بهرام رحمانی
شصت و چهارمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان 1367، روز دوشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۰ – چهاردهم فوریه 2022، با ادامه شهادت جعفر یعقوبی به طور غیرحضوری و از طریق ویدیو از محل اقامتش در آمریکا شد.
این دومین جلسه جعفر یعقوبی بود. جعفر یعقوبی در جلسه نخست شهادتش در جمعه هفته گذشته بیست و دوم بهمن ۱۴۰۰، گفته بود که پس از اعدامها و در آبان ۱۳۶۷، «دادیار عباسی» در دادیاری زندان گوهردشت به او گفته بود که «خوب از اعدام قسر در رفتی.»
جعفر یعقوبی در جلسه قبل شهادت داده بود که در پاییز سال 1363 در تهران دستگیر و یک سال بعد به اتهام عضویت در سازمان فدائیان خلق، مخالفت با جمهوری اسلامی و داشتن اسم مستعار به پانزده سال زندان محکوم شده بود.
جعفر یعقوبی امروز دوشنبه 25 بهمن ماه، در آغاز جلسه دوم در پاسخ به سئوال دادستان در مورد منظور حمید نوری از ایراد چنین چیزی گفت با توجه به بالابودن حکمش، «آقای عباسی» از زنده ماندن او ناراحت بود.
وی گفت: عباسی (نوری) اعدام شدن را حق او میدانست.
جعفر یعقوبی در دادگاه چشم در چشم با حمید نوری، رسما هویت او را برای مقامات دادگاه تایید کرد و گفت او همان حالت و نحوه نشستن را دارد. اما تنها کمی لاغرتر و مسنتر شده است.
یعقوبی همچنین هویت برخی از زندانیان اعدامی مندرج در کیفرخواست دادگاه را همچون ابوالقاسم سلیمانپور، محمود علیزاده اعظمی و بیژن بازرگان تایید کرد.
دانیل مارکوس، یکی از وکلای مدافع نوری، طبق معمول در دفاع از نوری تلاش کرد که با مقایسه بازجوییهای پلیس سوئد از شاهد و شهادت او در دادگاه، موارد اختلاف در گفتههای شاهد دادگاه را به ویژه در مورد تاریخ وقوع حوادث انگشت بگذارد.
دنایل مارکوس با طرح سئوالاتی در مورد زمان و نحوه اطلاع شاهد از دستگیری حمید نوری، تلاش کرد ثابت کند که شهادت این شاهد نیز (همانند بسیاری دیگر از شاهدان این دادگاه) ، تحت تاثیر گفتهها و کتابهای خاطرات زندانیانی و همچنین نحوه و زمان آگاهی شاهد از دستگیری حمید نوری قرار دارد.
جعفر یعقوبی در پاسخ به سئوال دادستان که چرا ده سال و نیم زودتر از زمان پایان محکومیتش در اسفند ۶۷ آزاد شد، پاسخ داد که حکومت جمهوری اسلامی تعداد زیادی از زندانیان را کشته بود و با آزاد کردن بقیه قصد داشت تبلیغات کند که زندانی سیاسی ندارد.
لازم به ذکر است که جعفر یعقوبی در جلسه نخست شهادتش گفته بود که در دهم شهریور در برابر هیات مرگ از جمله نیری و اشراقی قرار گرفت. او ادعا کرد مسلمان است و پس از تحمل ۳۰ ضربه شلاق در آمفی تئاتر زندان، قبول کرد که نماز بخواند.
درباره شهادت جعفر یعقوبی مراجعه کنید به یادداشت 63 درباره دادگاه حمید نوری(عباسی).
همزمان با ادامه دادگاه حمید نوری در استکهلم، معاون دادستان تهران به دادستان درباره «دادگاههای حقوق بشری برگزارشده علیه جمهوری اسلامی ایران در اروپا» که نشان میدهد برخی مقامات جمهوری اسلامی بیش از آنچه وانمود میکنند، از پیامدهای این دادگاهها بهخصوص در مورد فراهم شدن مقدمات بازداشت و محاکمه مقامات نظام احساس خطر میکنند.
میرمصطفی سیداشرفی، معاون دادستان و سرپرست دادسرای امور بینالملل تهران، در این نامهٔ مورخ ۲۴ آبان ۱۴۰۰ خطاب به علی القاصی مهر، دادستان وقت عمومی و انقلاب تهران، ضمن ارائه گزارشی از دادگاه مردمی آبان، دادگاه حمید نوری در سوئد و دادگاه ایران تریبونال درباره اعدامهای ۶۷، هشدارها و پیشنهادهایی را درباره واکنش مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی در مقابل این دادگاهها طرح کرده است.
او در عین اینکه این دادگاهها را «تبلیغاتی» خوانده و گفته «فاقد ضمانت اجرایی» هستند، هشدار داده که «محاکم قضایی اروپایی با استناد به آرای دادگاههای مردمی راه را برای محاکمه و بازداشت مقامات جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور باز نمودهاند.»
این مقام قضایی در بخش مفصلی از نامه خود گزارشی از روند و جزئیات برگزاری این سه دادگاه در سالهای اخیر گردآوری و ارائه کرده که یکی از آنها دادگاه بینالمللی مردمی آبان در لندن است که دومین دور آن از ۱۷ بهمن آغاز شد.
بر اساس اسناد و مدارک رسیده به این دادگاه از سوی ۴۴۰ نفر، که شهادت ۲۱۹ تن از آنها نیز اخذ و راستیآزمایی شده، دادستانی دادگاه بینالمللی مردمی آبان ۱۶۰ نفر از مقامات ارشد و استانی جمهوری اسلامی ایران از جمله رهبر جمهوری اسلامی را به ارتکاب «جنایت علیه بشریت» طی اعتراضات آبان ۱۳۹۸ متهم کرده است.
اعتراضات آبان سال ۹۸ که در ابتدا واکنشی به گران شدن ناگهانی قیمت بنزین بود، بهسرعت گسترش یافت و تغییر جهت داد و حکومت جمهوری اسلامی را نشانه گرفت، اما با سرکوب شدید مواجه شد، بهگونهای که، بهگزارش رویترز، حداقل ۱۵۰۰ نفر از مردم در نتیجه شلیک گلوله نیروهای انتظامی و امنیتی کشته شدند.
دادگاه دیگری که در نامه خیلی محرمانه معاون دادستان گزارشی از آن ارائه شده، دادگاه حمید نوری در سوئد است که ۱۸ آبان ۹۸ در نخستین روز سفر به استکهلم بلافاصله دستگیر شد.
حمید نوری متهم است که در مقام دادیار پیشین زندان گوهردشت کرج در اعدام چند هزار زندانی سیاسی در تابستان ۶۷ با دستور مستقیم آیتالله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی، و با مدیریت گروهی چهارنفره از جمله ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری کنونی، مشارکت مستقیم داشته است.
معاون دادستان تهران نیز در این سند به برخی درخواستها در روند برگزاری این دادگاه و دو دادگاه دیگر برای بازداشت ابراهیم رئیسی در خارج از ایران، به اتهام نقش داشتن در اعدام زندانیان سیاسی دهه ۶۰، اشاره کرده و از جمله نوشته است: «به نظر می رسد محاکم قضایی اروپایی با استناد به آرای دادگاه های مردمی راه را برای محاکمه و بازداشت مقامات جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور باز نمودهاند.»
معاون دادستان تهران در این نامه، بر اساس محل برگزاری این دادگاهها و نیز ملیت برخی قضات، دولتهای بریتانیا و هلند و سوئد را به نقش داشتن در این برگزاری آنها متهم کرده، در عین حال ادعا کرده است که سازمان مجاهدین خلق نیز از «صحنهگردانان اصلی» این دادگاههاست، ضمن آنکه «در پشت صحنه ردپای کشورهایی همچون آمریکا را نیز میتوان مشاهده نمود.»
ازسویدیگرخبرگزاریفارس،کهبهسپاهپاسدارانانقلاباسلامینزدیکاست،عصریکشنبه 24 بهمن 1400 با انتشار خبر کوتاهی اعلام کرد که اصالت فایل صوتی منتسب به محمد علی جعفری، فرمانده کل پیشین سپاه، را تایید میکند.
روز پنجشنبه ٢١ بهمن یک فایل صوتی حدود ۵۰ دقیقهای از یک جلسه سه سال پیش محمد علی جعفری، فرمانده وقت سپاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و صادق ذوالقدرنیا، معاون پیشین اقتصادی و سازندگی سپاه پاسداران، منتشر شد که در آن درباره فساد در نیروهای مرتبط با نیروی قدس سپاه، بنیاد تعاون سپاه و شهرداری تهران سخن گفته میشود.
در این فایل، که نخستین بار توسط رادیو فردا منتشر شد، مشخصا به نقش محمدباقر قالیباف، شهردار وقت تهران و رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی، قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه، جمال آبرومند، معاون وقت هماهنگکننده سپاه، و حسین طائب، مسئول اطلاعات سپاه، در پرونده فساد اشاره میشود.
در بخشی از این فایل صوتی، آقای ذوالقدرنیا به نارحتی شدید قالیباف از برخورد با پرونده فساد مرتبط با شهرداری و بنیاد تعاون سپاه اشاره کرده و میگوید قالیباف درخواست کرده تفاهمنامه «۸ هزار میلیارد تومانی» برای «رفع و رجوع کردن» کسری بودجه بنیاد تعاون سپاه امضا شود.
جعفری نیز در واکنش با تایید این ماجرا میگوید اگر این تفاهمنامه امضا میشد، نمیدانم باید «چه خاکی بر سر میکردیم.»
جعفری در بخش دیگری از این فایل میگوید قاسم سلیمانی، فرمانده وقت سپاه، نیز از برخورد با باند جمالالدین آبرومند، معاون وقت هماهنگکننده سپاه، نارحت بوده و این موضوع را با علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در میان گذاشته است.
شرکت «توسعه اقتصادی یاس» مشهور به «هولدینگ یاس» بازوی اصلی بنیاد تعاون سپاه و در واقع نقش خزانه نیروی قدس سپاه پاسداران را بازی میکرد و پس از بروز مفاسد گسترده اقتصادی و بازداشت برخی مدیرانش در سال ۹۶ منحل شد.
صادق ذوالقدرنیا نیز در بخش از این فایل به یک دستور علی خامنهای اشاره میکند که بر اساس آن هدف اصلی باید کمک به نیروی قدس سپاه باشد و باید از منابع اصلی ٩٠ درصد را به نیروی قدس بدهند و تنها ١٠ درصد به بقیه سپاه اختصاص یابد.
مجتبی توانگر، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی، در واکنش به انتشار این فایل ضمن اذعان به وقوع تخلفاتی در این پرونده گفت هدف از انتشار این فایل و نام بردن از افراد مختلف، «فرافکنی» و «ضربه به امنیت مردم» است.
وی در گفتوگویی با خبرگزاری ایسنا که روز یکشنبه 24 بهمن منتشر شده با اشاره به این که وقوع تخلفات در یک دستگاه «عجیب نیست» و تاکید بر اهمیت رسیدگی به تخلفات و مجازات متخلفان گفته نام بردن افراد مختلف در این فایل صوتی «فرافکنی» است و رسانههای معاند میخواهند بدینوسیله نظام جمهوری اسلامی و «امنیت مردم» را هدف قرار دهند.
موضوع مهم دیگر انفجار آمیا؛ ابعاد تازه دعوای آرژانتین با دو متهم بلندپایه در ابراهیم دولت رئیسی مطرح شده است. انفجار آمیا در ۲۷ تیر ۱۳۷۳-هجدهم جولای ۱۹۹۴ روی داد. بر اثر این انفجار، ۸۵ نفر از یهودیان آرژانتین کشته و بیشتر از ۳۰۰ نفر زخمی شدند. آرژانتین بالاترین مقامهای جمهوری اسلامی را در این انفجار دخیل میداند و از اینترپل خواسته است آنها را دستگیر کند و برای اجرای عدالت در دادگاه، به آرژانتین بفرستد اما جمهوری اسلامی دخالت در این انفجار را رد میکند.
آرژانتین بعد از انجام تحقیقات مفصل در مورد این انفجار اعلام کرد که نقشه این بمبگذاری در تهران کشیده شده و توسط «حزبالله» لبنان با فرماندهی «عماد مغنیه» انجام شده است. گفته میشود عماد مغنیه شوهر خواهر سرلشکر «قاسم سلیمانی»، فرمانده ترور شده نیروی «قدس» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده است. ایران انتساب این انفجار به جمهوری اسلامی را قویا رد کرد. اما برای اولین بار، دو فرمانده ارشد سپاه، یعنی سرلشکر «محسن رضایی» فرمانده وقت سپاه و سرتیپ «احمد وحیدی» فرمانده وقت نیروی قدس با اتهام فعالیت تروریستی تحت تعقیب یک دولت قرار گرفتند و هماکنون به درخواست آرژانتین، در فهرست افراد تحت تعقیب اینترپل یا پلیس بینالملل هستند.
سرلشکر پاسدار محسن رضایی اکنون معاون اقتصادی دولت «ابراهیم رئیسی» و سرتیپ پاسدار احمد وحیدی وزیر کشور دولت او است. رضایی اخیرا یک سفر رسمی ایران به نیکاراگوئه داشته که مورد اعتراض شدید آرژانتین قرار گرفته است.
وزیر خارجه آرژانتین در بیانیهای گفته حضور محسن رضایی در نیکاراگوئه، «توهین به عدالت» و «نقض یاد قربانیان حمله تروریستی و وحشیانه» در آرژانتین است.
به غیر از دو عضو کنونی دولت ابراهیم رئیسی، «اکبر هاشمی رفسنجانی» رییس جمهوری وقت، «علی فلاحیان» وزیر اطلاعات دولت او، «علیاکبر ولایتی» وزیر امور خارجه وقت، «محسن ربانی» رایزن فرهنگی و «احمدرضا اصغری» دبیر سوم سفارت جمهوری اسلامی ایران (هر دو در زمان انفجار آمیا) و عماد مغنیه رسما متهم به طراحی و اجرای این انفجار شدند.
آرژانتین در سال ۱۳۸۲ خواستار دستگیری و استرداد «هادی سلیمان پور»، سفیر جمهوری اسلامی در آرژانتین در زمان انفجار هم شده بود اما بریتانیا مدتی او را بازداشت و سرانجام بدون استرداد به آرژانتین، آزاد کرد. او از مدیران وزارت امور خارجه در دوره وزارت «محمدجواد ظریف» بود.
نمایندگان جمهوری اسلامی و آرژانتین در سازمان ملل در نیویورک مدتی است درگیر پرونده آمیا شدهاند. به تازگی نماینده دایم آرژانتین در پاسخ به نماینده دایم جمهوری اسلامی ایران، یادداشتی را خطاب به «آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل ارسال کرده و گفته است: «ما بار دیگر اظهارات دولت ایران در خصوص یادداشت تفاهم دولت جمهوری آرژانتین و دولت جمهوری اسلامی ایران در مورد مسایل مربوط به حمله علیه دفتر مرکزی یهودیان (آمیا) در بوینسآیرس آرژانتین را رد میکنیم.»
نماینده آرژانتین در سازمان ملل نوشته است: «بر اساس قوانین بینالمللی، به ویژه قطعنامه ۱۳۷۳ شورای امنیت، بار دیگر از ایران برای همکاری با مسوولان قضایی آرژانتین در خصوص ادامه تحقیقات در باب حمله تروریستی وحشیانه در سرزمین آرژانتین، برای پاسخگویی بدون تاخیر، بدون ابهام یا اظهارات نیمه کاره از جمهوری اسلامی دعوت میکند.»
آرژانتین گفته بین سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۸، تعداد ۱۸ نامه برای استرداد متهمان ایرانی به جمهوری اسلامی نوشته و خواستار تحویل دادن افراد تحت تعقیب دستگاه قضایی آرژانتین شده اما هیچ کدام از آنها تحویل نشدهاند و هیچ نوع همکاری هم از سوی جمهوری اسلامی برای روشن شدن حقیقت انجام نشده است…
شصت و ششمین جلسه دادگاه حمید نوری در استکهلم!
بهرام رحمانی
شصت و ششمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان 1367، روز جمعه بیست و نهم بهمن ۱۴۰۰ – هجدهم فوریه 2022، با ادامه شهادت محمد ایزدجو در استکهلم برگزار شد.
محمد ایزدجو بیست و ششم دی ماه ۱۳۶۱ در نوزده سالگی دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. او از بدو دستگیری و انتقال به زندان اوین مورد شکنجه قرار گرفت تا حدی که پاهایش تا زانو عفونت کرد. شاهد پس از تحمل انفرادی و بازجوییهای طولانی در مهر ۱۳۶۲ در یک دادگاه با وجود شاهد «شرعی» چند دقیقهای در زندان اوین بر اساس هشت مورد اتهام مندرج در کیفرخواست به هشت سال زندان محکوم شد.
محمد ایزدجو شهادت داد که حمید نوری و داود لشکری چند زندانی را پیش از رفتن به اتاق هیات مرگ از صف جدا کرده و برای اعدام بردهاند.
ایزدجو گفت: «یک روز بعد از کشتارها ما را که از بند 14 زنده مانده بودیم، بردند تا ساک و وسایل بچههای اعدامشده را جمع کنیم تا زندانبانها به خانوادههای آنها تحویل بدهند.»
محمد ایزدجو گفت که دیماه سال 1361 در 19 سالگی به اتهام همکاری با سازمان چریکهای فدایی خلق ایران دستگیر و به ۸ سال زندان محکوم شده بود.
محمد ایزدجو در دادگاه محاکمه حمید نوری گفت که ناصریان(محمد مقیسه) نقش دادیار و مدیر زندان را داشت و داود لشکری به اتفاق حمید نوری در قسمت دادیاری زندان گوهردشت بودند.
وی گفت که حمید نوری را در زندان گوهردشت در مواقعی که همراه با ناصریان(محمد مقیسه) و داود لشکری به بند زندانیان سر میزدند دیده است.
ایزدجو گفت هنگامی که از سوی داود لشکری مورد «تفتیش عقاید» قرار گرفته حمید عباسی در کنار لشکری حضور داشته است.
این شاهد دادگاه حمید نوری گفت که پیش از رفتن به اتاق هیات مرگ، در راهرو شاهد بوده که حمید نوری برای اعدام زندانیان را به سالن آمفیتئاتر میبرد.
به گفته ایزدجو، چند زندانی پیش از اینکه به اتاق هیات مرگ برده شوند از سوی داود لشکری از صف بیرون کشیده شده و توسط حمید نوری به سالن اعدامها برده شدهاند.
محمد ایزدجو گفت ساعت شش صبح روز نهم شهریور خبر اعدام ها را از حمید نصیری از طریق مورس شنید. او گفت حمید نصیری همان روز به دار آویخته شد. شاهد همان روز در برابر هیئت مرگ از جمله نیری، اشراقی، ناصریان قرار گرفت. او به سئوالات به گفته خودش «تفتیش عقاید» هیئت مرگ پاسخ نداد. او همان روز ۴۰ ضربه شلاق خورد. به گفته شاهد، ناصریان گفت که امام گفته نباید مرتد و محاربی زنده بماند و ما آنقدر شما را میزنیم که یا مسلمان شوید یا بمیرید. ایزدجو شهادت داد که در پایان اعدامها یکصد و هشتاد زندانی زنده مانده بودند.
توماس سودرکویست، یکی از وکلای مدافع نوری در دادگاه امروز، طبق معمول مدعی شد که در ارتباط با نقش و جایگاه حمید نوری، گفتههای شاهد در بازپرسی پلیس سوئد با شهادتش در دادگاه مغایرت دارد. وکیل نوری گفت شاهد در بازجوییهای پلیس در تشریح وظیفه و نقش «عباسی» گفته بود که لشکری و ناصریان به عباسی دستور میدادند و لشکری رییس عباسی بود. شاهد گفته بود نوری را «دادیار عباسی» صدا می کردند. او زیردست لشکری و یک «کارمند اداری» بود.
محمد ایزدجو در پاسخ به وکیل مدافع نوری گفت، عباسی از لشکری حرف شنوی داشت اما این به آن معنا نیست که لشکری رییس او بود. شاهد گفت او نمیداند نسبت سازمانی نوری با لشکری چه بود و شهادت امروزش مکمل سخنانش در بازجویی پلیس است. شاهد در بخشی دیگری ادعا کرد که وکیل مدافع نوری در پرسشها، سخنان او را تحریف می کند.
محمد ایزدجو در مورد ظاهر و نحوه شناسایی متهم گفت او معمولا چهره آرامی داشت و بیتفاوت بود. او آدمی بود که فرقی نمیکرد در رابطه با آدمها کار میکند یا یک بسته کاغذ یا مقوا را جابهجا میکند.
محمد ایزدجو در مورد فضای زندان و روحیه زندانیان نجات یافته از اعدامها گفت که زندانیان با شوک سنگینی روبهرو شده بودند. بندها از زندانیان خالی شده بود و نجات یافتگان باید ساکهای اعدام شدگان را میبستند.
محمد ایزدجو در جلسه دادگاه شهادت داد که در چهارم اسفند ۱۳۶۷ به همراه گروهی شامل ۹۰۰ زندانی نجات یافته از اعدامها به زندان اوین منتقل و در حالیکه برهنه شده بودند با خشونت شدید و کابل با آنها برخورد شد. طبق برنامه قرار بود همگی زندانیان در فردای آن روز آزاد شوند، اما وی و بیست زندانی دیگر از شرکت در راهپیمایی مقابل دفتر سازمان ملل متحد سر باز زدند. شاهد گفت بعد از این اتفاق زندانیان آزادنشده فکر میکردند که قرار است به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و اعدام شوند. شاهد با تاخیر در بیست و دوم اسفند ۱۳۶۷ از زندان اوین آزاد شد.
در جلسه امروز دادگاه در مورد «کتاب سیاه کشتار ۶۷» به تفصیل از شاهد، محمد ایزدجو پرسش شد. شاهد گفت در این کتاب اسامی چهار هزار و هفتصد و نود و نه زندانی اعدامی درج شده است. کتاب در سال ۱۳۷۸ توسط انتشارات «گفتگوهای زندان» منتشر شده است. «گفتگوهای زندان» که تا به حال ۱۸ جلد کتاب در مورد زندان های ایران منتشر کرده است، ابتکار عمل زندانیان سیاسی چپ، رادیکال و غیرمذهبی است و به سازمان و ارگان خاصی وابسته نیست و تنها از زندانیان سیاسی زمان شاه و جمهوری اسلامی تشکیل شده است.
محمد ایزدجو درباره کتاب سیاه کشتار ۶۷ توضیح داد که اسم هر اعدامی با شهادت حداقل دو شاهد ثبت شده است. کتاب دارای دو منبع اصلی است. منبع نخست شامل گزارش اصلی شاهد است و منبع شماره ۲ از گزارشهای سالهای ۶۷ تا ۶۹ فعالان دفاع از زندانیان سیاسی در داخل کشور تهیه شده است. شاهد گفت اهمیت این فهرست در آن است که پیروز دوانی، یکی از افراد فعال در روند جمعآوری این اسامی در دوره موسوم به قتلهای زنجیرهای، ربوده شد و به قتل رسید. شاهد گفت ویراستار نهایی و فرد مسئول تدوین و نشر کتاب سیاه شخص اوست.
کتاب سیاه کشتار 1367، یکی از مدارک کتبی اصلی مندرج در کیفرخواست پرونده حمید نوری است.
ادعای خبرگزاری امنیتی تسنیم درباره محاکمه حمید نوری در سوئد:
«گزارش یک دادگاه طولانی؛ در سوئد چه بر سر یک ایرانی به نام حمید نوری آمده است؟!
سوئد بر اساس ادعاهای یکی از جنایتکارترین گروههای تروریستی تاریخ ایران در حال محاکمه یک ایرانی به نام حمید نوری است. در 57 جلسه دادگاه برگزار شده، غیر از شهادت اعضای منافقین، هیچ مستندات قابل توجهی علیه این فرد مطرح نشده است.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم 27 دی ۱۴۰۰؛ از ابتدای سال جدید میلادی، دادگاهی در استکهلم سوئد دورِ جدید جلسات خود برای محاکمه یک ایرانی به نام حمید نوری را از سر گرفته است. نوری از آبان ماه سال 98، زمانی که برای حل و فصل اختلاف خانوادگی دختر خواندهاش به سوئد سفر کرده بود هنگام ورود به فرودگاه استکهلم ربوده و به زندان انفرادی برده شد.
او 26 ماه گذشته را در زندان انفرادی به سر برده و در کشور مدعی صلح و حقوق بشر از حقوق بدیهی یک متهم مثل تماس اولیه با خانواده و دسترسی آزاد به وکیل بی بهره بوده است.
وکلای نوری میگویند؛ او در این مدت حتی از داشتن عینک مطالعه نیز محروم بوده و بر اساس گفتههای خودش در جلسات قبلی دادگاه، چند نوبت هم مورد ضرب و شتم نیروهای امنیتی سوئد قرار گرفته است.
سوئد میگوید؛ با اهداف حقوق بشری نوری را دستگیر کرده، اما این ادعا تماما بر پایه شهادت اعضای گروهک تروریستی منافقین است که مدعی هستند این فرد زندانبان آنها بوده است.
حمید نوری اما یک کارمند ساده قوه قضاییه بوده که از سال 70 خود را بازنشسته کرده و 30 سال است که شغل آزاد دارد.
در طول 57 جلسه دادگاه در 5 ماه گذشته منافقین و دادگاه سوئد هنوز هیچ مدرک جدی و محکمهپسندی علیه نوری مطرح نکردهاند، با این حال روند این دادگاه نمایشی که بر اساس بعضی اخبار تاکنون برای دولت سوئد بیش از 50 میلیون یورو هزینه در پی داشته همچنان ادامه دارد.
حمید نوری در فرصت کوتاهی که دادگاه برای دفاع از خود به او داده، علاوه بر افشاگری در خصوص سوابق جنایتکارانه منافقین در ایران، نسبت به چگونگی ربوده شدن، روند دادرسی و نوع برخوردها در زندان انفرادی سوئد نیز اعتراضات صریحی انجام داده که حقیقت حقوق بشر غربی و نوع برخورد سیاسی آنها با این موضوع انسانی را به خوبی هویدا میکند.
نوری همچنین هیچ کدام از اتهامات منسوب به خود را قبول نکرده و تمام آنها را حاصل تبانی منافقین و برخی چهرههای ضد انقلاب ساکن در سوئد میداند.
به نظر میرسد حالا که دور جدید جلسات دادگاه حمید نوری آغاز شده، مناسب باشد از این پس افکار عمومی داخل نیز با وقایع و رخدادهای اتفاق افتاده در این دادگاه و حاشیه آن آشنا و از آن مطلع شوند.»
از سویی پارلمان اروپا با تصویب قطعنامهای از جمهوری اسلامی ایران خواست بهعنوان گامی در جهت لغو کامل مجازات اعدام، اجرای این نوع مجازات را «فورا» متوقف کند.
در این قطعنامه که پنجشنبه 17 فوریه 2022 در پارلمان اروپا به تصویب رسید، آمده است از زمان روی کار آمدن ابراهیم رئیسی در مقام رییسجمهوری ایران، شمار اعدامها از جمله اعدام زنان بهطرزی «چشمگیری» افزایش یافته است.
بنا به گزارشهای سازمانهای حقوق بشری در سال گذشته میلادی، دستکم حکم اعدام ۱۵ زن در ایران اجرا شده است.
همچنین از 271 حکم اعدامی که بنا بر اطلاعات سازمان ملل متحد در سال گذشته میلادی توسط سیستم قضایی جمهوری اسلامی به اجرا درآمده، ۱۰۰ زندانی شامل ۵۰ شهروند کرد و ۵۰ شهروند بلوچ اعدام شدهاند.
بنا به گزارش خبرگزاریها، در این قطعنامه همچنین تاکید شده که مجازات اعدام در ایران اغلب اقلیتهای مذهبی، ملی و دیگر اقلیتها را هدف قرار میدهد.
در این گزارش آمده است که مجازات اعدام در ایران در خصوص اقلیتهای قومی، مذهبی و دیگر اقلیتها، بهویژه بلوچها، کردها، عربها و بهائیان و همچنین دگرباشان جنسی به گونهای بیرویه اعمال میشود.
پارلمان اروپا همچنین از مقامات جمهوری اسلامی خواسته است با اصلاح ماده 91 «قانون مجازات اسلامی» به صراحت مجازات اعدام را برای افراد زیر 18 سال «تحت هر شرایطی» ممنوع کند.
بر اساس ماده 91 قانون مجازات، برای کودک-متهمانی که «بلوغ ذهنی» آنها اثبات نشود، ممکن است مجازاتهای دیگری جز اعدام در نظر گرفته شود.
تنها در سال گذشته میلادی حکم اعدام دو کودک-متهم به نامهای آرمان عبدالعالی و سجاد سنجری در ایران اجرا شد.
قطعنامه پارلمان اروپا اعلام کرد که تنها در ژانویه 2022، هشتاد و پنج مجرم نوجوان در ایران در انتظار اجرای حکم اعدام بودهاند.
پارلمان اروپا به نقل از نهادهای حقوق بشری نوشته است که جمهوری اسلامی دارای بالاترین نرخ اعدام سرانه در جهان است.
بر اساس این قطعنامه ایران یکی از سرکوبگرترین کشورها علیه روزنامهنگاران است و بیش از هر کشور دیگر در جهان، روزنامهنگاران را اعدام میکند.
متن این قطعنامه با 617 رای موافق، 8 رای مخالف و 59 رای ممتنع به تصویب رسید.
جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران نیز هفته گذشته در جدیدترین گزارش خود حکومت ایران را بهدلیل افزایش اعدامها، اعترافگیریهای تحت شکنجه، نقصهای جدی قوانین دادخواهی، و اعمال سرکوب و خشونت علیه اعتراضات مدنی مورد بازخواست قرار داد و از جامعه جهانی خواست تا مقامات جمهوری اسلامی را در قبال نقض حقوق بشر «پاسخگو» کنند.
وی در گزارش خود که به شورای حقوقبشر سازمان ملل ارایه کرده است، در موارد عدم مسئولیتپذیری حکومت در نقض حقوق بشر، اعدامها و بازداشتهای خودسرانه، تعدد موارد مرگ در حین بازداشت، محدودسازی حق اعتراض مدنی، بازداشت شهروندان دوتابعیتی و خارجی، و نیز وضع معیشتی مردم از حکومت ایران بازخواست کرده و خواهان رفع موانع برای سفر و بازدید خود از ایران شده بود.
جلسه بعدی دادگاه حمید نوری دوشنبه دوم اسفند 1400، بیست و یکم فوریه 2022 با شهادت حمید اشتری در استکهلم سوئد برگزار خواهد شد.
شصت و هفتمین جلسه دادگاه حمید نوری در استکهلم!
بهرام رحمانی
شصت و هفتمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان 1367، روز دوشنبه دوم اسفند ۱۴۰۰ – بیست و دوم فوریه 2022، با ادامه شهادت محمد ایزدجو در استکهلم برگزار شد.
دادگاه حمید نوری روز دوشنبه دوم اسفند، در استکهلم با شهادت حمید اشتری، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق، ادامه یافت. وی در این جلسه از دادگاه شهادت داد که حمید نوری را در سالهای 1366 و 1367 در زندان گوهردشت دیده است.
حمید اشتری به گفته خود، در سوم اردیبهشت سال 1360، در چاپخانه سحاب در تهران به علت همکاری با بخش انتشارات سازمان مجاهدین خلق دستگیر شده بود.
وی یک سال بعد توسط نیری، حاکم شرع، محاکمه و به اتهام پخش روزنامه سازمان مجاهدین خلق و تحریک مردم، به ده سال زندان محکوم شد.
حمید اشتری در مقطع اعدامها در تابستان 1367 به بند جهاد زندان گوهردشت منتقل و به همراه حدود صد و بیست زندانی دیگر نگهداری شد. وی گفت بند جهاد تنها بندی بود که در دوران اعدامها پخش روزنامه و تلویزیون در آن قطع نشد. اشتری گفت خبر اعدامها در حسینیه زندان در میان زندانیان پخش شده بود.
اولین برخورد حمید اشتری با حمید نوری در اوایل سال ۱۳۶۶ در زندان گوهردشت بود. وی دو بار دیگر در جریان ممنوعیت ورزش گروهی و تنبیه زندانیان با حمید نوری(عباسی) مواجه شدهاست.
برخورد دیگر اشتری با متهم، زمانی بود که نوری بر انتقال زندانیان و تنبیه آنها به شیوه «اتاق گاز» نظارت میکرده است. شاهد در تشریح «اتاق گاز» توضیح داد که این عبارت برای توضیح نوعی تنبیه بدنی به کار میرود به این صورت است که پاسداران و محافظان زندان با تشکیل دوردیف صف، زندانیان را کتک بدنی زده و زندانیان با عبور از این تونل وارد اتاقی میشدند که تمامی منافذ آن بسته بود و حتی لای درب با پتو پوشانده شده است. زندانیان در این اتاق از بیهوایی و گرما عرق کرده و بی حال می شدند. شاهد، نوری و فرد دیگری به نام لشکری را به خاطر میآورد که در ابتدای تونلی از پاسداران ایستاده و با چک و لگد زندانیان شرکت کننده در ورزش جمعی را میزدند.
منبع تصویر،GETTY IMAGES
اشتری در طول اعدامها در بند «جهاد» زندان گوهردشت بود. در این بند، شماری از زندانیان درون زندان کار میکردند. علاوه بر این، در این بند ترکیبی از زندانیان عادی و سیاسی محبوس بودند.
او میگوید بر خلاف دیگر بندها در بند جهاد تلویزیون و روزنامه قطع نشد و آنها در جریان حمله مجاهدین قرار گرفته بودند. علاوه بر این، زندانیان تبعه افغانستان نیز آنها را از اعدام مطلع کرده بودند.
وی گفت در جریان اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی، ناصریان رییس زندان، معاونش عباسی و داوود لشکری را دیده است که بارها از بند روبروی آنها زندانیان را جدا میکردند و میبردند.
اشتری میگوید در طول اعدامها در مرداد و شهریور 1367 یکبار هم داوود لشکری معاون زندان او و دیگر زندانیان سیاسی این بند را برای سوال میبرد و سئوالهایی از آنها پرسیدند که وی در جریا این سئوال و جوابها گفته حاضر است «مصاحبه» کند، «مجاهدین را محکوم» کند و «حکم امام» را هم میپذیرد.
حمید اشتری گفت که حمید نوری را بارها بدون چشمبند در زندان دیده، اما بیشترین برخوردش با او در دوره قبل و بعد از اعدامهای سال 1367 بوده است.
اشتری، حمید نوری را فردی جدی و خشک معرفی کرد که بعد از اعدامها بیشتر به بند جهاد میآمد و در حیاط قدم میزد. اشتری گفت نوری با حالتی مغرور راه میرفت و بعد از اعدامها این غرور بیشتر شده بود. وی گفت روزی پس از اعدامها با چند زندانی دیگر مشغول صحبت بوده و به شوخی از ضربالمثل «مدام مثل آخوندها غش میکنی» استفاده کرد. در همان لحظه «عباسی» که بهطور اتفاقی از آنجا رد میشد او را خطاب قرار میدهد و میگوید که «تو آدم بشو نیستی.»
اشتری گفت زمانی که از «عباسی» پرسیدم «مگر من چهکار کردم؟» او دوباره پاسخ داد که «نه. شماها آدم بشو نیستید.»
حمید اشتری در مقطع اعدامها در تابستان 1367 به بند جهاد زندان گوهردشت منتقل و بههمراه حدود صد و بیست زندانی دیگر نگهداری شد. وی گفت بند جهاد تنها بندی بود که در دوران اعدامها پخش روزنامه و تلویزیون در آن قطع نشد. اشتری گفت خبر اعدامها در حسینیه زندان در میان زندانیان پخش شده بود.
حمید اشتری شاهد انتقال چند زندانی توسط ناصریان، لشکری و عباسی در اوایل مرداد 1367 از بند روبهرویی بود. شاهد گفت از هویت و سرنوشت آن زندانیان اطلاعی ندارد. حمید اشتری پیشتر خود نیز در برابر داوود لشکری در دفتر جهاد زندان قرار گرفته بود و با محکوم کردن سازمان مجاهدین، قبول کردن حکم امام و انجام مصاحبه از اعدام جان سالم بدر برد. او در آذر 1368 از زندان آزاد شد.
وکلای مدافع نوری در دادگاه امروز سعی کردند تا صحت ادله اثباتی درون پرونده را زیر سئوال ببرند. آنها ادعا کردند که شاهد تمامی هجده عکس ضمیمه در پرونده را ندیده و به همین خاطر ادله اثباتی متناقض هستند.
قاضی دادگاه در ادامه بحث میان دادستان و وکلای نوری دستور توقف ضبط جلسه را داد. قاضی به بررسی اسناد و ادعای وکیل مدافع نوری پرداخت و در پایان گفت که «این نوعی تلقی و برداشت از عکسهای نشان داده شده است.»
اشتری پیشتر نیز در پاسخ به سئوال دادستان در مورد شناسایی هویت حمید نوری با نگاهی به او در صحن دادگاه یکبار دیگر شهادت داد که او قطعا «حمید عباسی» است.
وکیل مدافع نوری در ادامه قسمتی از شهادت شاهد را در بازجویی پلیس سوئد خواند که شاهد در آن از اسم «اکبری» به جای «عباسی» استفاده کرده بود. شاهد به بیخوابی و استرس خود در آن شرایط اشاره کرد و گفت این یک اشتباه بوده است و اگر وکیل مدافع تمام متن اظهاراتش را بخواند، همه جا عباسی گفته است. وی گفت روز بعد از بازجویی به پلیس گزارش داد که این اشتباه و چند اشتباه دیگر نیز رخ داده است.
وکیل مدافع در قسمت دیگری از شاهد پرسید که آیا گروه فیلمبرداری هم در جلسه گفتوگو با ربهکا مونی حضور داشت. شاهد گفت در روز اول او شخصا با ربه کا صحبت کرده و گروه فیلمبرداری نیز آنجا نبوده اما در جلسه بعدی نیما(نیما سروستانی) و گروه فیلمبرداری حضور داشت.
وکیل مدافع نوری به شاهد گفت شما دو سال و دو ماه زودتر از پایان حکم ده سال زندانتان، آزاد شدید. شاهد مدعی شد که در دفتر جهاد زندان با زور از او خواستهاند که با خانواده تماس بگیرد و برای مرخصی، تقاضای سند کند. «بعد از چند روز صدایم کردند و گفتند برو. آنها در پاسخ به این سئوال که کی برگردم، گفتند که به تو اطلاع می دهیم.»
در طول جلسه امروز، حمید نوری و وکیلش بارها انتقاد کردند که زمان کافی برای دفاع نداشتهاند.
حمید نوری در پایان جلسه امروز شخصا درخواست کرد که یک روز دیگر به شهادت حمید اشتری اضافه شود. قاضی در پاسخ به درخواست متهم گفت که وکلا وقت کافی و مساوی با دادستانها داشتهاند و نکته تازه ای هم از سوی شاهد مطرح نشده است.
حمید نوری در واکنش به این پاسخ قاضی گفت خیلی نکات جدیدی مطرح شد. شما متوجه نشدید. من فقط متوجه شدم. قاضی گفت یکربع وقت دارید، اما حمید نوری اعتراض کرد و گفت یک ربع به درد او نمی خورد. او گفت: «من یک روز وقت میخوام. اگر دادگاه منه، من وقت میخوام. زندگی منه.»
وکیل مدافع نوری نیز ادعا کرد که موکلش 21 مورد جدید مطرح کرده که برای بررسی بیشتر و پرسش از شاهد نیاز به زمان بیشتری دارد.
در نهایت قاضی پس از هماهنگی با شاهد، مقرر کرد که در جلسه بعدی دادگاه، یک ساعت زمان به ادامه پرسش وکلای مدافع نوری از حمید اشتری اختصاص یابد.
حمید نوری روز دوشنبه از رییس دادگاه درخواست کرد که حمید اشتری یک جلسه دیگر در دادگاه حضور بیابد تا او سئوالات خود را مطرح کند اما رییس دادگاه با این درخواست مخالفت کرد و گفت که حرفهای جدیدی در جلسه دادگاه مطرح نشده و نوری وقت پرسیدن سئوال داشته است.
وکلای حمید نوری هم گفتند که زمان برای طرح همه سئوالاتشان از حمید اشتری به عنوان شاهد، کافی نیست. در نهایت رئیس دادگاه از حمید اشتری خواست که روز چهارشنبه چهارم اسفند، هم در دادگاه حضور پیدا کند و به سئوالات وکلای حمید نوری پاسخ دهد
حمید اشتری مدتی بعد از آزادی در آذر 1369، عباسی را در میدان رسالت تهران دیده است. شاهد گفت تاریخ را دقیق به خاطر میآورد چون با همسرش از مطب دکتر می آمد و در انتظار تولد فرزندش بود. شاهد، عباسی را از داخل ماشین صدا میزند و او سوار میشود. نوری در پاسخ به سئوال شاهد که «کجا میروید تا برسانمتان» پاسخ میدهد که پیاده میشود. شاهد گفت پس از این دیدار دو سه دقیقهای «به همسرم گفتم که او دادیار زندان بود.»
حمید نوری متهم است که در اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت کرج مشارکت داشته است، اتهامی که خود آن را رد میکند. او روز 18 آبان 1398 با یک پرواز مستقیم از ایران به فرودگاه استکهلم رسید و بلافاصله دستگیر شد.
حمید نوری مدعی است که از سال 1361 تا سال 1372 در زندان اوین بوده و تنها برای ماموریت چند بار به زندان گوهردشت سر زده است.
طبق اعلام قبلی برنامه دادگاه، جلسه بعدی روز چهارشنبه، چهارم اسفند 1400، برابر با بیست و سوم فوریه 2022 با شهادت کاوه موسوی و ربهکا مونی برگزار خواهد شد.
شصت و هشتمین جلسه دادگاه حمید نوری در استکهلم!
بهرام رحمانی
شصتوهشتمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان 1367، روز چهارشنبه چهارم اسفند ۱۴۰۰ – بیست و سوم فوریه 2022، در استکهلم برگزار شد.
شصتوهشتمین جلسه دادگاه حمید نوری، حمید اشتری، زندانی سیاسی، نخست ادامه شهادت خود را به دادگاه ارائه داد. سپس کاوه موسوی و ربکا مونی که در تنظیم اولین شکایت از حمید نوری(عباسی) نقش داشتند، شهادت دادند.
دادستانی سوئد 27 ژو،یه ۲۰۲۱–۵ مرداد ۱۴۰۰، در اطلاعیهای تحت عنوان «پیگرد جنایات جنگی در ایران» خبر از تحویل رسمی کیفرخواست حمید نوری به دادگاه داد. بر اساس این کیفرخواست حمید نوری با دو اتهام اصلی روبهروست: جنایت جنگی(نقض حقوق عمومی بینالملل، از نوع سنگین) و قتل. هر دوی این اتهامها به دلیل نقش مستقیم در کشتار مخالفان و زندانیان سیاسی در سالهای پایانی جنگ ایران و عراق و در سال ۱۳۶۷، علیه حمید نوری مطرح شده است.
کاوه موسوی توضیح داد که آشنایی او با تعدادی از زندانیان جان بدر برده از اعدامهای سیاسی تابستان 1367 از جمله ایرج مصداقی به گردهمآیی دانشگاه آکسفورد در آبان 1390 برمیگردد.
کاوه موسوی شهادت داد که از طریق تماس ایرج مصداقی در 24 مهر 1398 وارد پرونده حمید نوری شد. او گفت ایرج مصداقی از او خواست تا در حوزه قضایی و حقوقی پرونده به او کمک کند.
کاوه موسوی شهادت داد که در نخستین جلسه فیلمبرداری صورت نگرفت و فیلمبرداری تنها در سومین جلسه، آنهم نه با هدف پخش فوری آن انجام گرفت. شاهد گفت او با پخش آن فیلم مخالف بود. شاهد گفت او درباره این پرونده با رسانهها برای نخستین بار در روز 22 آبان 1398 و پس از اعلام خبر رسمی دستگیری نوری از طرف دولت سوئد، صحبت کرد.
ربه کا مونی، سومین شاهد امروز دادگاه بود. او شهادت داد که به درخواست کاوه موسوی و به عنوان وکیل مشاور او به این پرونده وارد شد. شاهد تایید کرد که در بیست و هفتم مهر ۱۳۹۸ در جلسهای در منزل مختار شلالوند، برادر یکی از اعدامشدگان تابستان 1367 در لندن شرکت داشت.
ربه کا مونی در آن جلسه در مصاحبه با شاهدان بهطور جداگانه، شرکت و اظهارات آنها را مکتوب کرد.
در آن جلسه کاوه موسوی، ایرج مصداقی و حمید اشتری نیز حضور داشتند. این جلسه و دو جلسه بعدی برای تشخیص هویت و نوع جرم احتمالی مظنون و تصمیمگیری و هماهنگی های اولیه برای دستگیری او صورت گرفت.
ربه کا مونی گفت در جلسه نخست مکالمه تصویری با هیرش، همسر دخترخوانده نوری انجام داد. هیرش، اطلاعات بسیاری در مورد مظنونی(حمید نوری) که در راه بود، در اختیارشان قرار داد.
ربه کا مونی گفت شهود با دیدن عکسها، هویت حمید نوری را بهعنوان شخصی که در زمان اعدامها در زندان کار میکرده، با اطمینان کامل تایید کردند. او گفت در زمان انجام مصاحبه با شاهدان به نیما سروستانی اجازه فیلمبرداری نداد.
در جلسه چهارشنبه، ابتدا وکلای مدافع حمید نوری ادامه سئوالهای باقیمانده خود از نوبت قبلی دادگاه را با حمید اشتری طرح کردند.
حمید اشتری، زندانی سیاسی دهه شصت و از جانبهدربردگان اعدامهای سال 1367 در زندان گوهردشت است و در جلسه امروز بنا به درخواست حمید نوری و وکلایش برای بار دوم در دادگاه حضور پیدا کرد تا به سئوالهای باقی مانده پاسخ دهد. اشتری بهعنوان یکی از شاکیان این پرونده، شهادت اصلی خود را دوشنبه دوم اسفند-21 فوریه ارائه داد.
در آغاز وکیل مدافع حمید نوری گفت سئوالهای زیادی ندارد و در وقت محدودی که دارند احتمالا بتوانند به همه آنها برسند و سپس از حمید اشتری خواست واضح به سئوالها پاسخ دهد. وکیل مدافع حمید نوری اولین سئوال را در مورد تاریخ مرخصی از زندان پرسید و حمید اشتری گفت 18 بهمن 1367 از زندان گوهردشت، بند جهاد به مرخصی اعزام شده بود.
وکیل مدافع حمید نوری گفت: من میخواهم این مسئله روشن شود، دوشنبه من اینطوری متوجه شدم که گفتی در تونل انسانیای که درست میکردند تا از آن عبور میکردید به اتاق گاز بروید، حمید عباسی هم حضور داشته و دو بار او را دیدهای، یک بار ایستاده بود در گوشهای و یک بار هم در ضرب و شتم مشارکت داشته، درست است؟
حمید اشتری: بله
وکیل مدافع حمید نوری: دوشنبه بخشهایی از بازجویی تو نزد پلیس سوئد را خواندیم، من میخواهم بخشهایی که وکیل مشاور هسلبری آن روز نخواند را بخوانم که در صفحه 730 قرار دارد.
بر اساس متنی که وکیل مدافع حمید نوری خواند، پلیس پرسیده بود آیا هر دو بار تو خودت داوود لشکری و حمید عباسی را دیدهای، حمید اشتری جواب داده بود که دو بار لشکری را دیده و یک بار حمید عباسی. سپس حمید اشتری توضیح داد حمید عباسی(نوری) یک بار در ضرب و شتم مشارکت داشت و یک بار نداشت و منظورش این بوده، اما داوود لشکری هر دو بار در ضرب و شتم زندانیان حضور داشته است.
وکیل مدافع حمید نوری در ادامه بخشهای دیگری از صحبتهای حمید اشتری در بازجویی پلیس را خواند و به آن استناد کرد.
توماس ساندر، رییس دادگاه نیز گفت صحبتها کمی متناقض است و مشخص نیست آیا نوری یک بار یا دو بار در ضرب و شتم مشارکت داشته است. بر اساس چیزی که وکیل مدافع حمید نوری خواند، توضیح داد در بازپرسی پلیس گفته نشده که حمید نوری در ضرب و شتم مشارکت داشته است، حمید اشتری تاکید کرد که چنین صحت ندارد و نزد پلیس در این باره صحبت کرده است.
قاضی ساندر گفت: دادستانها و وکلای مشاور فرصت دارند که بررسی کنند و ببیند آیا چنین چیزی گفته شده یا نه که این ابهام بر طرف شود.
حمید اشتری گفت: صد در صد گفتم، من بهعنوان کسی که در پلیس حضور پیدا کرده بود داشتم حجمی از اطلاعات را ارائه میدادم، و خودم الان متوجه هستم که بعضی چیزها اول و بعضی چیزها آخر است، اما در مجموع این بازجویی من در پلیس است که کاملکننده حرفهایم است، من صد در صد بیان کردم چون شاهدش بودم، اما اینکه کدام صفحه و کدام قسمت است نمیدانم.
وکیل مدافع حمید نوری: فقط این را مشخص کنید که طبق آگاهی خودت به پلیس گفتی عباسی را دو بار دیدی، یک بار در ضرب و شتم سهیم بوده و یا یک بار نبوده؟
حمید اشتری: بله درست است.
وکیل مدافع حمید نوری: همانطور که قبلا هم گفتم چیزهایی که ادعا میکنم صحبتهایی است که اینگونه متوجه شدم، تو میتوانی تصحیح کنی. دوشنبه گفتی وقتی از تونل رد میشدید آیا واقعا چشمبند نداشتید؟
حمید اشتری: «من یادم است برای اولین چشمبند نداشتیم، چون فکر میکنم اولین سری بودیم که داشتیم به اتاق گاز میرفتیم، ولی سری دوم صد در صد یک کارتن چشمبند پشت در بود. حتی همان موقع سری اول که از اتاق گاز آمدم بیرون به همه ما چشمبند دادند، چون کولری که من مطرح کردم فکر کردم پنجرهها باز است، ولی باد کولر میآمد.»
وکیل مدافع حمید نوری: پس تو میگویی در حیاط بودید، شما را بالا به اتاق گاز بردند، چشمبند داشتید یا نه؟
حمید اشتری: آن دفعه نه.
وکیل مدافع حمید نوری: وقتی که قرار بود از بند بیرون بیایی و جابهجا شوید همیشه چشمبند داشتید؟
حمید اشتری: بله، در زمستان از کلاه استفاده میکردیم چون شبکهای بود و میتوانستیم ببینیم، در بقیه موارد هم ما خودمان چشمبند داشتیم و میزدیم…
رییس دادگاه به وکیل مدافع نوری گفت کافی است چون حمید اشتری پاسخ واضح را داد.
وکیل مدافع حمید نوری: دوشنبه در مورد واقعهای گفتی که لشکری کاری کرده بود و ناصریان و عباسی هم آمده بودند، آن روز از تو پرسیدم شنیدی که ناصریان چیزی بگوید و تو گفتی نه…
حمید اشتری: فاصله بود و من متوجه صحبت نبودم، ولی صدای لشکری بلند بود و زندانیان دیگر هم شنیدند، مفهوم نبود چه میگوید.
وکیل مدافع حمید نوری: سئوال من همین است تو نشنیدی که ناصریان چیزی بگوید؟
حمید اشتری: من نشنیدم هیچ کدام چیزی بگویند.
وکیل مدافع حمید نوری: بعدا کسی برای تو بازگو کرد که ناصریان در آنجا چه گفت؟
حمید اشتری: نه.
وکیل مدافع حمید نوری اجازه خواست تا در این رابطه بخش دیگری از بازجویی پلیس را بخواند.
وکیل مدافع حمید نوری: بعد او میرود (لشکری) این را برای ناصریان تعریف میکند و ناصریان و عباسی میآیند، وقتی که ناصریان آمد گفت همه کسانی که مسنتر از 10 سال هستند بلند شوند(این بخش اشتباه شده احتمالا منظور از سن حکم بالای 10 سال است) چشمبند بزنند و بلند شوند… توضیحی دارید؟
حمید اشتری: بعضی از چیزهایی که من در پلیس گفتم برداشت من در مورد غذا بود، چون دیگ غذا بیرون بود، چون داوود لشکری که آمد دیگ غذا بیرون بود و وقتی ناصریان آمد و تمام شد، دیگ غذا رفت داخل و برداشت من این بود ناصریان گفته بود دیگ غذا را ببرید و آن مرحله که گفتم حکم 10 سال به بالا بود، یکی از دوستان من بعدا در خارج از کشور برای من تعریف کرد و جزو نیروهای مارکسیست بود، گفت من جزو 10 سالهها بود که بیرون آمدم، آن دیالوگی که آنجا مطرح شد من اصلا نمیدانم چه بوده…
وکیل مدافع حمید نوری: آخر در مورد پنجره است که گفتی عباسی را آنجا دیدهای، آیا عباسی آنجا تنها بود یا افراد دیگری هم بودند؟
حمید اشتری: پنجره اینقدر بزرگ نبود چند نفر بایستند، من نمیدانم افراد دیگری هم بودند یا نه، ولی من داوود لشکری را هم را بالا … دیده بودم. با توجه به اینکه چهره عباسی برایم آشنا بود او را دیدم، کس دیگری هم اگر بوده من یادم نیست.
وکیل مدافع حمید نوری: از کارکنان زندان کس دیگری را دیدی که نظارت کنند؟
حمید اشتری: یادم نیست دقیقا، ولی بودند…
وکیل مدافع حمید نوری: یک قسمت دیگر از بازجویی پلیس در صفحه 727 را میخواند و دیگر سئوالی ندارد.
وکیل مدافع حمید نوری: در مورد ورزش دستهجمعی صحبت شده و شما اینگونه جواب دادید: اما من خودم یادم میآید که ناصریان، عباسی و عرب از طریق این پنجرهها کنترل داشتند روی زندانیان… یادت میآید به پلیس اینگونه گفته باشی؟
حمید اشتری: بله بله.
وکیل مدافع حمید نوری: آخرین سئوال، این پنجرهها که گفتهای کرکرههای آهنی داشته است، وقتی که این شخص را پشت پنجره میبینی این کرکره آهنی وجود ندارد؟
حمید اشتری: من توضیحی بدهم، من منظورم این بود وقتی ما در حیاط هستیم ناصریان، عرب و عباسی میتوانستند بیایند ما را کنترل کنند، و کل پنجرههای سلولها و بند کرکرهای بودند، و پنجرههای راهرو کرکرهای نبودند، طبق چیزی که به یاد دارم، به همین خاطر توانستیم ببینیم.
وکیل مدافع حمید نوری از حمید اشتری تشکر کرد و گفت دیگر سوالی ندارد. سپس رئیس دادگاه از دادستان پرسید آیا پاسخی به قسمتهایی که وکیل مدافع نوری اعتراض کرد دارد، دادستان سپس توضیحاتی داد؛ بر اساس متن بازجویی پلیس که حمید اشتری گفته بود دو بار حمید عباسی(نوری) را دیده وقتی به اتاق گاز برده شده است. دادستان گفت ادعای وکیل مدافع حمید نوری درست است که بعضی چیزها مبهم است یا جابهجا گفته شده، اما این مورد را حمید اشتری گفته است.
سپس یوران یالمارشون گفت یک سئوال دارد: دوشنبه اسم اکبری برده شد ولی فرصت توضیح داده نشد، او کی بود؟
حمید اشتری: من در اداره پلیس ماجرای دیدن حمید عباسی را در خیابان توضیح دادم، من در همه صحبتهایم فقط از کلمه عباسی استفاده کردهام، اما در آن دیالوگ دچار یک اشتباه لُپی شدم… اکبری از دوستان گذشته من در زمان شاه بود، که بازجو و شکنجهگر من در داخل زندان شد، من یک موقعیت ویژه داشتم به خاطر اینکه ما در زمان شاه مجموعهای دوست و بچه محل بودیم.
رییس دادگاه گفت: همین کافی است و اشتباهی در روایتگویی پیش آمده است. ظاهرا حمید نوری قصد صحبت داشت، اما رییس دادگاه گفت بهتر است بیرون برود و با وکلایش صحبت کند، اما نوری گفت در مورد دادگاه سئوال دارد.
رییس دادگاه از حمید اشتری بابت حضور در دادگاه تشکر کرد و شهادت این شاکی در دادگاه از حمید نوری به پایان رسید.
حمید نوری در مورد نظم و ترتیب دادگاه اجازه خواست نکاتی بگوید. او گفت:
به نام خدا و ممنونم که اجازه دادید حرف بزنم، آقای قاضی شما میگویید هر کس میخواهد صحبت کند دستش را بالا بگیرد، چندین بار پیش آمده خانم دادستان و وکلا وقتی میخواهند به وکلای من اعتراض کنند بدون اجازه شما اعتراض میکنند، همین امروز خانم بنک و دادستان این کار را کردند و باعث میشود تمرکز وکلایم بهم بخورد، خواهش میکنم جلوی آنها را بگیرید.
حمید نوری در حالی که این صحبتها را میکرد با صدای بلند توضیح میداد.
رئیس دادگاه گفت: باید بگویم آنها حق دارند وقتی میبینند نکتهای اشتباه هست ورود و اعتراض کنند.
حمید نوری: بدون اجازه شما؟
رییس دادگاه: به محض اینکه سوالی میبینند که غیرمجاز است با وضعیتی که ناجور است، اجازه دارند که دخالت کنند. درست نیست کسی که سئوال و جواب میکند کسی وسط حرف او بپرد…
حمید نوری: اما امروز این اتفاق افتاد.
رییس دادگاه: وقتی دارم در مورد عملکرد دادگاه حرف میزنم، حرفم را قطع نکن. طبعاً وظیفه قاضی است که شرایطی ایجاد کند روند دادرسی درست پیش برود، اما این باعث نمیشود دستاندر کاران حقوقی وقتی به نکتهای بر میخورند تذکر ندهند، میتوانند بلافاصله تذکر بدهند. پس الان میدانید روند دادرسی چگونه انجام میشود.
بعد از پایان شهادت حمید اشتری، کاوه موسوی از طریق تماس تصویری در دادگاه حاضر شد تا شهادت خودش را ارائه دهد. قاضی دادگاه به او گفت باید سوگند شهادت یاد کند.
خانم ربکا مونی از رییس دادگاه خواست کمی روند دادرسی را توضیح بدهد و گفت آیا قصد دارند اتهامی را متوجه کاوه موسوی کنند؟ اما قاضی دادگاه گفت هیچ اتهامی قرار نیست به او زده شود و تنها شهادت ارائه میدهند. رییس دادگاه به کاوه موسوی گفت در مورد مشارکت او با دادستان، بحث جرم بینالمللی و صحبتهایی که در رسانهها درباره حمید نوری گفته و سلسله مراتب زندان میخواهند با او صحبت کنند.
دادستان از کاوه موسوی خواست تا در دادگاه حاضر شود و سپس رییس دادگاه گفت همه دستاندرکاران حقوقی هم به همین ترتیب در مورد مواردی که مطرح شده از او سئوال خواهند پرسید.
پس از ادای سوگند شهادت روند بازپرسی از کاوه موسوی با سئوالهای دادستان آغاز شد. دادستان پس از معرفی خودش از کاوه موسوی خواست خودش را معرفی کند و پیشینه خودش را بگوید.
کاوه موسوی: شرکت مستقیم من در این رابطه به سال 2010 بر میگردد زمانی که جفری رابرتسون با من تماس گرفت تا در مورد قتلعام سال 1367 به وی گزارش بدهم.
دادستان: چرا با شما تماس گرفتند؟ نقش حرفهای شما چه بوده؟
کاوه موسوی: من رییس بخش حقوق بشر دانشگاه آکسفورد بودم و جفری رابرتسون را در رابطه با شغل و حرفه خودم ملاقات کردم.
دادستان: با این پرونده چگونه مرتبط شدید؟
کاوه موسوی: ابتدا به ساکن یک سمپوزیومی بود که دانشگاه آکسفورد در مورد کشتار 1367 داشت که من در آن نقش داشتم، نوامبر سال 2011.
دادستان: چگونه به این شکایت ورود پیدا کردید؟
کاوه موسوی: من با چندین نفر از قربانیان این سمپوزیوم در سال 2011 ملاقات کردم، خصوصا آقای ایرج مصداقی.
دادستان: ایرج مصداقی با شما تماس گرفت؟
کاوه موسوی: ما تماس دائم با هم داشتیم از سال 2011 تا صبح روز 16 اکتبر 2019 که مصداقی به من زنگ زد و از من خواست میتوانم یک جانی بالقوه را دستگیر کنم که مستقیماً در اعدامهای سال 1367 دست داشته است. گفت این را دستگیر کن. این تماس تلفنی 15 دقیقه طول کشید و من یادداشتبرداری کردم از حرفهای ایرج و بعد بر اساس اصول حقوق و قضایی از من خواست به او کمک کنم، من هم گفتم به نقش او برمیگردد و وقتی اتهام میزنی برای اثبات چه چیزی در دست دارید؟
دادستان: پس توافق کردید که با هم ادامه بدهید؟
کاوه موسوی: ما همان موقع توافق کردیم که من تحقیق کنم و سئوالهای بیشتری را مطرح کنم که ببینم این فرد کیست، چه کارهایی کرده و سمت سازمانی او چه بوده.
دادستان: آیا برای این سئوالها پاسخی دریافت کردی؟
کاوه موسوی: من دقیقا از او خواستم بگوید در مورد چه بازه زمانی صحبت میکنی؟ در مورد فتوا صحبت میکنی که خمینی ملعون صادر کرده بود؟
حمید نوری اعتراض کرد و با صدای بلند به کاوه موسوی گفت «معلون خودش و پدرش و مادرش است» و رییس دادگاه به او تذکر داد و گفت اجازه ندارد روند دادرسی را قطع کند وگرنه او را به اتاق دیگری منتقل میکنند. حمید نوری دوباره حرفهایش را تکرار کرد و قاضی گفت اگر همین گونه ادامه دهد به اتاق دیگری منتقل خواهد شد و این یک اخطار اولیه است و به حمید نوری گفت همه اینها به رفتار خود او بستگی دارد.
دادستان: پس کمی اطلاعات زمینهای در این مکالمه تلفنی به شما داده شد. آیا تو و ایرج مصداقی با هم کنار آمدید؟
کاوه موسوی: بله به او گفتم 24 ساعت به من وقت بدهد تا بررسی کنم. مدارکی در مورد حمید نوری برایم فرستاد و من خواندم جهت بررسی برای جرم جنایت علیه بشریت و … 24 ساعت وقت خواستم. بحث این بود که جرم را جنایت علیه بشریت اعلام کنیم یا جنایت جنگی و باید شرایط را بررسی میکردیم که ببینم در چه بازه زمانی این اتفاق افتاده است، آیا بعد از جنگ بود یا نه و این سئوال پیچیدهای برای من بود. بررسی کردم چه شکایتهایی وجود دارد که فرمول بندی شود، شکنجه، نسلکشی، جنایت علیه بشریت و… و جرمی که در جریان بود این است که اجساد این افراد تحویل داده نشده است، به همین دلیل با جفری رابرتسون تماس گرفتم.
دادستان: قدم بعدی برای اینکه بتوانید طرح شکایت کنید چه بود؟
کاوه موسوی: سوال دوم این بود آیا حمید نوری که قصد سفر به ایتالیا را داشت، به سوئد برود یا ایتالیا و من باید بررسی میکردم روند حقوقی سوئد و ایتالیا را در 24 ساعت و مشکل این بود چهقدر طول میکشد تا این فرد دستگیر شود.
دادستان: با هم قرار گذاشتید تا مدارک و شواهدی جمعآوری کنید؟
کاوه موسوی: من به ایرج گفتم دستکم به شهادت سه شاهد نیاز دارم که مستقیم با حمید نوری تماس داشتهاند و خب این سه شاهد را گرفتیم. ما رفتیم آنها را دیدیم و تصمیم گرفتیم دستگیری ترجیحا در سوئد انجام شود چون من 20 سال پیش با دستگاه قضایی سوئد برخورد داشتم…
دادستان: این شاهدها چه کسانی بودند؟
کاوه موسوی: حمید اشتری، مختار شلالوند و ایرج مصداقی.
دادستان: آیا با آنها ملاقات کردی؟
کاوه موسوی: بله، من آنها را دیدیم، شنبه 19 اکتبر و طی آن سه روز توانسته بودند یک تیم حقوقی تشکیل بدهند، چون من تشخیص دادم این یک کار سختی است چون حمید نوری ویزا را گرفته و در راه بود، و متوجه شدم که چرا ایرج نگران است.
دادستان: توضیح بدهید ملاقات با این شاهدها چگونه انجام شد.
کاوه موسوی: بله من ایرج را در فرودگاه ملاقات کردم و به دیدار مختار شلالوند رفتیم و اول با سه نفر صحبت کردم و در این زمان داماد ناتنی حمید نوری زنگ زد و من توانستم از او هم سئوال بپرسم، در واقع من 4 شاهد در آن تیم داشتم.
دادستان: پس شما در خانه مختار شلالوند ملاقات کردید؟
کاوه موسوی: بله درست است
دادستان: شما یک همکار هم به همراه داشتید، او که بود؟
کاوه موسوی: دکتر ربکا مونی
دادستان: مصاحبه را از چه کسی شروع کردید؟
کاوه موسوی: اول حمید اشتری، به صورت رسمی از ایرج مصاحبه نکردیم بلکه آن را بعدها از طریق اسکایپ انجام دادیم که دلایلش را توضیح میدهم…
دادستان: وقتی با حمید اشتری مصاحبه میکردی چه اشخاصی در اتاق حضور داشتند؟
کاوه موسوی: آنها قسمت دیگری از خانه بودند، میآمدند و میرفتند اما بسیار دقیق بودیم که آنها نشنوند این شاهد چه میگوید؟
دادستان: آیا از قبل در مورد متهم عکس و فیلمی دریافت کرده بودی؟
کاوه موسوی: نه، ایرج به من یک سری فتوکپی اسکن شده در مورد حمید نوری داده بود. بعد من خودم کمی تحقیق کردم، باید اعتراف کنم حمید نوری را از قبل نمیشناختم و اطلاعی نداشتم.
دادستان: وقتی با حمید اشتری مصاحبه میکنی آیا عکسی یا مدارکی از حمید نوری داشتید؟
کاوه موسوی: فقط مدارکی که ایرج مصداقی سه روز قبل در اختیار من گذاشته بود همانها را داشتم.
دادستان: عکس هم میان آنها بود؟
کاوه موسوی: نه، من به جفری رابرتسون زنگ زدم چون قتلعام 1367 را بررسی میکردیم، من از او عکس خواستم اما نوری را نمیشناخت و عکسی از او نداشت.
دادستان: پس تو هیچ عکسی به شاهد نشان ندادی؟ اطلاعاتی به شاهد ندادی؟
کاوه موسوی: نه هیچ اطلاعاتی بیش از آن چیزی که ایرج مصداقی به من داد چیز بیشتری نداشتم.
دادستان: شما چه سئوالاتی از شاهدها پرسیدید؟
کاوه موسوی: از حمید نوری اطلاعات دقیقی دارید؟ او را میشناسید؟ با او برخورد داشتید؟ اینها را به عنوان مدرک میخواستم استفاده کنم و از حمید اشتری پرسیدم.
دادستان: حمید اشتری از کجا فهمید در مورد چه کسی صحبت میکنید؟
کاوه موسوی: سئوال من همین بود که میخواستم مطمئن بشوم حمید اشتری همین حمید نوری را میشناسد؟ چون حمید نوری اسم مرسومی در ایران است و برایمان مهم بود از مشاهدات خود او بدانیم و حرفهایش برایم قابل قبول بود.
دادستان: از کجا فهمدید همان شخص مد نظر است؟
کاوه موسوی: خوشبختانه هیچ کدام از این مصاحبهها… عکس ویزای حمید نوری را داشتم و من به حمید اشتری نشان دادم و گفت شک ندارم خودش است.
دادستان: پس شما یک عکس به حمید اشتری نشان دادید؟
کاوه موسوی: بله عکس ویزا را…
دادستان: دیگر چه عکس و فیلمهای دیگری به حمید اشتری نشان دادی؟
کاوه موسوی: نه هیچی
دادستان: در مراحل بعدی عکسها و ویدیو از حمید نوری دریافت کردی؟
کاوه موسوی: بله فیلمی که داشت در ماشین آواز میخواند و شک نداشتیم که با عکس ویزا یکی است.
دادستان: این فیلم را به کسی نشان دادید؟
کاوه موسوی: آن زمان در قانون سوئد نگاه کردم ببینم چگونه است و به یکی از روزنامهنگارهای معروف آمریکا نشان دادم.
دادستان: این ویدیو را به سه شاهد نشان دادی؟
کاوه موسوی: نه من آن زمان ویدیو را نداشتم…
دادستان: پس عکسی به حمید اشتری نشان دادی، واکنش او چه بود؟
کاوه موسوی: گفت دقیقا خودش است و گفت آدمی که تو را شکنجه کرده باشد فراموش نمیکنی… سپس داستانی برایم تعریف کرد که آقای عباسی تصادفی دیده بود. او را سوار ماشین کرده بود. همین برای من کافی بود پس خودش او را در تهران شناسایی کرده بود.
دادستان: اینها را شما مستند کردید؟ نوشتید؟
کاوه موسوی: ما شهادت او را گرفتیم و بعد توضیح دادیم که در زندان گوهردشت زندانی بوده و چگونه با او برخورد شده، عباسی را چند بار دیده و حمید (عباسی) را خوب میشناخت.
دادستان: بعد شما با کس دیگری هم مصاحبه کردید درست است؟ همان روز؟
کاوه موسوی: نه، آن زمان مصاحبه رسمی نبود، بعد یک روز دیگر با مختار شلالوند مصاحبه کردم و با ایرج مصداقی هم از طریق اسکایپ شهادت گرفتم. برای اینکه مستند باشد به حرف اشتری ابتدا استناد کردیم.
دادستان: وقتی با مختار شلالوند صحبت کردید عکس و ویدیو به او نشان دادید؟
کاوه موسوی: ویدیو نه، عکس نشان دادیم، مختار حمید عباسی را آن زمان ندیده بود، فقط تجربیات زجرآور خودش را توضیح میداد در مورد برادرش که ساکش را تحویل داده بودند.
دادستان: شما با چه افراد دیگری مصاحبه کردید که در گوهردشت حمید عباسی را دیده باشد؟
کاوه موسوی: این واقعیت است که این سه نفر با هم خیلی نزدیک و صمیمی بودند برای همین تصمیم گرفتیم که دو شاهد دیگر هم به پرونده بیاوریم که حرفهای ما قابل استناد باشد که الان اسمهای آنها را به خاطر ندارم چون زیر مسائل حقوقی و پرونده تحت فشار بودم. شاهد دیگری بود که انگلیسی خوبی بلد نبود در سوئد بود و برایش ترجمه کردم و شاهد بعدی در نروژ بود.
دادستان: به یاد داری عکس و ویدیویی به این افراد نشان داده باشید؟
کاوه موسوی: عکس ویزا را نشان دادم، ویدیو را با کسی به اشتراک نگذاشتم، ویدیو خیلی بعدها به دستم رسید. ما قبل از آمدن نوری به سوئد تنها ۲۰ روز وقت داشتیم و باید با ۳۰ تا شاهد حرف میزدیم، ایرج مصداقی خیلی کار خوبی کرد برای پیدا کردن شاهدها و خیلی تلاش کرد. من گفتم با همین اطلاعاتی که حمید اشتری داده بود میتوان حمید نوری را دستگیر کرد، من تجربه دارم و این را گفتم مطمئنم او را دستگیر میکنیم.
دادستان: آیا شما با مقامهای سوئدی شکایت را تنظیم کردی؟
کاوه موسوی: بله، بعد از اینکه به استکهلم آمدم و شما را ملاقات کردم سعی کردم دادستان را قانع کنم و بررسی کردیم جنایت جنگی است و با بخش جرائم بینالمللی سوئد تماس گرفتیم. بعد هم گفتم بهتر است یک وکیل سوئدی که به قوانین سوئد و جرائم بینالمللی آشناست وارد پرونده شود و بعد به دادستانی سوئد مراجعه کردم. من میخواهم از فرصت استفاده کنم و تبریک بگویم به دادستانهای سوئد که بسیار خوب برخورد کردند، این برخلاف کشورهای دیگر بوده که من تلاش کردهام افراد جنایتکار را دستگیر کنیم…
دادستان: حمید نوری نوامبر توسط پلیس دستگیر شد، آیا بعد از دستگیری شما در این مورد صحبتی کردید جایی؟ نظریهای دادید؟
کاوه موسوی: من هیچ صحبتی نکردم، من آگاه بودم هیچ صحبتی نباید بشود، بین 9 تا 13 نوامبر که برده شد به دادگاه که آیا بازداشت او تمدیدی میشود، من میدانستم بین این تاریخ نباید صحبتی بشود و هیچی نگفتم.
دادستان: بعد از آن چه آیا با مطبوعات در این باره حرف زدید؟
کاوه موسوی: بله، بعد از اینکه اسم حمید نوری نوشته شده بود در دادگاه که اینجا جلسه تعیین بازداشت حمید نوری است، بعد از آن حرف زدم.
دادستان: چه اطلاعاتی به مطبوعات دادید؟
کاوه موسوی: من گفتم برای اولینبار در تاریخ رژیم جمهوری اسلامی ایران طبق عدالت بینالمللی به جرمهایی که در ایران رخ داده(رسیدگی میشود)، وقتی بحث حقوق بینالملل میشود من از هر فرصتی برای بیان این توضیح استفاده میکنم.
دادستان: آیا اسم او را بردی و عکسی نشان دادی؟
کاوه موسوی: بله این کار را کردم بعد از اینکه اسم او برده شد در صبح ۱۳ نوامبر ۲۰۱۹.
دادستان: عکس او را هم نشان دادید؟ و مطبوعات از همان عکس استفاده کردند؟
کاوه موسوی: بله، عکس ویزا را نشان دادم.
دادستان: دادیار چیست؟
کاوه موسوی: دادیار دستیار دادستان است، ولی بی معنی است چون…
رئیس دادگاه گفت شاید بهتر است الان که شاهد در مورد ایران و سیستم قضایی صحبت میکند، بگوید به عنوان چه کسی این نظریه را مطرح میکند.
کاوه موسوی: به عنوان یک متخصص، یک کارشناس، چون جلسههای زیادی شرکت کردهام و سالهای طولانی عضو کانون وکلای ایران بودم، چیزی که باید سوئد بداند این است که چنین چیزی وجود ندارد. سالانه این گزارشها را رد میکنند و به سازمان ملل میدهند که عدالت در مورد این افراد در ایران رعایت نمیشود.
رییس دادگاه خطاب به شاهد گفت تو 40 سال پیش عضو کانون وکلای ایران بودی درست است؟
کاوه موسوی: بله، من عضو کانون وکلا شدم در زمان شاه… من از آن زمان دریایی از مشکلات در سیستم قضایی ایران دیدم. در ایران سیستم قانونی که عملکردش درست باشد وجود ندارد… من بگویم که الان دیگر عضو کانون وکلای ایران نیستم، 48 ساعت بعد از اینکه جمهوری اسلامی به سر کار آمد دیگر دیدم عدالت و سیستم قضایی وجود ندارد و جوخههای اعدام برپا شد.
وکیل مدافع حمید نوری اعتراض کرد و گفت صحبتها خارج از چهارچوب شهادت است:
شما کاوه موسوی را به عنوان شاهد دعوت کردهاید نه کارشناس، ولی الان دارد به عنوان کارشناس حقوق قضایی صحبت میکند در حالی که به این عنوان دعوت نشده است. وضعیتی که الان کاوه موسوی شروع به بیانش کرده چیزی نیست که در مورد شهادت او وارد این مسائل شود.
رئیس دادگاه توضیح داد هدف سلسله مراتب داخل زندان بود و از کاوه موسوی خواست به سوالها واضح جواب بدهد.
دادستان: با توجه به اطلاعاتی که شما در مورد سیستم قضایی ایران دارید، آیا اطلاع دارید دادستانی یا دادیاری در زندان چگونه بوده؟
کاوه موسوی: سیستم دادیاری در حقیقت سیستمی است که هدفش… اگر بخواهید من میتوانم از لحاظ آکادمیک برای شما توضیح بدهم.
دادستان: در این صورت دیگر سئوالی ندارم و پس شما در مورد سیستم قضایی ایران چیزی بیشتری برای گفتن ندارید و همین را میدانستید، آیا این درست است؟
کاوه موسوی: یک پست سازمانی رسمی به عنوان دادیار و دستیار دادیار وجود داشته، من این را میدانم…
سپس وکلای مدافع حمید نوری از کاوه موسوی سئوالهای خود را مطرح کردند.
وکیل مدافع حمید نوری: من چند سوال از شما دارم، شما گفتی 19 اکتبر جلسهای در خانه مختار شلالوند داشتی که تعریف کردی، چه کسانی خانه او بودند؟
کاوه موسوی: من، دستیارم خانم مونی، شلالوند، اشتری و ایرج مصداقی و خانم شلالوند هم آنجا بود. غیر از اینها هیچ کس دیگری نبود.
وکیل مدافع حمید نوری: کسی بود که این جلسه را فیلمبرداری کند؟
کاوه موسوی: نه مطلقا من اجازه فیلمبرداری ندادم. یک مستندی قرار بود بعدا تهیه شود، اما گفتم بعداً، صبر کنید جریان دادرسی در سوئد آغاز شود. اگر هم فیلمبرداری شده باشد برای این نبود که آن را پخش کنیم.
وکیل مدافع حمید نوری: اسم نیما سروستانی را شنیدی؟
کاوه موسوی: بله شنیدم.
وکیل مدافع حمید نوری: پس آن روز نیما در آنجا نبود؟
کاوه موسوی: خیر مطلقا 19 اکتبر خانه شلالوند نبود.
وکیل مدافع حمید نوری: به غیر از 19 اکتبر باز هم خانه شلالوند بودید؟
کاوه موسوی: بله دو بار دیگر هم آنجا بودیم، متاسفانه دفترچه یادداشتم را نیاوردم، یک بار بعدش بود چون میخواستیم شهادت مختار شلالوند را بگیریم. همه اینها دروغ است، کذب است که ما از سیستم قضایی بخواهیم پول در بیاوریم… تلویزیون ایران اینترنشنال از آنها خواستم مطلقا این کار را نکنید…
وکیل مدافع حمید نوری: میخواهم سوالم را به دو قسمت تبدیل کنم، این دو بار دیگری که خانه مختار شلالوند بودید، نیما سروستانی در یکی از این دو بار بود یا نه؟
کاوه موسوی: بله در سومین دفعه بود.
وکیل مدافع حمید نوری: پس همان زمان جلسه را فیلمبرداری کردید؟
کاوه موسوی: دقیقا، این اصلا یک فیلم سینمایی است، تخیلی است، من تاکید میکنم باید تاکید شود این فیلمبرداری آن زمان برای ادله اثباتی نبود، برای شهادت نبود، این را ما میدانستیم 19 اکتبر تا 19 نوامبر که آقای نوری دستگیر شد ما نمیخواستیم فیلم بگیریم.
وکیل مدافع حمید نوری: به خاطر اینکه مشخص شود همان فیلمی است به اسم اعدامکننده یا جلاد؟
کاوه موسوی: من مطمئن نیستم در مورد اسمش، اما فکر کنم همان را میگویید. اگر بخواهید سیستم قضایی را زیر سوال ببرید من نیستم، من دخالتی نداشتم و گفتم این کار میتواند سیستم قضایی و دادرسی را بهم بریزد، من با همچین کاری مخالف بودم.
وکیل مدافع حمید نوری: چه کسی به شما قول داد این فیلم پخش نمیشود؟
کاوه موسوی: نیما سرورستانی، ایشان خلف وعده کرد، تعهدش را اجرا نکرد. این داستان فاشیستهای ایران است شما در سوئد همچنین کاری نباید بکنید…
وکیل مدافع حمید نوری: یعنی شما با ایرج مصداقی حرف نزدی که این فیلم را نشان ندهید؟
کاوه موسوی: او برای این فیلم مسئول نبود تا جایی که من میدانم، یادم است با او بحث هم داشتیم سر این موضوع و گفتم هیچی نگوید و او هم همین کار را کرد و چیزی نگفت.
وکیل مدافع حمید نوری: آیا ایرج مصداقی دخیل بوده و سهمی داشته در بازاریابی و انتشار این فیلم؟
کاوه موسوی: منظور شما چیست؟ صادقانه بگویم نمیدانم، خودش در فیلم است، اما در مورد توهین و تحقیری که این نباید پخش بشود تا وقتی سیستم قضایی سوئد دادرسی را انجام شود، ایرج را مثل آدم صادقی دیدم که از 9 تا 13 نوامبر سکوت کند و او هم به قولش عمل کرد و به قولی که به من و ربکا داده عمل کرد.
وکیل مدافع حمید نوری: تعریف کردی سال 2011 با مصداقی آشنا شدی در همین سمپوزیومی که در آکسفورد بوده، شخص دیگری را هم آنجا دیدی که بعدها سال 2019 از او مصاحبه بگیری؟
کاوه موسوی: بله حمید اشتری خودش به من گفت که من را در این سمینار دیده بود و 25 نفر از بازمندگان این جریان در این سمینار شرکت کرده بودند، اما من نمیدانستم و فقط همین یک نفر بوده که تعریف کرد من را دیده.
وکیل مدافع حمید نوری: مهدی اصلانی را میشناسی؟
کاوه موسوی: بله
وکیل نوری: تو یا همکارت در سال 2019 با او مصاحبه کردید؟
کاوه موسوی: نه ما این کار را نکردیم.
وکیل مدافع حمید نوری: چه اطلاعاتی سال 2019 شما از ایرج مصداقی گرفتی؟ الان چند سالی گذشته ممکن حافظهات یاری نکند، ولی فکر کنم چندتا کپی را اسکن کرده بود در مورد حمید نوری و اینگونه برداشت کردم که هیچ عکس و ویدیویی از طرف او به دست تو نرسیده بود، درست است؟
کاوه موسوی: میتوانم این را تاییدکنم که فتوکپیهای اسکن شده به دست من رسید و بخشی هم در مورد تجربیات خود مصداقی در زندان بود که استفاده کردم از آنها تا تحقیق کنم ببینم این شخص کیست و بعد با جفری رابرتسون صحبت کردم. ولی عکس و ویدیویی از ایرج نگرفتم.
وکیل مدافع حمید نوری: میخواهم در مورد اظهارات تو در اداره پلیس سئوال کنم، در مورد مستندانی که به دستت رسیده و از طریق چه کسی، که آنجا در بازجویی پلیس در مورد 19 اکتبر توضیح دادی و پلیس از تو پرسیده چه مستنداتی به دستت رسیده که متناقض است با صحبتهای امروز شما، در بازجویی پلیس گفتی ایرج از طریق واتساپ عکسهای نوری را فرستاده و در ادامه گفتی 4 شاهد باید بیایند و تایید کنند که این همان شخص است، سپس پلیس پرسیده چندتا عکس فرستاده و تو گفتی یک عکس پاسپورت و ویدیویی در ماشین و یک ویدیو در پارک و یک عکس که مادر نوری او را ماچ میکند و یک ویدیوی دیگر که نوری در فیلم درباره باریدن باران شکایت میکند… اینها را که خواندم یادت آمد؟
کاوه موسوی: بله، شما یک مزایا داری نسبت به من چون مدارک را داری و میخوانی و همانطور که گفتی دو سال گذشته، اگر چیزی را فراموش کردم عذرخواهی میکنم. بله این مستندات به دستم رسید از طریق ایرج و این بازپرسی در 19 نوامبر نیست در دسامبر بود که از من خواستند به سوئد بیایم.
وکیل مدافع حمید نوری: پس از لحاظ زمانی این نزدیکتر بوده با واقعیت برای شما؟
کاوه موسوی: این دیگر تصمیم با شماست.
وکیل مدافع حمید نوری: در مورد مصاحبه با حمید اشتری در خانه مختار شلالوند، این اولین بار است خانه مختار هستید؟ تو این مصاحبه را انجام دادی درست است و سعی کردی در اتاقی جدا از دیگران باشید؟
کاوه موسوی: بله اینگونه نبود اتاق جدا باشد، خانه آنقدر بزرگ نبود، سعی کردیم تا جایی که امکانپذیر بود جدا از بقیه باشیم، آنها تلویزیون را نگاه میکردند چون یک روزنامهنگار مشهور به نام روحالله زم ربوده شده بود و ما از این فرصت استفاده کردیم و با همکاری ربکا مونی آگاه بودیم که مستندات و مدارک نباید جلوی بقیه مطرح شود.
وکیل مدافع حمید نوری: آیا شما متوجه شدید قبل از اینکه با حمید اشتری مصاحبه کنید به او عکسی نشان دادهاند؟
کاوه موسوی: نه آن موقع میدانستم نه الان…
وکیل مدافع حمید نوری: از حمید اشتری نپرسیدی وقتی با او مصاحبه کردی؟
کاوه موسوی: یادم نمیآید…
وکیل مدافع حمید نوری: وسط ترجمه گفتهای که یک عکس از سمت هیرش برای تو میآید و عکسی از حمید نوری است، درست است؟
کاوه موسوی: بله درست است…
وکیل مدافع حمید نوری: اما در بازپرسی پلیس متفاوتتر از چیزی که الان میگویی تعریف کردی. در بازجویی پلیس در مورد مصاحبه با حمید اشتری گفتهاید اول عکس پاسپورت را نشان او دادی و بعد عکس ویزای شنگن و بعد دو تا از ویدیوها را نشان دادی و در ادامه گفتید او دستکم 4 عکس را دید، این با اظهارات امروز صدق نمیکند با چیزی که آن زمان گفتید.
کاوه موسوی: تو میگویی این حرفهای من فرق دارد، من فکر نمیکنم به پلیس گفته باشم همه اینها را همان دفعه به حمید اشتری نشان داده باشم، من سه بار او را دیدم، بله عکس ویزا را نشان دادم و فکر نمیکنم گفته باشم چه زمانی عکس را نشان دادهام در بازجویی پلیس…
وکیل مدافع حمید نوری: فعلا این را کنار میگذارم، کنجکاو شدم چرا خانه مختار شلالوند قرار گذاشتید؟ آیا ایرج این پیشنهاد را داد یا تو و ربکا؟
کاوه موسوی: من نمیدانستم مختار شلالوند کیست و حمید اشتری را هم نمیشناختم، آدرس را ایرج برای من فرستاد، من از او پرسیدم آیا به پلیس خبر بدهم تا در این محل حضور داشته باشند چون همینطور که میدانید من بسیار تهدید شدهام و 4 روز بعد از دستگیری حمید نوری پلیس به نزد من آمد و گفت تو جزو نفراتی هستی که تحت خطری… ایرج گفت نه نیازی به پلیس نیست و من کنترلی کردم و دیدم خطری در این آدرس نیست.
وکیل مدافع حمید نوری: بعد از دستگیری حمید نوری وقتی در تلویزیون برنامه داشتی، اولین بار که تو در مطبوعات در مورد این پرونده صحبت کردی چه تاریخی بود؟
کاوه موسوی: 13 نوامبر 2019 بلافاصله بعد از جلسات تعیین بازداشت مشخص شد که باید در بازداشت باشد.
وکیل مدافع حمید نوری: گفتی عکسی از ویزای حمید نوری به رسانهها دادی و صورت موکلم کاملا مشخص است که پخش شده بود.
کاوه موسوی: من نمیدانم آنها را آن روز دادم، چون اولین مصاحبه با رادیو بود که رادیو عکس پخش نمیکند، بعد با بیبیسی فارسی بود که چند روز گذشته بود…
وکیل مدافع حمید نوری: گفتی عکسها… یعنی بیشتر از یک عکس به رسانهها دادی؟
کاوه موسوی: بله، چون عکس ویزایش بود و عکس پاسپورتش.
وکیل مدافع حمید نوری: گفتی با رادیو صحبت کردی و فردایش با تلویزیون، با کدام کانالها رادیو و تلویزیونی حرف زدی؟
کاوه موسوی: بله من در مورد حمید نوری رادیو آزادی(رادیو فردا)، منوتو، ایران اینترنشنال، بی.بی.سی فارسی و کوتاه هم صدای آمریکا و برخی رسانههای اینترنتی…
وکیل مدافع حمید نوری: تلویزیون ایران فردا چی؟
کاوه موسوی: در مورد ایران فردا باید بگویم رادیو است…
وکیل مدافع حمید نوری: به غیر از عکسها فکر کنم گفتی که اسم حمید نوری را بردهای بعد از اینکه اسم او در دادگاه مطرح شد، آیا در رسانهها اسم حمید عباسی هم آورده شد؟
کاوه موسوی: ممکن است به این هم اشاره شده باشد، چون سئوال شده چرا یک نفر بخواهد در موارد مختلف از اسمهای مختلف استفاده کند، پس ممکن است این هم گفته باشم.
وکیل مدافع حمید نوری: آیا بحث حضور نوری در زندان گوهردشت هم شد؟
کاوه موسوی: بله.
وکیل مدافع حمید نوری: اسم دادیار را هم در گوهردشت آوردید؟
کاوه موسوی: فکر نکنم هیچ کدام از این برنامهها از لحاط فنی این عناوین مطرح شده باشد، فکر نمیکنم اسم دادیار برده شده باشد…
وکیل مدافع حمید نوری: پس بحث شد که این آدم چه اعمالی انجام داده است، شرکت در اعدام دسته جمعی زندانیان و غیره… آیا در صفحات مجازی خودت هم عکس و مطلبی منتشر کردی که به این پرونده ربطی داشته باشد؟
کاوه موسوی: دیروز توییت زدم که امروز قرار است شهادت بدهم و موارد اتهامی را مطرح کردم و خودم هم کانال تلگرام هم دارد و آنجا هم مطالبی را منتشر کردهام. اینستاگرام هم حساب کاربری داشتم.
وکیل مدافع حمید نوری: از طریق رسانهها چیزهایی بین افرادی که در این پرونده درگیر هستند چیزهایی رد و بدل شده، من فارسی بلد نیستم اما طبق چیزهایی که شنیدم میخواهم سوال بپرسم، آیا در مورد این پرونده از ایرج مصداقی انتقاد کردی؟
کاوه موسوی: من بعد از 21 ماه سکوتم را شکستم و به ایرج گفتم از خط قرمزهای قانونی عبور نکن. من به صدای آمریکا گفتم ایرج مصداقی دارد یک فرصت قضایی را از بین میبرد… او به دروغ گفته بود با یک عملیات پیچیده او را به سوئد آوردهاند، در حالی که قصه پیچیدهای نبوده او را آوردیم سوئد… من واقعا نگران شدم در مورد کارهایی که ایرج میکند، من با کارهایی که نیما سروستانی هم میکرد مخالف بودم، اینها نمیفهمند چهکار میکنند. من به صدای آمریکا هم گفتم اینکه دام برای نوری گذشته شده و آنها مطرح کردهاند درست نیست و این بیشتر به دادرسی صدمه میزند، من بهعنوان وکیل میگویم چرا نوری دستگیر شد؟ من یوران را انتخاب کردم و به این پرونده آوردم، حرفهایی که ایرج مصداقی زد با آن تلویزیون که یوران و دادستان و اینها دوست بودند درست نیست، این فساد مال ایران است، این حرفها درست نیست و دادرسی را به خطر میاندازند… من باید این را محکوم میکردم.
وکیل مدافع حمید نوری: گفتی کسی با تو تماس گرفت و با تیم حقوقی قضایی نوری ربط داشت درست است؟
کاوه موسوی: من عمدا نیامدم، نمیخواستم رسانهها را تغذیه کنم، یک نفر به من زنگ زد و گفت وکلای نوری قرار است تو را به عنوان شاهد به دادگاه بکشند….
وکیل مدافع حمید نوری: آدمی که از طرف تیم حقوقی نوری با شما تماس گرفت گفت کیست؟
کاوه موسوی: گفت … (صحبت نامهفوم) شوکه شدم… گفتم تیم مدافع نوری یک برگه به دادگاه بدهند و بگویند دادگاه منحل…
وکیل مدافع حمید نوری: تحقیق کردی این آقای … چه کسی بود؟
کاوه موسوی: من به قدری شوکه شده بودم، این همه جنابت علیه بشریت در ایران، بعد اینگونه پیشینه این قضیه را کذب و غلط مطرح کنند و بخواهند دادستانی را به اشتباه بیندازند… برای من ناشناس بود و شمارهاش هم ناشناس بود… میخواست ببیند آیا من برای شهادت به دادگاه میآیم یا نه.
وکیل مدافع حمید نوری: پس در صدای آمریکا در مورد ایرج صحبت کردی و گفتی از حقیقت دارید یک چهره دروغین نشان میدهند، پس در این مصاحبه(ایرج) دروغ گفته شده بود؟
کاوه موسوی: بله دقیقا، مصداقی پیشینه این موضوع را میدانست، او میگفت من رفتم لندن که نگذارم پلیس امنیت سوئد و انگلیس بدانند ما مشغول چه کاری هستیم. به لندن آمد و به من گفت ترتیبش را بده حمید نوری را دستگیر کنیم… این دروغ محض بود… در این زمان وقتی ایرج نبود، من یک تیم حقوقی قضایی تشکیل دادم و کلی پول هزینه کردم برای دستگیری نوری، آن زمان ایرج مصداقی آمریکا بود. من بعد از 21 ماه یک نامه سرگشاده به مردم ایران نوشتم در مورد خطری که قاضی دادگاه را باطل اعلام کند.
بعد از این سئوال و پاسخها وکیل مدافع حمید نوری گفت باید با موکلش 5 دقیقه مشورت کند.
در ادمه وکیل مدافع حمید نوری گفت: تو گفتی سه بار منزل مختار شلالوند بودی که تاریخ دو بار را به یاد نداری، جلسه دوم چه کسانی حضور داشتند؟
کاوه موسوی: مختار شلالوند، ایرج مصداقی، حمید اشتری، یکی از اعضای جوان که از خویشاوندان مختار بود و نیما سروستانی.
وکیل مدافع نوری: ربکا هم بود؟
کاوه موسوی: بله
وکیل مدافع نوری: آخرین سئوال؛ دفعه سوم چه کسانی بودند؟
کاوه موسوی: ربکا، من، مختار، حمید… دلیل اینکه به این نتیجه رسیده بودیم که اظهارات مختار شلالوند را بشنویم…
وکیل مدافع نوری: نیما سروستانی نبود؟
کاوه موسوی: سومین بار آنجا بود، ببخشید اشتباه گفتم، دفعه دوم نبود…
وکیل مدافع نوری: ایرج مصداقی هم بود؟
کاوه موسوی: ایرج هم بود که شروع کردند از ماشین پیاده شدن به فیلم گرفتن…
وکیل مدافع نوری: یادت میآید فاصله زمانی این ملاقاتها چه زمانی بود؟
وکیل مدافع نوری: کاش دفترم را آورده بودم، من ماه دسامبر آمدم دادستان را ملاقات کردم در آن دوره و واقعا متاسف شدم، غمگین شدم وقتی رسیدم آنجا دوربین آنجا بود و من تایید کردم که واقعا جای تاسف است و این کارها باعث میشود موفقیتی که برای اجرای عدالت و دستگیری این شخص داشتیم خراب میشود.
پس اتمام شهادت کاوه موسوی، نوبت به ارائه شهادت ربکا مونی رسید. وکیل انگلیسی پس از یاد کردن سوگند، شهادت خود را ارائه داد.
دادستان خودش را معرفی کرد و از ربکا مونی هم خواست ابتدا خودش را معرفی کند و بگوید چه ارتباطی با این پرونده دارد.
ربکا مونی: من وکیل مشاور و عضو کانون وکلای انگلیس هستم، و کسی که شکایت کرده، کاوه موسوی، از من بهعنوان مشاور درخواست کرده با او همکاری کنم و دفتر مککویی را دارم.
دادستان: چگونه وارد این پرونده شدی؟
ربکا مونی: فکر کنم 16 اکتبر 2016 کاوه موسوی با من تماس گرفت و کسی به نام ایرج مصداقی هم با او تماس گرفته بود و درباره شخصی بود که میتوانست مظنون باشد و در مورد گذشته تعریف کردند و قتلعامی که در زندان رخ داده است و گفته بود این شخص مظنون احتمالا به سوئد میآید. ما 19 اکتبر در خانه مختار شلالوند قرار گذاشتیم.
دادستان گفت یک سئوال کنترلی دارد: کاوه موسوی از تو کمک خواست در این پرونده؟
ربکا مونی: بله او اولین کسی بود که در مورد این پرونده با من صحبت کرد.
دادستان: چه کسانی در این جلسه بودند؟
ربکا مونی: من، کاوه موسوی، ایرج مصداقی، حمید اشتری و مختار شلالوند… این را هم اضافه کنم همسر مختار در خانه بود ولی در جلسه شرکت نداشت.
دادستان: این اولین باری بود که تو مصداقی را دیدی؟
ربکا مونی: بله
دادستان: بعد در این جلسه چه اتفاقی افتاد؟
ربکا مونی: اولا طول کشید برای اینکه خودمان را به هم معرفی کردیم… اولین مکالمه که کمی پرمفهوم بود یک مکالمه تصویری با هیرش بود و مسلما ما کلی اطلاعات در مورد شخص مظنون گرفتیم که در راه بود…
دادستان: بعد از این مکالمه تلفنی با افراد داخل خانه حرف زدید؟
ربکا مونی: بله، آنها میخواستند روایت خودشان را بگویند و من هم خیلی نیاز داشتم اطلاعات را دریافت کنم با بتوانم نظر خودم را بگویم چون چیزی تصمیمگیری نشده بود و بستگی داشت به زمینهای که وجود داشت… من به عنوان یک وکیل مشاور هستم، نمیتوانستم تصمیمگیری بکنم، همه عجله داشتند، میخواستم با همه تا جایی که امکانپذیر بود تکتک صحبت کنم بدون اینکه دیگران حضور داشته باشند. من با آنها صحبت کردم در اتاقهای مختلف و در طول روز خیلی جزئیات را یادداشت کردم و بعد از آن میتوانستم تک تک با آنها صحبت کنم و از طریق ایمیل هم تماس داشتم و از حمید اشتری خواستم با سلسله مراتب زمانی توضیح بدهد و مهم بود که موسوی هم با من باشد چون من فارسی بلد نیستم و او کارش بسیار خوب است.
دادستان: وقتی با اشتری صحبت کردید به او فیلم و عکسی نشان دادید؟
ربکا مونی: من شخصا هیچ عکس و ویدیویی نداشتم، این اولین باری بود که حضور داشتم و این مکالمه تلفنی 16 اکتبر بود. ممکن است شاهدها بین خودشان عکس پخش کرده باشند، ولی من نمیتوانم بگویم از لحاظ زمانی چه زمانی بوده، عکسها از طرف هیرش آمده بود نه کاوه موسوی…
دادستان: به یاد داری کاوه موسوی عکسی نشان داده باشد؟
ربکا مونی: اگر منظورتان آن جلسه است نه متاسفانه یادم نمیآید.
دادستان: وقتی با اشتری مصاحبه میکردی آیا متوجه شدی عکسی نشان داده شده و او عکسها را دیده یا نه؟
ربکا مونی: من یادم نمیاد او عکسی قبل از مصاحبه دیده باشد یا در حین جلسه، ولی در مورد اینکه این شخص کی بود و از کجا این شخص را میشناختند این بخش عمده مکالمه بود…
دادستان: شناسایی کردن این شخص(حمید نوری) تا جایی که به یاد داری بر مبنای عکس بود یا توصیفات؟
ربکا مونی: بله شناسناسی از طریق عکس و ویدیو بود، ولی من دقیقا یادم نمیاد روند کار در کدام جلسه بود… اما قبل از این بود که بخش جرائم سوئد فرستاده شود…
دادستان: خودت آیا عکسی از شخص مظنون دیدی آن روز؟
ربکا مونی: بله
دادستان: پس در آن جلسه عکسهایی از شخص مظنون وجود داشت؟
ربکا مونی: بله، ولی من یادم نمیاد آیا این عکسها از طریق مکالمه با هیرش بود یا اشخاصی که آنجا بودند نشان دادند…
دادستان: مصاحبه با اشتری را چگونه مستند کردی؟
ربکا مونی: من در لپتابم مینوشتم…
دادستان: با شاهد دیگری مصاحبه کردی؟
ربکا مونی: بله با ایرج مصداقی و آن را هم با همان روش تایپ میکردم…
دادستان: آیا با شاهد دیگری هم مصاحبه کردی در زمان دیگری؟
ربکا مونی: بله، در درجه اول با این سه شخص صحبت کردم و بعد از آن روز تماسم با آنها ادامه پیدا کرد و این مصاحبهها ادامه پیدا کرد، از طریق تلفن و ایمیل تماس داشتیم و 30 اکتبر یک مکالمه ویدیویی داشتم با یک شاهد دیگر که فکر میکنم اسمش مسعود اشرف بود که تابعیت سوئد را داشت و از مشاهدات خودش از قتل عام در زندانها گفت که بسیار مصاحبه کلیدی بود.
دادستان: پس در محل فقط با دو نفر مصاحبه کردی؟
ربکا مونی: من مکالمه تلفنی با هیرش داشتم که نمیدانستم باید آن را مستند کنم، اما بعدا مصاحبههای بهتری با آنها انجام دادم…
دادستان: به نظر شما وقتی شهود عکسها را دیدند واکنششان چی بود؟
ربکا مونی: آنها مطمئن بودند که این همان فردی بوده که در دوران اعدامها دادیار بوده و ظاهراش کاملا مشخص بود، همان آدم در زندان حمید نوری است.
دادستان: به نظرت شهود وقتی عکسها را میدیدند اولین بار بود یا قبلا هم دیده بودند؟
ربکا مونی: من معتقدم ایرج مصداقی قبلا کپی این عکسها را داشته، مطمئن نیستم، چون میشد فهمید قبلا این عکسها را دیده باشند. چون مقداری اختلاف هم بود در مورد اینکه در زندان اسمش چیز دیگری بوده و فرق داشته با بیرون از زندان… میدانم که ایرج مصداقی عکسها را دیده بود…
دادستان: شما با اظهارات شهود چه کار کردید؟
ربکا مونی: بعد از جلسه من یادداشتهایم را برداشتم و خیلی علاقهمند بودم که آنها را به اظهارات شهود رسمی تبدیل کنم… من مقداری هم به منابعی که اشاره شده بود سعی کردم یک تسلسل تاریخی معقولی به موضوع بدهم که آنها یادشان میآمد گاهی کمی پس و پیش میگفتند… از شهود سئوال کردم با جزئیات برایم توضیح بدهند و این پیشنویسها را آنها هم در میان گذاشتم و باهم بررسی کنیم که متنی تهیه شده توسط من درست باشد و نهایتا مورد تایید شهود قرار گرفت.
دادستان: پس این را به صورت یک شکایت به پلیس سوئد تحویل دادید؟
ربکا مونی: بله درست است ولی این اسناد و مدارک بسیار مفصل بود با جزیئات زیاد… البته مقداری هم اسناد رسمی در مورد این اعدامها وجود دارد، قطعنامه سازمان ملل، آتش بسی که بین ایران و عراق انجام شد، فتوا و مقدار زیادی هم اطلاعات جانبی زیادی هم وجود دارد… کاوه موسوی نقش قطعی داشت که این اطلاعات را به ما بدهد.
با این پاسخ ربکا مونی دادستان گفت سئوالی دیگری از او ندارد. سپس وکلای مدافع حمید نوری سئوالات خود از ربکا مونی را آغاز کردند.
وکیل مدافع حمید نوری: من میخواهم درباره عکسهایی که 19 اکتبر در خانه مختار شلالوند بود سوال بپرسم، شاید جزئیات قضیه را به یاد ندارید، اما علاقهمندم بدانم چه عکسهایی نشان داده شد؟ به یاد نداری کاوه هم عکسی نشان داده باشد؟
ربکا مونی: اگر در مورد جلسه ۱۹ اکتبر صحبت میکنیم من عکسی در اختیار نداشتم البته بعدش چرا چون اسناد را جمعآوری میکردیم… اما متوجه سئوال شما نمیشوم.
وکیل مدافع حمید نوری: تو یا کاوه در جلسات دیگر عکسهایی به شهود نشان دادید؟
ربکا مونی: 4 نوامبر نشان دادم، پرونده را جمع کرده بودیم و اسناد و مدارک داشتیم، یا شاید جلسه دیگری بود یادم نمیآید حرفی با شهود زده باشم در این زمینه، اما مطمئن هستم این شهود گفتند که این فرد مظنون را میشناسد و به جا میآورند.
وکیل حمید نوری: دادستان در مورد درک شما پرسید درباره اینکه این افراد قبلا این عکسها را دیده بود یا نه، شما گفتید فکر میکنید عکسها قبل از جلسه به دستش رسیده بود و احتمال دارد قبل از جلسه حمید اشتری هم دیده باشد.
ربکا مونی: سئوال را متوجه نشدم، نمیتوانم جوابتان را بدهم، 16 اکتبر کسی با من تماس گرفت و گفت کسی که دادیار بود قرار است بیاید و این عکسها بخشی از ادله اثباتی بوده، اما نمیتوانم به قطع پاسخ شما را بدهم…
وکیل مدافع حمید نوری: شما در بازرپرسی پلیس شرکت کردید، من میخواهم به آن رجوع کنم، تا جایی که من متوجه شدم کمی تناقض دارد، در 10 دسامبر 2019 پلیس حرفهای تو را اینگونه درک کرده است که در مورد عکسها گفتهای که به شاهدها نشان داده شد اما آنها عکسها را از قبل دیده بودند، آنها عکسها را بین خودشان پخش کردهاند و دوباره چند خط پایینتر هم نوشته شده که شاهدها از قبل عکسها را دیدهاند. پس استنباط تو این بود که شاهدها عکسها را از قبل بین خودشان پخش کردند؟
ربکا مونی: فکر کنم درسته من قبلا هم گفتم نمیتوانم بگویم شاهدها کی و کجا عکسها را دیدند یا پخش کردند….
وکیل نوری: ولی اینجا داری واضح به پلیس میگویی که آنها عکسها را دیدهاند…
ربکا مونی: درست است، اما من یادم نمیاد من عکسها را در کامپیوترم داشتم که به آنها نشان بدهم.
وکیل نوری: میدانی از این شهود کسی بوده که اطلاعات از ایرج گرفته باشند قبل از اینکه تو با آنها مصاحبه کنی؟
ربکا مونی: وقتی که در مورد شهود که میگی آنها چندین سال بود که با هم دوست بودند…
وکیل نوری: با مسعود اشرف سمنانی هم مصاحبه اسکایپی داشتی، اسم او را از چه کسی گرفتی؟
ربکا مونی: من یادم نمیاد آیا از کاوه موسوی گرفتم یا از مصداقی یا حمید اشتری… اما شاهدها او را میشناختند… به احتمال زیاد از کاوه موسوی بوده.
با این پاسخ ربکا مونی وکلای مدافع حمید نوری گفتند دیگر سئوال بیشتری ندارند و جلسه دادگاه به پایان رسید. اما وکلای مدافع حمید نوری 5 دقیقه زمان خواستند تا موکلشان مشورت کنند و بعد از این وقفه کوتاه در مورد نیما سروستانی و فیلمبرداری از ربکا مونی سئوال پرسیدند و او نیز توضیح داد گفته است زمانی که مشغول اخذ اظهارات شهود است فیلمبرداری نکند. ربکا مونی گفت نیما سروستانی فیلمبرداری انجام داد، اما نه در بخشی که اظهارات شهود اخذ میشد.
در جلسه روز چهارشنبه، حمید نوری به استفاده شاهد از عبارت «خمینی ملعون» واکنش بسیار تندی نشان داد. نوری با صدای بلند گفت: «این کاوه بیادب، حق توهین به رهبر ایران رو نداره.» و شاهد را ملعون خطاب کرد.
قاضی دادگاه در واکنش گفت متهم حق ندارد که به این شکل دادرسی را قطع کند. قاضی به نوری اخطار داد که در صورت تکرار این رفتار او را به اطاق دیگری منتقل میکند تا ادامه دادرسی را از آنجا گوش کند. حمید نوری همچنین نحوه عملکرد دادستانها و وکلای شاکیان پرونده را زیر سئوال برد که قاضی ضمن توضیح روند دادرسی، موارد مطرح شده توسط نوری را منتفی دانست.
با امید این که این دادگاه نوری جنایتکار حکومت اسلامی ایران، تحت تاثیر خودخواهی و رقابت و جدل گرایشات افراد و سازمانهای مختلف قرار نگیرد و بر دادخواهی مردم علیه حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی ایران، سایه نیاندازد.
جلسه بعدی دادگاه روز جمعه، پنجم اسفند 1400 با شهادت مجدد ایرج مصداقی در استکهلم سوئد برگزار خواهد شد.
شصت و نهمین جلسه دادگاه حمید نوری در استکهلم!
بهرام رحمانی
شصتونهمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان 1367، روز پنجشنبه پنجم اسفند ۱۴۰۰ – بیست و چهارم فوریه 2022، در استکهلم برگزار شد.
شصتونهمین جلسه دادگاه حمید نوری، با دومین جلسه شهادت ایرج مصداقی و ارائه ادله کتبی جدید از سوی دادستان پرونده برگزار شد.
شهادت ایرج مصداقی در مورد چهار مقاله جدید ارائه شده توسط دادستان به دادگاه بود. این مدارک را شاهد پیشتر در زمان شهادت خود در اوایل آذر ماه 1400 در اختیار دادستان ها قرار داده بود.
ایرج مصداقی گفت بیست و شش سال پیش این چهار مقاله را به همراه چند مقاله دیگر در رستورانی در پاریس نوشت و برای انتشار در فروردین 1375 به سازمان مجاهدین خلق داد. اولین مقاله در بیست و پنجم تیر 1375 و دومین و سومین آنها در اول و هشتم مرداد ماه همان سال در روزنامه ایران زمین، متعلق به شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق، منتشر شد.
مصداقی در خاطراتش در آن مقالات بارها نام دادیار عباسی، ناصریان و «عباس» را آورده است. مصداقی شهادت داد که منظور از «عباس» همان عباسی است. او گفت مقالات با دست نوشته شدند و خواندن دست خط او برای ناشران سخت بود و افزود: «در جاهایی که «عباسی جنایتکار» نوشتهام، درست چاپ کردهاند. اما در قسمتهایی که عباسی نوشتهام، آنها عباس نوشتهاند.»
وی توضیح داد آنها (ناشران) تا آن زمان شناختی هم از شخص عباسی نداشتند و نام او را صرفا «عباس» خواندهاند.
ایرج مصداقی در این مقالات درباره مواردی مانند اعدامها در حسینیه زندان گوهردشت، پخش کردن نان خامهای پس از اعدامها در بندها و کشیدن خودکار توسط «حمید عباسی»، دادیار زندان گوهردشت بر دیوار و همزمان تکرار جمله «عاشورای مجاهدین» نوشته است.
مصداقی در مقاله سوم درباره کابل زدن مجتبی اخگر، یکی از زندانیان جان بدر برده از آن اعدامها، توسط عباسی نیز توضیح داده است. مصداقی گفت: «من نوشته بودم عباسی جنایتکار، اما آنها درست نخواندند. در نگارش «عباس» و «عباسی» خیلی شبیه هم هستند.»
مصداقی توضیح داد که هشت سال بعد از نوشتن و انتشار آن مقالات، در جلد سوم کتاب خاطراتش نیز شش بار نام «حمید عباسی» را به عنوان دادیار زندان گوهردشت آورده و روی آن تاکید کرده است.
وی گفت «هشت سال بعد وقتی کتابم را نوشتم و منتشر کردم هیچوقت نمی دانستم حمید عباسی قرار است دستگیر شود و درستش را آنجا نوشتم.»
طبق برنامه از پیش تعیین شده، به علت تعطیلات در سوئد، جلسات دادگاه در هفته آینده برگزار نخواهند شد. جلسات دادگاه حمید نوری از روز سه شنبه هفدهم اسفند ۱۴۰۰، هشتم مارس ۲۰۲۲ با دور دوم دفاعیات حمید نوری در استکهلم سوئد دوباره کار خود را از سر خواهند گرفت.
در حالی که دادگاه حمید نوری در استکهلم در جریان است در تهران هم پایگاه خبری قوه قضاییه(میزان) حکومت اسلامی ایران، همچنان به طرح ادعاهای مختلف علیه دادگاه حمید نوری، فردی که متهم به دست داشتن در کشتار زندانیان سیاسی در سال 1367 است، ادامه میدهد.
در تازهترین مورد خبرگزاری میزان مدعی شده «اتحادیه رادیو و تلویزیون اروپا که مدیرعامل آن یک فرد سوئدی است، بیش از دو هزار رسانه رادیویی، تلویزیونی و اینترنتی را برای پوشش خبری دادگاه حمید نوری بسیج کرده است»، اما این ادعا تا چه اندازه واقعیت دارد؟ زمانه به منظور بررسی این موارد با اتحادیه رادیو و تلویزیون اروپا تماس گرفته است.
بیش از دو سال و سه ماه از بازداشت حمید نوری ملقب به حمید عباسی، دادیار سابق قوه قضاییه جمهوری اسلامی در سوئد میگذرد. او متهم به دست داشتن در اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در تابستان سال 1367 است. پس از سپری شدن بیش از دو سال از بازداشت حمید نوری، پایگاه رسانهای قوه قضاییه جمهوری اسلامی(میزان) به موضوع این کادر سابق خود و طرح ادعاهایی درباره دادگاهی که برای محاکمه او در سوئد برگزار میشود، پرداخته است.
خبرگزاری میزان، اولین بار طی گزارشی کوتاه به تاریخ دوشنبه 27 دی ماه 1400 به موضوع دادگاه حمید نوری پرداخت و ادعاهای مختلفی مانند «ربوده شدن در سوئد، شکنجه، عدم ملاقات با خانواده، عدم دسترسی آزادانه به وکیل، ممانعت از دریافت عینک مطالعه» و مانند اینها را مطرح کرد که «زمانه» در سه گزارش بر اساس صحبتهای حمید نوری در دادگاه، بازجوییهای پلیس سوئد و همچنین اسناد و شواهد موجود، به راستیآزمایی این ادعاها پرداخت.
خبرگزاری میزان اما در انتهای گزارش خود با اشاره به شروع دور جدید جلسات دادگاه حمید نوری در سال میلادی 2022 که شامل شهادت زندانیان سیاسی سابق وابسه به گروهها و احزاب چپ میشود، اعلام کرد که دستگاه قضایی قصد دارد شرایطی فراهم کند تا «از این پس افکار عمومی داخل نیز با وقایع و رخدادهای اتفاق افتاده در این دادگاه و حاشیه آن آشنا و مطلع» شوند.
در همین راستا یک کانال تلگرامی به نام «محاکمه استکهلم» راهاندازی شده (در حالی که تلگرام در ایران فیلتر است) که تاکنون 44 ویدئوی کوتاه منتشر شده در وبسایت خبرگزاری میزان با نام «استکهلمنامه» را نیز بازنشر کرده است. این ویدئوها که اغلب زیر دو دقیقه هستند، در بخش کوتاهی –بین 30 تا 50 ثانیه– به طرح ادعاهای مختلف –اغلب بر پایه اظهارات حمید نوری در دادگاه– میپردازند. باقی زمان ویدئو، صدای ضبط شده حمید نوری در دادگاه و برگرفته از دور اول دفاعیاتش در ماه نوامبر 2021 است.
خبرگزاری قوه قضاییه(میزان) در قسمت بیست و ششم از مجموعه ویدیوهای «استکهلمنامه» مدعی شده که «اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اروپا با بیش از 2 هزار کانال تلویزیونی، رادیویی و اینترنتی در حال پوشش دادگاه حمید نوری است.»
این خبرگزاری در ادامه مدعی شده که «حلقه اتصال اتحادیه رادیو و تلویزیون اروپا با حمید نوری، یک مستندساز سوئدی به نام آکسل آرنو است که «مدیرعامل این اتحادیه هم هست.»
اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اروپا یا The European Broadcasting Union که به اختصار از آن به عنوان EBU نام برده میشود، در مجموع ۶۹ عضو به نمایندگی از ۱۱۳ سازمان رسانهای در ۵۶ کشور دارد.
بر اساس اطلاعاتی که بر روی وبسایت اتحادیه رادیو و تلویزیون اروپا وجود دارد، این سازمان مدیرعامل (Executive Director) ندارد، بلکه سمت مدیرکل (Director General) دارد. مدیرکل سازمان EBU «نوئل کورانNoel Curran» نام دارد که اصالتا اهل کشور جمهوری ایرلند است.
زمانه به منظور راستیآزمایی ادعای بسیج کردن ۲ هزار رسانه برای پوشش دادگاه حمید نوری که توسط خبرگزاری قوه قضاییه با سازمان مطرح شده و آن را «پروپاگاندای رسانهای غرب» خوانده است، با اتحادیه رادیو و تلویزیون اروپا تماس گرفت. لیز کوربین (Liz Corbin)، معاون رسانهای مدیر و رییس بخش خبر اتحادیه رادیو و تلویزیون اروپا در پاسخ به سئوالاتی زمانه چنین نوشت:
«EBU یک سازمان گردآورنده، پخشکننده و ناشر اخبار نیست و بنابراین امکان ندارد EBU در پوشش این پرونده(حمید نوری) دخالت داشته باشد. بخش اخبار EBU اشتراک گذاری محتوای اخبار ویدیویی بین اعضای خود را تسهیل میکند. تلاش برای تأثیرگذاری بر تصمیمات روزنامهنگاری اعضا یا هر سازمان رسانهای دیگر بخشی از فعالیتهای ما نیست.»
معاون رسانهای مدیر و رییس بخش خبر اتحادیه رادیو و تلویزیون اروپا در پاسخ به این پرسش که آیا فردی به نام «اکسل آرنو» مدیرعامل این سازمان است، چنین نوشته:
«EBU در حال حاضر هیچ کارمندی به نام اکسل آرنو ندارد و ما هرگز مدیرکلی به این نام نداشتهایم.EBU سمت مدیرعاملی ندارد.»
خلاصه اینکه نه تنها سمت مدیرعامل در اتحادیه رادیو و تلویزیون اروپا وجود ندارد، بلکه فردی به نام اکسل آرنو هم در این سازمان در حال حاضر هیچ سمتی ندارد و این ادعا که توسط خبرگزاری قوه قضاییه مطرح شده، تماما نادرست است.
اما خبرگزاری قوه قضاییه در قسمت بیست و هفتم از مجموعه ویدیوهای «استکهلمنامه» ضمن تکرار این ادعا که «فردی سوئدی مدیرعامل اتحادیه رادیو و تلویزیون اروپاست» و او را متهم به «تولید پخش برنامههای مکرر درباره دادگاه حمید نوری» میکند، همزمان عکسی را منتشر کرده که نوئل کوران، مدیرکل این سازمان را نشان میدهد نه اکسل آرنو و این عکس اشتباه دیگری از جانب خبرگزاری میزان است و طرح ادعاهای غیرواقعی آنها را نشان میدهد.
عکسی که خبرگزاری قوه قضائیه در قسمت بیستوهفتم «استکهلمنامه» از آن استفاده کرده، در تاریخ ۲ دسامبر ۲۰۲۱ / ۱۱ آذر ۱۴۰۰ در فیسبوک اتحادیه رادیو و تلویزیون اروپا (EBU) منتشر شده است و مربوط به هشتاد و هفتمین مجمع عمومی EBU است که نوئل کوران، به عنوان مدیرکل این سازمان در آن نشست سخنرانی کرده بود.
اما اکسل آرنو کیست که خبرگزاری میزان چندین بار از نام او به عنوان کسی که پشت «پروپاگانداری رسانهای غرب و رسانههای سوئدی برای پوشش دادگاه حمید نوری» است استفاده کرده؟
اکسل آرنو (Axel Arnö) مستندساز اهل سوئد است که از سال ۲۰۰۴ در بخش مستند شبکه ملی سوئد (SVT) مشغول به کار میکند. او تاکنون به دلیل مستندهای موفقی که ساخته جوایز بینالمللی متعددی دریافت کرده است.
اکسل آرنو سال ۲۰۰۶ به عنوان رییس گروه مستند اتحادیه رادیو و تلویزیون اروپا (EBU) انتخاب شد، اما همانطور که این سازمان به زمانه گفت اکنون هیچ سمتی در EBU ندارد.
نیما سروستانی، مستندساز و کارگردان ایرانی–سوئدی به زمانه میگوید جمهوری اسلامی به دنبال بزرگنمایی است به همین جهت با طرح ادعاها و استفاده از اسامی افرادی مانند اکسل آرنو تلاش میکند برگزاری دادگاه و اتفاقاتی پیرامون آن جریان دارد، واژگون جلوه دهد.
نیما سروستانی، مستندساز و کارگردان ایرانی–سوئدی، از زمان دستگیری حمید نوری مشغول تهیه و ساخت یک مستند از روند دادگاهی است که در شهر استکهلم برای این متهم در دست داشتن در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ جریان دارد. این دادگاه هم برای جنبش دادخواهی ایران بسیار حائز اهمیت و هم از لحاظ تاریخی به دلیل اینکه هنور حکومت جمهوری اسلامی بر سر کار و یکی از عواملی که در جنایت دست داشته در حال محاکمه است، دارای اهمیت ویژه است، از اینرو ثبت این وقایع یکی از دلایل نیما سروستانی برای ساخت این مستند است.
سروستانی پیشتر با انتشار یک تیزر از ساخت این فیلم مستندی درباره دادگاه حمید نوری به نام «جلاد» (The Executioner) خبر داده بود.
پایگاه خبری قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران(میزان) در قسمت بیستوهفتم در مجموعه ویدیوهای اسکتهلمنامه ادعایی دیگری را نیز مطرح کرده است که به ساخت این فیلم مستند درباره دادگاه حمید نوری مرتبط است. خبرگزاری میزان مدعی شده «چهرههای ضدانقلاب با تولید مستند از دادگاه به سلبریتی رسانهای تبدیل میشوند» و نیز ادعا کرده «بر اساس برآوردهای کارشناسی ساخت فیلم مستند در مورد دادگاه حمید نوری برای تهیهکنندگان آن ۲ میلیون دلار سود به همراه خواهد داشت.»
خبرگزاری قوه قضاییه همانند دیگر ادعاها مطرح شده، مشخص نکرده بر اساس کدام «بررسیهای کارشناسی» این دادگاه برای تهیهکنندگانش 2 میلیون دلار سود خواهد داشت.
نیما سروستانی در گفتوگو با زمانه ضمن رد ادعای خبرگزاری قوه قضاییه(میزان) در مورد سود تهیه این فیلم مستند، توضیح داد که پروسه ساخت فیلمهای مستند در اروپا یک پروسه شفاف است و زمانی که یک پروژه برای جذب حمایت و اسپانسر مالی ارائه میشود همه جزئیات اسپانسرها، چگونگی حمایت از آنها تا زمانی که فیلم ساخته و اکران میشود برای همگان قابل دسترس و مشخص است:
«در اروپا ما موظف هستیم در انتهای فیلم لیست حامیان مالی فیلم بنویسیم و از همین طریق مشخص میشود هر کدام تا چه اندازه بودجه به فیلم اختصاص دادهاند.»
رادیو زمانه پیشتر در محل برگزاری دادگاه حمید نوری در شهر استکهلم، با نیما سروستانی در مورد مستندی که او در دست تهیه دارد گفتوگویی داشته که از طریق لینک قابل مشاهده است.
آنچه مشخص است پایگاه رسانهای قوه قضاییه بدون در نظر گرفتن روند واقعی دادگاه، به طرح ادعاهای خلاف واقع بدون ارائه هیچگونه سند و مدرکی ادامه میدهد. برای مثال تاکنون بیش از هفت بار در مجموعه ویدیوهای استکهلمنامه این ادعا را تکرار کرده که هزینه دادگاه حمید نوری «برای دولت تاکنون بیش از 50 میلیون یورو» بوده و در یکی از ویدیوها نیز ادعا کرده «بر اساس برآوردها پیشبینی میشود هزینه دادگاه تا 120 میلیون یورو افزایش پیدا کند» و همچنان توضیحی نداده که منبع این اطلاعات کجاست و این برآورده توسط چه کسانی انجام شده است.
خبرگزاری میزان همچنان به انتشار گزارشها و ویدئوها درباره دادگاه حمید نوری ادامه میدهد و زمانه نیز در گزارشهای بیشتری به بررسی آنها و راستیآزمایی ادعاهای مطرح شده از سوی این خبرگزاری خواهد پرداخت.
هفتاد و دومین جلسه دادگاه حمید نوری در استکهلم!
بهرام رحمانی
هفتاد و دومین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان 1367، روز پنجشنبه نوزدهم اسفند ۱۴۰۰-دهم مارس 2022، در استکهلم برگزار شد.
هفتاد و دومین جلسه دادگاه حمید نوری، جفری رابرتسون، قاضی بینالمللی، شهادت داد. قاضی جفری رابرتسون گفت که چند هفته وقت صرف کرد تا از اعتبار بنیاد سفارشدهنده گزارش و ماهیت تحقیق خواستهشده اطمینان حاصل کند.
جفری رابرتسون از دادگاه انگلیس بهصورت تماس تصویری در دادگاه حمید نوری حضور پیدا کرد. قاضی دادگاه انگلیس از توماس ساندر، رئیس دادگاه سوئد خواست اسامی متهم، دادستان، هیات منصفه و وکلای مشاور و وکلای مدافع را به آنها معرفی کنند. قاضی دادگاه انگلیس پرسید آیا شاهد امروز یعنی جفری رابرتسون بعدا ممکن است بهعنوان متهم تحت پیگرد قرار بگیرد و رییس دادگاه سوئد در پاسخ گفت خیر.
توماس ساندر گفت این جلسه بازپرسی با جفری رابرتسون برای بررسی کشتار زندانیان سیاسی در ایران در سال 1357 است. رییس دادگاه ابتدا از جفری رابرتسون خواست سوگند یاد کند.
هفتاد و دومین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام زندانیان در تابستان 1356 در زندان گوهردشت ساعت 2 بعدازظهر روز پنجشنبه در استکهلم برگزار شد.
جفری رابرتسون، قاضی بین المللی، شاهد این جلسه دادگاه بود که با کمی تاخیر و از طریق ویدیو از بریتانیا در جلسه شرکت کرد. گزارش قاضی رابرتسون یکی از مهمترین مدارک در میان ادله اثباتی کتبی دادستانها در کیفرخواست پرونده حمید نوری است که در طول بیش از هفتاد جلسه دادگاه بارها به آن استناد شده است.
پس از آن دادستان به جفری رابرتسون خوشآمد گفت و بازپرسی را شروع کرد. دادستان گفت ابتدا با نظریه جفری رابرتسون شروع میکنند و از جفری رابرتسون خواست از پیشینه خودش بگوید و کارهایی که در رابطه با گزارش تحقیقی کشتار زندانیان سیاسی در سال 1367 انجام داده است. جفری رابرتسون بحث خود را چنین آغاز کرد:
«من لقب مشاور حقوقی ملکه را دارم، وکیل هستم و یکی از بزرگترین دفاتر وکلای انگلیس را دارم که 150 وکیل آنجا کار میکنند… اولین وکیل سازمان ملل بودم، همچنین انتخاب شدم بهعنوان عضو سازمان ملل در قسمت حقوقی به عنوان یک حقوقدان و آنجا قاضی بودم و از 2008 تا 2012 این سمت را داشتم. من غیر از اینها حدود 20 کتاب نوشتم که مشهورترین آن کتاب «جرم علیه بشریت» است و بعدا بنیاد برومند از من خواستند گزارشی تحقیقی آماده کنم؛ آنها یک سازمان مستقل هستند که ربطی به سازمان مجاهدین و غیره ندارند.»
قاضی جفری رابرتسون گفت که چند هفته وقت صرف کرد تا از اعتبار بنیاد سفارشدهنده گزارش و ماهیت تحقیق خواستهشده اطمینان حاصل کند.
قاضی جفری رابرتسون توضیح داد که در گزارش خود با حدود 40 نفر از نجاتیافتگان از اعدام های تابستان 67 و تعدادی از خانواده های قربانیان مصاحبه داشته است. او به پرسشهای دادستانها و وکلای مدافع متهم درباره تعداد و نحوه انتخاب مصاحبه شوندهها پاسخ داد.
دادستان: قبل از اینکه بنیاد برومند با شما تماس بگیرند درباره این اعدامها چی میدانستید؟
جفری رابرتسون: «من آنها را کنترل کردم و تحقیقاتی در مورد آنها انجام دادم چون قبلش در مورد ایران و گروههای مخالف آن هیچ اطلاعاتی نداشتم. بعدا فهمیدم که این سازمان بسیار معتبر است و این ماموریتی که به من سپرده شده در چهارچوب همین بنیاد انجام بدهم و از کتابخانه خوبی که در واشنگتن داشتند استفاده کردم.»
دادستان: درست متوجه شدم در مورد جنگ ایران و عراق اطلاعاتی نداشتید؟
جفری رابرتسون: بله درست است.
دادستان: این کتابخانه متعلق به چه کسی است؟
جفری رابرتسون: «این کتابخانه متعلق به بنیاد برومند است و آنها ترجمههایی از روزنامههای چاپ شده ایراخ در سال 1988 و بعدش داشتند…»
دادستان: میدانید چه کسی این ترجمهها را انجام داده؟
جفری رابرتسون: «نه دقیق نمیدانم، ولی من با رویا و لادن برومند که هر دو تحصیلات عالی داشتند در تماس بودم.»
دادستان: گفتید 40 مصاحبه انجام دادید، اسامی این اشخاص را چگونه جمعآوری کردید؟ چگونه مصاحبهها انجام شد؟
جفری رابرتسون: «آنها از طرف بنیاد برومند به من داده شدند.(به دلیل مشکلی فنی بخشی از صحبتهای او شنیده نشد) اغلب مصاحبهها را خودم انجام دادم، بخشی را در واشنگتن، بعضیها انگلیسی خوبی نداشتند و مترجم استفاده کردم. من یادم نمیآید مواردی باشد که از راه دور انجام داده باشم، همه را حضوری انجام دادم، ممکن است با برخی تلفنی صحبت کرده باشم و حواستان باشد در مورد سال 2009 صحبت میکنیم و تکنولوژی امروزی نبود.»
دادستان: شما در این گزارش از موج اول اعدامها صحبت میکنید؟ موج اول مجاهدین و منظورتون از موج دوم اعدام چپهاست، با دانشی که شما دارید ممکن است شک و شبههای در مورد این اعدامها وجود داشته باشد؟
جفری رابرتسون: «نه هیچ شک و تردیدی برای من وجود ندارد. این شهودی که با آنها صحبت کردم و باید اضافه کنم من خودم قاضی نیمهوقت بودم در انگلیس و میتوانستم بفهمم که راست میگویند و میدانم دو موج اعدام وجود داشته و در موج اول تعداد بیشتری اعدام شدند. موج اول در مورد مجاهدین انجام شده و موج دوم در مورد کمونیستها هم انجام شده، ولی زنانی که مرتد بودند آنها را به شلاق محکوم کردند که ۵ دفعه در روز شلاق میزدند ولی مردهای مرتد به اعدام محکوم میشدند.»
دادستان: شما در گزارشتان به فتوای خمینی اشاره کردید، که مربوط به 28 جولای 1988 است، شما صحت و سقم این فتوا را چگونه میبینید؟
جفری رابرتسون: «من هیچ شکی ندارم که این فتوا در خاطرات منتظری که مرد شماره دو نظام بود تایید شده. او مخالف این اعدامها بود و در خاطراتش نوشته که خیلی خاطرات مهمی است و تصریح کرده که تمام اعضای مجاهدین بایستی محارب تلقی بشوند و از لحاظ فلسفی مخالف دین دولتی هستند و باید پس نابود شوند، من هیچ شکی ندارم و دلیلی وجود ندارد که بخواهیم فکر کنیم این اسناد جعلی است… حتی تایید شده توسط موسوی اردبیلی که قاضیالقضات بوده و خودش به این فتوا اشاره میکند و میگوید که از آیتالله خمینی گرفته و به شیوه خاصی این فتوا صادر شده.»
دادستان: اشاره کردید به تماس موسوی اردبیلی با پسر خمینی، چی در موردش میخواستید بگویید؟
جفری رابرتسون: «من میخواستم اضافه کنم که هیچ شکی وجود ندارد که مطرح شد از سمت موسوی اردبیلی که سعی کرده این فتوا را مشخص کنند، توضیح بدهند و باز کنند که چه زندانیانی چگونه رفتار کنند…»
دادستان: آیا به نظرت طبق این فتوا چپیها هم باید اعدام میشدند؟
جفری رابرتسون: «این سئوال جالبی است، چون اشاراتی است که فتوای دومی هم صادر شده برای کشتن چپها، ولی منظور من فتوای اول است در مورد مجاهدین.»
دادستان: اگر سپتامبر هم فتوایی صادر شده چه چیزی موجب این اقدام شد تا چپها را هم اعدام کنند؟
جفری رابرتسون: «من فکر کنم حکومت خمینی تصمیم گرفت بعد از جنگ ایران و عراق اپوزیسیون داخلی را نابودند کنند که بخش اعظم آن مجاهدین بودند، ولی چپها و کمونیستها و مارکسیستها هم بودند و برای آنها مفهوم محارب یعنی دشمن خدا گذاشتند و چون ایران رژیم تندرویی داشت، کسی که دشمن خدا بود یعنی دشمن رژیم هم است.»
دادستان: آیا در تحقیقات خودتان متوجه نکته خاصی در مورد زندان اوین و گوهردشت شدید؟
جفری رابرتسون: «بله وقتی در مورد این دو زندان صحبت میشود ادله و مدارک اثباتی وجود دارد درباره این وحشیگری که رخ داد و دادگاهی که آنجا شکل گرفت و شبیه دادگاههایی که ما میشناسیم نبود سئوالهای سادهای میپرسیدند و بعد آنها را به صف میکردند و به سالن آمفیتئاتر میبردند و اعدام میکردند و جسدها را با ماشین یخچالدار به بیرون میبردند…»
دادستان: شما به دادگاه اشاره کردید منظور موج اول اعدامهاست یا موج دوم؟
جفری رابرتسون: «من فکر کنم در هر دو دادگاه برگزار شده، آنها از زندانیها پرونده داشتند و شرایط را میدانستند و دادگاه کار خاصی نمیکرد تصمیم گرفته شده بود… ولی از زندانیهای چپ چند سوال بیشتری میپرسیدند.»
دادستان: این بازپرسی از شماست و ما میخواهیم شما از حافظهتان استفاده کنید.
دادستان: میخواهم به وضعیت ایران در اواخر جولای بپردازیم، یعنی یک درگیری مسلحانه بود؟ آن را چهطور میبینید؟
جفری رابرتسون: «این جنگ مسلحانه تمام شده بود چون این آتشبس که انجام شده بود و توافق صورت گرفته بود ولی من نمیدانم خارج از تحقیقات من بوده و نمیدانم تا چه حد بین نیروهای عراقی و نیروهای رجوی بوده، ولی این حمله میتواند اینگونه باشد که نیروهای مجاهدین مستقل عمل کرده باشند از صدام، من نمیدانم ولی مجاهدین تصور میکردند وقتی وارد کشور میشوند از آنها استقبال میشود…»
دادستان: چه چیزی خارج از تحقیقات شما بود؟ همکاری مجاهدین و صدام؟
جفری رابرتسون: «البته درگیری مسلحانه بین ایران و عراق بوده و حالت بینالمللی داشته و بین ایران و مجاهدین هم جنگ داخلی بوده، ولی من در موردش تحقیق نکردم و نمیدانم نیروهای رجوی مستقلا عمل کردند یا با صدام هماهنگی داشتند من نمیدانم، تحقیق نکردهام در این باره من مشخصا در گزارشم نوشتهام چون این قضیه خارج از تحقیقات من بود بررسیاش نکردهام، فقط میدانم نیروهای هوایی عراق شرکت داشته ولی نمیدانم مستقلا عمل کردند یا نه…»
دادستان: درست متوجه شدم که برداشت شما این است که این جنگ مسلحانه بعد از آتشبس انجام شد؟
جفری رابرتسون: «نه یعنی آتشبس قبول شد از طرف عموم و از طرف سازمان ملل هم همینطور و باعث شد این جنگ به روشی ادامه پیدا کند که دیگر روشن و آشکار نبود…»
دادستان: به نظرت این وضعیت تا چه وقت ادامه پیدا کرد؟
جفری رابرتسون: «طبق برداشت من اینکه کنوانسیون ژنو شامل حتی جنگهای داخلی و تروریستها هم میشود و از همه مردم عادی و ادارهها حمایت میکند، من میتوانم این را مطرح کنم که مردم عادی هم شامل این وضعیت بشوند…»
دادستان: تو گفتی غیر بینالمللی بین رژیم و مجاهدین بوده، چه زمانی به نظرت این جنگ تمام شد؟
جفری رابرتسون: «اصلا خاتمه پیدا نکرده، یک مقطع دو ساله که نیروهای مختلف که شاه را بیرون کردند بعدش مجاهدین و نیروهای دیگر به حکومت خمینی حمله کردند و جنگ داخلی شد برای مدت طولانی و نیروهای اپوزیسیون که جزو لیست تروریستی اروپا بودند و مطرح شده دانشمندان هستهای توسط مجاهدین یا نیروهایی که مورد حمایت سازمان بودند ترور شدند… این جنگ مسلحانه قطع نشده.»
دادستان: شما گفتید از قبل برای این اعدامها برنامهریزی شده و ربطی به عملیات فروغ جاویدان ندارد، و در گزارش نوشتی عملیات فروغ جاویدان جرقه کشتار زندانیان شده. چه مدرک دارید که نشان بدهد از قبل برنامهریزی شروع شده؟
جفری رابرتسون: «بله مدارک وجود داشت که حاکی بر این است که پروندهها را آماده میکردند برای مجاهدین و بقیه که در زندان از کد رنگی استفاده میکردند که قرمز مثلا برای اعدامیها بود که در زمان مناسب این کار را انجام دهند و غیر از این اسناد دیگری توسط آمریکا منتشر شده که نشان میدهد زندانها را آماده کردهاند، البته بعد از گزارش من منتشر شد و من فرصت نکردم که بعدا آنها را بررسی کنم. مشخصا این از قبل آمادهسازی شده و نمیتوان یک دفعهای تصمیم بگیرند و اعدام کنند…»
دادستان: چه رابطهای بین نکسوس، زندانیها و جنگ ایران و عراق وجود دارد؟
جفری رابرتسون: «من باید این را اضافه کنم دو سال پیش وزارت امورخارجه آمریکا ادعا کرد وقتی این برنامهریزیها شده 19 جولای بوده و هیات مرگ تشکیل شده، این چیزی نیست که من خودم تحقیق کرده باشم در موردش… من وقتی میگویم این جنگ داخلی وجود دارد برای مثال شورای ملی مقاومت اسرار هستهای ایران را به سازمان ملل داد و پیشینه آن را نشان میدهد و یا جمهوری اسلامی تلاش کرد در دفتر شورای ملی مقاومت بمب بگذارد در پاریس که قرار بود توسط تروریستهای دولتی انجام شد… ولی آن سالها این علمیات که انجام شد یک مثال بود برای اینکه نشان میدهد رژیم تا چه حد تمایل به کشتن مخالفان دارد.»
دادستان: با این وجود همه اینها جرمهای بینالمللی هستند…
جفرق رابرتسون: «بله، این جنایت علیه بشریت است و یکی از بدترین جرایم است که زندانیانی که آسیبپذیر هستند را بکشند، نمونه ژاپن هم و جنایت جنگی محسوب میشود و بربریت محض است که زندانیان بی دفاع را اعدام کنید.»
دادستان: شما گفتید جنایت جنگی که حتی این درگیری هم بینالمللی نبوده و گفتید که قوانین بینالمللی در مورد جنگ بینالمللی مشخص است اما در مورد جنگ داخلی نه، شما چهطور این وضعیت را جنایت جنگی مینامید؟ با استناد به چه قانونی؟
رییس دادگاه گفت بهتر است جنایت علیه بشریت با جفری رابرتسون مطرح شود نه جنایت جنگی.
جفری رابرتسون: «کشتن زندانیان سالهای سال است که جنایت جنگی محسوب میشود، حدود 100 سال است و این را اگر با سیستماتیک انجام شود جنایت علیه بشریت میشود طبق ماده 8 و 9 دادگاه بینالمللی جرائم علیه بشریت و این جرایم میتوانند همپوشانی پاشنه باشد.»
دادستان: اقدامات علیه مجاهدین در موج اول جنایات جنگی بود یا نه؟
جفری رابرتسون: «من معتقدم که مطمئنا نسلکشی بوده و در موردش در کتابم نوشتم، البته نسلکشی جزو موارد اتهامی این دادگاه نیست، ولی افرادی که کشته شدند دین رسمی حکومت را قبول نکردند و باعث شد آیتالله آنها را اعدام کنند چون محارب محسوب میشدند. این جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت است، یک درگیری داخلی وجود داشته اما ربطی به این اعمال و جنایات نداشته و ارتباطی با درگیریهای بینالمللی ندارد چون آتشبس شده بود… من تصور میکنم این اعدامها غیرقابل بخشش است از هر زاویهایبه آن نگاه کنیم. درگیریهای داخلی اواسط 1987 تمام شده بود و رژیم ادعا میکند اقدامات تروریستیای جریان داشته اما تمام شده و هیچ دلیل قانعکنندهای وجود نداشت که به زندانیان ربط بدهند و به بر این اساس همه زندانیان را اعدام کنند… تنها یک دلیل داشته که رژیم از سال 1981 قصد داشته همه مخالفینش را از بین ببرد…»
دادستان: در صفحه 94 گزارش شما اشاره میکنید به ماده 75 و 3 کنواسیون ژنو، که هر دوی این مفاد قوانین جنگی(چه داخلی چه خارجی) را توصیف و تشریح کرده است… و گفتید افرادی که این جرمها را مرتکب میشوند میتوانند مجازات شود، چون مسئولیت شخصی دارند، منظور شما چیست؟
جفری رابرتسون: «من اشاره میکنم به مسئولیت کیفری وجود دارد برای افرادی که صادرکننده و اجراکننده دستور هستند، برای همین مسئولیت شخصی وفردی وجود دارد و هر کسی که در این مشارکت داشتهاند، پس داریم در مورد طیف وسیعی از آدمها صحبت میکنیم که نقش داشتهاند…»
دادستان: شما میگویید ایران 4 جرم بزرگ مرتکب شده بر طبق قوانین که جنایت علیه بشریت است، بیشتر توضیح میدهید، جنایت جنگی و مسئولیت فردی را چگونه بفهمیم؟
جفری رابرتسون: «شاید اینگونه است که این عنوانهای جرمها به هم نخورد، ولی چیزی که من نوشتم که افراد هم میتوانند محاکمه شوند بهخاطر شکنجه و قتل و غیره که شامل زندانیان هم میشود. زندانیان مجاهدین اسیر جنگی نبودند، ولی رفتاری که با آنها شد جنایت جنگی شود و حکومت همیشه در پاسخ به این اعدامها در دفاع میگوید که جنگ بوده و سعی دارد آن را ربط بدهد به جنگی که در مرزها بوده و من نتوانستم هیچ سند و مدرکی در این زمینه پیدا کنم، به همین دلیل میگویم رژیم ادعا میکند زندانیان ارتباط داشتند با نیروهای مجاهدین در مرزها و به این دلیل آنها را کشتند، ولی هیچ سندی وجود ندارد… چیزیکه میخواهم واضح بگویم، به بخشی از گزارش من اشاره کردید که گفتم عملیات فروغ جاویدان جرقه قتلعامها بود، ولی سه دلیل پشت آن بود، یکی آیتالله خمینی آتشبس برایش سخت تمام میشود و از آن خشمگین بود، یکی اینکه رژیم همیشه تمایل داشت مخالفان را از بین ببرد و عامل نهایی مرصاد بالای همه اینها قرار میگیرد.»
پس از این سخنان جفری رابرتسون دادگاه به مدت 10 دقیقه تنفس اعلام کرد.
پس از اتمام زمان تنفس کنت لوئیس، وکیل مشاور گفت که فقط یک سئوال دارد، که در این دادگاه بسیار مهم است. او خطاب به رابرتسون گفت: ما نیاز داریمنظر شما در مورد اسناد را بدانیم.
جفری رابرتسون: «اگر این سوال مرکزی در دادگاه است من دلم میخواهد مشاوره بگیرم، اما نظر من این است که قانون کوگن بودهکه آرتیکل 45 در کنوانسیون ژنو است که در گزارشم آوردم و گارانتی اساسی در مورد این بوده که ایران 1988 حق اشخاص در باره دادگاه را هم نقض کرده و نظرم این است بر اساس معاهده ژنو جنایت علیه بشریت است … اما در مورد کوگن صدق نمیکند و من نوشتم که آرتیکل 44 ژنو که قوانین بینالمللی در جنگ صدق میکند و انعکاسش به آن زمان هم بر میگردد.»
در ادامه این روز از دادگاه، وکیل مدافع حمید نوری از جفری رابرتسون سئوال پرسید. او گفت:
سئوالم در مورد پیشنویس و کارهای مقدماتی قبل از نوشتن این گزارش تحقیقی است، به غیر از این شخص(اسم ناواضح) کس دیگری همبودند در این بنیاد که با او تماس داشتید؟
جفری رابرتسون: «من دو خواهر را به یاد دارم، رویا و لادن برومند ولی ممکن است افراد دیگر هم بوده باشد، ولی آنها تاثیری روی گزارش نداشتند…»
وکیل حمید نوری: گفتید برای ترجمه کمک کردند، چگونه؟
جفری رابرتسون: «همانطور که گفتم من به یکی از این خواهرها اعتماد کردم.»
وکیل حمید نوری: شما گفتید چندتا مصاحبه انجام دادید، اسامی اشخاصی که مصاحبه کردید را به یاد دارید؟
جفری رابرتسون: «من چندتا از مصاحبههارا انجام دادم و تعدادی از آنها میخواستند اسمشان مخفی بماند که نمیتوانم بگویم، بقیه را میتوانم بگویم که البته در گزارش هم اسم همه وجود دارد.
وکیل حمید نوری: اگر اسمی آشنا هست به من بگویید.
جفری رابرتسون: «بله، یکیرا پیدا کردم محمدرضا آشوغا(اسم مفهوم نبود) او را خوب به یاد دارم زیرا اسناد او تایید میشد که نامهای بود نشان میداد از اتوبوس زندان فرار کرده بود و خیلی داستان غمانگیزی بود و صدای تیراندازی و کشته شدن دوستانش را شنیده بود… این یک مثال بود.»
وکیل حمید نوری: گفتید خودتان بیشتر مصاحبهها را انجام دادید، چند مصاحبه بود؟
جفری رابرتسون: «12 سال پیش بوده و من یادم نمیاد و نمیخواهم حدس بزنم، ولی تعداد زیادی از این 40 نفر را خودم انجام دادم و جنیفر رابرتسون هم بود که من از آکسفورد به این پرونده وارد کردم ولی گزارش را من مینوشتم و این نتایجی بود که من بر اساس قانون به آن رسیدم.»
شهادت جفری رابرتسون با اعتراض حمید نوری همراه بود. متهم گفت: «ایشان(رابرتسون) باید از حافظهاش استفاده کند. اما همه را دارد از روی کتاب میگوید.»
توماس ساندر، قاضی دادگاه، در واکنش به این اعتراض متهم توضیح داد که باید به همین شکل باشد. او گفت: «من به او اجازه دادهام. تمام این گزارش نزد ما و جزو پرونده است. پس چه از رو بخواند و چه نخواند، ما همه این گزارش رو میدانیم و خواندهایم. تو هم قبلا آن را خواندهای. نشان نده که پریشانحالی و خوشحال نیستی.»
توماس ساندر، قاضی به نوری گفت: «این شاهد با شاهدهای دیگر و اون شاهدهایی که باید از حافظهشان برای شهادت دادن استفاده کنند، تفاوتی فاحش دارد. از حالا به بعد از این گونه شاهدها زیاد است… باید عادت کنی.»
در حاشیه جلسه امروز، پسر و داماد حمید نوری اعتراض خود را نسبت به نحوه فیلمبرداری گروه اعزامی صدای آمریکا برای پوشش خبری این دادگاه ابراز داشتند. پسر متهم در پاسخ به فیلمبردار صدای آمریکا که از او معذرت خواسته و توضیح داده بود که تنها وظیفهاش را انجام میدهد، به انگلیسی گفت: «از من فیلم بگیرید، اما از مادرم و خانمها(اشاره به خواهرش) نه.»
لازم به توضیح است که گزارش جفری رابرتسون که به سفارش بنیاد عبدالرحمان برومند در 145 صفحه تهیه و در ششم مرداد 1389 منتشر شد، حاوی مصاحبهها و اطلاعات بسیاری درباره اعدامهای تابستان 1367 است.
در گزارش رابرتسون به این نکته مهم پرداخته شده که در وقایعی مانند اعدامهای سیاسی سال 67 نه تنها عده ای بخاطر عقیده سیاسی و مذهبی خود کشته شدهاند، بلکه خانوادههای آنها نیز در بی خبری از وضعیت این زندانیان، تحت شکنجه دولتی قرار گرفته و صدمات روحی و جسمی به آنها وارد شده و به همین علت حق درخواست غرامت از دولت را دارند.
نکته مهم دیگر در مورد گزارش رابرتسون آن است که نشان میدهد جنایت علیه بشریت هرگز شامل مروز زمان نمیشود و امید و امکان دادخواهی برای خانوادههای قربانیان و جامعه وجود دارد.
جلسه بعدی دادگاه حمید نوری روز سهشنبه هفته آینده بیست و چهارم اسفند 1400- پانزدهم مارس 2022 با شهادت پیام اخوان، وکیل ایرانی– کانادایی و فعال حقوق بشر برگزار خواهد شد.