با گذشت نزدیک به دو ماه از خیزش مردمی در ایران با محوریت شعارهائی در ارتباط با سرنگونی جمهوری اسلامی، محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق رژیم اسلامی ایران، در دیدار با جمعی از علاقهمندان به مسائل سیستان و بلوچستان گفته است: « براندازی نه ممکن است و نه مطلوب، ولی ادامه وضع کنونی هم هر لحظه زمینههای فروپاشی اجتماعی را پهنتر و بیشتر میکند.» وی همچنین گفته است که به باور او « پرفایدهترین راه خود اصلاحی نظام هم در ساختار و هم در رویکرد است».
مدت هشت سال اصلاح طلبان حکومتی به ریاست محمد خاتمی برای تحقق همین هدف در قدرت بودند. بعد از این همه مدت خاتمی خود اعتراف کرد که در عمل کاره ای نبوده است و به مثابه تدارکاتچی جناح راست رژیم عمل کرده است، تا جائیکه بعدها خود اعلام کرد که او دیگر رهبر اصلاحات نیست. اصلاحطلبان حکومتی هر گز نتوانستند راهکاری ارائه ندادهاند که نشان دهد چگونه میخواهند نظام را اصلاح کنند.»
واقعیت این است که حکومت اسلامی اصلاح پذیر نیست و این را ملیونها نفر از مردم ایران در طول چهار دهه با جان و زندگی خود تجربه کرده اند . بر خلاف اظهارات محمد خاتمی سرنگونی حکومت اسلامی پیش شرط رسیدن به آزادی و عدالت است و این راه را ملیونها نفر از مردم ایران هم ممکن و هم مطلوب و ضروری می دانند .
سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری نظامی سیاسی که آزادی ، برابری ، رفاه و شادی مردم را تامین کند، خواست ملیونها نفر از مردم ایران است . دو ماه تظاهرات ، اعتراضات و اعتصابات این خواست عمومی را نه تنها در سطح ایران و منطقه ، بلکه در سطح جهان به گوش چند میلیارد از مردم رساند .
دو ماه است زنان و مردان جوان و پر شور در مقابل گلوله های جنگی حکومت اسلامی سینه سپر می کنند و از پای نمی نشینند. بیش از ۳۲۶ نفر جان باخته اند، هزاران نفر زخمی و بیش از پانزده هزار نفر دستگیر ، زندانی و تحت شکنجه و بعضا زیر حکم اعدام قرار دارند .
در این دو ماه و در حدود دو دهه گذشته اصلاح طلبان حکومتی هر آنچه را در توان داشتند برای بقای رژیم اسلامی دریغ نکردند . در مقابل جنایات رژیم سکوت مطلق پیشه کردند و وقتی هم در بزنگاههائی چون امروز لب به سخن گشودند، به تعدیل مطالبات مردم پرداختند و به مثابه مشاوران نظام حاکم موجودیت خفت بار خود را در حاشیه قدرت ادامه دادند. با هدف پیدا کردن راهی برای نفوذ در صفوف مردم به پاخاسته به طرح انتقادات آبکی و سطحی از حاکمیت می پردازند. آنها با هزار زبان به هسته سخت قدرت در دستگاه جمهوری اسلامی می گویند که اکنون وقت آن است که ظرفیت آنها برای بقای رژیم بکار گرفته شود. اما این جریان دیگر در میان مردم پایگاهی ندارد و سخنگویانش بیش از همیشه منزوی شده اند. آنها با ترساندن همزمان مردم و رژیم از انقلاب راه اصلاح رژیم بوسیله خود رژیم را پیش پای هر دو قرار می دهند.
اما اینگونه تلاشها بیهوده اند. مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی تا جائی پیش رفته است که این رژیم حتی نمی تواند به شرایط دو ماه قبل خود نیز بازگردد. خیزش انقلابی مردم به ستوه آمده سرانجام این آخرین حکومت اسلامی در ایران را به زباله دان تاریخ خواهند سپرد و شیادانی چون اصلاح طلبان حکومتی را که تلاش می کنند رژیم را از این بحران نجات دهند رسوا خواهند کرد.