اقشار گوناگون مردم و بویژه جوانان دختر و پسر در شامگاه سه شنبه 23 اسفند با افروختن آتش، پریدن از روی آن و رقص و پایکوبی چهارشنبه آخر سال 1402 را به صورت میدان نبرد سیاسی دیگری، میدان مبارزین تداوم انقلاب ژینا علیه جمهوری اسلامی، درآوردند. نبرد امسال در مقابل چشمان نیروهای فراوان رژیم و مخصوصا لباس شخصی های مزدور و علیرغم تبلیغات وسیعِ رسانه های دولتی علیه مراسمهای شب چهارشنبه سوری و بدنبال ناکام گذاشتن حکومت اسلامی در انتصابات اخیر، در مقیاسی بزرگتر از سال های قبل انجام گرفت.
بنا به گزارش خبرگزاری ها، که با جمعبندی تصاویر و اخبار منتشره در شبکه های اجتماعی فراهم آمده بودند، جوانان مبارز با شعار های “زن، زندگی، آزادی”، “مرگ بر خامنه ای”، “مرگ بر دیکتاتور” و “آزادی، آزادی، آزادی” آتش های شب چهارشنبه سوری را بر افروخته و پیرامون آنها به رقص و پایکوبی پرداختند. بنا به گزارشات رسیده مراسم های مذکور به گستردگی در صد ها شهر و روستاهای مختلف نظیر محلات و شهرک های گوناگون تهران، اصفهان، رشت، سنندج، دیواندره، سقز زادگاه مهسا (ژینا) امینی عزیز، روانسر، زاهدان، قروه، کرندِ کرمانشاه و روستاهای آویهنگ، تنگیسر و غیره برگزار شده اند. شرکت کنندگان در مراسم شهرک اکباتان تهران ضمن آتش زدن تصویر خامنه ای و سر دادنِ شعار مرک بر جمهوری اسلامی یاد آرمیتا گراوند، جانباخته راه انقلاب و نافرمانی مدنی، را گرامی داشتند. در کردستان دایه شریفه، مادر رامین حسینپناهی زندانی سیاسی که سال ۹۷ اعدام شد، همزمان با آتش افروزی ها در حرکتی نمادین در مخالفت با اعدامها، یک طناب دار را به آتش کشید. در منطقه گیشا در تهران، مردم ضمن سر دادن شعار حول آتش به رقص کردی پرداختند.
پلیس و رسانه های رژیم و تحت سانسور تنها حوادث ناشی از درست کردن نارنجک دستی، آتش افروزی و حمله مردم به یک ماشین آتش نشانی را منعکس کرده اند که در واقع مورد استفاده نیروهای پلیس بوده است. این رسانه ها و پلیس آگاهانه واقعیتِ استفاده پلیس از ماشین آتش نشانی و هوشیاری مردم خشمگین و مبارز در شناسائی آن را تحریف و کتمان کرده اند. آنها طبعا به این امر اشاره نکرده اند که آتش بازی ها و نارنجک اندازی ها، که بعضا به سوی نیروهای مزدور رژیم پرت شده اند، نشانه های خشم سوزان و نفرت عمیقی است که مردم معترض و جوانان از جمهوری اسلامی و مزدوران آن دارند.
مردم گذشته از فقر و بیکاری، دستمزدهای بخور و نمیر، گرانی بی امان، زندان، شکنجه و اعدام، از تبلیغِ فرهنگ خمودگی، رکود، خود زنی، نوحه خوانی و مرگ نیز به تنگ آمده و از هر فرصتی با رقص، پای کوبی و آتش بازی و اشکال شادی آور دیگر به جنگ آن رفته و می روند. رژیم اسلامی جشن و شادی مردم را تیشه به ریشه خود می پندارد. این رژیم نه در مراسمهای چهارشنبه سوری و نوروز بلکه در تمام طول سال، با چهره خندان مردم سر ناسازگاری دارد. جمهوری اسلامی از خمودگی و یاس و ناامیدی تغذیه می کند. خواهان جامعه ای سربزیر و مطیع است که در آن انسان ها در مقابل سرنوشتی که رژیم برای آنها رقم زده است، سر فرود بیاورند. مراسم های عروسی را به بهانه اینکه در آنها حجاب اسلامی و فاصله زن و مرد رعایت نشده است به هم می ریزد. از برگزاری کنسرتهای موسیقی جلوگیری می کند. جوانانی را که به مناسبتهای مختلف دور هم جمع شده و به رقص و شادی می پردازند، مورد ضرب و شتم و اهانت قرار می دهد. در واقع اگر جهان به کام رژیم اسلامی ایران بود، این جامعه یک سر سیاه پوش و در تمام طول سال و هر روز به بهانه ای عزادار می بود. اما اکثریت مردم این جامعه در مقابل رژیم اسلامی سر تسلیم فرود نیاورده اند. چنانکه می بینیم، علیرغم تهدیدها و حتی بگیر و ببند در این رابطه، مردم در سراسر ایران این مخالفت ها را نادیده می گیرند. موسیقی و هنر و آواز و رقص و شادی، از پنهانگاهها بیرون آمده اند. مراسم چهارشنبه سوری و نوروز از آن جمله هستند. در مقابل فرهنگ ارتجاعی حاکم، فرهنگ مقاومت پیشرو سر برآورده است.
جشن های چهارشنبه سوری، که بعضی از گزارشات و اخبارِ در دسترس آن بیان گردید، سرآغاز مراسمهای نوروزی خواهد بود که بیش از مراسمهای نوروزهای سالهای گذشته سیاسی، وحدتبخش، رزمنده و نمودی دیگر از روحیه مردم فداکار و معترض در دوره انقلاب ژیناست. تاکنون رژیم و نیروهایش، همچون میدان های دیگر مقاومت، اعتراض و مبارزه، در برابر مردم ناراضی و معترض رو به عقب نشینی بوده اند. لازم است مراسمهای مالامال از شادی و بی خطرِ این روزهای حساس پیشِ رو آمادگی برای نبردهای سرنوشت ساز آینده را بیشتر نماید.