کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

سیستمِ حاکم بر جهان، در خدمت به بشریت نیست

5eab71b5086c4333976db22081af3d3b

5eab71b5086c4333976db22081af3d3b

شباهنگ راد

شریان‏های اقتصادی – سیاسی جهانِ سرمایه‏داری بعد از “هجومِ” ویروس کُرونا یکی پس از دیگری از حرکت باز ایستاده است. جدا از حدس و گمان‏ها مبنی بر انتقال ویروس از سرِ طبیعت و ناتوانی جسمی افراد در مبارزه با آن، و یا نقش و لاابالی قدرت‏مداران بین‏المللی در اشاعۀ میکروب‏ها، یک چیز معین شده است که نظام بهداشت و سلامت حاکم بر جهان، در خدمت به بشریت و در خدمت به پاسُخ‏گوئیِ معضلاتِ متعدد مردم نیست؛ هم‏چنین معین شده است که “پیشتازان” جهانِ “ممتدن”، تا چه اندازه به “فکر” مردم و به‏دنباله تا چه اندازه در پی اعمال قدرت – در حوزه‏های متفاوتی هم‏چون جنگِ بیولوژیکی -، و نیز تحمیل سیطرۀ خودی به جناح‏های رقیب‏اند.

به تصاویر و به جوامع بی‏حرکت و سوت و کورِ شهرهای جهانِ زیر سیطرۀ سرمایه‏داران نگاهی بی‏اندازیم، تا بهتر دریابیم که چگونه مولدان وضعیت کنونی، در پی چیدمان نقشۀ هولناک‏تری برای میلیون‏ها انسان دردمند و فاقد کم‏ترین امکاناتِ اولیۀ زندگی و شغلی‏اند. بانیان اوضاعِ کنونی ریاکارانه قیافۀ انسان‏دوستی و کمک به صدمه‏دیدگان را به‏خود می‏گیرند و در همان‏حال، هزاران نفر از محرومان و ستم‏دیدگان دارند در اثر ویروس کُرونای قابل کنترل جان‏شانرا از دست می‏دهند. همۀ دولت‏مردانِ حاکم دودوزه‏باز و کلاش‏اند. از امریکا – و دولت ترامپ – گرفته که “بودجۀ مرکز کنترل بیماری را قطع، و گروه تحقیق بیماری‏ها واگیردار در شورای امنیت را منحل کرده است”، تا اعضای کشورهای – “پُراقتدار” – اتحادیۀ اروپا که هر یک، درِ خانه‏های خود را به‏روی همسایگان‏شان بسته‏اند، تا بزعم خویش از جانِ “خانواده”های‏شان محافظت کنند، گویای این حقیقت است که هیچ‏یک از جناح‏های رقیبِ امپریالیستی و حاکمان جهان، انگیره و مقصودشان مقابله با ویروس‏هایی هم‏چون ویروس کُرونا و نیز حفظ و حراست از جان مردم نیست. البته و شکی نیست که می‏بایست حسابِ رژیمِ ایران را در مقیاسی دیگر و فراتر، مورد بازنگری قرار داد؛ رژیمی که به مدت چهل سال بمراتبی وحشیانه‏تر از ویروس کُرونا، به جانِ مردم افتاده و در ابعادی دهشتناک‏تر، فضای رعب و وحشت را در سرتاسر جامعه حاکم گردانده است؛ رژیمی که ثروت‏های جامعه را بلعید و زندگی مردم را به ویرانه تبدیل ساخته است؛ هزاران نفر را از دم تیغ گذراند، به مطالبات پایه‏ای و سیاسی – اجتماعی کارگران، زحمت‏کشان، جوانان و زنان و دیگر قربانیان نظامِ امپریالیستی تعرض کرد تا از منافع طبقۀ سرمایه‏داری وابسته حفظ و حراست کند. خلاصه نظام‏های سرمایه‏داری جان مردم را به لب‏شانر رسانده‏اند؛ نظام‏های هار و سودجویی که در دُوران بُحران نظام پزشکی، به‏جای ارتباط گُسترده و هم‏کاری‏های لازمه، پیرامون مقابله با ویروس‏هایی هم‏چون کُرونا، خود را ایزوله، بودجه‏های درمانِ پیش‏گیرنده و نیز رابطۀ “انسان‏دوستانۀ”شانرا قطع کرده‏اند، تا بر انبوهِ کُشته‏ها افزوده گردد.

در هر صورت بشریت را یک‏بار دیگر در مرحلۀ آزمایشِ مرگ‏باری قرار داده‏اند تا مقاصدِ آنی و آتی خویش را پی گیرند. چهرۀ جهان را تغییر و به جهانِ بی‏جان و ناامن تبدیل کرده‏اند و در این‏میان ناجیان واقعی، یعنی پرستاران، پزشکان و دیگر نهادها و ارگان‏های وابسته به خدمات بهداشتی، در خط مقدم جبهه و آن‏هم با فقدان امکانات و وسائل اولیه‏ای هم‏چون ماسک، دست‏کش، الکل و دیگر مرض‏های سرمایه‏داری، در جدالِ مرگ و زندگی‏اند. متأسفانه آمار و ارقام پیرامونِ مرگ‏و‏میر با شتاب هر چه بیشتری در پیش است و در مقابل سازماندهندگان جنایت و چپاول هم دارند، وقیحانه و از طرقِ بلندگوهای تبلیغاتی‏شان، از عدم هم‏کاری مردم و نیز از عدم مسئولیت‏پذیری‏شان حرف به میان می‏آورند! کمبود دوا و درمان، دکتر و پرستار، وسائل اولیۀ بهداشتی و ایمنی، تخت و غیره بر فضای نظامِ پزشکیِ جهان سیطره انداخته است و این‏روزها بیمارستان‏ها، به دلیل سستی‏ها و بی‏کفایتی دولت‏های سرمایه‏داری، لب‏ریز از صدمه‏دیدگانِ ویروس کُرونا شده و ثانیه به ثانیه دارد، جانِ ده‏ها تن دیگر را می‏گیرد، آن‏وقت بانیان و مسببین آن دارند از فقدان مسئولیت‏پذیری مردم داستان سرائی می‏کنند!!

عجب دنیایی را به بشریت تحمیل کرده‏اند که در آن تولید سلاح و گلوله، توپ و تانک و دیگر ادوات نظامی و سرکوب‏کننده، به‏مراتب بیش از تولیدِ وسائل پزشکی و پیش‏گیرنده‏ای هم‏چون ماسک، دست‏کش و غیره است؛ عجب دنیایی را به جهان تکلیف کرده‏اند که روزانه هزاران نفر دارند در کشورهای به‏اصطلاح متمدن و پیشرفته، جان خود را در اثر کمبود کارد پزشکی، وسائل اولیۀ درمانی و حفاظتی از دست می‏دهند. و …

درواقع پُرسش این است که دلیلِ چنین وضعیتِ ناگواری به گردن چه کسانی است؟ چرا سرمایه‏داری قادر به جلوگیری از مرگ‏و‏میر بیش از این، و یا کنترل ویروس جانکاه نیست؟ چه عواملی باعث چنین وضعیت ناهنجار در جهان شده است، و بالاخره کدام سیستم و نظام، توانِ پاسُخ‏گویی و مقابله با درد و رنج‏های حاصل از طبیعت و زیست‏محیطی را داراست؟

قبل از هر چیز و تاحدودی، دلیلِ پخش و گُسترش ویروس در جامعه، و در ادامه ناتوانی و عدم عکس‏العمل به‏موقع و صحیحِ قدرت‏مداران بین‏المللی گفته و نوشته شده است؛ تا حدودی نوشته شده است که وضعیت حالِ جهان، حاصلِ جنگ‏و‏جدل‏های سرمایه‏داران پیرامونِ جنگ‏های میکروبی، اقتصادی و سیاسی است؛ نیز تاحدودی نوشته شده است که تمامی نهادها و ارگان‏های ذیربط سرمایه‏داری هم‏چون کشاورزی و دامداری، جنگلبانی و دریایی و نیز داروسازی، در پی تولید مرض‏ها، چپاول و غارت‏گری، سوءاستفاده‏های مالی و سودبری‏اند. هم چنین گفته و نوشته شده است که سیستم و مناسبات حاکم بر جهان نه تنها قادر به حفظ و حراست از جان و مال مردم نیست، بساکه در پی تخریبِ بیش‏ترِ محیط‏زیست و نابودی زندگانی سازندگان اصلی جوامع بشری‏ست؛ سیستم و مناسباتی که میلیاردها دلار هزینه می‏کند و جان و زندگی میلیون‏ها انسانِ رنجدیده و محروم را می‏گیرد تا به سرمایه‏های کمپانی‏های بزرگ، و نیز اندک محدودی از آحاد جامعه اضافه شود. متعاقباً اشاره به این مسئله بی‏فایده نیست که رودررو شدن جامعه و مردم با ویروس کُرونا در جهانِ سرمایه‏داری، از زمره تک‏نمونه‏ها نیست. یعنی اینکه در تاریخ بشر پُر از مصبیت‏ها، بیماری‏ها، لشکرکشی‏ها و جنگ‏های ارتجاعیِ حاکمانِ زورگو و سرمایه‏داران علیۀ میلیون‏ها انسان رنج‏دیده است. طاعون، فلج اطفال، آبله، آنفلونزای اسپانیائی، ایدز، مرس، سارس (سندرم تنفسی حاد) آیبولا و صدها مرض دیگر و از جمله ویروسِ جنگ‏های خانمانسور که منجر به مرگ و آواره شدن میلیونی انسان‏های دردمند شده است، تأییدگر این نظر است که با بُودن سیستم و مناسبات کنونی، جهان از شرِ مصبیت‏ها و بلایای دست‏ساز سرمایه‏داران رهائی نخواهد یافت. به این علت که الگوهای اقتصادی حاکم بر دنیای احاطه شده، نه در خدمت به حفظ و نگهداری طبیعت، بساکه در خدمت به منافع قدرت‏مداران و کمپانی‏های بزرگ و ذینفع است. بی اساس نیست که جوامع متفاوت همواره با مارپیچی از مصائب و مشکلات متناوب رودررو است؛ مشکلات و مصائبی که به‏دلیل سیستم نابرابر، تولید و بازتولید می‏شود که روزانه پیداییِ آن‏ها را می‏شود، در اشکال گوناگون در درون جامعه و در خانه‏های محقر مردم به‏عینه دید. پس فهم و درکِ ریشه‏ای این اتفاقات ناگوار، مبنی بر اینکه چیدمان وضعیت کنونی حاصلِ نظام‏های سرمایه‏داری حاکم بر جهان است، دشوار نیست؛ هم چنین سخت نیست تا به این قضیه پی بُرد که سرمایه‏داران به‏دلیلِ زیاده‏خواهی‏شان دنیا را زیر و رو کرده‏اند و به تمامی حوزه‏ها و بخش‏ها دستبُرد زده‏اند؛ جنگل‏ها را سوزانده‏اند، رودخانه‏ها و دریاها را آلوده به رسوبات و بی‏نظمی‏شان تبدیل کرده‏اند، در مسیر آب‏ها خانه‏های بدون استاندارد ساخته‏اند، و خلاصه جنگ‏های ارتجاعی و خانمان‏برانداز براه انداخته‏اند که به جرأت می‏شود گفت، در ابعادی گُسترده‏تر از ویروس کُرونا دارد، جان و هستی میلیون‏ها انسانِ بی‏دفاع و کودک را می‏گیرد.

این صورت کلیِ جهانِ امروزیِ زیر سیطرۀ سرمایه‏داران است که این‏روزها دارد نماد خود را در آبراهِ ویروس کُرونا بنمایش می‏گذارد؛ ویروسی که نه حقیقتاً از سرِ بلایای طبیعی، کهولت سنی و یا در اثر نامنظمی و ناتوانی سیستم دفاعی بدن، بلکه به‏دلیل سودجویی‏ها و سستی‏های سرمایه‏داران و کمپانی‏های بزرگ داروسازی و دیگر ارگان‏های غارت‏گر وابسته به جانیان بشریت، در سطح جهان ظاهر شده است.

در حایشه و ناگفته نماند که طبیعت و ساز‏و‏کارِ اتفاقی بدن، گاهاً مولدِ ویروس و دیگر مریضی‏های حاصل از عدم رعایت بهداشت و سلامت است؛ امّا تفاوتِ شناخت و درکِ حاصل از طبیعت و فعل و انفعالات بدنی، با مرض‏های سازماندهی شده و تحمیلیِ سرمایه‏داران، دو موضوعِ متفاوت از هم است؛ یعنی اینکه تشخیصِ بروز نارسائی‏های فیزیکی – روانی، با نقشه‏نگاری و سهل‏انگاری سرمایه‏داران نسبت به اشاعۀ ویروس‏هایی هم‏چون کُرونا، ایدز، آیبولا و غیره مهم و ضروری است. علاوه بر همۀ این‏ها می‏شود به فقدان نظارت و به عدم کنترلِ بهداشتی از جانبِ بخش‏ها و ارگان‏های متفاوتِ وابسته به سرمایه هم‏چون فرآورده‏های غذائی و کشاورزی، دامداری و غیره اشاره کرد که به سهم خود ناقلِ صدها بیماری کَشنده در درون جامعه‏اند. پس اشتباه است که گمان کنیم، می‏بایست در بررسی و یا در توضیح ویروسُ کُرونا، پای اصلی قضیه، یعنی نظام‏های سرمایه‏داری و ارگان‏های غارت‏گر و وابسته به آن‏ها هم‏چون بهداشت و مواد غذائی را کنار بگذاریم و بمانند ساده‏اندیشان و خیالبافان، آن‏ها را در حوزۀ بلایای طبیعی، ذات انسان‏ها، سن و سال و امثالهم توضیح دهیم؛ نادیده‏گیری و در حقیقت فرار از این‏موضوعات اساسی و کلیدی، به‏معنای نادیده‏گیری سستی‏ها و منفعت‏طلبی‏های سرمایه‏داران در حوزه‏های متفاوت است. تجارب، نتایج و ثمرۀ باد و باران، سیل و طوفان، آتش سوزی‏های مدارس به‏دلیلِ سیستم گرمایشی غیر استاندارد و به‏دنباله بی‏توجهی طبقۀ ذینفع در حفاظت از جان و مال مردم و کودکان، گویای هرگونه قضاوت بناصحیح از واقعۀ رودرروی فعلیِ جهانِ کنونی است. منظور از اینکه ویروس کُرونا را نباید و نمی‏بایست بعنوان موضوعِ خارج از محدودۀ منافع کمپانی‏های بزرگ داروسازی و خارج از در دست گرفتن کنترل کامل در عرصۀ جنگ‏های میکروبی، سیاسی – تجاری میانِ رقبای امپریالیستی توضیح داد. به این علت که از مدت‏ها قبل، به شیوع کُرونا در میان مردم آگاه بُوده‏اند و از مدت‏ها قبل پیرامونِ سونامی کُرونا در سطح جهان، هم‏دیگر را به پخش آن متهم کرده‏اند. اختصاص بودجۀ 1 میلیاردی دلاری ترامپ و مجبور به “استعفای دانشمندان آلمانی در شرکت بیوتکنولوژی کوواک مستقر در تورینگن که در صدد تهیۀ واکسن علیۀ کُرونا بودند، تا واکسن آن را در امریکا و “فقط برای ایالات متحده بسازند””، نشانۀ اطلاع و آگاهی قدرت‏مداران بزرگ در برخُورد و در مقابله با ویروس‏هایی هم‏چون ویروس کُروناست؛ می‏دانستند که جهانِ زیر سیطرۀ‏شان، به‏چنین روز و روزگاری خواهد افتاد؛ قبل‏ترها، از ناآکارائی سیستم کنونی حرف و حدیث‏هایی را نقل کرده‏اند و نیز می‏دانستند که با بُحرانی به‏مراتب گُسترده‏تر از بُحران سال 2008 رودررو خواهند شد. بی‏دلیل نیست که دارند علل آنرا نه در مناسبات و در سیستم فرتوتِ سرمایه‏‏‏داری، بلکه در ناکارآمدی و در عدم لیاقت این دولت و یا آن دولت توضیح می‏دهند؛ به هر حال و خارج از جنگ‏و‏دعواهای بی‏مایه، همۀ آنان نشان داده‏اند که ارزش‏گذاری به جان انسان‏ها، به‏مراتب پائین‏تر از انباشت هر چه بیشتر سرمایه‏های مملکت به جیب کمپانی‏های داروسازی است. به قول «دیوید هاروی»، کمپانی‏های داروسازی‏ای که: “علاقۀ بسیاری در طراحی درمان‏ها دارند. ما هرچه بیمارتر باشیم، آن‏ها درآمد بیشتری دارند”.

این‏ها حقایقی‏ست که در پشتِ واقعۀ اسف‏بار ویروس کُرونا قرار دارد و جدا از اثرات مخرب و کُشنده در شرایط کنونی، در پساکُرونا هم بر شانه‏های میلیون‏ها انسان دردمند سنگینی خواهد کرد. از یادها نرفته است که چگونه نسل و نسل‏های بعد از بمباران‏های شیمیائی، ویروس ایدز، آبله، وبا و طاعون و بویژه ویروسِ جنگ‏های ارتجاعی و لشکرکشی به کشورهایی هم‏چون افغانستان، عراق و غیره، دارند بارِ مصبیت‏های تحمیلی و سازمانداده شدۀ قدرت‏مداران بین المللی را با خود حمل می‏کنند.

شوربختانه این اوضاعی‏ست که در برابر جامعۀ انسانی قرار گرفته است و پیداست که مسبب و بانی همۀ این‏ها نظامِ سرمایه‏داری حاکم بر جهان است. بنابراین نمی‏توان از چنین سیستم و مناسباتی، انتظاری از آنچه را که دنیا این‏روزها با آن‏ها رودرروست، داشت. به این علت که نظام حاکم بر جهان مولدِ هزاران مرضِ کُشنده در میان مردم است؛ نظامی که شایستۀ گردش سرمایه به سمتِ سازندگان اصلی آن، و نیز شایستۀ سمت‏و‏سو دادن جامعه به مسیرِ رشد و بالندگی نیست؛ نظامی که ناظر و کنترل‏کنندۀ فرآورده‏های کشاورزی و غذائی، داروئی و پزشکی، و نیز لایروبی دریاها و حفاظت از خانه و کاشانۀ مردم در برابر حوادث طبیعی‏ای هم‏چون باد و باران، سیل و طوفان نیست. بالعکس به عهدۀ نظامی است که از دلِ سازندگان اصلی جامعه برخاسته باشد؛ و مهم‏تر از آن از جمله وظایفِ پایه‏ای نظامی است که از مالکیت اشتراکی پیروی نموده و خواهان خلع‏ید از دم ‏و‏ دستگاه‏های سودده و استثمارگر طبقۀ منفعت‏طلب جامعه است. ثابت شده است که  طبقۀ سرمایه‏داری قابلیت، توان و در حقیقت صلاحیتِ اداره کردن جهان را ندارد. این جهانِ متعلق به آنان نیست. با زور و با سرکوب بر سر کار مانده‏اند و خلاصی از اوضاع کنونی و تضمین زندگی بهترِ پساکُرونا هم، در گُرو نابودی و در گُرو زیر و رو کردن سیستم و مناسبات سرمایه‏داری‏ست. چرا که حیاتِ لحظه‏ای سرمایه‏داران، مترادف با فقر، بدبختی و بندگیِ کارگران، زحمت‏کشان و دیگر قربانیان دولت‏های امپریالیستی‏ست. در نتیجه میلیون‏ها انسان دردمند مستحق وضعیتِ اسف‏بارِ دست‏سازِ سرمایه‏داران نیستند. به این علت که مغز سرمایه‏داران مریض و جیب‏های‏شان بی‏انتهاست. انباشت بیش از پیش سرمایه به رفتار و کردارِ روزانۀ‏شان تبدیل شده است و در عوض جیب مردم خالی از تهیۀ مایحتاج اولیۀ زندگی است. همۀ جای دنیا شباهت به هم دارد و بی‏تردید جامعه و زندگی مردم ایران هم بمانند دیگر جوامع و توده‏ها، در شرایط دهشتناکی قرار گرفته است. جدا از صدها ویروسِ کُشنده که به مدت چهار دهه زندگی را به‏کام مردم تلخ کرده است، مازاد بر آن‏ها چند وقتی‏ست که ویروسِ کُرونا را به جان مردم انداخته‏اند و بر معضلات و بر مشکلات میلیون‏ها کارگر، زحمت‏کش و دیگر قربانیان نظام امپریالیستی افزوده‏اند تا چند صباحی بیشتر به زندگی انگل‏وارشان ادامه دهند؛ براستی همۀ‏شان و از جمله سردمداران رژیم جمهوری اسلامی به خیروبرکت دم‏ و ‏دستگاه‏های چپاول و سرکوب، در مسند قدرت‏اند و بدون کمترین شبهه‏ای، پایان چنین وضعیت تلخ‏باری وابسته به زیر و رو کردن سیستم و مناسبات حاکم بر جهانِ سرمایه‏داری، و هم‏چنین وابسته به نابُودی سردمداران جنایت‏کار رژیم جمهوری اسلامی است. بدین ترتیب زمانی جامعه و مردم از دستِ مصائب و دیگر نارسائی‏های پساکُرونا و تبعات آن خلاصی خواهند یافت که نظام‏های سرمایه‏داری، در اثر قدرت توده‏ای بزیر کشیده شوند و نظامِ مبتنی بر برسمیت شناختن حقوق انسان‏ها، و نیز نظامِ مبتنی بر تأمین و تضمین منافع کارگران و زحمت‏کشان جایاگزین گردد؛ نظامی که حافظ و پشیتبان جان انسان‏ها و محیط‏زیست است.

31 مارس 2020

12 فروردین 1399