان داشت کە این مبارزات به دلایلی کە پایین تر بر شمردە خواهد شد، پراکندە و در جواب به تعرضات کارفرما و دولت ، از جملە عدم پرداخت دستمزدهای معوقە ، اخراجهای دستەجمعی و بیکار سازی فلەای بودە و هست .
٢_ مبارزات کارگران در ایران اگرچە طی ٤سال گذشتە گامهای مهمی ، بویژە در مناطق جنوبی کشور بە جلو بر داشت ، اما هنوز محدودە یک کارخانه یا یک مرکزتولید را پشت سر نگذاشتە و فراگیر نشدە است . مبارزات کارگری هنوز سراسری و به نبرد طبقە علیە طبقە تبدیل نگردیدە است . بلکە به اعتراض یک کارخانه یا یک محیط کار در برابر کارفرما و دولت در همان محیط محدود ماندە است.برای مثال مبارزە فداکارانە کارگران هفت تپە ، فولاد اهواز ، پتروشیمی های جنوب و کارگران پیمانکار نفت، متاسفانە باپشتیبانی و حمایت وسیع و گستردە دیگر مراکز کارگری روبرو نگردید.
٣_ نهادهای ضدکارگری و وابستە به رژیم از قبیل خانه کارگر و شوراهای اسلامی علی رغم  ضدیت اشکار با مصالح و منافع کارگران ، به دلیل حمایت های دولت از آنان هنوز در محیط های کار حضور دارند . این نهادهای ضدکارگری حمایت دولت و کارفرما را پشت سر خود دارند و در مسائل کارگری از جملە تعیین دستمزد سالانه، طرف حساب دولت و کارفرما هستند و یکی از موانع شکل گیری تشکل های مستقل کارگری از بدو تشکیل تا کنون به حساب می آیند.
۴_ طبقە کارگر هنوز بعنوان یک طبقە در برابر بورژوازی و دولت حامی آن بعنوان طبقە دیگر و متضاد وارد نبرد اقتصادی و سیاسی فراگیر و سراسری نشدە است. در مبارزات کنونی و جاری کارگران ، کارگران بیکار کە لشکر چند میلیونی طبقە کارگر را تشکیل می دهند، متاسفانه نقش و جایگاهی ندارند. دولت و کارفرما از خیل عظیم بیکاران ، بعنوان تهدید و بیکارسازی علیە کارگران شاخل استفادە بهینه نمودە است.
۵_ اگر چه مبارزات کارگری در مواردی حمایت خانوادەهای کارگران اعتصابی را به همراه داشتە است، اما این سطح از حمایت کافی نیست . کارگر تنها در محیط کار، کارگر نیست، بلکە محیط زندگی نیز کە بخش مهمی از مکان حضور اجتماعی آنرا تشکیل می دهد، کارگر و فروشندە نیروی کار خود است. لذا ضروری است کە کارگران در مبارزات روزانه خود حمایت اجتماعی دیگر اقشار محروم و ستمدیدە و متحدآ مبارزاتی خود ، از جملە در محیط زندگی را نیز پشت سر خود داشتە باشند.
۶_ زنان بخش وسیعی از طبقە کارگر و نیروی کار این طبقە درایران را تشکیل می دهند. در بخش تولید ، در بخش خدمات و آموزش ، در تولیدات کوچک خانگی از جملە بافندگی و کار دستی ، در بخش کشاورزی و باغداری ، فعال و بیشترین نیروی کار بیکار بنا به مصالح و منافع سرمایە از صفوف زنان تآمین و خانەداری و بچەداری، توجیە حکومتی برای بیکاری گستردە زنان و فرستادن آنان به گوشە آشپزخانه ، بدون هیچگونه بیمه و حقوق ماهانه است . این بخش از طبقە کارگر به نسبت کمیت و کیفیت آن ، چه در نهادهای خودساختە فعالین کارگری، چه در سازماندهی و رهبری اعتراضات و مبارزات جاری، نقش و جایگاه شایستە خود را نیافتەاند. بافت مذهبی و مردسالار حکومت و بخش دینی جامعە در تحمیل این نابرابری بر جنبش کارگری موثر بودە و متاسفانه جنبش کارگری نیز تا حد زیادی به آن تمکین کردە است . کمبود حضور فعال زنان در همه عرصەهای جنبش کارگری یکی از نقاط ضعف اصلی این جنبش است . این خلاء را باید و میتوان با مبارزە علیە فرهنگ مردسالار و مذهبی ، با مبارزە برای حق اشتغال و برابری اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، خانوادگی و برابری جنسیتی زنان با مردان پر کرد . لازم و ضروری است کە زنان نقش واقعی و شایستە خود را در جنبش کارگری کە حق طبیعی و مبارزاتی آنان است را به دست آورند.
٧_ ٤٢سال سرکوب خشن و خونین ، زندان ، شکنجە و اعدام ، تبعید و جلای “وطن”، اخراج و بازخرید اگاهانه با فشار کارفرما و نهادهای امنیتی ، منع فعالیت و یا تعیین زندان تعلیقی با قرار وسیقە سنگین به منظور خودداری از فعالیت کارگری ، جنبش کارگری ایران را از بخشی از فعالین و رهبران عملی ، علنی و فکری خود محروم کردە است. این کمبود اکنون از هر زمان دیگری محسوس تر است. اما قشری از فعالین جوان کارگری در حال نشو و نما در درون این جنبش هستند. فعالین قدیمی کارگری لازم است و میتوانند راهنما و همکار فعالین جوان و پرشور کارگری باشند و تجربیات غنی خود را در جریان عمل و مبارزات جاری روزانه در اختیار آنان قرار دهند تا کمبود رهبری دوراندیش، جسور، رزمندە و متحد کنندە طبقە کارگردر کمترین زمان ممکن به حداقل خود برسد.
٨_ نهادهای مبارزاتی ، انقلابی و کارگری موجود ، از جملە کمیتەها ، اتحادیەهای مستقل و غیردولتی و غیرکارفرمایی ، با نام و عناوین متفاوت، اگرچە مبارز و فداکار در جنبش کارگری فعال هستند ، حضور دارند و از جان خود مایە می گذارند ، اما بیشتر به محل و مکان تجمع فعالین کارگری و فعالین گرایشهای رادیکال و سوسیالیستی این جنبش تبدیل شدەاند. درد مشترک تمام این نهادها، غیرتودەای بودن آنان و به یک معنا تک گرایشی بودن آنان است . نهاد و سازمان کارگری باید و لازم است محل تجمع ، گردهمایی و مبارزە مشترک کل فروشندگان نیروی کار، فارغ از هویت های کاذب فکری ، مذهبی ، ملی و همچنین تفاوتهای جنسیتی آنان باشد.
٩_ سرآنجام و نکتە گرهی کە باید تآکید چند جانبە بر آن نمود، این واقعیت است کە طبقە کارگر ایران از ابزار و سلاح مبارزە و رزم انقلابی خود کە سازمان و تشکیلات مبارزاتی است اگاهانه و نقشەمند توسط طبقە سرمایەدار و دولت حامی آن محروم شدە است . کارگران پراکندە در هر مبارزەای به آسانی سرکوب و متفرق می شوند. اما کارگران متحد و متشکل از مبارزە و رزم مشترک نیرو و قوت قلب می گیرند. کارگران هر پیروزی در عمل، ولو کوچک و محدود را دستمایە پیشروی و اقدام بزرگتر قرار می دهند و آنر سنگری در فتح سنگرهای دیگر می دانند. اگر رمز موفقیت طبقە سرمایەدار در سرکوب و استثمار شدید کارگران در متشکل بودن بعنوان یک طبقە در ارگانهای مهم کشوری و بین المللی است ، طبقە کارگر نیز هیچ راه دیگری به جز متحد بودن و متحد شدن در مبارزە مرگ و زندگی علیە آنان در همان ابعاد ندارد. پراکندگی کارگر، عامل مهمی در مرگ تدریجی و تحمل بربریت طبقە سرمایەدار علیە او است و متحد و متشکل شدن، رزمیدن و نبرد کردن برای نان، کار، آزادی و حکومت کارگری است. به قول کارل مارکس ” کارگران فردی استثمار می شوند ، اما جمعی رهایی می یابند”. بنابراین متشکل شدن در حزب کارگری و سازمانها تودەای کارگری ، مبارزه رزمندە و سراسری، رمز پیروزی کارگران در نبرد با سرمایەداری است . طبقە کارگر ایران اکنون از این ابزارهای مهم نبردطبقاتی، اگاهانه محروم شدە است . وظیفە پیشروان و پیشقراولان این طبقە، مسلح نمودن خود و هم طبقەایهایشان به چنین ابزاری است. تردیدی نیست تقویت و گسترش تشکلات حزبی و طبقاتی کارگران نیز در دل مبارزات جاری روزانە کارگری و تودەای ممکن میگردد . در همان حال ابزارهای مبارزاتی ، پیشروی و پیروزی مبارزات جاری و روزانه کارگران را ممکن خواهد نمود. تشکل تودەای و حزبی کارگران نه تنها در تقابل با هم نیستند، بلکە در یک پروسە مبارزاتی و انقلابی کە نبرد بی امان و لحظە به لحظە کارگر با سرمایەدار و دولت حامی آن است، سیقل می یابند ، گستردە می شوند و همدیگر را تقویت و تکامل خواهند داد. حزب کارگری، بخش اگاه و متشکل کارگران و کمونیست ها را در بر می گیرد کە به قول مانیفست ” فرق کمونیستها با دیگر احزاب پرولتارى تنها در این است که از طرفى، کمونیستها در مبارزات پرولتارهاى ملل گوناگون، مصالح مشترک همه پرولتاریا را صرف نظر از منافع ملی شان، در مد نظر قرار میدهند و از آن دفاع مینمایند، و از طرف دیگر در مراحل گوناگونى که مبارزه پرولتاریا و بورژوازى طى میکند، آنان همیشه نمایندگان مصالح و منافع تمام جنبش هستند”.
١٠_ جمهوری اسلامی هر سالە با راە اندازی کارنوال ضدکارگری “هفتە کارگر” و با معرفی و جایزه دادن به کارگر”نمونه” کە کسی جز کارگر وابستە به رژیم و ضد منافع و مصالح طبقە کارگر و خادم سرمایە نیست، قصد دارند کارگران را حول مصالح و منافع کارفرما و دولت در روز کارگر مسخ و بسیج کنند. رسالت کارگران اگاه و پیشرو و کل طبقە کارگر ایران است کە متحد و یکپارچه این نمایش مضحک حکومتی و مذهبی را بایکوت و در آن شرکت ننماید ، بلکە برعکس ، مراسم های مستقل خود را سازماندهی و برگزار کنند (با در نظر گرفتن ویروس کرونا ممکن است امکان برگزاری مراسم های اول ماە مە ممکن نگردد). طبقە کارگر لازم و ضروری است خواست و مطالبات اکثریت جامعە ، از جملە ” واکسین ضد کرونای رایگان ، عمومی و ستاندارد برای تمام افراد جامعە ، آزادی زندانیان سیاسی، لغو حکم اعدام ، آزادی عقیدە ، بیان و تشکل ، برابری کامل زن و مرد در همه عرصە ، کار یا بیمە بیکاری، افزایش دستمزدها مطابق تورم و حداقل ١٢ میلیون تومان در ماە، لغو کار کودکان و تحصیل رایگان تا سن ١٨ سال و … ” بعنوان حداقل مطالبات کارگران و قانون ادارە جامعە توسط کارگران را در کیفرخواسهای خود به اطلاع دولت ، کارفرما و تودەهای ستمدیدە برسانند.اما تردیدی نیست کە بیان این خواست ها و دیگر مطالبات جاری و فوری کارگران و جامعەای کە آنرا نمایندگی میکنند ، تا لغو کارمزدی و رسیدن بە جامعە سوسیالیستی ، نە “پروسە خودبخودی و حاصل تکامل و گسترش نیروهای مولدە و جبر تاریخ” ، بلکە محصول نبرد و رزم مشترک ، اگاهی و سازمانیابی کارگران و محرومان جامعە حول خواست و مطالبات طبقە کارگر است. 

ادامە دارد